تاریخ انتشار:
گفتوگو با محمدحسن پیوندی
افزایش سرعت توسعه صنعت پتروشیمی
محمدحسن پیوندی، معتقد است با توجه به توان بالای صنعت پتروشیمی ایران و وجود مشتریان برای محصولات این صنعت، تحریم صادرات محصولات پتروشیمی تاثیر چندانی بر این صنعت نگذاشت.
آقای پیوندی به عنوان نخستین سوال، پتروشیمی چه جایگاهی در صادرات غیرنفتی ما داشت که تحریم آن در دستور کار قرار گرفت؟
وقتی مساله تحریم پیش میآید، کشورها به منابع درآمدی ما توجه میکنند. نکته اینجاست که پتروشیمی یک منبع درآمدی بزرگ است و بزرگترین رقم صادرات غیرنفتی کشور را تشکیل میدهد. بیش از 40 درصد از صادرات غیرنفتی در بخش پتروشیمی تولید میشود. البته در کنار این، با توجه به جمعیت کشور، بازار داخلی نیز تقاضای زیادی برای محصولات پتروشیمی دارد.
بازار داخلی کشور که بدان اشاره کردید، دقیقاً شامل چه بخشهایی میشود؟
پتروشیمی زیربنای صنعت کشور است. یعنی در واقع نقش آن بیش از یک کالای معمولی و ایجاد درآمد به شمار میرود. تمام صنایع کشور به نحوی به پتروشیمی ارتباط دارند. شما صنعت خودرو را در نظر بگیرید که به موازات پتروشیمی، تحریمهای این صنعت نیز کاهش پیدا کرده است. بخش زیادی از قطعات در این صنعت وابسته به تولیدات پتروشیمی است: داخل اتاق، باک بنزین، سپر، چراغها و اجزای دیگر، از محصولات پتروشیمی مثل پلیاتیلن و پلیکربنات و پلیاورتان تشکیل شدهاند. بسیاری وسایل روزمره خانه و زندگی ما از محصولات پتروشیمی ساخته شدهاند. در صنایع دارویی از محصولات و حلالهای پتروشیمی استفاده میشود. لوازم بهداشتی و آزمایشگاهی همینطور. در صنایع هوایی، تامین مواد و محصولات خاص در پتروشیمی صورت میگیرد؛ موادی که سبک و محکم باشد و آتش نگیرد.
برخی معتقدند تحریم محصولات این صنعت با توجه به خصوصی بودن بسیاری واحدهای پتروشیمی، عملاً چندان موثر نبود. تفسیر شما از این مساله چیست؟
صنعت پتروشیمی در ایران، تفاوتی اساسی با نمونههای مشابه در منطقه خاورمیانه دارد. پتروشیمی در ایران از امکانات و ظرفیتهای کمنظیری برخوردار است. نخستین مورد، بحث نیروی انسانی است. هیچ کدام از پتروشیمیهای منطقه بدون حضور نیروهای خارجی اداره نمیشود و اکثریت نیروها خارجی هستند. در شاخههای مختلف از طراحی گرفته تا تولید، نیروهای خارجی حضور غالب دارند. مطلب بعدی، ساخت تجهیزات در داخل کشور است. ما تنها کشوری در خاورمیانه هستیم که حجم زیادی از تجهیزات مورد نیاز کشور را در کارگاههای بزرگ داخل کشور میسازیم، امکانی که در دیگر کشورهای منطقه وجود ندارد. به جز برخی تجهیزات High-Tech، ما در اغلب تجهیزات امکان ساخت در داخل کشور را داریم. تحریم پتروشیمی با نفت هم یک تفاوت اساسی دارد. نفت خام از چاه تولید میشود و کشورهای تحریمکننده میتوانند نفت را به جای ایران از کشوری دیگر خریداری کنند. البته ممکن است تنظیم پالایشگاهها بسته به چگالی یا گرانروی نفت، تغییر کند. در پتروشیمی، همان مقداری که محصول در ایران تولید میشود، تعداد زیادی کارخانه در دنیا به آن متصل هستند و خریدار نمیتواند بگوید این پنج تا 10 میلیون تن محصولی را که در ایران تولید میشود، از فردا دیگر نمیخرد. چون جای دیگری محصول وجود ندارد. محصول یک چاه نفت نیست که بتوانید تولید را از یک چاه دیگر افزایش دهید و دیگر از یک چاه خاص تولید نکنید. وقتی تغذیه تعداد زیادی کارخانه پاییندستی در جهان به محصول ایران وابسته است، چند سال طول میکشد تا بتوان برای جایگزینی آن و ایجاد ظرفیت جدید، یک واحد پتروشیمی از نو احداث کرد.
