تاریخ انتشار:
شرق خاکستری
چین و محیط زیست
چین بزرگترین آلاینده جهان و همزمان بزرگترین سرمایهگذار انرژی سبز است. پیشرفت این کشور به همان اندازه که بر اقتصاد و سیاست جهان تاثیرگذار است بر محیط زیست اثر میگذارد.
چین بزرگترین آلاینده جهان و همزمان بزرگترین سرمایهگذار انرژی سبز است. پیشرفت این کشور به همان اندازه که بر اقتصاد و سیاست جهان تاثیرگذار است بر محیط زیست اثر میگذارد. تمام کشورهای صنعتی روزی از نظر زیستمحیطی به نقطه عطف میرسند. نقطهای که عواقب وخیم زیستمحیطی رشد را به رخ مردم میکشد. این پدیده در آمریکا در سال 1969 روی داد. هنگامی که رودخانه کایاهوگا در اوهایو که مملو از مواد آلاینده و خالی از هر گونه ماهی بود آتش گرفت. سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا سال بعد تاسیس شد. در دهه 1970 و به دنبال این تشخیص که نشت جیوه از یک کارخانه پلاستیکسازی جان هزاران نفر را در خلیج میناماتا به خطر انداخته است قوانین سختگیرانه زیستمحیطی در ژاپن تدوین شدند. ابر غلیظ و متعفن دود و مه که در ژانویه سال 2013 پکن را دربر گرفت میتواند نمونهای از این قبیل فاجعههای زیستمحیطی باشد. به مدت چند هفته هوای این شهر حتی از هوای پردود آشیانههای هواپیما در فرودگاه بدتر بود. جریانی از هوای گرم بر روی پایتخت چین قرار گرفت و همانند یک پتو آلودگیهای ناشی از 200 نیروگاه زغالسوز و پنج میلیون خودرو را دربر گرفت. تمرکز ذرات معلق با
قطر 5/2 میکرون به 900 ذره در هر میلیون رسید که 40 برابر از سطح مجاز سازمان بهداشت جهانی بیشتر بود. مزه و بوی این ذرات را به راحتی میشد در هوا استنشاق کرد. نگرانیهای عمومی شدت گرفت. فقط در ماه ژانویه 5/2 میلیون نفر در میکروبلاگها ثبت شد.
رئیس دانشکده تجارت گفت هزاران تاجر چینی و خارجی به خاطر آلودگی شهر را ترک کردند. پکن یکی از ثروتمندترین شهرهای چین است. قبل از بازیهای المپیک 2008 این شهر صنایع آلاینده خود را به استانهای دیگر منتقل کرد. اما باز هم این شهر نیاز به پاکسازی دارد و حتی مقامات ارشد حزب کمونیست که هر روز صبح پنجرههای اتاقشان را به سمت «شهر ممنوعه» باز میکنند از این دود و مه در امان نیستند.
سفری به دیار غرب
فاجعه آلودگی هوا باعث شد چند ماه بعد مسائل زیستمحیطی در راس امور اضطراری قرار گیرند و سیاست سبز دنبال شود. ظرف سه هفته از اواسط ماه ژوئن دولت از سری اصلاحاتی پرده برداشت تا آلودگی هوا را محدود کند. اولین بازار کربن کشور راهاندازی شد، پیگیری و تعقیب جرائم زیستمحیطی شدت گرفت و مقامات محلی برای رفع مشکلات مرتبط با آلودگی هوا در منطقه خود مسوول شدند. همچنین چین - شامل دولت و کلیه شرکتها- 275 میلیارد دلار را در پنج سال آینده برای پاکسازی هوا اختصاص داد. این رقم پول زیادی است که با تولید ناخالص داخلی هنگکنگ برابری کرده و دو برابر بودجه سالانه دفاعی کشور است.
آیا نقطه عطف چین همینجاست؟ بسیاری از طرفداران محیط زیست در داخل و خارج کشور عقیده دارند این اقدامات اندک و دیرهنگام هستند. مطالعه اخیر آکادمی ملی علوم آمریکا نشان داد آلودگی هوا در شمال چین انتظار زندگی را 5/5 سال کاهش داده است. رودخانهها کثیف و خاک آلوده است. دولت مدتهاست متوجه این مشکل شده و قصد دارد اوضاع را سامان دهد با این وجود موج دود و مه از راه رسید. چیز دیگری نیز در هوا هست که بلافاصله زیانبار نیست اما تاثیرات جهانی زیادی دارد. سهم تولید چین از گازهای گلخانهای جهان در سال 1990 فقط 10 درصد بود. این رقم اکنون به 30 درصد بالغ شده است. از سال 2000 چین مسوول دوسوم رشد تصاعد جهانی دیاکسیدکربن بوده است. برعکس کردن جهت این جریان دشوار است. در حالی که آمریکا و اروپا در مجموع میزان تصاعد سالانه خود را 60 میلیون تن کاهش میدهند چین سهم خود را 500 میلیون تن افزایش داده است. این موضوع یک تهدید ویژه جهانی است. مقامات چینی این حرف را قبول ندارند و کشورشان را مسوول افزایش گازهای گلخانهای نمیدانند. از نظر آنها غرب مسوول است. درست است که مشکلات زیستمحیطی وجود دارد اما چین از الگویی پیروی میکند که غرب بنیانگذار آن است: ابتدا رشد سریع سپس پاکسازی. چین رشد سریع و غیرعادی داشت اما هماکنون پاکسازی را با همان سرعت غیرعادی در پیش گرفته است. ارزش تلاشهای چین در کنترل آلودگی را نباید نادیده گرفت: سرمایهگذاری این کشور در نیروی بادی و خورشیدی، از دیگران بسیار بیشتر است و تصاعد کربن زودتر از آنچه مردم انتظار دارند به نقطه حداکثری میرسد. چین روزی برای دستیابی