تاریخ انتشار:
مخالفان کابینه روحانی تنها به مسائل حاشیهای پرداختند
فوت در تنور بدون آتش
حکیمی چهره جالب مخالف تیم روحانی، استدلالهایش هم جالب بود. میگفت من و برخی از اصولگرایان مجلس جزو تیم ستاد مردمی آقای روحانی بودیم اما: «از اسفندماه برای شما سفر استانی رفتیم.
آنقدر داغ بود مباحث سال 88 که اگر یک بیننده بیاطلاع صدا یا سیما را میگشود و گوش میداد ممکن نبود تصور کند این جلسه بررسی کابینه حسن روحانی است و بیشتر ظناش میرفت به سمت دادگاههای سال 88؛ ورقی بود برای اعضای گروه پایداری مجلس در روز اول بررسی کابینه روحانی، قرعههای مخالفت خوب به اسمشان افتاده بود یا مخالفان غیرپایداری در آخر لابی و چانهزنی راضی میشدند وقتشان را به رسایی و زاکانی و بزرگواری بدهند. اینطور شد که پیش از آنکه پرونده تکتک وزرای پیشنهادی باز شود، در کلیات «تمام» کابینه متهم شدند به همراهی با فتنه 88. آنقدر طرح این مباحث حاشیهای جای متن را گرفت که صدای علی لاریجانی و مردهایش هم درآمد. خود اصولگرایان هم به تنگ آمدند که «کاسبی فتنه» انگار تمامنشدنی است و مخالفان روحانی نمیخواهند باور کنند که ملت به این رئیسجمهور و طرز تفکرش رای دادند و باید به رای ملت سر تسلیم فرود آورد. حرفی که شنیدنش از زبان نزدیکان علی لاریجانی مانند کاظم جلالی، شاید پیش از این هیچگاه قابل پیشبینی نبود. روز پر از جوابیهها؛ هر کسی اسمش در مجلس برده میشد سریع جوابیهاش به هیاترئیسه فکس میشد و در جملات مشابه
میگفتند «بیاخلاقی شده و تهمت زدند و بیاساس است» و یا به خدا میسپردند یا تهدید میکردند که شاید شکایتی کنند. رسمی که مهدی هاشمی راه انداخت و بعد از آنکه دلهدزد نامیده شد، جوابیه طولانی فرستاد که این ادعاهای متوهمانه را چهار سال است میزدند و تا الان در هیچ دادگاهی نتوانستند ثابتش کنند. آنچه این جلسه را پرچالشتر کرده بود ترفند پایداریهای مجلس برای خرج کردن از رهبری در مخالفتهایشان با کابینه روحانی بود. از وقتی که میگفتند مشتی لیبرال و تکنوکرات به این سمتها میخواهند برسند تا جایی که خود را به جای وزارت اطلاعات و قوه قضائیه قرار داده و وزرای پیشنهادی کابینه اعتدال را متهم به داشتن نقش اول در اتفاقات 88 میکردند و میگفتند این افراد باید تنبیه شوند نه اینکه تشویق شوند و وزیر، و اشاره به سخنان مقام معظم رهبری که همین چندی پیش گفتند آنها هنوز عذرخواهی هم نمیکنند. باز هم نزدیکان لاریجانی که شاید بتوان راستسنتی و معتدل نامیدشان، صدایشان بلند بود که چرا برای نیات سیاسی کوتاه خود اینطور رهبری را هزینه میکنید؟
کابینه سالمندان
مخالفتها اول نرم شروع شد. به سن کابینه گیر دادند و گفتند کابینه سالمندان است. بخشایش یکی از نمایندگان اصولگرا آغازگر این ادبیات بود. ادبیاتی که حتی حرف از سرم وصل کردن و سکته کردن هم به میان آمد. ادبیاتی که بسیاری از بیرون مجلس هم آن را نکوهش میکردند که در نه شأن نماینده است و نه کابینه. میانگین سنی 62 سال را اعلام کردند در حالی که این عدد صحیح نبود و سایت آینده گزارش داد که این میانگین عدد 57 است. اما بخشایشی نماینده اول مخالف کابینه این سوال را مطرح میکرد که نسل سوم و چهارم کابینه کجاست؟ زمان هاشمی 500 نخبه داشتیم و الان هم از همان نخبهها دارید استفاده میکنید؟ حرفهایی که موافقان آن را بیمنطق میدانستند و جلالی رئیس مرکز پژوهشها به همکارانش توصیه کرد یادشان باشد که روحانی مملکت را در چه شرایطی تحویل گرفته و به جز کارکشتههایی مانند زنگنه و نعمتزاده و آخوندی مگر کسی میتواند این وضع آشفته را جمع کند؟ یا به قول یک نماینده مدافع دیگر، کابینه جای آزمون و خطا نیست و در هیچ جای دنیا سن بالای وزرا ضعف محسوب نمیشود بلکه نقطه قوت است. جلالی بحث را شروع کرد و با طرح این مبحث که در شرایط حساس امروز کشور با مشکلات زیادی مواجهیم این سوال را مطرح کرد که اگر ما جای روحانی باشیم مدیران چه کسانی باید باشند؟ آیا آزمون و خطا داریم؟ دوران طرحکاد؟ کلاس اکابر باید برگزار کنیم؟ یا افراد آزموده باید مسوولیت بپذیرند. اینها با آقای رئیسجمهور صحبت کردند و اصرار داشتند وزیر نشوند، درک درستی از شرایط کشور دارند و میدانند پذیرفتن مسوولیت در این شرایط چقدر سخت است. آیا معدل سنی 62 علامت پیری است؟ اما مخالفان باز عنوان میکردند نگرانیشان تکرار حلقه وزرای هاشمی و خاتمی است و بدتر از آن این وزیری که باید در سفر استانی به او سرم وصل کرد و شاید در راه سکته کند چطور میخواهد وزیر کارتابلی نباشد و برای کار به سفر برود؟ سبک مدیریت احمدینژادی که موافقان کابینه مدعی بودند باید تمام شود و چه کسی گفته وزیر باید خودش به تمام طرحها و پروژهها سرکشی کند که اگر اینطور باشد چه نیازی به تشکیلات وزارتخانه و معاون و مدیر و کارشناس؟ فصل دیگر این بخش از نطق مخالفان هم اعتراض مهرداد بذرپاش بود. جوانترین فرد کابینه احمدینژاد که از طرف همین نمایندگان مجلس به عنوان نیروی جوان نهچندان کارآمد کابینه قبل شناخته میشود از روحانی سوال میکرد چرا شایستهسالاری و جوانگرایی نکردید؟
شرکت سهامی
کابینه شرکت سهامی است مگر؟ عبدالله نوری سهمش شده حجتی، ناطقنوری سهمش شده آخوندی، آملیلاریجانی سهمش شده پورمحمدی؟ ادبیاتی که از رسایی آغاز شد تا کوچکزاده و زاکانی هم ادامه یافت؛ و در ادبیات بزرگواری نماینده لرستان به اوج رسید. یکی از مخالفان حتی بحث را اینطور بالا برد که اکثریت کابینه از اصحاب فتنهاند یا تحصیلکردگان غربی پس کجاست آن همه تعریف از نخبه داخلی؟ ترکیب کابینه اصلاحطلبان و حزب اعتدال و توسعه است. نعمتزاده، نوبخت، ترکان، بانک، نجفی، واعظی، سلطانیفر، ربیعی، آخوندی و به زودی فاطمه و یاسر هاشمی؛ اینها اصحاب فتنه هستند. فریاد میزد آقای روحانی چه خبر است؟ چه فکری در سر دارید؟ چرا به دنبال احیای فتنه هستید؟ آیا به دنبال کودتای سفید هستید؟ در مراسم تحلیف افرادی را دعوت کردید که حرف و حدیث داشتند. همین آقای هاشمی شورای نگهبان را ماشین امضای رهبری نامیدند اما شما در تحلیف خانواده اینها را دعوت کردید. باز هم صدای اعتراض اصولگرایان میانهرو که چرا اینطور رهبری را به اسم مبارزه با فتنه تخریب میکنید.
