تاریخ انتشار:
الهام حسنزاده از چشمانداز سرمایهگذاری خارجی در نفت طی دوران پساتحریم میگوید
در میانه امید و ابهام
تحریمها نمیتوانست روی صادرات گاز ایران تاثیر زیادی داشته باشد و به طور کلی هم تاثیر زیادی نداشت. در شرایط تحریم، صادرات گاز ایران به ترکیه متوقف نشد و به شیوهای مشابه، اجرایی نشدن خطلوله صلح هم ارتباطی با تحریم نداشت.
به عنوان نخستین سوال، پیشبینی شما از زمان بازگشت شرکتهای نفتی خارجی در پساتحریم و به طور کلی تاثیر کلی لغو تحریمها بر صنعت نفت ایران چیست؟
اغلب شرکتهای بزرگ نفتی غیرآمریکایی، که به نشست قراردادهای نفتی تهران نیز آمدند، بر این نکته متفقالقول بودند که ژانویه سال 2016 میلادی، زمان آغاز بازگشت تدریجی آنها خواهد بود. بسیاری از آنها، اعم از اینکه قبلاً در ایران دفاتر تجاری داشتهاند یا نه، در حال گشایش مجدد دفاتر خود هستند. گزارش آقای آمانو و تصمیم اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز مهر تاییدی بر همان پیشبینی به شمار میرود. از سوی دیگر اخیراً نشست معرفی قراردادهای نفتی جدید ایران نیز برگزار شده است؛ اگرچه بیشتر یک طرح کلی از قراردادهای جدید ارائه شده که هنوز سوالاتی درباره آن وجود دارد. همه اینها در حالی است که کمتر جایی در دنیا وجود دارد که هزینه تولید نفت آن به اندازه ایران پایین و سرمایهگذاری در آن فارغ از ریسکهای موجود، اقتصادی باشد. تاثیر دیگر لغو تحریمها بر افزایش صادرات نفت خواهد بود که در این زمینه باید گفت بازار نفت در شرایط اشباع قرار دارد، اجلاس اخیر اوپک نیز بدون هیچ جمعبندی در تعیین سقف تولید پایان یافته است و چشماندازی مبنی بر افزایش قابلتوجه تقاضا دیده نمیشود.
شما به حضور شرکتهای غیرآمریکایی اشاره کردید. آیا امکان حضور آمریکاییها به طور کلی منتفی است یا امکان دارد برخی از شرکتها مثل هالیبرتون یا شملبرژر دوباره به ایران بازگردند؟
احتمال حضور شرکتهای توسعهدهنده طراز اول مثل اکسونموبیل یا شورون در آینده کوتاهمدت دو الی سه سال دور از ذهن به نظر میرسد. شرکتهایی مثل شلمبرژر یا هالیبرتون نیز اگرچه ممکن است اصالت آمریکایی داشته باشند، بیشتر به عنوان شرکتهای چندملیتی شناخته میشوند که ممکن است بتوانند از طریق شعبههای خود در خارج از آمریکا وارد ایران شوند. اما باوجود امکان سود بالای سرمایهگذاری با حضور در ایران ممکن است با ریسکهای اعتباری (reputational risk) مواجه شوند.
یکی از پیشدرآمدهای پساتحریم، تدوین قراردادهای جدید نفتی ایران بوده است. جمعبندی شما از این قراردادها و میزان استقبال شرکتهای خارجی از آنها چیست؟
به نظر میرسد به طور کلی نظر شرکتهای اروپایی به این قراردادها مثبت است؛ چرا که آنها تجربه تلخ بیع متقابل را پشتسر گذاشتهاند. قراردادها جذاباند، ولی هنوز ابهاماتی وجود دارد. مثلاً گفته شده است که شرکت خارجی برای فعالیت باید یک شرکت داخلی را به عنوان partner در کنار خود داشته باشد؛ اما واقعاً مشخص نیست منظور از این شرکت ایرانی و جزییات شراکت آن چه خواهد بود؟ از سوی دیگر گفته شده است که شرکتهای خارجی باید از یک وندورلیست تاییدشده داخلی، شریک خود را انتخاب کنند و اگر تمایل داشتند میتوانند به جای این کار، شریک خارجی دیگری را معرفی کنند تا صلاحیت آن مورد بررسی قرار گیرد. باوجود این ابهامات، کمیته تدوین قراردادهای جدید نفتی در عین محدودیت امکانات دسترسی به مشاوران حقوقی بینالمللی، توانست به خوبی تدوین قراردادها را به پیش ببرد و نشست معرفی آن نیز با موفقیت و استقبال برگزار شد. بقیه موارد به لغو تحریمها بستگی دارد تا مذاکره مستقیم صورت گیرد و جزییات دقیقتر روشن شود.
اگر از بحث نفت خارج شویم و به گاز بپردازیم، همواره این سوال وجود داشته است که آیا با لغو تحریمها میتوان انتظار داشت خطلوله صلح یا پروژه ایران الانجی پیشرفت کنند؟
تحریمها نمیتوانست روی صادرات گاز ایران تاثیر زیادی داشته باشد و به طور کلی هم تاثیر زیادی نداشت. در شرایط تحریم، صادرات گاز ایران به ترکیه متوقف نشد و به شیوهای مشابه، اجرایی نشدن خطلوله صلح هم ارتباطی با تحریم نداشت. قرارداد خطلوله صلح اوایل دهه اول هزاره جاری میلادی به امضا رسید؛ اما حتی اگر به سرانجام میرسید و خطلوله هم احداث میشد، اصلاً گاز مورد نیاز برای صادرات وجود نداشت. لذا مشکل اصلی نه تحریم، بلکه کمبود گاز بوده است. به عنوان مثال دیگر از عدم تاثیر قابل توجه تحریم، میتوان به قرارداد صادرات گاز به عمان اشاره کرد که هماکنون فعالیتهای اجرایی آن در حال اجراست. برخلاف گذشته که کشور با کمبود گاز مواجه بود، هماکنون که به تدریج فازهای پارس جنوبی در حال وارد شدن به مدار تولید هستند، وضعیت قدری متفاوت است؛ هرچند قراردادهای صادرات گاز را نمیتوان برخلاف نفت طی مدتی کوتاه به سرانجام رساند.
