علی واعظ میگوید هنوز سهم موفقیت یا شکست مذاکرات ۵۰ به ۵۰ است
رفع تحریمها پس از اعتمادسازی دوساله
مذاکرات فشرده ایران و ۱ + ۵ همچنان در حال انجام است اما هنوز دود سفیدی که نشاندهنده توافق بر سر اختلافات چندین و چندساله تهران و قدرتهای بزرگ جهانی باشد به هوا برنخاسته است و شاید همانطور که علی واعظ، تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران میگوید دشواری موضعگیریهای عمومی مذاکرهکنندگان ایرانی و قدرتهای بزرگ جهانی است که این روند را به چالش کشیده است.
مذاکرات فشرده ایران و 1+5 همچنان در حال انجام است اما هنوز دود سفیدی که نشاندهنده توافق بر سر اختلافات چندین و چندساله تهران و قدرتهای بزرگ جهانی باشد به هوا برنخاسته است و شاید همانطور که علی واعظ، تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران میگوید دشواری موضعگیریهای عمومی مذاکرهکنندگان ایرانی و قدرتهای بزرگ جهانی است که این روند را به چالش کشیده است. هرچند که میتوان با فازبندی مراحل توافق به خواستههای دو طرف عینیت بخشید. وی با تاکید بر این موضوع که اصرار طرف ایرانی بر لغو تمامی تحریمها در مرحله نخست و تاکید غربیها بر لغو تحریمهای ایران در مرحله پایانی مذاکرات، بدون شک منجر به شکست گفتوگوها میشود، خاطرنشان میکند: منطق این است که دو طرف در گام میانی به آنچه میخواهند برسند. با تعلیق شروع کنند به سرعت به لغو جزیی و در نهایت به لغو کامل برسند.
هرازگاهی خبری در مورد توافق ایران و آمریکا در باب حل و فصل بخشی از اختلافات هستهای دو کشور منتشر میشود. اخیراً هم خبرگزاری آسوشیتدپرس در خبری مدعی موافقت تهران و واشنگتن در انتقال بخشی از اورانیوم پنج درصد ایران به روسیه شده است. صحت این اخبار تا چه اندازه تاییدشدنی است؟
بر اساس اخبار موجود هنوز تغییر عمدهای در جو مذاکرات ایجاد نشده است. یعنی گفتوگوها همچنان به طور جدی ادامه دارند، پیشرفتهای زیادی حاصل شده است اما نمیتوان گفت طرفین در مورد موضوعی خاص به توافق کامل رسیدهاند. شایعاتی که در مورد مفاد مذاکرات منتشر میشوند، حتی اگر بویی از حقیقت برده باشند، غالباً غیردقیق هستند. اگر به خاطر داشته باشید همین چند ماه پیش بود که خبری در رابطه با انتقال ذخیره اورانیوم پنج درصد ایران به روسیه و تبدیل آن به میلههای سوخت برای نیروگاه بوشهر منتشر شد. بنابراین خبر آسوشیتدپرس خبر تازهای محسوب نمیشود. باید توجه داشته باشید که رابطه معکوسی میان میزان انباشت اورانیوم غنیشده و تعداد سانتریفیوژها وجود دارد. یعنی به نسبت هر طول زمان گریز (زمان مورد نیاز برای غنیسازی مواد لازم برای یک سلاح
هستهای)، هرچقدر میزان انباشت اورانیوم غنیشده کمتر باشد ایران میتواند از تعداد سانتریفیوژهای بیشتری برخوردار شود. بنابراین کاستن از حجم انباشته اورانیوم احتمالاً گزینه جذابی برای هر دو سوی میز مذاکرات است. مورد دیگری که باید به آن اشاره کرد توجه به این نکته است که این میزان از اورانیوم غنیشده قطعاً در شرایط فعلی برای ایران استفادهای ندارد چرا که ایران در طول این چند سال میلههای سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران و حتی پروتوتیپهای رآکتور اراک را هم تولید کرده است اما در عین حال هیچ نمونه سوختی را برای رآکتور بوشهر تولید نکرده است چرا که این رآکتور به لحاظ طراحی و فرمولاسیون سوختی به صورتی است که تنها روسها میتوانند برای آن سوخت تولید کنند. به عبارت دیگر مسکو فرمول نهایی برای بارگذاری سوخت در قلب رآکتور را در اختیار تهران قرار نداده و بر همین اساس نیز ایران نمیتواند با سوخت تولیدشده خود کاری از پیش برد و این میزان از حجم اورانیوم انباشتشده بلااستفاده باقی میماند. البته در همین زمینه باید به موضعگیریهای اخیر وزارت امور خارجه ایران که از سوی خانم افخم بیان شد نیز توجه داشته باشید که گفت در این مذاکرات
هیچ مسالهای مورد توافق قرار نمیگیرد مگر اینکه در مورد همه مسائل توافق شده باشد. در بحثهای هستهای ایران همه موضوعات به هم پیوسته هستند و حتی اگر یک مورد از آنها هم حل شده باشد نمیتوان آن را به معنای حل و فصل کلیه موضوعات دانست. البته به نظر میرسد ایران در مذاکرات ماههای اخیر با روسها برای ساخت چند رآکتور جدید و البته تولید سوخت مشترک به جمعبندی رسیده باشند هرچند که من از یک مقام روسی شنیدم که با وجود امضای توافقنامه ایران و روسیه برای ساخت نیروگاههای جدید بحث تولید سوخت مشترک میان تهران و مسکو تنها یک تفاهم است و هیچ گونه الزامی برای وادار کردن طرف روس برای عمل به آن وجود ندارد. به هر روی گزینه کاستن از حجم انباشته مواد غنیشده منطقیترین راه برای ایران و 1+5 برای رسیدن به توافق محسوب میشود.