حرفهای جدید از حوادث 88
نطق مخالفت بزرگواری نماینده لرستان حاشیهدار شد. گفت اگر وزیری به خاطر نطق مخالف او بعداً با منطقه محرومش سر لج بیفتد با چماق لری با او برخورد میکند؛ و همین سوژه شد در تمام روز. از اعتراض لرها در صحن مجلس تا کنایههای تمامنشدنی نمایندگان. یکی به شوخی میگفت مگر مدرس چماق به دست بود تا لحن خشن یک نماینده لرستان که فلانی باید معذرتخواهی کند از مردم لر. اما نکته جالبتر نطق وی حرفهای جدیدی بود که شاید تا الان کسی ادعایش را نکرده بود و به قول جلالی کم مانده فرمانده نیروی انتظامی هم بیاید و بگوید دیگر اینقدر آش را شور نکنید معترضان انتخابات یک بسیجی را نسوزاندند. بزرگواری در میانه نطق آتشینش گفته بود: «آیا کسانی که از فتنه حمایت کردند و در جلسه با رهبری نماینده فتنهگر بودند، بعد مردم را به خیابان آوردند و بعد اراذل و اوباش در کنار جسد سوخته بسیجیها کف زدند باید به کابینه بیایند؟» او هم ادبیات نامناسبی به کار برد و گفت: «چرا از فتنه حرف میزنیم، میگویید افراطی هستیم؟ پس رهبر هم افراطی است؟ من تابع رهبرم. من با فتنهگران سر سازش ندارم. هزینههای بزرگی به نظام تحمیل کردند. من کسی هستم که تریبون رئیس مجلس را گرفتم و علیه سران فتنه شعار دادم. دنیا پخش کرد. آقای رئیسجمهور شما وزیرهای فتنهگر دارید. زنگنه بیاید در کابینه؟ آیا این حرف درست است؟ باز آن آقازاده دزد مهدی هاشمی بیاید و میداندار شود؟ اگر این هست نباید رای داد. این آقازاده دلهدزد به نظام و روحانیت و به کشور صدمه زد.» تا اینطور جنجالیترین نطق توهینآمیز با بیشترین جوابیه در مجلس نهم به اسم این نماینده ثبت شود.
تمام کنید بحث فتنه را
آنقدر فتنهفتنه کردند و از وزرای روحانی اجمالاً خواستند بیایند و اعتراف کنند که یا یار موسوی بودند یا کروبی و انتخابات را دستکاریشده میدانستند و مسبب آشوبهای خیابانی هستند که دیگر صدای تیم نزدیک به لاریجانی هم درآمد. کاظم جلالی مامور شد بیاید و بسیار صریح و رسا، در سکوت معنادار نمایندههای اصلاحطلب بگوید: «تمام کنید ادبیات فتنه را.» حرفهایی که تنشزا شد و او و رسایی برای بیش از نیم ساعت رو در روی هم قرار گرفتند. کاظم جلالی اصولگرا به دفاع از اصلاحطلبان برخاست و رسایی تشکیلات پایداری با کمکهای آقاتهرانی و حسینیان به نیابت از اقلیت پایداری. جلالی به پایداریها هشدار داد و گفت: «فضاسازی غیرحرفهای کردند برخیها. این درست نیست. بحث فتنه را برخی مطرح میکنند. ملاک ما صحبت رهبری است. اما به فرمایش رهبری اگر کسانی در ستاد افراد دیگری بودند که در شورای نگهبان تایید شدند فتنهگرند؟ یا به کاندیدای دیگری رای دادند فتنهگر هستند یا اعتراض قانونی به نتایج کردند فتنهگرند؟ خیر، فتنهگر کسی است که بعد از 29 خرداد نقض قانون کردند و مردم را به تظاهرات خیابانی دعوت کردند.» او خطاب به رسایی گفت 95 درصد ملت را فتنهگر میدانند در مجلس: «برای انتخابات هیاترئیسه میگفتند داخل مجلس 50 نفر فتنهگرند؛ و برخی ساکت فتنه هستند. خب اگر اینطور است ما هم میگوییم از قضا برخی هم کاسب فتنه هستند و موجسواری کردند از فتنه.» حرفهایی که صدای رسایی را درآورد: «خدا را شکر مرزبندیها کامل شد. آیا رهبری هم کاسب فتنه بود؟ برخی میخواهند فراموش کنند.» و باز اعتراض جلالی به رسایی و افشاگری در مورد برادر مشارکتی رسایی که حتی پیمانکار وزارت راه دوران خرم بوده و حتی رسایی برادرزادهاش در همین فتنه دستگیر شده و رسایی برای آزاد شدن این برادرزاده پدر فرمانده انتظامی ناحیه را درآورده است. این درگیری لفظی بالاتر هم رفت و جلالی با عصبانیت گفت کاسب فتنه کسی است که چند صد میلیون میگیرد تا نشریه تمامرنگی 9 دی را در بیاورد. حرفهایی که تمام پایداریها را به فریاد دو دو انداخت و در نهایت هم جوابیه پشت جوابیه که علیه جلالی از سوی نزدیکان رسایی و روزنامه رسایی خوانده میشد اما به قول برخی از نمایندگان همین بحث، تب تند مخالفان را برای داغتر کردن بحث انتخابات 88 در روز اول به سرمای سکوت تبدیل کرد.
صدای اعتراض موافقان اصلاحطلب هم در نهایت درآمد. پیرموذن نماینده اردبیل هم گفت این موسوی که میگویید نخستوزیر امام بوده و همین شورای نگهبان تاییدش کرده و چه عیب که آخوندی و زنگنه و نجفی نمایندگان او و کروبی در شورای نگهبان یا دیدار با رهبری بوده باشند. قسیم عثمانی هم این رفتار پایداریها را عصبانیت آنها از رای مردم به گزینه اصلاحطلبی مانند روحانی قلمداد کرد و گفت آنها نمیخواهند تن به رای مردم دهند. باقری بناب نماینده روحانی بود که گفت اصلاً فتنه بوده اما از طرف احمدینژاد. بعد هم پرسید معیار سنجش فتنه کیست؟ وزارت اطلاعات و قوه قضائیه یا نماینده مجلس: «بیایید یک بار تکلیف را مشخص کنید. چند نفر فتنهگرند چهار هزار نفر؟ 50 هزار نفر؟ هر کسی مخالفتان هست را فتنه مینامید. این تصفیه حساب سیاسی است.» حرفی که مطهری هم تایید کرد و گفت این رفتار پایداریها سهمخواهی سیاسی از روحانی است تا دغدغه داشتن برای سخنان رهبری.
چرا سهم نگرفتیم؟
حکیمی چهره جالب مخالف تیم روحانی، استدلالهایش هم جالب بود. میگفت من و برخی از اصولگرایان مجلس جزو تیم ستاد مردمی آقای روحانی بودیم اما: «از اسفندماه برای شما سفر استانی رفتیم. اما بعد دیدیم فتنهها سرازیر شدند. ما جدا شدیم از شما. دکترا و سرهنگ بودن سبب پیروزی شما نشد. بلکه لباس شما سبب رای شد. درهای شما بعد از انتخابات به روی اصولگرایان بسته شد. بعد از انتخابات افرادی در اطراف شما هستند که تئوریسین فتنه 88 هستند.» او حتی افشا کرد که روحانی چطور رد صلاحیت شده و با وساطت دفتر رهبری صلاحیتش تایید شده: «شما بعد از رد صلاحیت، از طریق خانواده شهدا و ایثارگران و اصولگرایان و از طریق ما به وساطت فرستادن پیش رهبری، توانستید وارد انتخابات شوید و حتی یک مرحلهای شدن را هم مدیون رهبری هستید چرا که مساعدت رهبری و جنتی بود.» او روحانی را متهم به سوءاستفاده از اصولگرایان کرد و گفت: «شما از ستاد اصولگرایان استیجاری استفاده کردید و به محض پیروزی از مجاهدین روز شنبه و اصحاب فتنه استفاده کردید.» و باز هم به قول خودش افشاگری که البته جوابیههای زیادی را هم در پی داشت. این نماینده میگفت در جلسه اصفهان تیم انتخاباتی روحانی با حضور آقای نعمتزاده و بانک «یکی از اصحاب فتنه خطاب به آقای روحانی گفت وقتی خاتمی رئیسجمهور بود و شما دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید و کروبی رئیس مجلس بود اما هیچ کاری نتوانستید بکنید چون مشکل رهبر انقلاب است اما روحانی هیچ واکنشی نشان نداد و تنها یک فرزند شهید جلسه را به هم زد». بانک و نعمتزاده تکذیبیه فرستادند. جلالی عصبانی شد و خطاب به حکیمی و رسایی گفت: «تمام کنید ادبیات مشمئزکننده را که از رهبری اینطور هزینه میکنید و سببساز طرح چنین ادبیاتی در سطح افکار عمومی میشوید.»