به انرژی بدون کربن تلاش خواهد کرد اما هماکنون تلاش دارد صنایع الکترونیک مصرفی را در اختیار همگان قرار دهد. این کشور نهتنها تهدیدی برای سیاره نخواهد بود بلکه به الگویی برای پاکسازی آن تبدیل میشود. چین در یک مورد حق دارد: مشکلات زیستمحیطی در طول تاریخ تکرار میشوند. به استثنای شهر چانگکینگ اکثر شهرهای چین به اندازه شهرهای ژاپن در سال 1960 آلودگی دارند. به استثنای موارد حادی مانند وضعیت امسال پکن، کیفیت هوا با همان سرعتی رو به بهبودی است که در دهه 1970 در ژاپن اتفاق افتاد. اما سایر نشانگرهای زیستمحیطی وضعیت بدی دارند و نمیتوان گفت روند بهبودی آنها سریع است. تحقیق سال 2006 نشان داد 10درصد زمینهای کشاورزی به فلزات سنگین مانند کادیوم آلودهاند. اداره محافظت از محیط زیست نتایج نظرسنجی گسترده خود درباره آلودگی خاک را محرمانه اعلام کرد بنابراین نمیتوان در مورد بهبودی یا عدم بهبودی آن نظر داد. کشف برنجهای آلوده به کادیوم در منطقه گوانگدانگ موجی از اضطراب و بیاعتمادی در خرید برنج به وجود آورد. حیاتوحش چین نیز در معرض تهدید ویژه قرار دارد. «فهرست قرمزگونههای چینی» که یک سند رسمی است در سال 2004 حدود 40 درصد از پستانداران کشور را در معرض خطر نشان داد. چین که زیستگاههای طبیعی متنوعی دارد هماکنون شمار زیادی را به خاطر توسعه صنعتی نابود میکند.
شرایط آب
آب بزرگترین معضل است. تصاویر چین اغلب چشماندازهای سرسبز و آبخیز را نشان میدهد اما بسیاری از نقاط شمال چین خشک هستند. «وضعیت حاد آبی» هنگامی بروز میکند که هر فرد در طول سال به کمتر از هزار مترمکعب آب دسترسی داشته باشد. این رقم در چین فقط 450 مترمکعب است. میانگین کشوری پایین است و نابرابریهای هشداردهنده منطقهای را پنهان میکند. چهارپنجم آبها در جنوب و در حوضه رودخانه یانگزی هستند. نیمی از مردم کشور و دوسوم زمینهای کشاورزی در منطقه خشک شمال قرار دارند که حوضه رودخانه زرد است. در پکن هر فرد در سال فقط به 100 مترمکعب آب دسترسی دارد. سطح آبهای زیرزمینی این منطقه ظرف دو دهه 300 متر پایین رفته است. ون جیابائو، نخستوزیر سابق، زمانی گفته بود کمبود آب بقای ملت چین را تهدید میکند. این کمبود قرنها وجود داشته اما با آلودگیهای اخیر وضعیت وخیمتر شده است. اداره دولتی «حفظ رودخانه زرد» در تحقیقی درباره این رودخانه اصلی کشور نشان داد آب یکسوم مسیر رودخانه آنقدر آلوده است که برای کشاورزی مناسب نیست. مهندس ارشد بهداشت آب در وزارت کشور میگوید فقط نیمی از منابع آب مناطق شهری قابل آشامیدن هستند. هرچند مشکلات چین در مورد آب، خاک و هوا حاد هستند از نظر نوع با مشکلات قدیم کشورهای دیگر تفاوتی ندارند. به گفته پان جیاهوا از آکادمی علوم اجتماعی چین، «ما مسیر ایالات متحده، ژاپن و بریتانیا را در پیش گرفتهایم و به خاطر اینرسی نمیتوانیم به سرعت متوقف شویم». تاثیر چین بر اقلیم منحصربهفرد است. اقتصاد این کشور هم بزرگ و هم تشنه منابع است. این اقتصاد 16 درصد تولید جهان را به خود اختصاص داده است اما همزمان بین 40 تا 50 درصد منابع زغالسنگ، مس، فولاد، نیکل، آلومینیوم و روی جهان را مصرف میکند. این کشور نیمی از چوبهای جنگلهای استوایی را وارد کرده و نیمی از خوکهای کل جهان را پرورش میدهد. مصرف انرژی کشور نیز حالتی مشابه دارد. تحت رژیم مائو، مصرف انرژی کاملاً اسرافگرایانه بود. مصرف انرژی چین به ازای هر واحد GDP در سالهای 1978-1950 سه برابر شد که افزایشی بیسابقه است. در اوایل دهه1990 و در آغاز بزرگترین دوره رشد، این کشور 800 تن زغالسنگ را برای تولید یک میلیون دلار محصول مصرف میکرد که از هر کشور در حال توسعه دیگری بیشتر بود. از آن زمان بهرهوری انرژی بهبود یافته است و مصرف زغالسنگ به 390 تن در هر میلیون دلار محصول رسید. اما این مقدار هنوز از میانگین جهانی 300 تن بیشتر و در مقایسه با مصرف 173 تن در آلمان بسیار زیاد است. با وجود برنامههای تولید برق آبی بیشتر انرژی مصرفی چین از سوزاندن زغالسنگ به دست میآید. در حال حاضر چین نیمی از عرضه کلی زغالسنگ جهان را میسوزاند. در سال 2006 چین در تصاعد دیاکسیدکربن آمریکا را پشتسر گذاشت. تا سال 2014 یا 2015 میزان تصاعد دو برابر مقدار آمریکا میشود. بین سالهای 1990 و 2050 مجموع تصاعد ناشی از مصرف انرژی در چین به 500 میلیارد تن میرسد که با کل میزان جهانی از زمان انقلاب صنعتی در سال 1970 برابری میکند. مقدار کل آن چیزی است که اهمیت دارد چراکه آب و هوا به مقدار کربن واکنش نشان میدهد نه افزایش سالانه آن.
