استانداری زنجان کارخانه سرب و روی را تعطیل کرد
همبستگی علیه آلودگی
شاید برای اولین بار است که مردم اینچنین علیه آلودگی اعتراض کردند. آن هم در زمانی که بازار بیکاری داغ است و مهمترین درخواست ایراننشینان رفع معضل بیکاری شده است. درست در روزی که فریادهای توام با خشم و کینه برخی از نمایندگان از رادیو و تلویزیون به گوش میرسید، مردم زنجان با تجمعی گسترده در مقابل استانداری آغازگر نخستین اعتراض مدنی در دولت یازدهم شدند. نمایندگان از فتنهگریها سخن میگفتند و مردم به آلودگیها اعتراض میکردند و تقاضای تنفس در هوایی پاک داشتند.
شاید برای اولین بار است که مردم اینچنین علیه آلودگی اعتراض کردند.آن هم در زمانی که بازار بیکاری داغ است و مهمترین درخواست ایراننشینان رفع معضل بیکاری شده است. درست در روزی که فریادهای توام با خشم و کینه برخی از نمایندگان از رادیو و تلویزیون به گوش میرسید، مردم زنجان با تجمعی گسترده در مقابل استانداری آغازگر نخستین اعتراض مدنی در دولت یازدهم شدند. نمایندگان از فتنهگریها سخن میگفتند و مردم به آلودگیها اعتراض میکردند و تقاضای تنفس در هوایی پاک داشتند. زنجانیها که یکی از بزرگترین و پرعیارترین معادن سرب و روی دنیا را در اختیار دارند این بار علیه ثروت خدادادی خود به پا خاستند و از مسوولان استمداد کردند روی بزرگترین واحد تولیدی سرب و روی کشور را قفل بزرگی بزنند تا سلامتیشان به خطر نیفتد. مردمی که از ابتدای انقلاب تا به امروز دغدغهای جز احداث کارخانهها و ایجاد اشتغال نداشتند با این تجمع مسالمتآمیز عطای اشتغالزایی را به لقایش بخشیدند، برای اولین بار علیه یک صنعت ریشهدار کشور بسیج شدند.
یکشنبه گذشته آنها با در دست داشتن پارچهنوشتههایی یک فعالیت تولیدی را مترادف سرطان قرار دادند و یکصدا از مسوولان استان خواستند تعطیلی را برایشان به ارمغان آورند. آنها که سالها پیش به شکرانه افتتاح کارخانه سرب و روی دستهای خود را به نشانه تشکر از مسوولانشان به هم میزدند این بار مشتشان را گره کردند و فریاد سر دادند آن هم مصادف با آغاز فعالیت دولتی که افزایش اشتغال را شعار خود کرده و وعده داده بیکاران هر خانواده را راهی کارگاهها و کارخانهها کند.
داستان از کجا آغاز شد
آنچنان که برخی از نمایندگان استان زنجان میگویند کارخانه سرب و روی زنجان از ابتدا با مشکل جانمایی مواجه بوده و در مسیر بادهای شمالی قرار گرفته است. موقعیت قرارگیری این کارخانه به گونهای است که بادهای معروف منجیل و طارم از آن میگذرد و با ذرات سرب و سایر فلزات سنگین پرعیار شده و به شهر زنجان سفر میکند. اگرچه هنوز سرطانزایی این کارخانه از سوی مراجع رسمی اعلام نشده اما مردم زنجان معتقدند ادامه تولید این کارخانه میتواند سالمندان و کودکان را در معرض چنین بیماریای قرار دهد (یادداشت فاضل موسوی نماینده پیشین مردم خدابنده را بخوانید).
آنچنان که در اخبار آمده سازمان محیط زیست زنجان درباره آلایندگی این کارخانه نظری منفی داشته و تولیدات آن را منطبق با استانداردهای لازم دانسته است. متولیان صنعت سرب و روی نیز معتقدند نباید به بهانه اینکه کارخانهای در نزدیکی شهری قرار گرفته پس باید به آن قفل زد و از ادامه تولیدات آن جلوگیری کرد. بلکه باید به طور مسالمتآمیزی مردم و صنایع در کنار هم زندگی کنند. آنچنان که این زندگی در جاده مخصوص کرج دهها سال است که صورت میگیرد. از نظر آنها صنایع باید ملزم به رعایت استانداردهای زیستمحیطی باشند و مردم هم اگر دیدند چنین استانداردی رعایت شده تولید را نماد اعتراضات مدنی خود نکنند (گفتوگو با ابراهیم جمیلی را بخوانید).