در نهایت هم مخالفتها و موافقتهای کابینه در حالی تمام شد که افکار عمومی داوری بسیار متفاوتی از آنچه شاید پایداریهای مجلس از پیروزی در روز اول داشتند، در ذهنش ثبت کرد. روزی که طیف پایداری مجلس یکطرفه دادگاه تشکیل داده بود و بدون در نظر گرفتن حقوق اولیه متهمانش، هر انگی را به هرکس که میخواست میچسباند.
در نهایت مخالفان کابینه متهم شدند بیهوده در تنوری که آتش ندارد به امید داغ شدن فوت میکنند.
کابینه سالمندان
مخالفتها اول نرم شروع شد. به سن کابینه گیر دادند و گفتند کابینه سالمندان است. بخشایش یکی از نمایندگان اصولگرا آغازگر این ادبیات بود. ادبیاتی که حتی حرف از سرم وصل کردن و سکته کردن هم به میان آمد. ادبیاتی که بسیاری از بیرون مجلس هم آن را نکوهش میکردند که در نه شأن نماینده است و نه کابینه. میانگین سنی 62 سال را اعلام کردند در حالی که این عدد صحیح نبود و سایت آینده گزارش داد که این میانگین عدد 57 است. اما بخشایشی نماینده اول مخالف کابینه این سوال را مطرح میکرد که نسل سوم و چهارم کابینه کجاست؟ زمان هاشمی 500 نخبه داشتیم و الان هم از همان نخبهها دارید استفاده میکنید؟ حرفهایی که موافقان آن را بیمنطق میدانستند و جلالی رئیس مرکز پژوهشها به همکارانش توصیه کرد یادشان باشد که روحانی مملکت را در چه شرایطی تحویل گرفته و به جز کارکشتههایی مانند زنگنه و نعمتزاده و آخوندی مگر کسی میتواند این وضع آشفته را جمع کند؟ یا به قول یک نماینده مدافع دیگر، کابینه جای آزمون و خطا نیست و در هیچ جای دنیا سن بالای وزرا ضعف محسوب نمیشود بلکه نقطه قوت است. جلالی بحث را شروع کرد و با طرح این مبحث که در شرایط حساس امروز کشور با مشکلات زیادی مواجهیم این سوال را مطرح کرد که اگر ما جای روحانی باشیم مدیران چه کسانی باید باشند؟ آیا آزمون و خطا داریم؟ دوران طرحکاد؟ کلاس اکابر باید برگزار کنیم؟ یا افراد آزموده باید مسوولیت بپذیرند. اینها با آقای رئیسجمهور صحبت کردند و اصرار داشتند وزیر نشوند، درک درستی از شرایط کشور دارند و میدانند پذیرفتن مسوولیت در این شرایط چقدر سخت است. آیا معدل سنی 62 علامت پیری است؟ اما مخالفان باز عنوان میکردند نگرانیشان تکرار حلقه وزرای هاشمی و خاتمی است و بدتر از آن این وزیری که باید در سفر استانی به او سرم وصل کرد و شاید در راه سکته کند چطور میخواهد وزیر کارتابلی نباشد و برای کار به سفر برود؟ سبک مدیریت احمدینژادی که موافقان کابینه مدعی بودند باید تمام شود و چه کسی گفته وزیر باید خودش به تمام طرحها و پروژهها سرکشی کند که اگر اینطور باشد چه نیازی به تشکیلات وزارتخانه و معاون و مدیر و کارشناس؟ فصل دیگر این بخش از نطق مخالفان هم اعتراض مهرداد بذرپاش بود. جوانترین فرد کابینه احمدینژاد که از طرف همین نمایندگان مجلس به عنوان نیروی جوان نهچندان کارآمد کابینه قبل شناخته میشود از روحانی سوال میکرد چرا شایستهسالاری و جوانگرایی نکردید؟