تصاعد کنونی به مقادیری اضافه میشود که در مراحل اولیه صنعتی شدن به اندازهای بیسابقه رسید. هنگامی که بریتانیا فرآیند خود را در قرن 18 آغاز کرد سطح دیاکسید کربن جو 280 ذره در هر میلیون بود. هنگامی که در اواخر دهه 1950 ژاپن به فرآیند صنعتی شدن خود شدت داد این عدد به 315 رسید. سطح دیاکسیدکربن امسال به 400 ذره رسیده است. برای اجتناب از تغییرات خطرناک اقلیمی این رقم باید کمتر از 450 باشد (هرچند مقدار دقیق آن مورد تردید قرار دارد). با نرخ کنونی افزایش، در سال 2037 به این آستانه میرسیم. تا آن زمان احتمالاً چین در مجموع بزرگترین متصاعدکننده دیاکسیدکربن باقی میماند.
حدود یکچهارم دیاکسیدکربن چین از تولید کالاهای صادراتی حاصل میشود. اگر کربن حاصل از این کالاها را در دفاتر حسابداری کشورها بگنجانیم وضعیت به نفع جهان ثروتمند تمام میشود. اما با این وجود هم چین بیش از هر کشور دیگری به ثبات اقلیم جهانی آسیب میرساند.
داستانهای باورنکردنی از چین
چین به اندازه سایر کشورها آسیب میبیند. بیابانها در حال گسترش، زمین کشاورزی در حال خشکیدن و تولید محصولات کشاورزی رو به افول است. تغییرات اقلیمی ممکن است اوضاع را بدتر کند. 80 میلیون نفر از مردم چین در مکانهایی همسطح با دریا زندگی میکنند و در معرض خطر بالا آمدن آب اقیانوسها و توفانهای شدید قرار دارند. تغییر مکان صنایع سنگین و معادن به نواحی ساحلی در استانهای فقیر غرب کشور میتواند جهت آسیبهای زیستمحیطی را دگرگون سازد. این مکانها اکوسیستم آسیبپذیری دارند و هرگونه آسیب غیرقابل جبران خواهد بود. برخی مشکلات ممکن است تا زمانی حاد نباشند. اما خواستههای زیستمحیطی آنی ملت تعهد اساسی بین مردم و حاکمان - افزایش استانداردهای زندگی در مقابل رضایت به حاکمیت انحصاری حزب کمونیست - را به چالش کشیده است. طبق محاسبات بانک جهانی هزینه آسیب به منابع طبیعی و محیط زیست در چین90 درصد GDP است که باعث میشود در درازمدت نرخ رشد به شدت کاهش یابد. بیشترین ضرر از جانب آسیبهای بهداشتی ناشی از آلودگی هوا و کاهش کیفیت مواد مغذی خاک میآید. و از آنجایی که حزب کمونیست عامل رشد اقتصادی معرفی میشود به خاطر هزینههای آلودگی نیز در معرض اتهام قرار میگیرد. به گفته ما جون مشهورترین فعال زیستمحیطی چین همه از ارتباط محیط زیست با سلامتی خود آگاهی دارند و نسل جدید رهبران در معرض بزرگترین چالشهای زیستمحیطی قرار دارند. چین- حداقل بر روی کاغذ- کارهای زیادی برای مقابله با این چالشها انجام داده است. حتی قبل از بحران دود و مه در پکن دولت 20 قانون ضدآلودگی و دهها هزار آییننامه تدوین کرده بود. چین وزارت محافظت از محیط زیست را در سال 2008 تاسیس کرد و در آخرین همایش حزب کمونیست در سال 2012 محیط زیست به عنوان یکی از چهار «سکو» (عقاید اساسی حزب) معرفی شد. این نوع راهبرد در چین اهمیت زیادی دارد.
اما رهبران جدید به همان اندازه محیط زیست درباره کندی رشد کوتاهمدت نگران هستند. آقای لیکیانگ نخستوزیر چین در سخنرانی تحلیف خود در ماه مارس این دو موضوع مناقشهبرانگیز را مطرح کرد: «خوب نیست شکوفایی و ثروت به بهای تخریب محیط زیست تمام شود.» اما همزمان گفت: «فقر و عقبماندگی در میان آبهای تمیز و کوهستان سالم نیز ارزشی ندارد.» اغلب در جهان غرب گفته میشود یکی از مزیتهای اصلی چین در مقابله با مشکلات اقلیمی آن است که رهبران این کشور - برخلاف نظامهای دموکراتیک- به راحتی میتوانند سیاستهای سختگیرانه را به جامعه تحمیل کنند. آقای ون زمانی گفت دولت برای افزایش بهرهوری انرژی از دست آهنین استفاده میکند. اما در زمینه مسائل زیستمحیطی دولت دست آهنین ندارد. اگر مقامات محلی مانند شهرداران یا دبیران حزب در استانها از سیاستی خوششان نیاید به راحتی آن را نادیده میگیرند. یکی از این مقامات زمانی گفته بود «ما فکر نمیکنیم این تصمیمها در مورد ما کاربرد داشته باشد». روسای شرکتهای بزرگ دولتی اغلب به همان اندازه وزیران مافوق خود قدرت و اختیار دارند. نظام مخفی سرپرستمآبانه از سلسله مراتب ظاهری موثرتر عمل میکند. در نظام چین، مرکز پیشنهاد میدهد، ایالتها و استانها بیتوجهی میکنند.
اکنون نظام برای رسیدگی به موضوعات زیستمحیطی در حال تحول است. گویژو که یکی از فقیرترین مناطق کشور است بزرگترین ذخایر زغال سنگ را دارد. چند سال قبل این ذخایر با رضایت کامل استخراج میشدند. اما در طرح جدید توسعه، این استان بیشتر به گاز طبیعی وارداتی از میانمار اتکا میکند تا بتواند تا اندازهای آییننامههای مرکزی ضدآلودگی را رعایت کند. اما این تحولات کند هستند. یکی از روشهایی که مرکز میتواند مستقیماً بر مقامات محلی تاثیر بگذارد معیارهای ترفیع آنهاست. تاکنون اقتصاد مهمترین عامل بوده است. ملاحظات زیستمحیطی در طول سالها به آن افزوده شدهاند هر چند اقدامات عملی ناچیز بودهاند. آقای شی جین پینگ رئیسجمهور کشور مقامات را در مورد مشکلات زیستمحیطی هر منطقه مسوول میداند حتی اگر آنها ترفیع بگیرند و از منطقه خود منتقل شده باشند.
در رویای دودکش سبز
در جهان غرب افکار عمومی محیط زیست را در راس امور قرار داده و دولتها و بنگاهها را به پاکسازی وادار میکنند. اما چنین اتفاقی در آینده نزدیک در چین روی نمیدهد. هر چند افکار عمومی نگران است. اکنون یکچهارم تظاهرات مردمی به مسائل زیستمحیطی مربوط میشود. این تظاهرات را نمیتوان مانند اعتراضات کشاورزان به راحتی سرکوب کرد. چرا که اغلب جنبشهای شهری طبقه متوسط هستند و ممکن است به اعتراضی ملی تبدیل شوند. اما دولت در حال حاضر میتواند نقش فشار عمومی را کمتر کند زیرا محیط زیست هنوز موضوعی دوپهلو است. نظرسنجی ماه نوامبر سال 2012 نشان داد 6/52 درصد از پاسخدهندگان آسیبهای زیستمحیطی را پس از شکاف ثروت، فساد و اختیارات گروههای خاص در رتبه چهارم نگرانیهای خود قرار میدهند. علاوه بر این اکثر اعتراضات زیستمحیطی محلی هستند. معترضان درباره هوا یا آب یک شهر خاص صحبت میکنند و از وضعیت کلی چین حرفی به میان نمیآید. فعالانی مانند آقای ما میگویند جنبش عمومی زیستمحیطی هنوز در مراحل طفولیت قرار دارد. موضوع قابل توجه میزان موفقیتهای چین در مقایسه با ناکامیهاست. رشد میزان تصاعد کربن نصف رشد GDP است که از میانگین جهانی بهتر است. علاوه بر این چین سرمایهگذاری خود در انرژیهای تجدیدپذیر را بیش از هر کشور دیگری گسترش داده و جاهطلبانهترین پروژههای تولید انرژی هستهای را به اجرا گذاشته است. به منظور ترکیب رشد اقتصادی و بهبود محیط زیست چین قصد دارد شدت تصاعد کربن را به ازای هر واحد GDP کاهش دهد. این میزان در پنج سال گذشته 12 درصد کاهش داشته و طبق برنامه دولت تا سال 2020 به میزان 40 تا 45 درصد کمتر میشود. بیشتر این کاهش مدیون طرحی است که هزار شرکت دولتی را وادار میکند انرژی را با بهرهوری بیشتر مصرف کنند. این سیاست موثرترین سیاست زیستمحیطی در جهان بوده و هماکنون به 10 هزار شرکت دولتی تعمیم پیدا کرده است. تولید برق چین نیز کارآمدی بهتری پیدا کرد. علاوه بر این چین برنامه انرژیهای تجدیدپذیر گستردهای را به اجرا گذاشت. دولت قصد دارد 20 درصد از انرژی مورد نیاز خود را تا سال 2020 از این منابع تامین کند. 15 درصد کل انرژی سال 2012 از منابع آبی تامین شد اما سهم بزرگتر به برق بادی و خورشیدی میرسد که در فاصله سالهای 2016-2011 دو برابر سرمایه بیشتر جذب میکنند. چین قصد دارد تا سال 2015 صد گیگا وات برق بادی و 35 گیگا وات ظرفیت انرژی خورشیدی ایجاد کند. همزمان چین میتواند کارهای بیشتری انجام دهد. قیمتگذاری منابع در این کشور ناکافی است. آب و کودهای شیمیایی بسیار ارزان هستند و باعث میشود مصرفکنندگان برای صرفهجویی تلاش نکنند. کشور به رویکردهای دستوری و کنترلی اتکای زیادی دارد و نظام اداری آن نیز بسیار پیچیده است. در مقابل چین مزیتهایی نیز در مقابله با مشکلات زیستمحیطی خود - و جهان- دارد. رهبران این کشور در مقایسه با پیشینیان خود چالشهای اقلیمی را بهتر درک میکنند. آنها در مورد مسائل اولویتدار به خوبی وارد عمل میشوند. از آنجایی که این کشور فرآیند توسعه را دیرتر آغاز کرده است به خوبی میتواند از اشتباهات دیگران درس بگیرد و از ایجاد شهرهای پرمصرف اجتناب ورزد. چین بازار داخلی بزرگ، سرمایه ارزان و بیابانهای آفتابگیر و بادخیز دارد و محیط مطلوبی برای ساخت سامانه انرژی بدون کربن به شمار میآید. چین سپیدی پایان یک شب سیاه است. اگر این کشور موفق نشود هیچ کشور دیگری نیز به موفقیت نخواهد رسید.
رئیس دانشکده تجارت گفت هزاران تاجر چینی و خارجی به خاطر آلودگی شهر را ترک کردند. پکن یکی از ثروتمندترین شهرهای چین است. قبل از بازیهای المپیک 2008 این شهر صنایع آلاینده خود را به استانهای دیگر منتقل کرد. اما باز هم این شهر نیاز به پاکسازی دارد و حتی مقامات ارشد حزب کمونیست که هر روز صبح پنجرههای اتاقشان را به سمت «شهر ممنوعه» باز میکنند از این دود و مه در امان نیستند.
سفری به دیار غرب
فاجعه آلودگی هوا باعث شد چند ماه بعد مسائل زیستمحیطی در راس امور اضطراری قرار گیرند و سیاست سبز دنبال شود. ظرف سه هفته از اواسط ماه ژوئن دولت از سری اصلاحاتی پرده برداشت تا آلودگی هوا را محدود کند. اولین بازار کربن کشور راهاندازی شد، پیگیری و تعقیب جرائم زیستمحیطی شدت گرفت و مقامات محلی برای رفع مشکلات مرتبط با آلودگی هوا در منطقه خود مسوول شدند. همچنین چین - شامل دولت و کلیه شرکتها- 275 میلیارد دلار را در پنج سال آینده برای پاکسازی هوا اختصاص داد. این رقم پول زیادی است که با تولید ناخالص داخلی هنگکنگ برابری کرده و دو برابر بودجه سالانه دفاعی کشور است.
آیا نقطه عطف چین همینجاست؟ بسیاری از طرفداران محیط زیست در داخل و خارج کشور عقیده دارند این اقدامات اندک و دیرهنگام هستند. مطالعه اخیر آکادمی ملی علوم آمریکا نشان داد آلودگی هوا در شمال چین انتظار زندگی را 5/5 سال کاهش داده است. رودخانهها کثیف و خاک آلوده است. دولت مدتهاست متوجه این مشکل شده و قصد دارد اوضاع را سامان دهد با این وجود موج دود و مه از راه رسید. چیز دیگری نیز در هوا هست که بلافاصله زیانبار نیست اما تاثیرات جهانی زیادی دارد. سهم تولید چین از گازهای گلخانهای جهان در سال 1990 فقط 10 درصد بود. این رقم اکنون به 30 درصد بالغ شده است. از سال 2000 چین مسوول دوسوم رشد تصاعد جهانی دیاکسیدکربن بوده است. برعکس کردن جهت این جریان دشوار است. در حالی که آمریکا و اروپا در مجموع میزان تصاعد سالانه خود را 60 میلیون تن کاهش میدهند چین سهم خود را 500 میلیون تن افزایش داده است. این موضوع یک تهدید ویژه جهانی است. مقامات چینی این حرف را قبول ندارند و کشورشان را مسوول افزایش گازهای گلخانهای نمیدانند. از نظر آنها غرب مسوول است. درست است که مشکلات زیستمحیطی وجود دارد اما چین از الگویی پیروی میکند که غرب بنیانگذار آن است: ابتدا رشد سریع سپس پاکسازی. چین رشد سریع و غیرعادی داشت اما هماکنون پاکسازی را با همان سرعت غیرعادی در پیش گرفته است. ارزش تلاشهای چین در کنترل آلودگی را نباید نادیده گرفت: سرمایهگذاری این کشور در نیروی بادی و خورشیدی، از دیگران بسیار بیشتر است و تصاعد کربن زودتر از آنچه مردم انتظار دارند به نقطه حداکثری میرسد. چین روزی برای دستیابی به انرژی بدون کربن تلاش خواهد کرد اما هماکنون تلاش دارد صنایع الکترونیک مصرفی را در اختیار همگان قرار دهد. این کشور نهتنها تهدیدی برای سیاره نخواهد بود بلکه به الگویی برای پاکسازی آن تبدیل میشود. چین در یک مورد حق دارد: مشکلات زیستمحیطی در طول تاریخ تکرار میشوند. به استثنای شهر چانگکینگ اکثر شهرهای چین به اندازه شهرهای ژاپن در سال 1960 آلودگی دارند. به استثنای موارد حادی مانند وضعیت امسال پکن، کیفیت هوا با همان سرعتی رو به بهبودی است که در دهه 1970 در ژاپن اتفاق افتاد. اما سایر نشانگرهای زیستمحیطی وضعیت بدی دارند و نمیتوان گفت روند بهبودی آنها سریع است. تحقیق سال 2006 نشان داد 10درصد زمینهای کشاورزی به فلزات سنگین مانند کادیوم آلودهاند. اداره محافظت از محیط زیست نتایج نظرسنجی گسترده خود درباره آلودگی خاک را محرمانه اعلام کرد بنابراین نمیتوان در مورد بهبودی یا عدم بهبودی آن نظر داد. کشف برنجهای آلوده به کادیوم در منطقه گوانگدانگ موجی از اضطراب و بیاعتمادی در خرید برنج به وجود آورد. حیاتوحش چین نیز در معرض تهدید ویژه قرار دارد. «فهرست قرمزگونههای چینی» که یک سند رسمی است در سال 2004 حدود 40 درصد از پستانداران کشور را در معرض خطر نشان داد. چین که زیستگاههای طبیعی متنوعی دارد هماکنون شمار زیادی را به خاطر توسعه صنعتی نابود میکند.
