نگاهی به گزارش توسعه انسانی در سال ۲۰۱۵
کار و توسعه انسانی
تنها دوهفته مانده به پایان سال جاری میلادی، جدیدترین گزارش توسعه انسانی توسط دفتر برنامه توسعه سازمان ملل(UNDP) منتشر شد.
تنها دوهفته مانده به پایان سال جاری میلادی، جدیدترین گزارش توسعه انسانی توسط دفتر برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) منتشر شد. این گزارش را از نظر اعتبار میتوان یکی از مهمترین اسناد منتشره در دنیا دانست که در آن وضعیت 188 کشور دنیا به لحاظ متغیرهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بررسی شده است. گزارش امسال اما یک مزیت ویژه داشت. تلاش اصلی این گزارش بر این بود تا از تعریفهای رایج برای محاسبه درآمد حاصل از شغلهای مختلف فاصله گیرد، به همین منظور در جای جای آن مشاهده میکنیم که بین شغل و کار تمایز قائل شده است. علاوه بر این سعی داشته تا کارهایی را که معمولاً با پرداختی همراه نیستند اما در توسعه انسانی مهماند، نیز در تحلیلهایش لحاظ کند. در این نوشتار به مرور فصول ششگانه این گزارش و نیز برخی آمارها و ارقام مهم در زمینه توسعه انسانی پرداختهایم. بررسی صدرنشینها و قعرنشینهای رتبهبندی شاخص توسعه انسانی، به همراه نگاهی بر وضعیت ایران در این زمینه، پایانبخش این مطلب است.
در ابتدای این گزارش آمده است: کار امری ذاتی و حتمی برای توسعه انسانی است. از منظر توسعه انسانی، کار معنایی وسیعتر و عمیقتر از صرفاً شغل و اشتغال دارد. چارچوب مبتنی بر شغل، از درنظرگرفتن بسیاری از کارهای حائز اهمیت برای توسعه انسانی از قبیل مراقبت و نگهداری بدون حقوق، کار داوطلبانه و نیز کارهای خلاقانهای چون نگارش و نقاشی، عاجز است. اما اگر از عینکی استفاده کنیم که «کار» را بهطور کلی مورد بررسی قرار دهد، میتوان راههای تقویت ارتباط میان کار و توسعه انسانی را شناسایی کرد. این همان چیزی است که در گزارش امسال توسعه انسانی مدنظر قرار گرفته و سبب ایجاد تمایزی بنیادین با سالهای قبل شده است.
فصل اول: چارچوب تحلیلی برای کار و توسعه انسانی
در این فصل ضمن بررسی چارچوب تحلیلی برای این ملاحظه، به کارهایی که به توسعه انسانی صدمه میزنند و نیز کارگران در معرض خطر نیز پرداخته شده است. اما شاکله اصلی بحث، اثبات این مدعاست که کار و توسعه انسانی از یک رابطه همافزایی بسیار قدرتمند برخوردارند. در زیر دلایلی برای این مساله آورده شده است.
همافزایی میان کار و توسعه انسانی
پیش از هرچیز این سوال مطرح میشود که اساساً چه چیزی را میتوان به عنوان کار در نظر گرفت؟ در این گزارش، کار تحت عنوان هرگونه فعالیتی است که نهتنها به تولید و مصرف کالاها و خدمات میانجامد بلکه فراتر از ارزش اقتصادی شغلها تعریف شده است. به عبارت دیگر، دیگر فعالیتهای داوطلبانه و خلاقانه که لزوماً مطابق ارزش واقعیشان قیمتگذاری نمیشوند، اما در توسعه انسانی نسل حاضر و نسلهای آتی موثرند، نیز در این طبقهبندی لحاظ شده است. از طرف دیگر توسعه انسانی تحت تاثیر مولفههای زیر قرار دارد.
درآمد و معیشت: افراد در وهله اول به منظور دستیابی به یک استاندارد قابل قبول زندگی کار میکنند. در اقتصادهای مبتنی بر بازار، این امر غالباً از طریق دستمزدگیری یا خوداشتغالی صورت میپذیرد.
امنیت: افراد از طریق کار میتوانند یک پایه محکم و ایمن برای زندگی خود و خانوادههایشان ایجاد کنند که آنها را قادر میسازد تا تصمیمات بلندمدت بگیرند و به انتخاب و اولویتبندی بپردازند.
توانمندسازی زنان: زنانی که از طریق کار، درآمد کسب میکنند، اغلب از استقلال اقتصادی و قدرت تصمیمگیری بهتری در میان خانوادهها و اجتماع برخوردارند.
مشارکت عمومی: کار کردن به افراد کمک میکند تا از طریق تعامل با دیگران در فرآیندهای تصمیمسازی جمعی و همکاران شرکت کرده و صدای خود را به گوش جامعه برسانند.
کرامت و عزت نفس: کار خوب به وسیله همکاران، و همتایان خوب شناخته و سبب میشود حسی خوشایند از عملکرد مثبت، عزت نفس و وقار اجتماعی در افراد به وجود آید.
خلاقیت و نوآوری: کار موجب شکوفایی خلاقیت بشر میشود. در گذر زمان نیز نوآوریهای بسیاری از این طریق ایجاد شدهاند که بسیاری از جنبههای زندگی امروزی را متحول کردهاند. آموزش، بهداشت، ارتباطات و پایداریهای زیست محیطی نمونههایی از این تغییرات هستند.
توسعه انسانی
توسعه انسانی را فرآیند افزایش انتخابهای افراد، تعریف میکنند چرا که بدین ترتیب با کسب قابلیتهای بیشتر و بهرهمندی از فرصتهای بهتر، میتوانند رفاه و بهروزی خود را ارتقا بخشند. توسعه انسانی بر این موضوع دلالت دارد که نهتنها افراد از توسعهیافتگی منتفع میشوند، بلکه باید خود نیز بر فرآیندی که زندگیشان را شکل میدهد، اثرگذار باشند.
در این میان رشد اقتصادی به عنوان مولفهای مهم در توسعه انسانی مطرح میشود، هرچند که تمام هدف مورد نظر در توسعه نیست. همچنین باید گفت ارتباطی خودکار میان رشد اقتصادی و توسعه انسانی وجود ندارد، به عبارت دیگر، رشد اقتصادی صرف، لزوماً به توسعه انسانی نمیانجامد.
رفاه کارگران در گرو کار
کارگران به لطف توسعه انسانی بالاتر، توان عملیاتی بیشتری را نیز از طرق زیر به دست میآورند.
سلامت: طبیعی است که کارگران سالمتر، از بهرهوری و عمر کاری بالاتری برخوردارند و میتوانند از فرصتهای متعددی در داخل و خارج از کشور خود جهت کار بهرهمند شوند.
دانش و مهارت: کارگران ماهر و تحصیلکرده، کارهای متنوعتری را با استانداردی بالاتر میتوانند انجام دهند. به علاوه خلاقیت و نوآوری در آنها نیز رشد بیشتری یافته است.
آگاهی: کارگرانی که در انجمنها و اتحادیههای مربوط به خود حضور فعالتری دارند، بهتر از دیگران از شرایط و استانداردهای کاریشان مطلعاند که این امر به نوبه خود، سبب افزایش کارایی و رقابتپذیری صنایع خواهد شد.
فصل دوم: توسعه انسانی و کار: پیشرفت و چالشها
طی دو دهه گذشته، دنیا گامهای بزرگی را در زمینه توسعه انسانی برداشته است. امروزه، افراد از طول عمر بالاتری برخوردارند، کودکان بیشتری به مدرسه میروند، و افراد بیشتری نیز به آب آشامیدنی سالم و سیستم فاضلاب دسترسی دارند. از سال 1990 (اولین سال انتشار گزارش توسعه انسانی) تاکنون، حدود دو میلیارد نفر از دنیای کمتر توسعهیافته فاصله گرفتهاند، جمعیت زیر خطر فقر مطلق، کاهشی بالغ بر یک میلیارد نفر را به خود دیده است و درمجموع تمامی مناطق کره زمین، به نحوی از لحاظ شاخص توسعه انسانی پیشرفت کردهاند.
این میزان از توسعه انسانی، با کار نزدیک به یک میلیارد نفر در بخش کشاورزی، 80 میلیون کارگر در بخش بهداشت و آموزش، خلاقیت 450 میلیون کارآفرین و نیز حمایت 53 میلیون کارگر در بخش داخلی کشورها محقق شده است.
در عین حال، پیشرفت بشر نابرابر و با محرومیتهای عمیق انسانی همراه بوده است و همچنان بخش عمدهای از توان بالقوه بشر بلااستفاده مانده یا در جای اشتباه به کار گرفته شده یا مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. بیش از 200 میلیون نفر از جمعیت جهان که 74 میلیون نفر آنها را جوانان تشکیل میدهند، شغلی ندارند و در چرخه کار مورد استفاده قرار نمیگیرند. همچنین بیش از 800 میلیون نفر در جهان، با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی میکنند. درنهایت، غلبه بر محرومیتهای انسانی موجود و شناخت چالشهای پیش رو در زمینه توسعه انسانی مستلزم استفاده بهینه از توانایی بالقوه بشر در دنیاست.
فصل سوم: دنیای در حال تغییر کار
امروزه، کار تحت تاثیر جهانیسازی و تحولات تکنولوژیک، به ویژه انقلاب دیجیتال شکل جدیدی به خود گرفته است. جهانیسازی ارتباطات تنگاتنگی در جهان ایجاد کرده است که تاثیرات عمدهای بر الگوهای تجارت، سرمایهگذاری، رشد و ایجاد و تخریب شغل نهاده است. به علاوه، بر شبکههای گسترده انجام کارهای خلاقانه و داوطلبانه نیز موثر بوده است. در دنیایی که همه چیز به سرعت در حال تغییر و پیشرفت است، فرصتهای جدید در کنار مخاطرات تازه، همیشه در حال ظهورند. از همینرو با قطعیت نمیتوان در مورد برندگان یا بازندگان این بازی صحبت کرد اما آنچه مسلم است تاثیرات ناشی از توسعه انسانی در عین همهگیر بودن، بسیار پیچیده نیز هستند.
طی 10 سال گذشته تجارت جهانی کالاها و خدمات تقریباً دو برابر شده و به حدود 24 هزار میلیارد دلار در سال 2014 رسیده است. این رقم نسبت به سال 2005 افزایشی 11 هزار میلیارددلاری را به خود دیده است. اجزای دیجیتال این گردش سرمایه نیز طی یک دهه یادشده، رو به گسترش بودهاند بهطوری که پیشبینی میشود تا پایان سال جاری میلادی بیش از هفت میلیارد مشترک تلفن همراه و نیز بالغ بر سه میلیارد کاربر اینترنت در سیاره ما وجود داشته باشد. این دو شاخص در نمودارهای مربوطهشان منعکس شدهاند.
فصل چهارم: عدم توازن در کار دارای پرداختی و فاقد پرداختی
در سال 2015 نرخ جهانی مشارکت نیروی کار دربین زنان 50 درصد و مردان 77 درصد بوده است. در سراسر جهان، 72 درصد از مردان در سن اشتغال، شغل پیدا کردند درحالیکه این رقم برای زنان، 74 درصد بوده است. مشارکت زنان به عنوان نیروی کار و استخدام آنان به طرز قابل توجهی تحت تاثیر معضلات و چارچوبهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها قرار داشته است.
تحلیلهای حاصل از نظرسنجی مربوط به کل ساعات کاری نشان میدهد 52 درصد کار در سطح جهان، بر عهده زنان بوده درحالی که 48 درصد باقیمانده توسط مردان انجام شده است. با وجود اینکه زنان سهم عمدهای در میزان کار جهانی دارند، با محدودیتها و مشکلات بسیاری چه در بخش اشتغال با دستمزد و چه در بدون دستمزد مواجهاند.
بهطور کلی، مردان عرصه شغلهای دارای پرداختی را احاطه کردهاند. در بازه 59 درصد از کل شغلهای دارای پرداختی (اکثراً کار بیرون از خانه)، سهم مردان نزدیک به دو برابر زنان است؛ یعنی 38 درصد در مقابل 21 درصد. این وضعیت در مورد کار فاقد پرداختی یعنی اغلب کار در خانه و طیفی از فعالیتهای مراقبتی برعکس است. در 41 درصد باقیمانده شغلها که فاقد پرداختی هستند، زنان نقشی معادل سه برابر مردان دارند؛ یعنی 31 درصد درمقابل تنها 10 درصد.
در قلمرو کارهای دارای پرداختی، نسبت اشتغال زنان کمتر از مردان است ولی کارهایشان آسیبپذیرتر است (نیمی از زنان شاغل در دنیا، دارای شغلهای آسیبپذیر هستند). همچنین، آنها تحت مدیریت بالاسری مشغول به کار هستند. (زنان در دنیای کسب و کار، تنها 22درصد از مدیران ارشد را تشکیل میدهند.)
همانطور که گفته شد در حیطه کارهای فاقد پرداختی، بیشتر بار فعالیتهای مراقبتی بر دوش زنان است که بیشتر به مراقبت از کودکان، سالمندان و معلولان مربوط میشود. این مساله انتخابهای شغلی زنان، اوقات فراغتشان و نیز دسترسی به مستمریهای اجتماعی را محدود میسازد.
گزارش توسعه انسانی در این فصل، بر کاهش بار فعالیتهای مراقبتی فاقد پرداختی و ایجاد فرصتهای بیشتر برای زنان در بخش کارهای دارای پرداختی تاکید میکند. برخی راهکارهای بهبود این وضعیت عبارتند از: پرداختیهای برابر برای زنان و مردان، کار منعطفتر همراه با تامین اجتماعی قویتر، مرخصی زایمان و نیز اطلاعرسانی درمورد اذیت و آزار شغلی و هنجارهای اجتماعی که زنان را از حیطه کار کنار میزند. همچنین، نیاز به ارزشگذاری فعالیتهای مراقبتی فاقد پرداختی برای اهداف حقوقی و سیاستی نیز احساس میشود.
فصل پنجم: حرکت به سمت کار پایدار
کار پایدار به فعالیتی اشاره دارد که علاوه بر ارتقای توسعه انسانی، پایداری را نیز تضمین کند. این امر نهتنها برای ادامه حیات کره زمین ضروری است بلکه برای اطمینان از فرصت کار برای نسلهای آتی هم حیاتی است.
انتظار میرود برخی مشاغل بیش از پیش گسترش یابند: برای مثال، تکنسینهای راه آهن به دلیل سیستمهای حمل و نقل عظیم در کشورها، درحال ازدیاد هستند. از طرف دیگر، کارگرانی که شغلهایشان را از دست دادهاند، ممکن است بخشهایی از بازار کار را احاطه کنند که به شدت به منابع طبیعی وابستهاند یا گازهای گلخانهای و دیگر آلایندهها را تولید میکنند. حدود 50 میلیون نفر در سراسر دنیا، در چنین بخشهایی مشغول به کار هستند که مثلاً هفت میلیون نفر از آنها در معادن زغالسنگ کار میکنند. برای آنکه کار پایدار هرچه بیشتر فراگیر شود، در سه حوزه باید بهطور موازی توسعه صورت گیرد: پایان دادن به شغلهای ناپایدار، تبدیل و تغییر آنها به شغلهای پایدار، و نیز ایجاد شغلهای پایدار. هرکدام از این حوزهها اقدامات خاص سیاستگذاری را در سطح داخلی و بینالمللی طلب میکند. همچنین در این گزارش تاکید شده است که اهداف توسعه پایدار با کار پایدار رابطهای تنگاتنگ و دوسویه دارند بهطوری که هردو لازم و ملزوم یکدیگرند. بدین منظور چارچوبی تحلیلی با محوریت سه حوزه یادشده طراحی شده است که هدف نهایی آن، افزایش پایداری کار در کنار ارتقای توسعه انسانی
است.
فصل ششم: ارتقای توسعه انسانی از طریق کار
گزینههای سیاستی به منظور ارتقای توسعه انسانی از طریق کار میبایست حول سه خوشه گسترده، ایجاد شوند. اول، ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر و گسترش انتخابهای شغلی. دوم، اطمینان از رفاه کارگران که سبب ایجاد رابطهای مثبت میان کار و توسعه انسانی میشود. سوم، اقدامات هدفمند در راستای شناسایی چالشهای گروههای کاری خاص. همچنین یک برنامه فوریتی برای ایجاد حرکت درجهت تغییر در این زمینه، مورد نیاز است که آن نیز باید رویکردی سهمحوره را دنبال کند. اولین محور، قرارداد جدید اجتماعی نام دارد. دومین محور قرارداد جهانی و سومین آن نیز برنامه کار شایسته است. این مساله در نمودار مربوط به گزینههای سیاستی توضیح داده شده است.
رتبهبندیهای مربوط به شاخص توسعه انسانی
همانطور که می دانیم شاخص توسعه انسانی (HDI) از سه مولفه تشکیل شده است: مولفه اول، طول عمر یعنی امید به زندگی در بدو تولد، مولفه دوم، دانش یعنی میزان باسوادی بالغین و متوسط سالهای تحصیل، و مولفه سوم، درآمد که درآمد ناخالص سرانهای است که با معیار برابری قدرت خرید به دلار تعدیل شده است. این شاخص به صورت عددی بین صفر و یک محاسبه میشود که بر اساس آن کشورها را در چهار گروه طبقهبندی میکنند. این گروهها عبارتند از: کشورهای با توسعه انسانی بسیار زیاد، کشورهای با توسعه انسانی زیاد، کشورهای با توسعه انسانی متوسط و کشورهای با توسعه انسانی کم. با این توضیحات به سراغ نکتههای مهم گزارش امسال و ترینهای آن میرویم.
طی 25 سال گذشته، وضعیت زندگی بیش از دو میلیارد نفر به لحاظ طبقهبندیهای شاخص توسعه انسانی بهبود یافته است. در حدفاصل سالهای 1990 تا 2014 جمعیت افرادی که در کشورهای با توسعه بسیار زیاد زندگی میکنند، از نیم میلیارد نفر به 2 /1 میلیارد نفر رسیده که یعنی بیش از دو برابر شده است. این رویداد نشان میدهد که 34 کشور توانستهاند خود را به این قسمت از طبقهبندی شاخص یادشده برسانند. به طور مشابه جمعیت افراد ساکن کشورهای فقیر با سطوح پایین توسعه بیش از 60 درصد کاهش یافته است و از 2 /3 میلیارد نفر به 2 /1 میلیارد نفر رسیده است. به عبارت دیگر 19 کشور از جمله کنگو، غنا و نامیبیا توانستهاند خود را از پایینترین رده شاخص توسعه انسانی بالا بکشند
توسعه انسانی که با شاخص توسعه انسانی اندازهگیری میشود، همچنان روبه رشد است البته با شتابی کم. در دهه نخست هزاره سوم، شاخص توسعه انسانی مربوط به کشورهای در حال توسعه سالانه 2 /1 درصد رشد کرده در حالی که این نرخ برای چهار سال بعدی آن به 7 /0 رسیده است.
رشد اقتصادی لزوماً به معنی توسعه انسانی نیست! برای درک بهتر این مساله مثالهای زیر را در نظر بگیرید: گینه بیسائو و شیلی درآمدهای سرانه مشابهی دارند ولی مقادیر شاخص توسعه انسانی آنها بسیار متفاوت است، به ترتیب: 587 /0 و 832 /0. این ماجرا روی دیگر هم دارد. گابن و اندونزی در مقادیر شاخص توسعه انسانی برابرند اما سطوح درآمدیشان باهم متفاوت است. البته کشورهایی هم هستند که بهرغم برخورداری از رتبههای بالا در شاخص توسعه انسانی، درآمدهای سرانه چندان بالایی ندارند. مثلاً نیوزیلند رتبه 9 شاخص توسعه انسانی را در اختیار دارد درحالی که از نظر درآمد ناخالص سرانه در رده 32 دنیا قرار دارد.
هرچند که کشورهای جنوب صحرای آفریقا همچنان پایینترین میزان شاخص توسعه انسانی را دارند، 12 کشور از آنها در برخی مولفههای این شاخص از سطوحی برخوردارند که آنها را در گروه دارای توسعه انسانی متوسط یا بالا قرار میدهد. بوتسوانا، غنا، نامیبیا، گینه بیسائو و زامبیا برخی از این کشورها هستند.
درمورد کشورهایی که بیشترین سقوط را در رتبهبندی شاخص توسعه انسانی داشتهاند میتوان به لیبی و سوریه در سال 2014 میلادی اشاره کرد که به ترتیب 14 و 15 پله در این جدول پایین رفتهاند.
پنج کشور اول این رتبهبندی عبارتند از نروژ (944 /0)، استرالیا (935 /0)، سوئیس (930 /0)، دانمارک (923 /0) و هلند (922 /0). نکته قابل توجه این است که این ردهبندی نسبت به سال 2014 تغییری نداشته است.
پنج کشور انتهایی این رتبهبندی نیز به ترتیب نیجریه (348 /0)، آفریقای مرکزی (350 /0)، اریتره (391 /0)، چاد (392 /0) و بروندی (400 /0) هستند. اختلاف شاخص توسعه انسانی در میان پنج کشور قعرنشین این فهرست حدود دو برابر صدرنشینهای آن است که نشان میدهد، مشابهت کشورهای دارای بیشترین توسعهیافتگی بیشتر از همتایان کمتر توسعهیافتهشان است.
و اما ایران
ایران با دستیابی به عدد 766 /0 و با بهبودی جزیی نسبت به امتیاز 764 /0 سال گذشته خود، در رتبه 69 جهان قرار گرفت که در رده کشورهای دارای سطح بالای توسعه انسانی محسوب میشود. اگر به اعداد سه مولفه این شاخص نگاه کنیم، میتوان گفت مردم ایران از متوسط امید به زندگی 4 /75 سال برخوردارند. تعداد سالهای مورد انتظار تحصیل در کشورمان 1 /15 سال است. همچنین درآمد ناخالص سرانهمان، بر اساس قیمتهای سال 2011، و معیار برابری قدرت خرید، 15440 دلار است. نکته دیگری که درمورد ایران حائز اهمیت است تفاوت رتبه آن بر اساس رتبهبندی درآمد سرانه و شاخص توسعه انسانی است که نشانگر توجه بیشتر به دو مولفه دیگر این شاخص در مقایسه با درآمد سرانه صرف است. از این نظر رتبه کشورمان در ردهبندی شاخص توسعه انسانی چهار پله بهتر از رتبهای است که صرفاً از لحاظ درآمد ناخالص سرانه داراست. در مقام مقایسه جایگاه کشورمان در این رتبهبندی نیز باید گفت، ایران بالاتر از کشورهایی نظیر ترکیه (72)، مکزیک (74)، برزیل (75) و چین (90) محسوب میشود. البته نکته قابل تامل این است که ایران در ردهبندی پیشین در سال گذشته میلادی نیز
در همان رتبه 69 قرار داشت.
دیدگاه تان را بنویسید