تاریخ انتشار:
ایران و چین بعد از تحریمها
هنگامی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، مردم از سفر خوآ کوفنگ صدر هیات رئیسه حزب کمونیست چین، در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به تهران و حمایت او از شاه، رنجیدهخاطر بودند. ولی با همت نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران در چین در سال ۱۳۶۱ روابط دو کشور از تاریکی درآمد و ظرف چند سال از یکسو روابط سیاسی ترمیم شد
حجم روابط تجاری در سالهای بعد آنقدر گسترش یافت که به نزدیک به 30 میلیارد دلار در سال رسید. ولی روابط سیاسی دو کشور جهش زیادی متناسب با حجم روابط تجاری پیدا نکرد. اگرچه در آن ایام در ایران، صحبت از روابط استراتژیک با چین و روسیه میکردند ولی در آن طرف چندان استقبالی از این اظهارات صورت نمیگرفت. بعضاً در ایران فراموش میکردند که آن هنگامی چین اشتیاق خود را به گسترش روابط سیاسی با ایران با انجام سفر خوآ کوفنگ به ایران نشان داد که روابط ایران و آمریکا در سطح استراتژیکی قرار داشت و این برای چین ارزشمند بود لذا پس از انقلاب، رهبران چین به ندرت چنین اشتیاقی از خود نشان میدادند و فقط تمایل به گسترش روابط تجاری ملاک روابط دو کشور قرار گرفته بود.
این آموزه سیاسی میتواند برای برنامهریزان اقتصادی و سیاسی و بهویژه برای وزارت امور خارجه به نوعی قابل توجه باشد که بایستی در فصل جدید روابط دو کشور از آن آموزه استفاده شود. البته ناگفته نماند چین محافظهکار با هر کشوری که درگیری علنی با آمریکا و تا حدودی با اسرائیل داشته باشد تمایلی به گسترش روابط سیاسی نشان نمیدهد زیرا چین یکپارچه در اندیشه کسب جایگاه اقتصادی نخست در سطح جهان است و سرمایههای خود را با خطری مواجه نمیکند. با نگاهی به حجم روابط چین با آمریکا و اتحادیه اروپا میتوان علت این استراتژی چین را تشخیص داد.
از کل تجارت چین با جهان، 19 درصد با آمریکا، 18 درصد با اتحادیه اروپا و تنها 1/0 درصد با ایران است. چین 6/1 تریلیون دلار اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرده است پس اقتصاد آمریکا و چین درهمتنیده شدهاند به ترتیبی که ضربه به یکی ضربه به دیگری وارد میکند. همچنین این ارقام نشان میدهد چین نمیتواند از منظر اقتصاد و تجارت، ایران را بر غرب ترجیح دهد.
هنگامی که یک دهه پیش چین و روسیه درصدد برآمدند که جبههای در قبال گسترش ناتو به شرق به وجود آورند اجلاس اقتصادی شانگهای را تشکیل دادند. و از ایران بااحتیاط به عنوان ناظر دعوت به شرکت کردند که در دوران احمدینژاد این روند با اشتیاق پذیرفته شد زیرا همزمان ایران با سیاستهای خارجی تند دولت نهم و دهم مشمول قطعنامهها و تحریمهای گوناگون شده بود و آمریکا و اسرائیل مرتباً ایران را مورد تهدید نظامی قرار میدادند. اکنون اجلاس اقتصادی شانگهای که در حقیقت یک اجلاس امنیتی و سیاسی به حساب میآید میزبان دکتر روحانی رئیسجمهور کشورمان است. ایشان در چارچوب اعتدال در سیاست خارجی همراه با تعامل سازنده به اجلاس شانگهای و روابط با چین مینگرد. امروز اولویتهای سیاست خارجی ایران متفاوت از دولتهای نهم و دهم است و کشورمان مجبور نیست که فقط نگاه به شرق داشته باشد.
در حقیقت به همان اندازه که صرفاً نگاه به غرب زمان شاه معیوب و ناپسند بود، نگاه به شرق انحصاری هم اعم از انتخاب اختیاری ما یا انتخاب اجباری ما، تامینکننده منافع ملی کشور نخواهد بود. زیرا اگر شرق اطمینان از سیاست یکسویه ما نسبت به خودش داشته باشد، به چنگ آوردن منافع اقتصادی سیاسی در ایران را به سهولت امکانپذیر میداند. شاید آنچه که در دوران فقدان روابط ایران با غرب و به ویژه در دوران تحریمها در عرض چند سال گذشته اتفاق افتاده است مبین تبعات این عدم تعادل سیاست خارجی ایران در روابط با چین و روسیه باشد. مفروضات چین و روسیه نسبت به ایران بر این پایه قرار داشت که ایران و به ویژه بانک مرکزی ایران در تحریم بینالمللی قرار دارد، نفت ایران در تنگنا برای فروش است، منابع خرید کالا برای ایران در جهان محدود شده است، فشار سیاسی بینالمللی بر ایران تشدید شده است و برخی در غرب به طور جدی با تهدید نظامی ایران در تصور واهی تغییر نظام سیاسی در ایران هستند. در دوران تحریمها روابط ایران و چین فقط در بعد تجاری پررنگ بود و
روابط سیاسی و اقتصادی تعریف چندانی نداشت و طرف چینی اعم از دولت یا بخش خصوصی فقط به کسب درآمد از طرف ایرانی میاندیشید. در این رابطه بعضاً در پروژههای اقتصادی به صورت نامتعادل با ایران عقد قرارداد صورت میگرفت که بیشتر منافع چین را تامین میکرد و برای ایران یک اجبار بود.
در زمینه تجاری هم بیکیفیتترین کالاهای چینی راهی ایران میشد به ترتیبی که نارضایتی مصرفکننده و تولیدکننده ایرانی را برانگیخته بود و حاصل آن هدر رفتن سرمایههای طرف ایرانی به شمار میرفت. عدم تعادل در روابط فقط به جنبههای اقتصادی و سیاسی منجر نمیشد بلکه شرکتهای چینی بهوفور از قرار گرفتن ایران در دایره تحریمها سوءاستفاده کرده، تعهدات خود را نسبت به ایرانیها انجام نمیدادند یا با ضبط وجوه طرف ایرانی از ارسال کالا طفره میرفتند و تصور میکردند که کشور در تحریم، نمیتواند اقدامی انجام دهد. شکایات فراوان طرف ایرانی از شرکتهای چینی در اتاق بازرگانی، وزارت بازرگانی، وزارت امور خارجه و سفارت ایران در پکن موجود است.
بیشک دولت دکتر روحانی بایستی به روابط ایران و چین از هر جهت سروسامان داده و به این عدم تعادل در روابط پایان دهد به ترتیبی که روابط دو کشور در تمام ابعاد منطبق بر احترام مقابل و منافع متقابل باشد. چین هم در این رابطه بایستی به سرعت اقدامی عاجل صورت دهد تا از گذشته خود اعاده حیثیت کند وگرنه جایگاه اقتصادی تجاری خود را در ایران در این سطح از دست خواهد داد. یقیناً چین و روسیه از تفاهم ژنو و مختومه شدن پرونده هستهای ایران و پایان تحریمها چندان استقبال نمیکنند. اما وزارت امور خارجه باید با تنوعبخشی به روابط ایران با شرق و غرب سیاست خارجی کشور را از یکسویه بودن نجات دهد تا منابع تجاری، اقتصادی، صنعتی ایران در بستر طبیعی خود قرار گیرد و حقوق مردم شریف ایران اعم از مصرفکننده یا تولیدکننده محفوظ ماند. چین برای بازسازی صنایع خود و برای حرکت بهسوی «قدرت اول جهان» شدن، نیاز فراوانی به تامین انرژی دارد. نیاز چین برای واردات نفت به بیش از چهار میلیون بشکه در روز رسیده که به دومین واردکننده نفت در
جهان تبدیل شده است. پیشبینی میشود تا سال 2020 چین به هفت میلیون بشکه نفت در روز احتیاج پیدا کند بدین سبب، چین تا برآورده شدن نیازش به انرژی، به ایران بهعنوان کشور دارای اولویت مینگرد.
دیدگاه تان را بنویسید