شرایط آب
آب بزرگترین معضل است. تصاویر چین اغلب چشماندازهای سرسبز و آبخیز را نشان میدهد اما بسیاری از نقاط شمال چین خشک هستند. «وضعیت حاد آبی» هنگامی بروز میکند که هر فرد در طول سال به کمتر از هزار مترمکعب آب دسترسی داشته باشد. این رقم در چین فقط 450 مترمکعب است. میانگین کشوری پایین است و نابرابریهای هشداردهنده منطقهای را پنهان میکند. چهارپنجم آبها در جنوب و در حوضه رودخانه یانگزی هستند. نیمی از مردم کشور و دوسوم زمینهای کشاورزی در منطقه خشک شمال قرار دارند که حوضه رودخانه زرد است. در پکن هر فرد در سال فقط به 100 مترمکعب آب دسترسی دارد. سطح آبهای زیرزمینی این منطقه ظرف دو دهه 300 متر پایین رفته است. ون جیابائو، نخستوزیر سابق، زمانی گفته بود کمبود آب بقای ملت چین را تهدید میکند. این کمبود قرنها وجود داشته اما با آلودگیهای اخیر وضعیت وخیمتر شده است. اداره دولتی «حفظ رودخانه زرد» در تحقیقی درباره این رودخانه اصلی کشور نشان داد آب یکسوم مسیر رودخانه آنقدر آلوده است که برای کشاورزی مناسب نیست. مهندس ارشد بهداشت آب در وزارت کشور میگوید فقط نیمی از منابع آب مناطق شهری قابل آشامیدن هستند. هرچند مشکلات چین در مورد آب، خاک و هوا حاد هستند از نظر نوع با مشکلات قدیم کشورهای دیگر تفاوتی ندارند. به گفته پان جیاهوا از آکادمی علوم اجتماعی چین، «ما مسیر ایالات متحده، ژاپن و بریتانیا را در پیش گرفتهایم و به خاطر اینرسی نمیتوانیم به سرعت متوقف شویم». تاثیر چین بر اقلیم منحصربهفرد است. اقتصاد این کشور هم بزرگ و هم تشنه منابع است. این اقتصاد 16 درصد تولید جهان را به خود اختصاص داده است اما همزمان بین 40 تا 50 درصد منابع زغالسنگ، مس، فولاد، نیکل، آلومینیوم و روی جهان را مصرف میکند. این کشور نیمی از چوبهای جنگلهای استوایی را وارد کرده و نیمی از خوکهای کل جهان را پرورش میدهد. مصرف انرژی کشور نیز حالتی مشابه دارد. تحت رژیم مائو، مصرف انرژی کاملاً اسرافگرایانه بود. مصرف انرژی چین به ازای هر واحد GDP در سالهای 1978-1950 سه برابر شد که افزایشی بیسابقه است. در اوایل دهه1990 و در آغاز بزرگترین دوره رشد، این کشور 800 تن زغالسنگ را برای تولید یک میلیون دلار محصول مصرف میکرد که از هر کشور در حال توسعه دیگری بیشتر بود. از آن زمان بهرهوری انرژی بهبود یافته است و مصرف زغالسنگ به 390 تن در هر میلیون دلار محصول رسید. اما این مقدار هنوز از میانگین جهانی 300 تن بیشتر و در مقایسه با مصرف 173 تن در آلمان بسیار زیاد است. با وجود برنامههای تولید برق آبی بیشتر انرژی مصرفی چین از سوزاندن زغالسنگ به دست میآید. در حال حاضر چین نیمی از عرضه کلی زغالسنگ جهان را میسوزاند. در سال 2006 چین در تصاعد دیاکسیدکربن آمریکا را پشتسر گذاشت. تا سال 2014 یا 2015 میزان تصاعد دو برابر مقدار آمریکا میشود. بین سالهای 1990 و 2050 مجموع تصاعد ناشی از مصرف انرژی در چین به 500 میلیارد تن میرسد که با کل میزان جهانی از زمان انقلاب صنعتی در سال 1970 برابری میکند. مقدار کل آن چیزی است که اهمیت دارد چراکه آب و هوا به مقدار کربن واکنش نشان میدهد نه افزایش سالانه آن.
