قیمت نفت به کجا خواهد رفت؟
زمانی برای متعادل شدن بازار نفت
جغرافیای سیاسی(geopolitic) و جغرافیای اقتصادی(geoeconomic) در حال ضربه زدن به بازار نفت است و به نظر میرسد قیمتها جایی برای پنهان شدن و در امان ماندن از اثرات آنها ندارند.
جغرافیای سیاسی (geopolitic) و جغرافیای اقتصادی (geoeconomic) در حال ضربه زدن به بازار نفت است و به نظر میرسد قیمتها جایی برای پنهان شدن و در امان ماندن از اثرات آنها ندارند. با وارد شدن مجدد نفت ایران به بازارهای جهانی پس از رهایی تهران از تحریمهای بینالمللی آخرین برگ عرضه مازاد جهانی نیز رو شد. انتظار میرود که لغو تحریمها در ماه مارس یا آوریل رخ دهد، تا به عنوان پشتیبانی برای روحانی در انتخابات پارلمانی اسفندماه شود. در نتیجه، بازگشت نفت ایران باعث افزایش بیشتر عرضه مازاد در زمانی خواهد شد که بیشترین ضعف فصلی و فشارهای ژئواکونومیک وجود دارد.
قیمت کنونی نفت از سطحی که در انتهای سال 2003 و قبل از اینکه اقتصاد چین باعث شعلهور شدن «چرخه فوق کامل» یا سوپرسایکل کالاهای اساسی شود، فاصله زیادی ندارد. موقعیتی که در آن قیمت نفت و دیگر کالاها به شدت افزایش یافت و از 30 دلار در انتهای سال 2003 به 60 دلار در آگوست 2015 و 147 دلار در جولای 2008 رسید. ولی هماکنون چین نیز رشد سالانه 10 درصد را تجربه نمیکند. پرسشی که هماکنون در بازارهای نفتی وجود دارد این است که انتقال و حرکت چین از اقتصاد صنعتی و تولیدمحور به اقتصاد مصرفگرا و مبتنی بر خدمات یا حتی مشکلات ساختاری عمیقتر و حتی رشد آهستهتر اقتصادی این کشور و همچنین آشفتگیهای اخیر بازارهای سهام چین چه تاثیری بر بازار نفت خواهد گذاشت؟ اهمیت تاثیر اقتصاد جهانی بسیار زیاد است و یک اقتصاد جهانی ضعیف به معنای رشد کمتر تقاضای نفت در زمانی خواهد شد که عرضه جهانی در حال بیشتر و بیشتر شدن است.
دلار قویتر نیز موجب ضربه زدن به قیمت نفت میشود. یک دهه قبل، زمانی که قیمت نفت در حال صعود و دلار در حال تضعیف بود، اقتصاددانان در مورد چگونگی حرکت خلاف جهت نفت و نرخ تسریع دلار بحث میکردند، زمانی که ارزش دلار پایین آید قیمت نفت افزایش خواهد یافت. در حال حاضر اوضاع کاملاً برعکس است. قیمت نفت در سال 1986 به شدت سقوط کرد و در سال 1998 زمانی که صادرکنندگان در کنار هم تولیدات خود را کنترل کردند، این سقوط نفتی پایان یافت. ولی جغرافیای سیاسی در حال حاضر مانع از آرامش و به ثبات رسیدن قیمت شده است. عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیجفارس معتقدند ایران به دنبال تبدیل شدن به قدرت برتر در خاورمیانه است. توافق هستهای نهتنها میلیاردها دلار پول برای ایران فراهم آورده و باعث بازگشایی مجدد بانکهای بینالمللی به روی این کشور پس از لغو تحریمها شده است بلکه جایگاه سیاسی ایران را در دنیا بهبود داده است. این در حالی است که توافق اخیر روسیه و عربستان برای ثابت نگه داشتن تولیدات خود در صورت عدم همکاری دیگر کشورهای تولیدکننده بزرگ به ویژه ایران و عراق، چندان سودمند نخواهد بود.
کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به حسنه شدن روابط ایران و آمریکا بیش از پیش هراس دارند. با این حال رهبر جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده چنین اتفاقی هرگز رخ نخواهد داد.