به صحبتهای سخنگوی وزارت خارجه و اینکه گفتهاند در پروسه لغو تحریمها یا همه یا هیچ، اشاره کردید. اینکه اگر قرار بر انعقاد قرارداد میان ایران و 1+5 باشد باید از فردای روز توافق ما شاهد لغو تمامی تحریمها باشیم.
بستگی دارد که منظور شما کدام بخش از تحریمها باشد.
تحریمهای بانکی و نفتی؟
در مورد تحریمهای بانکی و نفتی، امکان تعلیق آنها در فردای روز توافق وجود دارد اما لغو آنها خیر. به ویژه از سوی آمریکا چرا که کنگره به هیچ وجه مایل به لغو تحریمهای ایران نیست و در این زمینه هم با دولت این کشور همکاری نمیکند. اتحادیه اروپا هم که به نظر میرسد چندان مایل به لغو تحریمها نباشد هرچند که اروپا و آمریکا با دلایلی کاملاً متفاوت تمایلی به انجام این کار ندارند. در مورد آمریکا همانطور که پیش از این اشاره کردم دولت این کشور با سد کنگره مواجه است ولی اروپا نگران به چالش کشیده شدن وضع مجدد تحریمها در صورت شکست توافق است. وضع تحریمهای جدید در اتحادیه اروپا نیازمند اجماع هر 28 کشور عضو آن است و حتی اگر هر یک از این اعضا با این اقدام مخالفت کند دیگر امکانی برای وضع و اجرای آن وجود نخواهد داشت. تصور کنید که یک کشور کوچک اروپایی قرارداد تجاری جذابی را با ایران امضا کرده باشد و به مساله هستهای هم اهمیتی ندهد. در این صورت اتحادیه اروپا دیگر قادر به برقراری تحریمها نخواهد بود. به اعتقاد بنده به دلیل همین پیچیدگیهاست که طرف غربی بر تعلیق و نه لغو تحریمها
اصرار دارد.
بنابراین پروسه توقف تحریمها که ایران تا این اندازه بر آن پافشاری میکند به این زودیها به ثمر نمیرسد.
این موضوع بستگی به فازبندی توافق جامع دارد. به هر حال بسیاری از اقداماتی که ایران در اثنای کار باید به انجام آنها مبادرت ورزد زمانبر هستند. مثلاً ارسال انباشت اورانیوم غنیشده به خارج از کشور یا تبدیل رآکتور آب سنگین اراک به رآکتوری که میزان پلوتونیوم کمتری تولید کند یا نهایی شدن موضوعات دیگر همه و همه اقداماتی هستند که امکان نتیجهبخشی کوتاهمدت ندارند. اما میتوان با تعلیق شروع کرد و نهایتاً به لغو کامل تحریمها رسید. برای جلوگیری از مخالفت کنگره هم دولت آمریکا میتواند آن را در مقابل کار انجامشده قرار دهد تا نیازی به دخالت در مراحل اولیه نباشد. پس از آن هم هزینه همراهی نکردن و به شکست رساندن روند توافق به قدری زیاد است که کنگره دیگر به آن مبادرت نمیورزد. چرا که مراحلی از پیشرفت و تغییرات به وجود آمده و جامعه جهانی نیز خواهان ادامه روند توافق است. بر همین اساس هم گمان دارم در عین پیچیدگی کار میتوان با فازبندی مراحل توافق به خواستههای دو طرف عینیت بخشید. اما اصرار طرف ایرانی
بر لغو تمامی تحریمها در مرحله نخست و تاکید غربیها بر لغو تحریمهای ایران در مرحله پایانی مذاکرات، بدون شک منجر به شکست گفتوگوها میشود. بنابراین منطق این است که دو طرف در گام میانی به آنچه میخواهند برسند. با تعلیق شروع کنیم، به سرعت به لغو جزیی، در نهایت به لغو کامل برسیم.