ظاهراً با این حساب، توافق اخیر ژنو، در بخشهای دیگر اقتصاد کشور بیش از پتروشیمی موثر بوده است و حتی شاید بتوان گفت واحدهای پتروشیمی با آغاز شدن تحریمها و افزایش قیمت ارز، به سودآوری بیشتر هم رسیدند.
در ابتدا اشاره کنم که رونق کسبوکار پتروشیمیها، ناشی از افزایش قیمت دلار بود. در گذشته هم این شرکتها از پایین بودن نرخ دلار گلهمند بودند و با افزایش نرخ ارز سودآوری آنها هم افزایش یافت. اما در مورد تحریمها، قدرت بخش پتروشیمی کشور باعث شد ما بتوانیم در مقابل تحریم، تولید را حفظ کنیم. ولی توسعه پتروشیمی بعد از تحریم، کند شده است. اینکه ما از توافق ژنو استقبال میکنیم، به این دلیل است که صنعت پتروشیمی کشور با سرعت بیشتری توسعه پیدا خواهد کرد. ما در این چند سال، از تکنولوژی پیشرفته دنیا محروم بودیم و واقعاً باید از تیم مذاکرهکننده برای این توافق تشکر کرد. طی هشت سال گذشته، تمام واحدهایی که به بهرهبرداری و تولید رسیدند، همان واحدهایی بودند که در برنامههای دوم و سوم توسعه آغاز شدند. حتی یکی از واحدهایی که خود من در زمان برنامه سوم به عنوان مدیر برنامهریزی شرکت ملی صنایع پتروشیمی طرح آن را امضا کردم، هنوز به تولید نرسیده است. دغدغه من، توسعه صنعت پتروشیمی است و بر همین اساس هم معتقدم توافق اخیر میتواند به صنعت پتروشیمی کشور کمک کند.
قبل از تحریمها، شرکتهای خارجی تا چه میزان در توسعه بخش پتروشیمی کشور مشارکت داشتند؟
ما سه مشارکت خارجی داشتیم و داریم. اولی پتروشیمی آریاساسول عسلویه با شراکت ساسول آفریقای جنوبی است. دومی پتروشیمی مهر با مشارکت شرکتهای تایوانی و ژاپنی است که آنها هم در تلاش بودند سهم خود را بفروشند و بروند. سومی هم مشارکتی با یک شرکت سوئدی است که این شرکت در بخش دانش فنی پروژه حضور داشت.
امیدی هست که با توافق اخیر، شاهد حضور پررنگتر و دوباره شرکتهای خارجی در بخش پتروشیمی باشیم؟
در مفید بودن مشارکت با طرفهای خارجی که تردیدی نیست؛ به ویژه اینکه مشارکتهای اقتصادی ریسک را کاهش میدهد. مساله اینجاست که نباید تصور کرد این مشارکت فقط برای ما سودآور است و آنها هیچ دستاوردی ندارند. ما بزرگترین بازار منطقه در محصولات پتروشیمی هستیم که حتی رقبای ما مثل قطر و عربستان هم از چنین بازار گسترده داخلی برخوردار نیستند. تنوع تقاضا، بالا بودن جمعیت و مهمتر از همه وجود بخشهای صنعتی گسترده، در هیچ کدام از این کشورها به چشم نمیخورد. وجود صنایع گسترده یکی از تفاوتهای مهم است. برای مثال در کره جنوبی، سرانه مصرف محصولات پلیمری بسیار بالاست؛ چرا که صنایع مصرفکننده آن مثل موبایل و لپتاپ و تجهیزات دیجیتال در این کشور گسترده است. در کشور ما پتانسیل سرمایهگذاری بالایی برای پتروشیمی وجود دارد به طوری که در برخی موارد نیاز بود سرمایهگذاری را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنیم تا حضور در آن آسانتر باشد. علاوه بر این، همانطور که گفتم تمام امکانات لازم برای توسعه پتروشیمی در ایران مهیاست و در نتیجه شرکتهای خارجی با حضور در ایران، موقعیت بینظیری را به دست میآورند. این تجمع همه مزایا و امکانات در بخش پتروشیمی ایران، در دنیا نظیر ندارد. هر کشوری را که در نظر بگیرید، بخشی از این مزایا را در اختیار دارد. صنعت پتروشیمی تا قبل از خصوصیسازی، از الگوهای توسعه صنعتی به شمار میرفت و روند خوبی را در پیش گرفته بود. ما حتی در بحث خصوصیسازی هم وارد شده بودیم. قبل از اجرای اصل 44، خصوصیسازی در پتروشیمی شروع شده بود و واحدهای قدیمی و کوچک مثل آبادان، فارابی و کربن اهواز خصوصی شد. سپس پتروشیمیهای متوسط مثل خارک، اصفهان و اراک خصوصی شدند.
در میان این مزایا، آیا امکانات و ظرفیتهایی وجود دارند که صرفاً مختص ایران باشند و سرمایهگذاران خارجی نتوانند در هیچ بخشی مشابه آن را پیدا کنند؟
در بحث خوراک پتروشیمی، ما هم در گاز غنی و هم در نفت، از جایگاه کمنظیری برخورداریم. بقیه کشورها در یکی از این دو مورد دارای ذخایر گسترده هستند. علاوه بر این، ذخایر نفت و گاز ایران یا در دریا هستند یا در کنار آن و این موجب میشود پروژهها بسیار اقتصادیتر باشند؛ چرا که دیگر دغدغه حملونقل محصولات پتروشیمی وجود ندارد. از بنادر برای صادرات و از آب دریا برای نیاز بخشهای خنککننده واحدهای پتروشیمی میتوان استفاده کرد. بازارهای بزرگ دنیا مثل چین و هند هم به ما نزدیک هستند؛ لذا بهترین امکانات در کشور ماست.
باتوجه به آزاد شدن بخشی از داراییها در اثر توافق ژنو و چشمانداز مثبتی که از گامهای بعدی در مذاکرات متصور است، ارزیابی شما از حضور شرکتهای خارجی در بخش پتروشیمی چیست؟
سرمایهگذاری خارجی به دو شکل صورت میگیرد: مستقیم و غیرمستقیم. سرمایهگذاری خارجی مثل ایران ژاپن سابق و آریاساسول است که قبلاً هم انجام شده است. در این سرمایهگذاری، شرکتهای خارجی در ریسک سهیم میشوند. دانش فنی نیز به کشور وارد میشود. استانداردهای ایمنی پروژهها نیز با حضور این شرکتها افزایش مییابد. نوع دوم، سرمایهگذاری غیرمستقیم به شکل فاینانس و وام است. وامهای خارجی از وامهای داخلی بسیار ارزانتر هستند. علاوه بر این، در برخی پروژهها، بانکهای داخلی توان تامین مالی را با توجه به حجم پروژه و مشخصات آن ندارند و اصلاً نمیتوانند منابع ارزی را به راحتی تامین کنند. هرچند با توجه به آزاد شدن بخشی از داراییهای ارزی ایران، بخشی از آن میتواند در توسعه بخش پتروشیمی هم مورد استفاده قرار گیرد.
اشاره کردید که وامهای خارجی نسبت به نمونه داخلی ارزانتر است. فکر میکنید دلیل این امر چیست؟
وقتی با طرف خارجی قرارداد تکنولوژی و مهندسی پایه منعقد میشود، فاینانس به شرطی تامین میشود که درصد مشخصی از کالاها، از کارخانههای کشور مذکور تامین شود. آنها هم مثل ما چیزی نمیخواهند جز آنکه چرخ کارخانههایشان بچرخد. چرخ کارخانههایشان با پروژههای ما میچرخد. دلیل دیگر هم اینکه کشورهای مذکور، اغلب توسعهیافته هستند و نه در حال توسعه. ما هستیم که میخواهیم برای مثال، هر سال چندین میلیارد دلار در صنعت پتروشیمی سرمایهگذاری کنیم. آنها که نیاز به این سرمایهگذاری با این حجم در این بخش ندارند؛ لذا منابع مالی زیادی دارند و حاضرند با وام ارزانقیمت در اختیار کشورهایی مثل ما قرار دهند. همانطور که گفتم شرط هم این است که بخشی از نیازها، از شرکتهای آنها تامین شود.
ظاهراً شما هم در توسعه پتروشیمی از این روش استفاده کردید.
دقیقاً. در برنامه دوم و سوم توسعه کشور، ما یک ریال از بودجه دولت استفاده نکردیم و هیچ ردیفی برای بودجه پتروشیمی در نظر نگرفتیم. به لحاظ تامین منابع، کاملاً خودکفا بودیم. خود ما وام را بازپرداخت میکردیم. تمام قسطها را هم قبل از موعد پرداخت میکردیم. یا محصول میدادیم یا پول. پشتوانه بازپرداخت، محصولاتمان بود و خودمان بودیم که ضامن میشدیم. آنقدر اعتبار داشتیم که در برنامه دوم و سوم با همین روش، بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه آوردیم و در بخش پتروشیمی استفاده کردیم. پتروشیمیهای ماهشهر و عسلویه با همین وامها احداث شدند. بسیاری از کشورهای اروپایی به ایران وام دادند؛ از آلمان گرفته تا انگلیس و ایتالیا. بانکهایی مثل دویچه بانک آلمان، HSBC و همینطور پاریبای بانک فرانسه به ایران در آن زمان وام دادند.
آیا میتوان گفت با محرومیت کشور از این وامها، عملاً مانعی بر سر توسعه پتروشیمی ایجاد شد؟
در بحث توقف توسعه پتروشیمی، من سهم زیادی به تحریم نمیدهم و بخش اصلی متوجه نحوه خصوصیسازی است که به صورت همزمان صورت گرفت. وقتی که پتروشیمی یکپارچه بود، طرف مقابل با توجه به قدرت تولید و صادرات و ارزآوری، به ما وام میداد. یکباره خصوصیسازی با آن شیوه خاص شروع شد و سازمان خصوصیسازی هم بیشتر بر پتروشیمیها متمرکز شد. آمدند و با قیچی، صنعت پتروشیمی را تکهتکه کردند و یکپارچگی زنجیره صنعت پتروشیمی از بین رفت. خصوصیسازی این نیست که شما یک کارخانه را بفروشید. آنچه انجام شد، فروش کارخانه بود؛ درست مثل اینکه دولت یک ساختمان را بفروشد و ایجاد درآمد کند. خصوصیسازی یعنی ایجاد شرایطی که این نقدینگی و سرمایه سرگردان، به جای طلا و ارز، به تولید سرازیر شود. ما معتقد بودیم اگر تمام مجموعه صنعت پتروشیمی تحت نام شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران به بورس میرفت و سهام آن به تمام ملت ایران عرضه میشد، انسجام این صنعت از بین نمیرفت. پتروشیمی صنعتی است که بهطور سرجمع سودآور است، یعنی برخی محصولات بسیار سودآور است و برخی کمتر و شاید بعضی محصولات در برخی موارد، زیان هم داشته باشند. اما همینها در زنجیره تولید قرار دارند و باید با هم یکپارچه در بورس عرضه شوند. با این روش، صنعت مردمی میشد.
دیدگاه تان را بنویسید