قیمتهای پایین کنونی نفت اثرات ویرانکنندهای روی صنعت جهانی انرژی داشته و فشار مضاعفی را بر کشورهای صادرکننده نفت و برخی کشورهای دیگر نظیر آمریکا، کانادا، اسکاتلند و کشورهای دیگر وارد کرده است. در سراسر جهان، پروژههای نفتی آهستهتر شده، به تعویق افتاده یا به کل لغو شدهاند که این موضوع در حال تاثیرگذاری روی موجود بودن عرضه برای دو، سه سال آینده است. پیشبینیهای شرکت IHS نشان میدهد که طی سالهای 2015 تا 2020 میزان هزینههای تولید 8 /1 هزار میلیارد دلار کاهش خواهد یافت. متخصصان حرفهای در حال ترک صنعت انرژی بوده و بسیاری از آنها نیز هیچگاه به این صنعت باز نخواهند گشت.
این جریان پایدار توسعههای منفی تنها جو منفی و نزولی حاکم بر بازار نفت را تقویت خواهد کرد. عدم ظرفیت ذخیرهسازی نفت نیز بر نگرانیهای موجود در این صنعت جهانی افزوده است.
چه چیزی قادر خواهد بود روند این فروپاشی را برعکس کند؟ در ادامه سال جاری یا در سال 2017، تغییر در میزان عرضه و تقاضا احتمالاً باعث شود تا تعادل به بازار بازگردد. ولی غم و اندوه زیادی برای گذر از حال به آینده وجود خواهد داشت. به زبان دیگر، اثر فروپاشی قیمت میتواند به حدی نابودکننده باشد که کشورهای صادرکننده نفت نظیر ایران و روسیه اعلام کنند که دیگر هیچگاه تولیدات خود را متوقف نخواهند کرد. موضوعی که میتواند جایگاه آنها را تغییر داده و آنها را در کنار کشورهای حوزه خلیجفارسی قرار دهد که به دست خود هیچگاه میزان تولید را کاهش نمیدهند.
علاوه بر اینها، نفت شیل آمریکا نیز مساله دیگر موجود در سال جاری خواهد بود. از ماه آوریل گذشته تاکنون تولیدات نفت آمریکا در حدود نیم میلیون بشکه کاهش یافته است (البته نه به اندازهای که سال پیش انتظار میرفت) که بخشی از آن به دلیل عرضه خارجی جدید از خلیج مکزیک و کاهش تولیدات شیل بوده است. با وجود این، کاهش بیشتر تولید شیل یقیناً موجب کاهش بدبینی رواجیافته در بازار خواهد شد.
در وضعیت تاریخی کنونی و عرضه عمومی شرکت نفت آرامکو توسط دولت عربستان، بازار نفت احتمالاً در نیمه دوم سال جاری به تعادل خواهد رسید. روز حساب تولیدکنندگان نفتی فرا رسیده است و آنها باید بودجه تنظیمی خود را برای سال جاری با قیمتهای کنونی مطابقت دهند. اگر قیمتها همچنان پایین باقی بماند، کاهش تولید بیشتر از سوی آمریکا موجب به تعادل رسیدن بازار جهانی نفت در نیمه دوم سال 2016 خواهد شد و در پایان سال 2016 قیمت هر بشکه نفت بین 40 تا 50 دلار خواهد بود. از سوی دیگر با بالا رفتن قیمت نفت، فعالیتهای تولیدی نیز بیشتر خواهد شد. اما پروژههای بزرگ و بلندمدت لغو شده یا به تعویق خواهند افتاد.
از قضا، وزنه تعادلی دیگر که باعث افزایش بدبینی میشود از این موضوع نشات میگیرد که تحریمها علیه نفت ایران برداشته شده است. توافق هستهای باعث حذف عدم اطمینان بزرگی در مورد ویران شدن بازار نفت شده است. تنها سوال موجود این است که دقیقاً ایران چه مقدار نفت خام اضافی به بازارهای جهانی وارد خواهد کرد. وزیر اقتصاد ایران اعلام کرده قیمت کنونی نفت نشاندهنده یک جنگ تمامعیار برای دستیابی به سهم بازار است. ولی اگر حجم واقعی کمتر از حد پیشبینیشده باشد یا اگر ایرانیها با سرعت کمتری به بازارهای جهانی بازگردند، آنگاه بازار دلایل بیشتری برای بهبود چشمانداز تیره و تار خود خواهد داشت. جهت حرکت قیمت نفت به میزان قابل توجهی به آینده بازارهای مالی جهانی بیثبات و پرنوسان وابسته است.
دیدگاه تان را بنویسید