شرکت سهامی
کابینه شرکت سهامی است مگر؟ عبدالله نوری سهمش شده حجتی، ناطقنوری سهمش شده آخوندی، آملیلاریجانی سهمش شده پورمحمدی؟ ادبیاتی که از رسایی آغاز شد تا کوچکزاده و زاکانی هم ادامه یافت؛ و در ادبیات بزرگواری نماینده لرستان به اوج رسید. یکی از مخالفان حتی بحث را اینطور بالا برد که اکثریت کابینه از اصحاب فتنهاند یا تحصیلکردگان غربی پس کجاست آن همه تعریف از نخبه داخلی؟ ترکیب کابینه اصلاحطلبان و حزب اعتدال و توسعه است. نعمتزاده، نوبخت، ترکان، بانک، نجفی، واعظی، سلطانیفر، ربیعی، آخوندی و به زودی فاطمه و یاسر هاشمی؛ اینها اصحاب فتنه هستند. فریاد میزد آقای روحانی چه خبر است؟ چه فکری در سر دارید؟ چرا به دنبال احیای فتنه هستید؟ آیا به دنبال کودتای سفید هستید؟ در مراسم تحلیف افرادی را دعوت کردید که حرف و حدیث داشتند. همین آقای هاشمی شورای نگهبان را ماشین امضای رهبری نامیدند اما شما در تحلیف خانواده اینها را دعوت کردید. باز هم صدای اعتراض اصولگرایان میانهرو که چرا اینطور رهبری را به اسم مبارزه با فتنه تخریب میکنید.
حرفهای جدید از حوادث 88
نطق مخالفت بزرگواری نماینده لرستان حاشیهدار شد. گفت اگر وزیری به خاطر نطق مخالف او بعداً با منطقه محرومش سر لج بیفتد با چماق لری با او برخورد میکند؛ و همین سوژه شد در تمام روز. از اعتراض لرها در صحن مجلس تا کنایههای تمامنشدنی نمایندگان. یکی به شوخی میگفت مگر مدرس چماق به دست بود تا لحن خشن یک نماینده لرستان که فلانی باید معذرتخواهی کند از مردم لر. اما نکته جالبتر نطق وی حرفهای جدیدی بود که شاید تا الان کسی ادعایش را نکرده بود و به قول جلالی کم مانده فرمانده نیروی انتظامی هم بیاید و بگوید دیگر اینقدر آش را شور نکنید معترضان انتخابات یک بسیجی را نسوزاندند. بزرگواری در میانه نطق آتشینش گفته بود: «آیا کسانی که از فتنه حمایت کردند و در جلسه با رهبری نماینده فتنهگر بودند، بعد مردم را به خیابان آوردند و بعد اراذل و اوباش در کنار جسد سوخته بسیجیها کف زدند باید به کابینه بیایند؟» او هم ادبیات نامناسبی به کار برد و گفت: «چرا از فتنه حرف میزنیم، میگویید افراطی هستیم؟ پس رهبر هم افراطی است؟ من تابع رهبرم. من با فتنهگران سر سازش ندارم. هزینههای بزرگی به نظام تحمیل کردند. من کسی هستم که تریبون رئیس مجلس را گرفتم و علیه سران فتنه شعار دادم. دنیا پخش کرد. آقای رئیسجمهور شما وزیرهای فتنهگر دارید. زنگنه بیاید در کابینه؟ آیا این حرف درست است؟ باز آن آقازاده دزد مهدی هاشمی بیاید و میداندار شود؟ اگر این هست نباید رای داد. این آقازاده دلهدزد به نظام و روحانیت و به کشور صدمه زد.» تا اینطور جنجالیترین نطق توهینآمیز با بیشترین جوابیه در مجلس نهم به اسم این نماینده ثبت شود.
تمام کنید بحث فتنه را
آنقدر فتنهفتنه کردند و از وزرای روحانی اجمالاً خواستند بیایند و اعتراف کنند که یا یار موسوی بودند یا کروبی و انتخابات را دستکاریشده میدانستند و مسبب آشوبهای خیابانی هستند که دیگر صدای تیم نزدیک به لاریجانی هم درآمد. کاظم جلالی مامور شد بیاید و بسیار صریح و رسا، در سکوت معنادار نمایندههای اصلاحطلب بگوید: «تمام کنید ادبیات فتنه را.» حرفهایی که تنشزا شد و او و رسایی برای بیش از نیم ساعت رو در روی هم قرار گرفتند. کاظم جلالی اصولگرا به دفاع از اصلاحطلبان برخاست و رسایی تشکیلات پایداری با کمکهای آقاتهرانی و حسینیان به نیابت از اقلیت پایداری. جلالی به پایداریها هشدار داد و گفت: «فضاسازی غیرحرفهای کردند برخیها. این درست نیست. بحث فتنه را برخی مطرح میکنند. ملاک ما صحبت رهبری است. اما به فرمایش رهبری اگر کسانی در ستاد افراد دیگری بودند که در شورای نگهبان تایید شدند فتنهگرند؟ یا به کاندیدای دیگری رای دادند فتنهگر هستند یا اعتراض قانونی به نتایج کردند فتنهگرند؟ خیر، فتنهگر کسی است که بعد از 29 خرداد نقض قانون کردند و مردم را به تظاهرات خیابانی دعوت کردند.» او خطاب به رسایی گفت 95 درصد ملت را فتنهگر میدانند در مجلس: «برای انتخابات هیاترئیسه میگفتند داخل مجلس 50 نفر فتنهگرند؛ و برخی ساکت فتنه هستند. خب اگر اینطور است ما هم میگوییم از قضا برخی هم کاسب فتنه هستند و موجسواری کردند از فتنه.» حرفهایی که صدای رسایی را درآورد: «خدا را شکر مرزبندیها کامل شد. آیا رهبری هم کاسب فتنه بود؟ برخی میخواهند فراموش کنند.» و باز اعتراض جلالی به رسایی و افشاگری در مورد برادر مشارکتی رسایی که حتی پیمانکار وزارت راه دوران خرم بوده و حتی رسایی برادرزادهاش در همین فتنه دستگیر شده و رسایی برای آزاد شدن این برادرزاده پدر فرمانده انتظامی ناحیه را درآورده است. این درگیری لفظی بالاتر هم رفت و جلالی با عصبانیت گفت کاسب فتنه کسی است که چند صد میلیون میگیرد تا نشریه تمامرنگی 9 دی را در بیاورد. حرفهایی که تمام پایداریها را به فریاد دو دو انداخت و در نهایت هم جوابیه پشت جوابیه که علیه جلالی از سوی نزدیکان رسایی و روزنامه رسایی خوانده میشد اما به قول برخی از نمایندگان همین بحث، تب تند مخالفان را برای داغتر کردن بحث انتخابات 88 در روز اول به سرمای سکوت تبدیل کرد.