اگرچه اعتراض زنجانیها با بیانیه استانداری مبنی بر تعطیلی کارخانه سرب و روی ختم به خیر شد اما به نظر میرسد به خاطر اینکه چنین اعتراضی آغازی بر اعتراضهایی دیگر از این دست در کشور نباشد باید صاحبان صنایع در تطابق فعالیتهای خود با استانداردهای زیستمحیطی بکوشند و روی احداث کارخانههایی که محیط زیست بشری را به خطر میاندازند بیش از حد پافشاری نکنند.
اصرار برخی دولتمردان و نمایندگان مجلس و حتی مردم به ایجاد واحدهای تولیدی بدون در نظر گرفتن استعدادهای زیستمحیطی منطقه اینک به معضلی بزرگ در کشور تبدیل شده است. صدها طرح صنعتی در کشور فقط به خاطر نفوذهای سیاسی در برخی مناطق کشور ایجاد شده که هم محیط زیست آن مناطق را نشانه گرفته و هم عمر اشتغالزایی آن با ابهام روبهروست.
یک خاطره از منجی فولاد مبارکه
مردم اصفهان را بسیار زرنگ میداند و معتقد است اگر اهالی هرمزگان هم تا این اندازه زرنگ بودند شاید روزگارشان خیلی بهتر از امروز بود. این نظر دکتر کامیاب است که از او به عنوان ناجی فولاد مبارکه یاد میکنند. او اواخر دولت پهلوی معاون پروفسور امین، مجری طرح فولاد گازی ایران شد، به بندرعباس رفت تا مدیریت کارگاه اجرایی این کارخانه بزرگ را بر عهده بگیرد. شاید علت این مقایسه دکتر کامیاب طرز برخورد مردم بندرعباس و اصفهان با ایجاد کارخانه فولاد در این مناطق باشد. آن زمان زمینهای وسیعی در کنار سواحل خلیج فارس برای ساخت بزرگترین کارخانه فولاد کشور در نظر گرفته شده بود اما مردم بندرعباس تنها به نخلهای خود فکر میکردند که از بیخ و بن تبر میخورد تا زمینش صاف شود و به اختیار کارخانه فولاد درآید. آنان رژیم پهلوی را به همین خاطر لعن و نفرین میکردند که
زمینشان را از چنگشان درآورده و تغییر کاربری داده است. شاید به خاطر همین نگاه منفی بود که با پیروزی انقلاب، توقف طرح ساخت کارخانه فولاد در هرمزگان اولین درخواست مردم این استان شد و اصفهانیهای موقعیتشناس چنین کارخانه معظمی را روی هوا زدند و به نام خود ثبت کردند. اما آیا واقعاً اصفهانیها زرنگی کردهاند؟ آنچنان که مطالعات زیستمحیطی نشان میدهد موقعیت جغرافیایی کارخانه فولاد مبارکه که قرار بود در بندرعباس ایجاد شود به گونهای است که بر سر راه بادهای منتهی به شهر اصفهان قرار گرفته و آلودگیهایی را به بار آورده است. کارخانه ذوب آهن هم در حاصلخیزترین زمینهای اصفهان ایجاد شده و بار زیادی بر مصرف آب زایندهرود داشته است.
اطلاعیه استانداری زنجان |
در پی اعتراض مردم زنجان به آلودگیهای زیستمحیطی کارخانه سرب و روی، استانداری زنجان با انتشار اطلاعیهای از تعطیلی این کارخانه خبر داد. در این اطلاعیه یک پاراگرافی آمده است: «با توجه به عدم اجرای تعهدات مصوبات کمیته سرب و روی استان مبنی بر انتقال کارخانه سرب و روی زنجان و با عنایت به درخواست شهروندان زنجانی بنا به دستور استاندار این کارخانه از تاریخ 23/5/92 تعطیل اعلام میشود.» در این اطلاعیه هیچ اشارهای به فرآیند تعطیلی کارخانه نشده است و معلوم نیست این تصمیمگیری آیا بر اساس رای قوه قضائیه صورت گرفته یا مصلحتی در این کار بوده است. آنچه مشخص است اینکه استانداری نمیتواند راساً علیه یک صنعت به قضاوت بنشیند و با رای خود آن را تعطیل کند. |
دیدگاه تان را بنویسید