تصاعد کنونی به مقادیری اضافه میشود که در مراحل اولیه صنعتی شدن به اندازهای بیسابقه رسید. هنگامی که بریتانیا فرآیند خود را در قرن 18 آغاز کرد سطح دیاکسید کربن جو 280 ذره در هر میلیون بود. هنگامی که در اواخر دهه 1950 ژاپن به فرآیند صنعتی شدن خود شدت داد این عدد به 315 رسید. سطح دیاکسیدکربن امسال به 400 ذره رسیده است. برای اجتناب از تغییرات خطرناک اقلیمی این رقم باید کمتر از 450 باشد (هرچند مقدار دقیق آن مورد تردید قرار دارد). با نرخ کنونی افزایش، در سال 2037 به این آستانه میرسیم. تا آن زمان احتمالاً چین در مجموع بزرگترین متصاعدکننده دیاکسیدکربن باقی میماند.
حدود یکچهارم دیاکسیدکربن چین از تولید کالاهای صادراتی حاصل میشود. اگر کربن حاصل از این کالاها را در دفاتر حسابداری کشورها بگنجانیم وضعیت به نفع جهان ثروتمند تمام میشود. اما با این وجود هم چین بیش از هر کشور دیگری به ثبات اقلیم جهانی آسیب میرساند.
داستانهای باورنکردنی از چین
چین به اندازه سایر کشورها آسیب میبیند. بیابانها در حال گسترش، زمین کشاورزی در حال خشکیدن و تولید محصولات کشاورزی رو به افول است. تغییرات اقلیمی ممکن است اوضاع را بدتر کند. 80 میلیون نفر از مردم چین در مکانهایی همسطح با دریا زندگی میکنند و در معرض خطر بالا آمدن آب اقیانوسها و توفانهای شدید قرار دارند. تغییر مکان صنایع سنگین و معادن به نواحی ساحلی در استانهای فقیر غرب کشور میتواند جهت آسیبهای زیستمحیطی را دگرگون سازد. این مکانها اکوسیستم آسیبپذیری دارند و هرگونه آسیب غیرقابل جبران خواهد بود. برخی مشکلات ممکن است تا زمانی حاد نباشند. اما خواستههای زیستمحیطی آنی ملت تعهد اساسی بین مردم و حاکمان - افزایش استانداردهای زندگی در مقابل رضایت به حاکمیت انحصاری حزب کمونیست - را به چالش کشیده است. طبق محاسبات بانک جهانی هزینه آسیب به منابع طبیعی و محیط زیست در چین90 درصد GDP است که باعث میشود در درازمدت نرخ رشد به شدت کاهش یابد. بیشترین ضرر از جانب آسیبهای بهداشتی ناشی از آلودگی هوا و کاهش کیفیت مواد مغذی خاک میآید. و از آنجایی که حزب کمونیست عامل رشد اقتصادی معرفی میشود به خاطر هزینههای آلودگی نیز در معرض اتهام قرار میگیرد. به گفته ما جون مشهورترین فعال زیستمحیطی چین همه از ارتباط محیط زیست با سلامتی خود آگاهی دارند و نسل جدید رهبران در معرض بزرگترین چالشهای زیستمحیطی قرار دارند. چین- حداقل بر روی کاغذ- کارهای زیادی برای مقابله با این چالشها انجام داده است. حتی قبل از بحران دود و مه در پکن دولت 20 قانون ضدآلودگی و دهها هزار آییننامه تدوین کرده بود. چین وزارت محافظت از محیط زیست را در سال 2008 تاسیس کرد و در آخرین همایش حزب کمونیست در سال 2012 محیط زیست به عنوان یکی از چهار «سکو» (عقاید اساسی حزب) معرفی شد. این نوع راهبرد در چین اهمیت زیادی دارد.
اما رهبران جدید به همان اندازه محیط زیست درباره کندی رشد کوتاهمدت نگران هستند. آقای لیکیانگ نخستوزیر چین در سخنرانی تحلیف خود در ماه مارس این دو موضوع مناقشهبرانگیز را مطرح کرد: «خوب نیست شکوفایی و ثروت به بهای تخریب محیط زیست تمام شود.» اما همزمان گفت: «فقر و عقبماندگی در میان آبهای تمیز و کوهستان سالم نیز ارزشی ندارد.» اغلب در جهان غرب گفته میشود یکی از مزیتهای اصلی چین در مقابله با مشکلات اقلیمی آن است که رهبران این کشور - برخلاف نظامهای دموکراتیک- به راحتی میتوانند سیاستهای سختگیرانه را به جامعه تحمیل کنند. آقای ون زمانی گفت دولت برای افزایش بهرهوری انرژی از دست آهنین استفاده میکند. اما در زمینه مسائل زیستمحیطی دولت دست آهنین ندارد. اگر مقامات محلی مانند شهرداران یا دبیران حزب در استانها از سیاستی خوششان نیاید به راحتی آن را نادیده میگیرند. یکی از این مقامات زمانی گفته بود «ما فکر نمیکنیم این تصمیمها در مورد ما کاربرد داشته باشد». روسای شرکتهای بزرگ دولتی اغلب به همان اندازه وزیران مافوق خود قدرت و اختیار دارند. نظام مخفی سرپرستمآبانه از سلسله مراتب ظاهری موثرتر عمل میکند. در نظام چین، مرکز پیشنهاد میدهد، ایالتها و استانها بیتوجهی میکنند.
اکنون نظام برای رسیدگی به موضوعات زیستمحیطی در حال تحول است. گویژو که یکی از فقیرترین مناطق کشور است بزرگترین ذخایر زغال سنگ را دارد. چند سال قبل این ذخایر با رضایت کامل استخراج میشدند. اما در طرح جدید توسعه، این استان بیشتر به گاز طبیعی وارداتی از میانمار اتکا میکند تا بتواند تا اندازهای آییننامههای مرکزی ضدآلودگی را رعایت کند. اما این تحولات کند هستند. یکی از روشهایی که مرکز میتواند مستقیماً بر مقامات محلی تاثیر بگذارد معیارهای ترفیع آنهاست. تاکنون اقتصاد مهمترین عامل بوده است. ملاحظات زیستمحیطی در طول سالها به آن افزوده شدهاند هر چند اقدامات عملی ناچیز بودهاند. آقای شی جین پینگ رئیسجمهور کشور مقامات را در مورد مشکلات زیستمحیطی هر منطقه مسوول میداند حتی اگر آنها ترفیع بگیرند و از منطقه خود منتقل شده باشند.
در رویای دودکش سبز
در جهان غرب افکار عمومی محیط زیست را در راس امور قرار داده و دولتها و بنگاهها را به پاکسازی وادار میکنند. اما چنین اتفاقی در آینده نزدیک در چین روی نمیدهد. هر چند افکار عمومی نگران است. اکنون یکچهارم تظاهرات مردمی به مسائل زیستمحیطی مربوط میشود. این تظاهرات را نمیتوان مانند اعتراضات کشاورزان به راحتی سرکوب کرد. چرا که اغلب جنبشهای شهری طبقه متوسط هستند و ممکن است به اعتراضی ملی تبدیل شوند. اما دولت در حال حاضر میتواند نقش فشار عمومی را کمتر کند زیرا محیط زیست هنوز موضوعی دوپهلو است. نظرسنجی ماه نوامبر سال 2012 نشان داد 6/52 درصد از پاسخدهندگان آسیبهای زیستمحیطی را پس از شکاف ثروت، فساد و اختیارات گروههای خاص در رتبه چهارم نگرانیهای خود قرار میدهند. علاوه بر این اکثر اعتراضات زیستمحیطی محلی هستند. معترضان درباره هوا یا آب یک شهر خاص صحبت میکنند و از وضعیت کلی چین حرفی به میان نمیآید. فعالانی مانند آقای ما میگویند جنبش عمومی زیستمحیطی هنوز در مراحل طفولیت قرار دارد. موضوع قابل توجه میزان موفقیتهای چین در مقایسه با ناکامیهاست. رشد میزان تصاعد کربن نصف رشد GDP است که از میانگین جهانی بهتر است. علاوه بر این چین سرمایهگذاری خود در انرژیهای تجدیدپذیر را بیش از هر کشور دیگری گسترش داده و جاهطلبانهترین پروژههای تولید انرژی هستهای را به اجرا گذاشته است. به منظور ترکیب رشد اقتصادی و بهبود محیط زیست چین قصد دارد شدت تصاعد کربن را به ازای هر واحد GDP کاهش دهد. این میزان در پنج سال گذشته 12 درصد کاهش داشته و طبق برنامه دولت تا سال 2020 به میزان 40 تا 45 درصد کمتر میشود. بیشتر این کاهش مدیون طرحی است که هزار شرکت دولتی را وادار میکند انرژی را با بهرهوری بیشتر مصرف کنند. این سیاست موثرترین سیاست زیستمحیطی در جهان بوده و هماکنون به 10 هزار شرکت دولتی تعمیم پیدا کرده است. تولید برق چین نیز کارآمدی بهتری پیدا کرد. علاوه بر این چین برنامه انرژیهای تجدیدپذیر گستردهای را به اجرا گذاشت. دولت قصد دارد 20 درصد از انرژی مورد نیاز خود را تا سال 2020 از این منابع تامین کند. 15 درصد کل انرژی سال 2012 از منابع آبی تامین شد اما سهم بزرگتر به برق بادی و خورشیدی میرسد که در فاصله سالهای 2016-2011 دو برابر سرمایه بیشتر جذب میکنند. چین قصد دارد تا سال 2015 صد گیگا وات برق بادی و 35 گیگا وات ظرفیت انرژی خورشیدی ایجاد کند. همزمان چین میتواند کارهای بیشتری انجام دهد. قیمتگذاری منابع در این کشور ناکافی است. آب و کودهای شیمیایی بسیار ارزان هستند و باعث میشود مصرفکنندگان برای صرفهجویی تلاش نکنند. کشور به رویکردهای دستوری و کنترلی اتکای زیادی دارد و نظام اداری آن نیز بسیار پیچیده است. در مقابل چین مزیتهایی نیز در مقابله با مشکلات زیستمحیطی خود - و جهان- دارد. رهبران این کشور در مقایسه با پیشینیان خود چالشهای اقلیمی را بهتر درک میکنند. آنها در مورد مسائل اولویتدار به خوبی وارد عمل میشوند. از آنجایی که این کشور فرآیند توسعه را دیرتر آغاز کرده است به خوبی میتواند از اشتباهات دیگران درس بگیرد و از ایجاد شهرهای پرمصرف اجتناب ورزد. چین بازار داخلی بزرگ، سرمایه ارزان و بیابانهای آفتابگیر و بادخیز دارد و محیط مطلوبی برای ساخت سامانه انرژی بدون کربن به شمار میآید. چین سپیدی پایان یک شب سیاه است. اگر این کشور موفق نشود هیچ کشور دیگری نیز به موفقیت نخواهد رسید.
دیدگاه تان را بنویسید