مثلاً یک عامل مهم در این زمینه، عدم توافق در زمینه قیمت گاز است و از قضا ماجرایی مثل کرسنت هم در پسزمینه تمامی موضوعات وجود دارد. مساله قیمت گاز، علاوه بر صادرات، برای صنعت پتروشیمی نیز مسالهساز شده است؛ چراکه یک سرمایهگذاری خارجی بدون اطمینان از تعیین آن طی یک بازه زمانی طولانیمدت دست به ریسک حضور در ایران نخواهد زد. در یک جمعبندی کلی میتوان گفت پتانسیلهای زیادی برای صادرات گاز در پساتحریم وجود دارد که میتوان با تشکیل کنسرسیومهایی بخش خصوصی داخلی و خارجی اقدام به صادرات منطقهای گاز کرد و برای صادرات، بهترین مقصد کشورهای منطقه هستند.
مثلاً یک عامل مهم در این زمینه، عدم توافق در زمینه قیمت گاز است و از قضا ماجرایی مثل کرسنت هم در پسزمینه تمامی موضوعات وجود دارد. مساله قیمت گاز، علاوه بر صادرات، برای صنعت پتروشیمی نیز مسالهساز شده است؛ چراکه یک سرمایهگذاری خارجی بدون اطمینان از تعیین آن طی یک بازه زمانی طولانیمدت دست به ریسک حضور در ایران نخواهد زد. در یک جمعبندی کلی میتوان گفت پتانسیلهای زیادی برای صادرات گاز در پساتحریم وجود دارد که میتوان با تشکیل کنسرسیومهایی بخش خصوصی داخلی و خارجی اقدام به صادرات منطقهای گاز کرد و برای صادرات، بهترین مقصد کشورهای منطقه هستند.
شما به موضوع سوال بعدی ما اشاره کردید؛ یعنی صنعت پتروشیمی. ما طی دوران پس از انقلاب عمدتاً تامین مالی از طریق استقراض داشتهایم؛ اگرچه نمونههایی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) همچون پتروشیمی آریاساسول هم داشتهایم. چشمانداز شما از سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی با توجه به هدفگذاری FDI به عنوان اولویت اصلی چیست؟
البته خود این مساله که بتوان نمونهای را در صنعت پتروشیمی طی سالهای پس از انقلاب پیدا کرد که عنوان «سرمایهگذاری مستقیم خارجی» را بتوان به آن اطلاق کرد، محل بحث و تردید است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی زمانی است که طی یک دوره طولانیمدت 15 تا 20ساله، سرمایهگذار خارجی حاضر در یک شرکت، ضمن قبول ریسکها سود خود را به دست میآورد. چنین پروسهای را طی سالهای پس از انقلاب در هیچ صنعتی و از جمله پتروشیمی نداشتهایم. کاری که آریاساسول و چند شرکت دیگر انجام دادند، Equity Based Financing بود؛ یعنی در نمونههای محدودی در مقابل تامین مالی یک شرکت پتروشیمی، بخشی از سهام مالکیت آن را در اختیار گرفتند. باوجود بهبود نسبی وضعیت رتبهبندی اعتباری ایران، به دلیل ریسک بسیار بالا، بعید به نظر میرسد FDI در ایران در آینده نزدیک محقق شود. لذا روش اصلی تامین مالی در پساتحریم، فاینانس خواهد بود که حتی برای آن نیز بانکهای طراز اولی مثل دویچهبانک و HSBC اعلام کردهاند حضورشان پس از لغو تحریمها 18 تا 24 ماه به طول خواهد انجامید. البته اگر دولت ایران مستقیماً ضمانت پروژهای را انجام دهد، وضعیت میتواند متفاوت باشد و تامین مالی
آسانتر صورت خواهد گرفت.
در آخرین سوال دوباره به نفت بازگردیم و مساله بازگشت ایران به بازار نفت در پساتحریم. فکر میکنید این بازگشت به لحاظ شرایط فنی و وضعیت بازار چقدر ممکن و آسان باشد؟
وعدهای که آقای زنگنه درباره افزایش تولید نفت ایران دادند، به لحاظ فنی چندان دور از دسترس به نظر نمیرسد. اما مساله این است که با افزایش تولید نفت ایران، قیمتهای نفت باز هم افت خواهند کرد. اما بازگشت به بازار و افزایش تولید، حق ایران است و کشورهایی مسوول افت قیمت نفت هستند که تولید خود را طی دوران تحریم ایران افزایش دادند. به لحاظ شرایط بازار، بازگشت ایران در کوتاهمدت دشوار است و به نظر نمیرسد در زمینه فروش بتوان به موفقیت زیادی دست پیدا کرد، مگر اینکه ایران تخفیفهای غیرمنتظره ارائه بدهد یا پالایشگاههایی که سابقاً نفت خود را از ایران تامین میکردند، دوباره استفاده از نفت ایران را در دستور کار قرار دهند که این مورد اخیر، نیازمند بازاریابی قوی شرکت ملی نفت ایران خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید