تاریخ انتشار:
امروز بیش از همیشه نیازمند یک خانهتکانی و نهضت فکری هستیم
رقابتپذیری اتفاقی نیست
برای پرداختن به یک مقوله مهم که به نوعی با اقتصاد، صنعت، کارآفرینی و ایجاد اشتغالی پایدار و به اعتباری سرنوشت و آینده یک کشور گره خورده است پیش از آنکه سعی کنیم پاسخهای کلیشهای و از پیش آماده کلی به مسائل بدهیم باید بتوانیم طرح پرسش کنیم، به عبارتی باید جرات طرح پرسشهای جدی و کلیدی متفاوت را داشته باشیم.
پرده بگردان و بزن ساز نو / هین که رسید از فلک آواز نو
تازه و خندان نشود گوش و هوش / تا ز خرد در نرسد راز نو
گرم درآ گرم که آن گرمدار / صنعت نو دارد و انگار نو
مولوی
برای پرداختن به یک مقوله مهم که به نوعی با اقتصاد، صنعت، کارآفرینی و ایجاد اشتغالی پایدار و به اعتباری سرنوشت و آینده یک کشور گره خورده است پیش از آنکه سعی کنیم پاسخهای کلیشهای و از پیش آماده کلی به مسائل بدهیم باید بتوانیم طرح پرسش کنیم، به عبارتی باید جرات طرح پرسشهای جدی و کلیدی متفاوت را داشته باشیم.
چه بخواهیم یا نه، امروز جهان در حال ورود به انقلاب چهارم صنعتی و تجربه فضایی متفاوت از فناوریهای جدید است. در چنین هنگامهای باید ببینیم ما در کجای داستان قرار داریم؟ جایگاه واقعی ما کجاست؟ و صداقت در تحلیل این جایگاه بسیار حائز اهمیت است. شاید برای رسیدن به پرسشهای درست ابتدا لازم است یک پرسش دیگر مطرح کنیم که آن مادر همه پرسشهاست و آن این است که چرا در حالی که بیش از یک قرن از ورود صنعت به معنای مدرن کلمه میگذرد هنوز کشور ما به معنای واقعی کلمه کشوری توسعهیافته در عرصه صنعت و اقتصاد نیست؟
چرا کشور ما امروز هم با بحران اشتغال و معضل بیکاری روبهروست؟ و به راستی ما را چه شده است؟
در حالی که به قول معروف: «اسباب بزرگی همه فراهم است.»
■ وجود منابع نفت و گاز فراوان و بیبدیل و آفتاب و بستر انرژیهای نو
■ منابع غنی سنگآهن، مس، روی و…
■ طیف گسترده سرمایههای انسانی تحصیلکرده و بهزعم بسیاری هوشمند و خلاق
■ مردم نجیب، بافرهنگ و علاقهمند به سرزمین و کشور خود
■ و...
در پاسخ پرسش طرحشده اصلاً قصد ندارم خود را در تله راه میانبر قرار دهم تا نسخهای حاضر و آماده ارائه کنم، اما به عنوان یک فعال بخش خصوصی در عرصه صنعت، تلاش خواهم کرد به طرح نکاتی بپردازم که به عنوان پیشنیاز و بستر بحثی تعاملی و موثر بین بازیگران صنعت و صاحبنظران این عرصه میتواند حائز اهمیت باشد. با این امید که همین مباحث بتواند راهگشای برقراری دیالوگی موثر در زمینه آسیبشناسی جدی، موانع و دشواریهای پیش روی صنعت و اقتصاد میان دلسوزان واقع شود و به یاری خداوند صنعت کشور ما نیز آنچنان که شایسته و بایسته است در مسیر و جایگاه واقعی خود با پویایی و توانمندی هرچه بیشتر به حرکت دربیاید.
قرار داشتن در آستانه سال نو به طور طبیعی ذهنمان را به سمت نوعی خانهتکانی فکری هدایت میکند. یک جامعه پویا همیشه به این خانهتکانیها نیازمند است و امروز بیش از همیشه همه ما نیازمند یک خانهتکانی و نهضت فکری هستیم، یک نگاه تازه، یک پارادایم جدید، پرده گرداندن و «آوازی نو» که در شعر مطلع این مقاله از حضرت مولانا نقل شد و آن تاکید عارفانه بر دستیابی به «صنعت نو» و انگارههای نو است.
در این مطلب سعی شد مباحثی مطرح شود که بتواند بستر گفتوگویی سازنده را در زمینه معضلاتی که گریبانگیر صنعت است فراهم بیاورد، معضلاتی که حل و تعدیل آن میتواند در انتها بر رقابتپذیرتر شدن صنایع کشورمان تاثیرگذار باشد.
تغییر گفتمان و چرخش استراتژیک
به باور اینجانب اولین دامنه خانهتکانی میتواند در بازنگری استراتژیهای کلان در حوزه صنعت از جمله نحوه پوشش دادن و گستردن چتر حمایتی بر صنایع کشور اتفاق بیفتد، به این معنا که سعی شود در تعریف صنعت کشور از صنایع بخش شبهخصوصی فراتر برویم و بخش خصوصی را هم به نوعی در این تعریف گنجانده و واقعاً به حساب بیاوریم. به یاد بیاوریم که یکی از موفقیتهای دولت پیادهسازی گفتمان اعتدال در حوزه سیاست خارجی بود، انتظار این است این گفتمان را از حوزه سیاست به عرصه اقتصاد هم بیاوریم و با چرخش اندک استراتژیک بخشی از چتر حمایتی خود را از اقتصاد شبهخصوصی و دولتی به سمت بخش خصوصی واقعی متمایل کنیم.
1- ساختاربخشی و هدفمندسازی صدور مجوزها
الف: در این زمینه گام اول شاید تقویت ساختارهای اطلاعات صنعتی است، بهروزآوری و یکپارچهسازی اطلاعات دقیق و قابل استناد به منظور کمک به فرآیند تصمیمگیریهای منطقی در عرصه صنعت از جمله بحث موافقتها و صدور مجوزها با ضریب توجیهپذیری منطقی بالا.
ب: تقویت نگرش فرآیندی از جمله تمرکز بر ایجاد زنجیره تامین و مصرف که صنایع یا خدماتی که مجوز ورود به عرصه را پیدا میکنند به گونهای یک جای این چرخه یا شبکه نیاز سنجیده تعریف شده و نیاز به ایجاد آن محرز باشد.
ج: بحت توجیهپذیر بودن طرح هم به لحاظ زنجیره تامین، هم به لحاظ نیاز بازار بر اساس طرح توجیهی جامع و هم به لحاظ ایجاد ارزش افزوده واقعی برای ذینفعان و در کلان قضیه برای جامعه. واقعاً این مطلب مهمی است که سرمایهگذاری که اجازه مییابد به گردونه صنعت وارد شود افزون بر داشتن تجربه، تخصص و دانش کاربردی در عرصه فناوری و در اختیار داشتن بخش قابل ملاحظهای از سرمایه لازم بتواند ارزش افزوده ایجاد کند و از این طریق ریسک تخصیص نقدینگی توسط بانک عامل را پایین بیاورد.
2- توزیع منطقیتر نقدینگی در قالب تسهیلات بانکی و غیره
تزریق نقدینگی به صنعت نیازمند داشتن توجیه است. صرفاً فکر ایجاد یک صنعت بدون توجه کافی و وافی به سایر جنبهها، به نوعی شاید هدر دادن سرمایههاست. به همین خاطر در این زمینه نیازمند شفافیت بیشتر در قوانین، ضوابط و آییننامههای اجرایی هستیم، باید توجه داشته باشیم که درآمدهای نفتی سرمایه آحاد جامعه خصوصاً نسل جوان جامعه، در آینده کشور است، بنابراین مهم است که در تخصیص آن حتی در قالب سرمایهگذاری حداکثر دقت، شفافیت و برخورد مسوولانه و توام با پاسخگویی را داشته باشیم.
خصوصاً اینکه بحث شایستهسالاری در این زمینه هم کاملاً موضوعیت دارد و امروز که بحث رقابتپذیری در راس مقولههای مهم صنعت قرار دارد بایستی مجوزها و اعتبارات و تسهیلات به گونهای مدیریت شود که حاصلش ایجاد پویایی و رونق هرچه بیشتر صنایع باشد تا خدای ناکرده سکون و بیحرکتی و بلوکه شدن سرمایههای کشور و ماحصل آن کارآفرینی واقعی و ایجاد اشتغال پایدار باشد تا احیاناً سرمایهها، منابع و زیرساختها معطل و راکد و... نماند.
البته پرداختن مفصلتر به مقوله رقابتپذیری فرازهای مهم دیگری از جمله بحث بهرهوری منابع، ساختاربخشی دانشگاهها متناسب با نیاز صنایع کشور، بهرهگیری از توانمندیهای نوآورانه دانشگاهیان به منظور استمرار بخشیدن به فرآیند تجاریسازی ایدهها، همینطور ترمیم و پر کردن گسست و خلأ ارتباطی صنعت با فناوریهای نوین، در راستای ارتقای سطح رقابتپذیری و کیفیت، مجهز شدن به دانش و فناوریهای نوین، توسعه سبد محصولات و... را دربر میگیرد که با توجه به طولانی شدن بحث پرداختن به آن را به فرصتهای آتی موکول میکنیم.
ذکر این نکته ضروری است که تحول در امر صنعت در راستای محقق شدن چشمانداز ترسیمشده کشور در بازارهای رقابتی امروز نیازمند اتخاذ تدابیر واقعبینانه متکی بر آسیبشناسی و پژوهشهای علمی به جای برخی فعالیتهای نمایشی در این عرصه است.
امید است این نوشتار بتواند تلنگر و جرقهای در خصوص ترغیب مخاطبان مسوول به بازنگری روشها، رفتارها و نگرشهای تاثیرگذار آنان خصوصاً برای کسانی باشد که در سطح گستردهتری امانتدار منابع، سرمایهها و امکانات مادی و معنوی این کشور هستند و هر تصمیم آنها میتواند در اقتصاد کشور برای امروز و نسلهای آینده بسیار تعیینکننده باشد.
دیدگاه تان را بنویسید