یعنی ابتدا اعتمادسازی و بعد پروسه لغو کامل تحریمها. اما حرف ایران این است که چه ضمانتی وجود دارد که در صورت تعلیق فرآیندهای هستهای ایران، غربیها نیز به وعدههایشان عمل کنند. به هر حال آقای روحانی هم باید مانند آقای اوباما سندی برای راضی کردن نمایندگان مجلس داشته باشد.
درست است اما بحث تعلیق میتواند بخشی از خواستههای ایران را نیز تحقق بخشد.
گذر از این پروسه تعلیق چقدر به طول میانجامد؟
رفع محدودیت بر منابع مالی ایران در خارج از کشور میتواند بلافاصله انجام شود و ایران به بیش از 100 میلیارد دلار از داراییهای خود در شرایطی که قیمت نفت تا این اندازه سقوط کرده است، دست یابد. مسلماً این امتیاز مهمی برای اقتصاد امروز ایران است. اضافه کنید به آن امکان دسترسی فوری به شبکه بانکی جهانی و فروش نفت و دیگر محصولات بدون هیچ محدودیتی. در ضمن اگر طول دوره هر فاز از پیش تعیینشده باشد میتوان به شرکتهای خارجی نیز اطمینان داد که تعلیق تبری بر بالای سر آنها نیست و میتوانند در همین دوره نیز برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی ایران برنامهریزی کنند. مثلاً اینکه در فاز نخست که میتواند دوساله باشد در کدام امور مشارکت داشته باشند تا ریسک کمتری را متحمل شوند. در این صورت هم فکر میکنم انگیزهشان برای بازگشت به ایران بیشتر میشود. قطعاً من نیز متوجه اشکالات این طرح هستم اما اگر بخواهیم به این مذاکرات به صورت بازی برد-باخت نگاه کنیم متاسفانه با شکست کلیت مذاکرات مواجه میشویم. البته در نظر داشته باشید که تاکید طرف غربی بر حفظ تحریمها نه به
خاطر علاقه یا اعتیاد به آن، بلکه به این دلیل است که هیچ اهرم دیگری برای اطمینان از اجرای تعهدات ایران ندارد. کشورهای غربی بعد از توافقی که با کره شمالی داشتند و در نهایت هم با شکست مواجه شدند نمیخواهند تمامی اهرمهایشان را به یکباره از دست بدهند. از سوی مقابل اگر به صحبتهای آقای روحانی رجوع کنید میبینید که ایشان هم تعلیق محدود و کوتاهمدت را ترک خوردن ساختار تحریمها و به اصطلاح خودشان دیوار تحریمها میدانند. به علاوه باید در نظر داشته باشید در همین دوره نیز ایران هیچ یک از اهرمهایش را هم از دست نمیدهد و همانطور که در سال 1384 و پس از شکست روند توافق با اروپا، تهران به سرعت درصدد احیای برنامههای هستهایاش برآمد حالا هم از این گزینه برخوردار است. یعنی وقتی دانش هستهای بومی شد، دیگر هرگز از دست نخواهد رفت. بر همین اساس نباید به مقوله مذاکرات به صورت یک پکیج سیاه و سفید صرف نگریست چرا که در غیر این صورت دو طرف به بنبست میرسند. نمیشود ایران تعلیق را به کلی رد کند و غرب لغو را به کلی رد کند. ما به یک راهحل میانی نیاز داریم.
اشاره کردید که یکی از مشوقهای غرب برای ایران در تعلیق برنامههای هستهایاش برخورداری از 100 میلیارد دلار از داراییهای خود است که نزد بانکهای خارجی نگهداری میشود. به نظر شما این همان ادامه روند توافق ژنو نیست؟
من اینطور گمان نمیکنم. در توافق ژنو هیچگاه تعهدی نسبت به لغو یکباره تحریمها داده نشده بود. مبنای توافق ژنو یک تعلیق محدود و البته آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران بود. این در حالی است که ما در توافق جامع از آزادسازی کلی داراییها و تعلیق فراگیر صحبت میکنیم. حتی میتوان یک نقشه راه همراه با تعهدات جدی برای لغو تحریمها در نظر گرفت. این دو شرایط با هم متفاوت هستند و به هیچ وجه نباید ارزیابی یکسانی از آنها داشت. مجدداً بر این موضوع تاکید میکنم که اگر ایران خواهان توقف یکباره تحریمهاست، آن وقت غرب نیز میتواند اینطور بگوید که به دنبال خواسته اصلیاش یعنی محدودیتهای کلی و غیرقابل انعطاف بر برنامه هستهای ایران است. چنین رویکردهایی سازنده نیستند و بازی را به صورت برد-باخت درمیآورند.
پیشنهاد گروه بحران برای فاز تعلیق تحریمهای ایران چندساله است؟
به گمان بنده و بر اساس آنچه گروه بینالمللی بحران پیشنهاد کرده است لازم نیست مرحله ابتدایی که مرحله تعلیق است روندی طولانیمدت باشد. به لحاظ سیاسی هم بهتر است فاز دوم که مرحله لغو تحریمها از آن دوره شروع میشود پیش از پایان دوره ریاستجمهوری آقای اوباما آغاز شود تا این دوره که قطعاً با حساسیتهای بیشتر کنگره همراه خواهد بود در دوره ریاست جمهوری ایشان باشد. معنای این حرف آن است که دوره تعلیق میتواند کمتر از دو سال باشد. قطعاً در این زمان هم ایران میتواند تغییرات موردنظر را در فردو و اراک به سرانجام برساند که معمولاً اینگونه تغییرات هم بین یک تا دو سال زمان میبرند.
یعنی بحث جذب سرمایهگذاری خارجی نیز به بعد از این دو سال موکول میشود؟
خیر، تنها سرمایهگذاری شرکتهای نفتی و گازی به بعد از این دوره موکول میشود اما مگر همه اقتصاد نفت و گاز است. شما به عنوان یک سرمایهگذار اروپایی میتوانید وارد بازار ایران شوید و سرمایهگذاری موردنظر خود را انجام دهید و در همان دو سال هم به سود خود دست یابید. مثلاً شرکتهای خودروسازی یا شرکتهای حوزه عمران، مسکن و شهرسازی، تبلیغاتی، فرآوردههای دارویی و غذایی و غیره. تمامی این شرکتها امکان فعالیت در ایران بعد از دستیابی به توافق را دارند. در مورد شرکتهای حوزه نفت و گاز چون روند مذاکره و سرمایهگذاری در ایران بیش از یکی، دو سال به طول میانجامد و پس از سرمایهگذاری نیز باید مدت زمانی سپری شود تا سرمایهگذار به سود خود برسد، احتمالاً باید به مراحل بعدی واگذار شود.
اما هرگونه فعالیت اقتصادی نیز نیازمند برخورداری از کانالهای بانکی است اما غرب اصرار دارد تحریمهای مرتبط با این حوزه نیز در مراحل پایانی توافق لغو شود.
تعلیق شاید ولی لغو نمیتواند بلافاصله صورت بگیرد و اثرگذاری آن تعهدی است که طرف مقابل باید بر عهده گیرد. قطعاً اگر این روند با تعلیق برخی از تحریمهای سازمان ملل که مربوط به حوزههای بانکی ایران است، همزمان شود تاثیر جدی بر تصویر ایران در جامعه بینالملل و رویکردی که بانکها و موسسات بانکی خارجی به مبادله با تهران دارند باقی میگذارد. تعلیق تحریمهای سوئیفت و خارج کردن نام موسسات بانکی ایران از لیست سیاه گامهای بعدی هستند. در این مسیر وزارت خزانهداری آمریکا نیز مسوول خواهد بود تا با رسیدگی به این موضوع از بانکها بخواهد مراوده با ایران را از سر گیرند چرا که در غیر این صورت ایران نیز ملزم به انجام تعهداتش نخواهد بود. تعهداتی که بعد از سالها مذاکرات دشوار به دست آمده از هم میپاشد. حتی میتوان به گونهای برنامهریزی کرد که برخی از تعهدات مربوط به لغو تحریمهای ایران در قطعنامههای سازمان ملل گنجانده شود تا در واقع یک ضمانت عملی برای
اجرای آنها به دست آید. میتوان در این قطعنامه روند اجرای توافق با ایران را نیز شرح داد و یک نقشه راه مشخص برای رفع تحریم به عنوان یک ضمانت عملی گنجاند. با وجود این من نیز معترف به این موضوع هستم که هیچ کدام از این گزینهها، ما را به تمامی خواستههایمان نمیرساند اما میتواند به حل و فصل مشکلات حاکم بر این پرونده بینجامد. باید توجه داشته باشید که طرف مقابل هم که به شدت به دنبال بستن فردو یا اراک و کاهش تعداد سانتریفیوژهای ایران به 500 عدد بود، به خواستههای خود نخواهد رسید.
به گنجاندن توافق ایران و 1+5 در یکی از قطعنامههای سازمان ملل اشاره کردید. بسیاری از صاحبنظران با شباهتسازی تحریمهای ایران و عراق معتقدند مانند بغداد تحریمهای ایران نیز در یک پروسه 10ساله لغو میشود.
این دو موضوع به هیچ وجه قابل مقایسه با یکدیگر نیستند. اولاً اینکه با جنگ عراق کمپانیهای خارجی به راحتی وارد این کشور شدند و تحریمها دیگر معنا و مفهوم گذشته خود را نداشت. دولتهای اشغالگر هم چندان به دنبال لغو آنها نبودند چرا که در عمل خود آنجا حاکم بودند. بنابراین مورد عراق کاملاً متفاوت است. البته مورد ایران هم بسیار منحصربهفرد است و در تاریخ مذاکرات مربوط به عدم اشاعه یا خلع سلاح هیچگاه از تحریم به عنوان یک ابزار برای بده بستان گام به گام به معنای واقعی کلمه استفاده نشده است. یا مواردی مانند لیبی بوده است که یکجا تسلیم شده و تحریمهای آن نیز یکجا لغو شده است. یا به عنوان مثال مورد عراق بوده است که همانطور که اشاره شد سلاحهای کشتارجمعیاش را جمع کرد اما تحریمها به قوت خود باقی ماند یا مانند مورد آفریقای جنوبی که خلع سلاح بعد از تغییر رژیم سیاسی صورت گرفته است. بنابراین مورد
ایران پروسه مسبوق به سابقهای نیست و مقداری از سختی کار نیز به همین جهت است که هیچ مرجع قابل ارجاعی به آن وجود ندارد که بتوان گفت بر آن اساس میتوان عمل کرد اما در نظر بگیرید که تحریمهای سازمان ملل بر اساس قطعنامههای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نگرانیهایی که شورای حکام از برنامه هستهای ایران داشته است اعمال شده و از لحاظ روند منطقی کار ابتدا باید این نگرانیها لغو شوند تا ما شاهد لغو کلی تحریمها باشیم. در حال حاضر این امکان وجود دارد که تحریمهای ایران در مرحله ابتدایی تعلیق شوند اما لغو آنها بدون حل و فصل تمامی اختلافات ایران و آژانس دور از ذهن است.
اما قطعاً در همین مسیر نیز لابی عربی و اسرائیلی کنگره وارد میدان میشود و امکان مانور بیشتر را از دولت اوباما سلب میکند. همین حالا هم سناتورهای جمهوریخواه کنگره، ایران را تهدید به تصویب تحریمهای بیشتر کردهاند.
فکر میکنم با وجود سر و صداهایی که از سوی سناتورهای تندرو شنیده میشود آنها از تعداد آرای مورد نیاز برای اینکه یک لایحه تحریمی را تقدیم کنگره کنند برخوردار نیستند که بتواند در مقابل قدرت وتوی رئیسجمهور آمریکا تضمین شده باشد. آنها باید از بیش از دوسوم آرا در سنا (یعنی از 67 رای) برخوردار باشند اما به نظر میرسد کاخ سفید اطمینان دارد این سناتورها آرای موردنظر را ندارند. هرچند که اگر در مهلت پایانی اولیه یعنی اول مارس نتوانند به توافق سیاسی دست یابند قطعاً این سناتورهای تندرو با برخورداری از آرای بیشتری طرح خود را در کنگره مطرح میکنند و شاید به موفقیت نیز برسند. شاید هم طرحی را تصویب کنند که اجرای آن منوط به نرسیدن به توافق تا اول جولای باشد که مهلت زمان دستیابی به توافق نهایی است. به این تحریمها به اصطلاح تحریمهای تعلیقی میگویند که به لحاظ تکنیکی ناقض توافق ژنو نیستند اما
میتوان گفت صد درصد ناقض روح توافق ژنو هستند و موجب مسموم شدن جو مذاکرات میشوند. احتمال واکنش طرف ایرانی و یکسری واکنشهای زنجیرهای را نیز محتمل میسازند. شاید هم موجب شوند مذاکرات از ریل خارج شوند و از این لحاظ اقدام ناسازنده و خطرناکی است.
برخورد همپیمانان منطقهای آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید اینکه عربستان از همین حالا هم دست به کار شده است و برای نشان دادن ناخشنودی خود از مذاکرات هستهای ایران قیمت نفت را کاهش داده. حتی اینطور گفته میشود که این کار با رضایت واشنگتن صورت گرفته است.
فکر میکنم این تحلیل بر اساس توهم توطئه مطرح شده باشد و تحلیل درستی نیست. از یک طرف کسانی که چنین تحلیلی را ارائه میدهند میگویند عربستان خواهان نتیجهبخشی مذاکرات ایران نیست و از سوی دیگر میگویند عربستان میخواهد با کاهش قیمت نفت بر ایران فشار بیاورد تا توافق را بپذیرد. این دو هدف در تناقض با هم هستند. در توافق ژنو نخستوزیر اسرائیل آمد و آن را یک اشتباه بزرگ تاریخی خواند، عربستان هم به شدت ابراز نارضایتی کرد اما هیچ کدام از این مخالفتها نتوانست از توافق ژنو جلوگیری کند. حالا هم هر دو سوی ماجرا تلاش خود را برای جلوگیری از توافق نهایی با ایران به کار بستهاند، ولی اگر ایران و 1+5 به توافق رسیده بودند کسی جلودارشان نبود. اخیراً یکی از مقامات عربستان به اعضای گروه بحران گفته بود که کاش ما آنقدر قدرت داشتیم که میتوانستیم با یک سفر به
فرودگاه وین جلوی این توافق را بگیریم. بدون شک عربستان قدرت تاثیرگذاری بر بازار نفت را دارد اما قدرت اینکه از توافق شش قدرت بزرگ جهانی با ایران جلوگیری کند را خیر. من بیشتر نگران آن هستم که اسرائیل با وجود نفوذ تشکیلاتی که بر کنگره دارد چگونه بعد از عقد توافق نهایی از اجرای آن جلوگیری کند و دیگر اینکه چطور عربستان با اقداماتی که در سطح منطقه انجام میدهد به عنوان مثال تند کردن آتش جنگ در سوریه، ایران و آمریکا را به سوی یک تقابل جدی در منطقه سوق دهد. بر همین اساس هم معتقدم باید تمرکزمان را به جای توهم توطئه بر نفوذ عربستان در منطقه و اسرائیل بر کنگره متمرکز کنیم.
بنابراین همکاریهای ریاض و واشنگتن در کاهش قیمت نفت را رد میکنید؟
شکی نیست که یکی از انگیزههای عربستان در کاهش قیمت نفت ضربه زدن به منابع انرژی آمریکاست که سهم عربستان را از بازار انرژی کاهش داده است. بنابراین چطور ممکن است واشنگتن در همکاری با ریاض یکی از سرمایهگذاریهای عظیمی را که موجب استقلال خود از بازار نفت شده است به ورطه نابودی بکشاند. فراموش نکنید عربستان همین حالا حدود 100 میلیارد دلار از این کاهش قیمت نفت ضرر کرده است اما مقامات این کشور بر اساس یکسری محاسبات سیاسی و ژئوپولتیک به این نتیجه رسیدهاند که فعلاً این سیاست را دنبال کنند. ما هم باید تلاش کنیم تا با کاهش آسیبپذیری خود از بازار نفت اجازه ندهیم که فراز و فرود قیمت تاثیر زیادی بر اقتصادمان بگذارد. و با جدیت در مذاکرات اجازه سوءاستفاده هیچ نیروی خارجی را ندهیم.
فکر میکنید توافق در دسترس باشد؟
واقعاً پیشبینی دشوار است. هنوز سهم موفقیت یا شکست مذاکرات 50 به 50 است اما خوشبختانه اراده سیاسی طرفهای مذاکرهکننده همچنان استوار است. البته موضعگیریهای عمومی ایران و 1+5 روند دستیابی به توافق را دشوار کرده است. ولی نهایت امر این است که به دلیل زیانبار بودن سایر گزینهها، راهی جز توافق نیست.
دیدگاه تان را بنویسید