صدای اعتراض موافقان اصلاحطلب هم در نهایت درآمد. پیرموذن نماینده اردبیل هم گفت این موسوی که میگویید نخستوزیر امام بوده و همین شورای نگهبان تاییدش کرده و چه عیب که آخوندی و زنگنه و نجفی نمایندگان او و کروبی در شورای نگهبان یا دیدار با رهبری بوده باشند. قسیم عثمانی هم این رفتار پایداریها را عصبانیت آنها از رای مردم به گزینه اصلاحطلبی مانند روحانی قلمداد کرد و گفت آنها نمیخواهند تن به رای مردم دهند. باقری بناب نماینده روحانی بود که گفت اصلاً فتنه بوده اما از طرف احمدینژاد. بعد هم پرسید معیار سنجش فتنه کیست؟ وزارت اطلاعات و قوه قضائیه یا نماینده مجلس: «بیایید یک بار تکلیف را مشخص کنید. چند نفر فتنهگرند چهار هزار نفر؟ 50 هزار نفر؟ هر کسی مخالفتان هست را فتنه مینامید. این تصفیه حساب سیاسی است.» حرفی که مطهری هم تایید کرد و گفت این رفتار پایداریها سهمخواهی سیاسی از روحانی است تا دغدغه داشتن برای سخنان رهبری.
چرا سهم نگرفتیم؟
حکیمی چهره جالب مخالف تیم روحانی، استدلالهایش هم جالب بود. میگفت من و برخی از اصولگرایان مجلس جزو تیم ستاد مردمی آقای روحانی بودیم اما: «از اسفندماه برای شما سفر استانی رفتیم. اما بعد دیدیم فتنهها سرازیر شدند. ما جدا شدیم از شما. دکترا و سرهنگ بودن سبب پیروزی شما نشد. بلکه لباس شما سبب رای شد. درهای شما بعد از انتخابات به روی اصولگرایان بسته شد. بعد از انتخابات افرادی در اطراف شما هستند که تئوریسین فتنه 88 هستند.» او حتی افشا کرد که روحانی چطور رد صلاحیت شده و با وساطت دفتر رهبری صلاحیتش تایید شده: «شما بعد از رد صلاحیت، از طریق خانواده شهدا و ایثارگران و اصولگرایان و از طریق ما به وساطت فرستادن پیش رهبری، توانستید وارد انتخابات شوید و حتی یک مرحلهای شدن را هم مدیون رهبری هستید چرا که مساعدت رهبری و جنتی بود.» او روحانی را متهم به سوءاستفاده از اصولگرایان کرد و گفت: «شما از ستاد اصولگرایان استیجاری استفاده کردید و به محض پیروزی از مجاهدین روز شنبه و اصحاب فتنه استفاده کردید.» و باز هم به قول خودش افشاگری که البته جوابیههای زیادی را هم در پی داشت. این نماینده میگفت در جلسه اصفهان تیم انتخاباتی روحانی با حضور آقای نعمتزاده و بانک «یکی از اصحاب فتنه خطاب به آقای روحانی گفت وقتی خاتمی رئیسجمهور بود و شما دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید و کروبی رئیس مجلس بود اما هیچ کاری نتوانستید بکنید چون مشکل رهبر انقلاب است اما روحانی هیچ واکنشی نشان نداد و تنها یک فرزند شهید جلسه را به هم زد». بانک و نعمتزاده تکذیبیه فرستادند. جلالی عصبانی شد و خطاب به حکیمی و رسایی گفت: «تمام کنید ادبیات مشمئزکننده را که از رهبری اینطور هزینه میکنید و سببساز طرح چنین ادبیاتی در سطح افکار عمومی میشوید.»
در نهایت هم مخالفتها و موافقتهای کابینه در حالی تمام شد که افکار عمومی داوری بسیار متفاوتی از آنچه شاید پایداریهای مجلس از پیروزی در روز اول داشتند، در ذهنش ثبت کرد. روزی که طیف پایداری مجلس یکطرفه دادگاه تشکیل داده بود و بدون در نظر گرفتن حقوق اولیه متهمانش، هر انگی را به هرکس که میخواست میچسباند.
در نهایت مخالفان کابینه متهم شدند بیهوده در تنوری که آتش ندارد به امید داغ شدن فوت میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید