تاریخ انتشار:
مدیرعامل فرابورس از ادغام بورسها و توسعه بازارهای فرابورس میگوید
ادغام بورسها در جهت تشکیل هلدینگ باشد
«زمانی که نیازی در بازار وجود دارد، باید به آن پاسخ داده شود. مثلاً اگر امروز گفته میشود بورس ارز راهاندازی شود یا بورس مسکن حتماً نیازی در بازار وجود دارد که بر مبنای آن، این بورسها راهاندازی شوند. اگر در سایر بازارها به این نیازها پاسخ داده میشد دیگر لازم نبود که موضوع ایجاد بازار جدیدی در بازار سرمایه مطرح شود
«زمانی که نیازی در بازار وجود دارد، باید به آن پاسخ داده شود. مثلاً اگر امروز گفته میشود بورس ارز راهاندازی شود یا بورس مسکن حتماً نیازی در بازار وجود دارد که بر مبنای آن، این بورسها راهاندازی شوند. اگر در سایر بازارها به این نیازها پاسخ داده میشد دیگر لازم نبود که موضوع ایجاد بازار جدیدی در بازار سرمایه مطرح شود؛ حتی در همین فرابورس.» این جملاتی است که مدیرعامل فرابورس وقتی از او درباره ادغام بورسها سوال میکنیم به ما میگوید. امیرهامونی مدیری است که از ابتدای تشکیل شرکت فرابورس در آن حضور داشته و معتقد است که گاهی لازم است حتماً بازار مستقلی در زمینه خاصی شکل بگیرد تا با تمرکز در آن بازار بتوان هم چالشها و مشکلات را برطرف کرد و هم تعادل در عرضه و تقاضا ایجاد کرد. البته او تاکید دارد که در زمان مناسب باید ادغام بورسها به عنوان یک هلدینگ صورت بگیرد تا به کارایی بیشتر آنها منجر شود. در ادامه مشروح گفتوگوی تجارت فردا با مدیرعامل فرابورس پیرامون ادغام بورسها، سهم فرابورس در توسعه بازار بدهی و برنامههای توسعه بازارهای فرابورس و... را میخوانید.
این روزها اگرچه خبرهایی مبنی بر راهاندازی بورسهای جدید مانند ارز و مسکن مطرح شده است اما در مقابل برخی کارشناسان بازار سرمایه معتقدند نباید به هر بهانهای بورس راهاندازی کنیم، چرا که تعدد بورسها موازیکاری دربر دارد. بهتر است همه بورسها با هم ادغام شوند تا کارایی بیشتر داشته باشند. بهطور مثال فعالیت دو بورس اوراق بهادار (بورس تهران و فرابورس ایران) در بیشتر موارد یکسان است. شما به عنوان مدیرعامل شرکت فرابورس ایران آیا با ادغام بورسها و تشکیل یک بورس واحد و ملی موافق هستید؟
من ادغام بورسها را قبول دارم و معتقدم این موضوع صحیح و منطقی است اما با این نظر مخالفم که از اول نباید فرابورس یا هر بورس دیگری مثل بورس کالا راهاندازی میشد چرا که بسیاری از بورسهای دنیا که در حال حاضر یکپارچه و واحد هستند، قبلاً شکل مستقل و مجزایی داشتهاند. این بورسها وقتی در بازارهای جهانی نفوذ کردند به دلایل ایجاد صرفه ناشی از مقیاس با همدیگر ادغام شدند تا از هر کشور یک بورس به دنیا معرفی شود. بنابراین باید از اول تمام بورسها اعم از شرکت بورس، فرابورس، بورس کالا و... راهاندازی میشدند تا در نهایت با توسعه بازار این بورسها و کامل شدن ابزارهای معاملاتی به فراخور نیازهایی که وجود دارد، تمام بورسها با هم ادغام شوند. اگر از اول تنها یک بورس در کشور داشته باشیم انحصار را در بازار تقویت میکند؛ از سوی دیگر، از پویایی و رشدی که بورسهای مجزا و مستقل دارند هم برخوردار نمیشوند. به اعتقاد من، راهاندازی مجزای بورسها به توسعه بازار سرمایه کمک میکند اما پس از آنکه نیازهای موجود در بازار پاسخ داده شد دیگر اشکالی ندارد که بورسها در داخل بازار یک کشور تحت هلدینگ یکپارچه بورس ایران به دنیا معرفی شود.
این بیانصافی است که بگوییم، تمام کارهایی که طی شش تا هفت سال گذشته در فرابورس ایران انجام شده است، موازیکاری با بورس تهران بوده است و فعالان بازار به این ابزارها نیازی نداشتهاند. در بازار سرمایه هر بازاری مختصات خاص و سودآوری خود را دارد و میتواند بهطور مستقل کار کند. درست است که تجربه جهانی حاکی از این است که بورسهای دنیا در دهه اخیر، برای افزایش سهم بازار، امکان فعالیت در فضای رقابتی و کاهش هزینههای اجرایی، سیاست ادغام را در پیش گرفتهاند که نتیجه آن ایجاد بورسهای واحد ملی و حتی بورسهای بینالمللی است اما توجه داشته باشیم ابتدا باید هریک از بورسها به شکل مجزا به وجود آیند، به اندازه کافی رشد کنند و پس از آن در همدیگر ادغام شوند چرا که در این صورت است که ادغام بورس به پویایی و کارایی بیشتر آن منجر خواهد شد.
اما به هر حال این موازیکاریها هزینهزاست...
زمانی که نیازی در بازار وجود دارد، باید به آن پاسخ داده شود. مثلاً اگر امروز گفته میشود بورس ارز راهاندازی شود یا بورس مسکن حتماً نیازی در بازار وجود دارد که بر مبنای آن، این بورسها راهاندازی شوند. اگر در سایر بازارها به این نیازها پاسخ داده میشد دیگر لازم نبود که موضوع ایجاد بازار جدیدی در بازار سرمایه مطرح شود؛ حتی در همین فرابورس.
گاهی لازم است حتماً بازار مستقلی در زمینه خاصی شکل بگیرد تا با تمرکز در آن بازار بتوان هم چالشها و مشکلات را برطرف کرد و هم تعادل در عرضه و تقاضا ایجاد کرد، البته مجدداً تاکید میکنم که معتقدم در زمان مناسب باید ادغام بورسها به عنوان یک هلدینگ صورت بگیرد تا به کارایی بیشتر آنها منجر شود.
با این اوصاف، شما معتقدید فرابورس به مرحلهای رسیده است که اکنون آمادگی ادغام در سایر بورسهای کشور را داشته باشد؟
فرابورس ایران در حال حاضر در شرایطی قرار دارد که با رعایت برخی ملاحظات میتواند ادغام شود. همانطور که گفتم من یکی از موافقان طرح ادغام بورسها هستم. بازار سرمایه ایران همانند بازار سرمایه سایر کشورهای دنیا باید این مسیر را طی کند و پس از رشد و بلوغ هریک از بورسهای مستقلی که راهاندازی کرده است آنها را یکپارچه کند و در نهایت یک بورس ملی داشته باشد. موضوع ادغام بورسها موضوع جدیدی نیست و برخی از کشورها شاید در حدود 10 تا 15 سال پیش بورسهایشان را با هم ادغام کردهاند.
مثلاً کره جنوبی و ترکیه این کار را انجام دادهاند حتی در آمریکا و فرانسه هم این اتفاق افتاده است البته توجه داشته باشید که با ادغام بورسها، شخصیت آنها از بین نمیرود، شخصیت هریک از بورسها حفظ میشود و فقط سهامداران آنها با هم یکسان میشوند و به این ترتیب آنها میتوانند صرفه ناشی از مقیاس ایجاد کنند و تقسیم کار در جهت توسعه فعالیتهایشان انجام دهند که قطعاً موازیکاری و همپوشانی در فعالیت بورسها با انجام ادغام از بین میرود.
در حال حاضر بورس تهران و فرابورس ایران بیشتر در چه زمینهای فعالیتهای موازی دارند؟
ما در حوزه بازرسی کارگزاران با بورس تهران همپوشانی داریم و کار موازی انجام میدهیم؛ به هر حال وقتی دو بورس در زمینه اوراق فعالیت میکنند برخی موارد موازیکاری طبیعی است. البته در پذیرش اوراق بهادار، در بازار اول و دوم در برخی موارد همپوشانی وجود دارد. اما در بازار سوم، ابزارهای نوین مالی و بازار پایه کاملاً متمایز عمل میکنیم به همین دلیل اگر ادغام بورسهایمان انجام شود به یقین میتوانم بگویم که از حدود 20 تا 30 درصد از هدررفت انرژی ما که برای انجام کارهای موازی صرف میشود، جلوگیری میشود تا بتوانیم به کارهای توسعهای در بازار سرمایه بیشتر بپردازیم.
آیا در زمینه ادغام بورسهای اوراق بهادار و کالایی برنامه داریم؟
خیر، تاکنون برنامهای در این زمینه مطرح نشده است. قطعاً نهاد ناظر باید موافقت خود را برای ادغام بورسها اعلام کند و پس از آن برنامهریزی در این زمینه صورت گیرد. اگر قرار باشد بورسهای اوراق بهادار یعنی بورس تهران، فرابورس ایران و بورسهای کالایی شامل بورس کالا و انرژی با هم ادغام شوند در مرحله اول باید سازمان بورس و اوراق بهادار به این نتیجه رسیده باشد که شرایط برای ادغام بورسهای کشور مناسب است اما تا این لحظه موضوع ادغام از سوی سازمان بورس مطرح نشده است ولی از جنبه کارشناسی بنده معتقدم ادغام بورسهای کشور، البته تاکید میکنم منظور ادغام در عین حفظ شخصیت مستقل هر یک از بورسها، کار مناسبی است و باید به این سمت حرکت کنیم تا بتوانیم بورس ایران را به جامعه بینالملل به صورت یکپارچه معرفی کنیم.
به نظر میرسد سازمان بورس با این موضوع موافق نیست، چرا که هر بار موضوع ادغام بورسها مطرح شده است مسوولان این سازمان پاسخ روشنی به این موضوع ندادهاند...
تاکید کردم که نقش سازمان بورس در ادغام بورسها، تعیینکننده است به همین دلیل این مساله که چه زمانی شرایط بورسهای کشور برای ادغام فراهم است، بستگی به تشخیص و صلاحدید سازمان بورس و اوراق بهادار کشور دارد و امکان دارد از نظر نهاد ناظر، هنوز بورسهایمان به بلوغ لازم نرسیده باشند و نیاز باشد تا بیشتر رشد کنند و نفوذ گستردهای در بازارهای خودشان داشته باشند تا در فاز ادغام قرار گیرند.
آقای هامونی از موضوع ادغام بورسها بگذریم. در حال حاضر دولت بر تامین مالی از طریق بازار سرمایه تاکید دارد. حتی دولت به دنبال انتشار اوراق اجاره یا صکوک برای پرداخت بدهیهایش است. اما سهم بازار سرمایه ما در بازار بدهی به نسبت سایر بورسهای دنیا بسیار پایین است. در حال حاضر سهم ارزش بازار بدهی در فرابورس چقدر است و بهطور کلی اگر ممکن است بفرمایید این سهم به نسبت کل بازار چقدر است؟
سال 89 بازار بدهی در فرابورس ایران راهاندازی شد. در آن موقع، شروع به انتشار اوراق اجاره کردیم و سهم یکدرصدی از کل بازار اوراق مشارکت کشور را داشتیم حتی تا دو سال پیش هم این سهم به دو درصد رسیده بود اما حالا این سهم به 20 درصد افزایش یافته است، یعنی رشد 18 برابری در این بازار داشتهایم.
البته در دو سال گذشته اوراق دولتی کمتر منتشر شده است...
قبول داریم که بخشی از این رشد از ناحیه کاهش انتشار اوراق دولتی بوده است اما از طرفی هم تعیین سقف نرخ سود موجب شده بانکها مانند گذشته اوراق منتشر نکنند چرا که تا حدودی از جذابیت این اوراق کاسته شده است. با این حال تاکنون اقدامات بسیاری در جهت توسعه بازار بدهی در فرابورس ایران انجام شده است.
پاسخ ندادید که در حال حاضر سهم ارزش بازار بدهی فرابورس به نسبت کل بازار چقدر است؟
مارکت فرابورس ایران در مجموع حدود 90 هزار میلیارد تومان است که حدود 5200 میلیارد تومان از این میزان مربوط به بازار بدهی است، به عبارت دیگر این سهم از لحاظ ارزش بازاری تقریباً هفت درصد کل بازار فرابورس است. درست است که شش تا هفتدرصدی از مارکت فرابورس ایران در بازار بدهی است ولی سهم 50درصدی از لحاظ گردش معاملات در این بازار نشان میدهد که تاکنون عملکرد قابل قبولی در این زمینه داشتهایم. در سال گذشته تقریباً 15 هزار میلیارد تومان سهام معامله کردیم و دقیقاً به همین نسبت اوراق بدهی معامله شده است. پس اگر 15 هزار میلیارد تومان گردش را به پنج هزار میلیارد تومان که بازار بدهی است تقسیم کنیم، گردش معاملات 300درصدی حاصل میشود. نکته قابل توجه این است که بازیگران اصلی بازار بدهی بانکها و هلدینگهای بزرگ سرمایهگذاری کشور هستند اما با وجود این فرابورس ایران توانسته سهم قابل قبولی در این بازار به دست آورد.
با وجود اینکه دولت تاکید دارد که از بازار بدهی بازار سرمایه در جهت پرداخت بدهیهایش استفاده کند اما تاکنون در این زمینه گامی برنداشته است و تنها حرف از انتشار صکوک یا اوراق اجاره برای پرداخت بدهیهای دولت بوده است. از طرفی همچنان ابزارهای بازار بدهی مانند صکوک یا اوراق اجاره و اوراق مشارکت در جامعه ناشناخته هستند و اطلاعرسانی جامعی در این زمینه انجام نشده است و عملاً کمتر فردی با مزایا و ویژگیهای این اوراق آشنایی دارد...
قطعاً باید اطلاعرسانی جامعی در این زمینه انجام شود چرا که آشنایی عموم مردم با مزایای اوراق یا صکوکی که در بازار سرمایه منتشر میشود، موجب خواهد شد بازار بدهی تقویت شود و در آن صورت دولت بهتر میتواند از این ابزار برای پرداخت بدهیهایش استفاده کند. در هر صورت ما بستر و ابزارهای لازم برای توسعه بازار بدهی در بازار سرمایه را فراهم کردهایم و اکنون منتظر هستیم که دولت از این ابزار در جهت برنامههایی که دارد مانند انتشار اوراق اجاره و پرداخت بدهیهایش استفاده کند. وظیفه ما در بازار سرمایه این بود که بستر مقررات، نرمافزار و زیرساختها را آماده کنیم اما اینکه چگونه از این بستر و زیرساخت استفاده کاربردی شود تا از بار مشکلات اقتصادی کشور بکاهد به دولت بستگی دارد. اکنون یک فرصت مناسب در اختیار دولت قرار دارد تا بتواند با تقویت بازار بدهی در بازار سرمایه نهتنها از بار بدهیهای خود بکاهد بلکه به بازار سرمایه کمک کند تا در تامین مالی اقتصاد کشور نسبت به گذشته، سهم بیشتری داشته باشد و در نهایت به سمتی برویم که بازارمحور شدن اقتصاد ایران تنها در قالب شعار نباشد.
بد نیست در اینجا عرض کنم که یکی دیگر از ابزارهای مناسبی که در این زمینه طراحی شده، اسناد خزانه اسلامی است. ما تمام کارهایمان را در این زمینه انجام دادهایم حتی کارهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی هم بهطور کامل انجام شده است و منتظر اعلام نظر دولت، وزارت اقتصاد و سازمان مدیریت و برنامهریزی هستیم تا معاملات ثانویه این اوراق را آغاز کنیم البته تاکنون همکاری خوبی در این زمینه با دولت و نهادهای مربوطه داشتهایم و امیدواریم که با عرضه اسناد خزانه فصل جدیدی در تقویت بازار بدهی رقم بخورد. بازار بدهی برای ما یک بازار استراتژیک است و تاکنون در جهت توسعه زیرساختها و بسترهای مقرراتی و نرمافزاری آن هزینه بسیاری کردهایم و اکنون فصل برداشت فرا رسیده است. در این میان همکاری ما با بانک مرکزی بسیار حائز اهمیت است. زیرا سیاستهای بانک مرکزی در این بازار نقش محوری دارد و هرچقدر در این زمینه تعامل داشته باشیم به تقویت این بازار منجر میشود.
بیانصافی است که بگوییم، تمام کارهایی که طی شش تا هفت سال گذشته در فرابورس ایران انجام شده است، موازیکاری با بورس تهران بوده است و فعالان بازار به این ابزارها نیازی نداشتهاند. در بازار سرمایه هر بازاری مختصات خاص و سودآوری خود را دارد و میتواند بهطور مستقل کار کند.
به نظر میرسد، تعیین سقف نرخ سود بانکی باعث شده بازار بدهی جذابیت لازم را برای سرمایهگذاری نداشته باشد. نرخ سود در این بازار چگونه باید تعیین شود تا به جذابیت آن منجر شود؟
توجه داشته باشید که در بازار بدهی باید مکانیسم عرضه و تقاضا حاکم باشد لذا بازار بدهیای واقعی است که نرخ سود آن توسط عرضه و تقاضا تعیین شود. این اتفاق در بازار بدهی بازار سرمایه باید رخ دهد. هر زمان نرخها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شوند به همان اندازه این بازار برای سرمایهگذار جذابتر است. بازارگردان نمیتواند این بازار را با توجه به نرخهای از پیش تعیینشدهای که بعضاً اعلام میشود، نگه دارد. چرا که بازار بدهی از جذابیت میافتد. دولت میخواهد بازار بدهی بزرگ شود و این موضوع تکلیف قانونی است و اینطور نیست که فقط خواسته مدیران بازار سرمایه باشد بلکه دولت پیگیر است که این بازار تقویت و فراگیر شود، بنابراین نرخ سود هم باید طوری تعیین شود که اجازه بدهد مکانیسم عرضه و تقاضا در بازار بدهی حرف اول و آخر را بزند. مجدداً تاکید میکنم بازار بدهی زمانی جذاب است که دیگر نرخهای از پیش تعیینشده در آن وجود نداشته باشد. اگر دولت میخواهد یک بازار بدهی قوی داشته باشد باید از تعیین نرخ دستوری دوری کند. چون اگر نرخهای سرکوبگرانه در این بازار تعیین شود معنایش مداخله دولت و بانک مرکزی در بازار بدهی است و قطع به یقین به
شکست آن منجر میشود.
در عین حال، مساله دیگری که در بازار بدهی برایمان مهم است نقدشوندگی این بازار است. یعنی دارنده اوراق هر وقت اوراق خود را در بازار عرضه کرد باید خریدار داشته باشد و سریعاً آن اوراق به پول نقد تبدیل شود. در جهت تقویت نقدشوندگی این بازار نیز تاکنون اقدامات خوبی انجام شده است. حتی از تجربیات بورسهای خارجی و تکنولوژیهای روز دنیا در این زمینه استفاده خواهیم کرد و تاکنون نیز همکاری خوبی با شرکت مدیریت فناوری بورس در این راستا انجام دادهایم و این همکاری ادامه خواهد داشت تا حجم و ارزش بازار بدهی افزوده شود. همچنین نقش شرکتهای تامین سرمایه در خصوص ایجاد بازار بدهی موجود نقش انکارناپذیری است که حتماً باید به آن اشاره داشت.
در زمینه توسعه بازار و طراحی ابزارهای جدید بهطور کلی در بازار فرابورس چه برنامهای دارید؟
در برنامههای توسعهای فرابورس ایران، برای تنوعبخشی به بازارها و ابزارهای مالی تلاش زیادی صورت میگیرد و در این راستا اقداماتی هم انجام شده است. در حوزه تنوعبخشی به بازارها در حال حاضر در حال طراحی بازاری به نام بازار نوظهور یا بازار هدف هستیم که در آن شرکتهایی که فرصت ورود به بازار سرمایه را نداشتند، بتوانند در قالب شرکتهایی که عموماً توسط خانوادهها و بخش خصوصی اداره میشوند، پس از طی دوران گذار تعریفشده، وارد بازارهای اصلی بورس و فرابورس شوند.
همچنین در حال رایزنی با اتاق تعاون هستیم که حضور تعاونیها را در فرابورس ایران داشته باشیم. هماکنون بیمه تعاون به عنوان یک بنگاه تعاونی سهامی عام در بازار پایه درج شده و در حال معامله است، اما اکنون اتاق تعاون حرکت جدیدی را شروع کرده است که اگر نتیجه بگیرد میتوانیم برای شرکتهای فعال در بخش تعاونی یک بازار ویژه و تابلوی مستقل راهاندازی کنیم. با انجام این تغییرات، تعداد بازارهای فرابورس از پنج بازار فعلی به هفت بازار میرسد.
در خصوص توسعه ابزارهای مالی، اولین قدم پیشرو، راهاندازی صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه است. به هر حال برای تجاریسازی ایدهها، نوآوریها و خلاقیتهایی که در حوزه علم و دانش و تکنولوژی داریم، این ابزار، ابزار بسیار مناسبی برای ایجاد یک نوع شراکت جدید به همراه تامین مالی است که در نهایت به تامین مالی شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای کوچک و متوسط کمک میکند.
چرا فرابورس ایران به جای تمرکز بر ابزارها مثل راهاندازی قراردادهای آتی و سایر ابزارهای مشتقه بر راهاندازی مواردی مثل صندوق جسورانه تاکید داشته که در دنیا کمتر شاهد آن هستیم؟
توجه کنید در فرابورس ایران، شرکتهای در حال رشد حضور دارند در حالی که شرکتهای بنیادی و ارزشی در بورس تهران هستند. یکی از ماموریتهای اصلی فرابورس این است که ما از بدو تولد شرکتها تا لحظه مرگ در کنارشان باشیم. این شرکتها به حمایت نیاز دارند تا به مرحله رشد برسند و نمیتوان از آنها غافل شد در حالی که شرکتهایی که در بورس تهران هستند، عمدتاً شرکتهای ارزشی و بنیادی هستند و ممکن است به مدت زمان کوتاهی برای مراقبت از سوی متولیان بازار سرمایه نیاز داشته باشند، بنابراین موضوع پوشش ریسک در ادامه حیات شرکتها اثرگذار بوده و مساله مهمی تلقی میشود. درصد ریسک این صندوقها بالاست و قطع به یقین سهام این صندوقها نسبت به پرتفویی که به فرض در آن اوراق مشارکت وجود دارد یا سهامی که ارزش بنیادی دارد یا حتی سهام قابل رشدی که در بازارها وجود دارند، ریسک بیشتری را متحمل میشوند. این شرکتها عموماً از ایده اولیه شروع به رشد کرده، از مرحله اختراع گذر میکنند، یا به صورت استارتآپ هستند یا نمونه پروتوتایپی را درآورده و در حال شکلگیریاند. این شرکتها از مرحله رشد اولیه تا وقتی که به بلوغ کافی برای ورود به مراحل بالاتر
برسند، باید تحت مدیریت این صندوقها باشند و طبیعی است که در دنیا تعداد زیادی از این شرکتها، اختراعات، طرحها و ایدهها اختراعاتی هستند که همه آنها لزوماً منجر به طرح موفق نمیشود. شاید از هر 10 اختراع و طرح جدید، سه طرح در بازارهای برتر عرضه شود. لذا سرمایهگذارانی که در این بازار حضور پیدا میکنند سرمایهگذاران ریسکپذیرتری هستند. به هر حال سلیقه و ذائقه ریسکپذیری آنها کاملاً اینجا مطرح است و باید بر اساس این سلیقهشان عمل کنند. به همین علت حرفهایها وارد این بازار میشوند و عموم مردم درگیر این بازار نیستند زیرا علاوه بر ریسک بالا، مشاوره حقوقی و فنی لازم و خاص خودش را میخواهد که قطعاً عموم مردم نمیتوانند تکتک درگیر این مشاورههای تخصصی بشوند. به عبارت دیگر این بازار برای شرکتها، هلدینگها، بانکها، بیمهها، سرمایهگذاران نهادی و حقیقیهایی طراحی شده که سابقه خوب معاملاتی دارند و پرتفویی دارند که نشان میدهد توانایی ورود به این بازارها را هم دارند.
یعنی معتقدید فرابورس با راهاندازی اینگونه صندوقها و ابزارها به اهداف توسعهای خود میرسد؟
در کنار صندوقهای جسورانه، صندوقهای دیگری هم وجود دارند که به عنوان صندوقهای اختصاصی شناخته میشوند. کار این صندوقها این است که در مرحلهای که شرکتهای زیر نظر صندوقهای جسورانه، به بلوغ نسبی میرسند، آنها را میخرند و در جهت توسعه آنها سرمایهگذاری میکنند؛ در واقع این نوع از صندوقها وقتی که یک برند از آب و گل درمیآید و شناخته میشود، به سراغش میآیند تا سهم این شرکت نوپا را در بازار بزرگتر کنند.
ابزار دیگر، اسناد خزانه اسلامی است که در آینده نزدیک مورد استفاده قرار میگیرد. اسناد خزانه اسلامی ابزار خوبی است برای تسویهحساب دولت با پیمانکارانی که قبلاً برای دولت کاری انجام دادهاند و به هر دلیلی نتوانستهاند به مبلغ قراردادشان برسند. دولت میتواند از طریق این اوراق بدهیهای خودش را تسویه کند. این اسناد مصوب هیات وزیران است و تامین سرمایهها در آغاز فعالیت در این حوزه هستند. اسناد خزانه پذیرهنویسی نمیشود و صفت اسلامی بودن اسناد خزانه هم به همین علت به آن اضافه شده است. در اصل، تفاوت این اسناد با اسناد خزانه مورد معامله در اروپا و آمریکا در همین عدم پذیرهنویسی است. در واقع به دلیل دیونی که دولت به پیمانکاران دارد، سازمان مدیریت و برنامهریزی و وزارت اقتصاد لیست این پیمانکاران را به فرابورس ایران میدهد. چون این اسناد پذیرهنویسی ندارد، فقط محل اعطای این اسناد به پیمانکاران است. این اسناد را چاپ میکند و به پیمانکار میدهد. مبلغ اسمی هرکدام از این اوراق در سررسید 100 هزار تومان است یعنی پیمانکار در سررسید میتواند مبلغ اسمی آن را از بانک بگیرد یا قبل از سررسید در بازار معاملات ثانویه فرابورس کمتر
از مبلغ سررسید بفروشد که در اصطلاح به این نوع معامله، معامله بهکسر اطلاق میشود.
تا به حال، جمعبندی مباحث توسعه بازار این شد که ما در حال افزایش دو بازار هستیم، بازار هدف و بازار تعاونیها و سه ابزار صندوق جسورانه، صندوقهای اختصاصی و اسناد خزانه اسلامی هم در حال اضافه شدن به ابزارهای معاملاتی قبلی است.
اکنون بیش از یک سال از راهاندازی بازار دارایی فکری میگذرد اما تاکنون فقط دو طرح از 66 طرح ثبتشده در این بازار، به مرحله تجاریسازی رسیده است. آیا از نظر شما این امر نشاندهنده این نیست که این بازار عملکرد مناسبی نداشته است؟
در دنیای مالی، طراحی بازار و ابزار بسیار زمانبر است. برای مثال میتوان به بازار آمریکا اشاره کرد که بیش از 10 سال طول کشید تا به دانش و توانایی شکلدهی بازار مشتقات برسند و آرامآرام بزرگش کنند یا در بورس ترکیه نیز اخیراً بازاری راهاندازی شد اما اولین معامله آن هفت ماه بعد از مراسم افتتاحیه انجام شد؛ در حالی که ما در روز افتتاح یک معامله هم انجام دادیم. از طرف دیگر قانون مالکیت فکری در کشور ما قانونی موقتی است و هنوز به صورت دائم درنیامده است و اخیراً رئیسجمهوری مجدداً این قانون را برای یک سال دیگر هم تمدید کرد. البته قانون دائم آن در حال تدوین است. همچنین این بازار نیاز به یک بازنگری جدی دارد تا دستورالعملهایی در آن تدوین شود که زمینه انجام معامله را آسان کند. از خرداد سال گذشته تا به حال 140 مخترع برای درج اختراع خود به این بازار مراجعه کردهاند که حدود 20 تا 30 درصد آنها در مرحله اول رد شدند. در مقابل 66 اختراع، طرح صنعتی و برند پس از بررسیهای انجامشده در فهرست عرضه دارایی فکری فرابورس ایران درج شدند. به اعتقاد من قدمهای خوبی در این بازار در حال برداشته شدن است و نباید عجولانه عمل کرد. البته به
این نکته توجه داشته باشید که هنوز در این زمینه اطلاعرسانی گستردهای انجام نشده و قطعاً اطلاعرسانی اثر قابل توجهی خواهد داشت. ما در ابتدا تلاش کردیم این بازار را ارتقا دهیم و زمینههای مناسب را برای حضور مخترعان فراهم کنیم، اکنون این آمادگی را داریم که بازار دارایی فکری یا همان بورس ایده را توسعه دهیم. در حال حاضر با 15 نفر از مخترعان لیستشده توسط سرمایهگذاران بنام کشور مذاکره شده است و آنها اعلام آمادگی کردهاند که در زمینه تجاریسازی اختراعاتشان در فرابورس حرکت کنند. قطعاً این موضوع زمانبر است اما آینده خوبی برای این بازار متصور هستیم.
در زمینه اوراق تسهیلات مسکن برنامه فرابورس برای جلوگیری از رشد هیجانی و دلالبازی در نمادهای «تسه» چیست؟
تا زمانی که بازار اوراق تسهیلات مسکن شکل نگرفته بود، این اوراق در بازار غیررسمی و بنگاهها با نرخها و کارمزدهای بالا معامله میشد و هر ورقه 500 هزارتومانی با نرخ 110 هزار تومان مورد معامله قرار میگرفت. اما پس از اینکه بازار این اوراق در فرابورس راهاندازی شد و هر استفادهکننده میتوانست به یک تابلوی مرجع مراجعه کند، این اوراق در مدت کوتاه یکماهه و در بدو شروع بازار ارزشی کمتر از نصف به خود گرفت.
علاوه بر این، کارمزد اوراق برای وام 40میلیونی مسکن در بازار فرابورس بین 10 تا 20 هزار تومان است در صورتی که قبل از راهاندازی بازار، کارمزد بسیار بالایی برای اوراق دریافت میشد.
بعد از تغییرات فاحشی که سال گذشته در قیمت این اوراق افتاد، محدودیت سقف کد خرید برای خرید اوراق ایجاد شد تا هر کد معاملاتی نتواند بیش از 90 برگه خرید کند. زیرا عدهای با دید بلندمدت در این اوراق سرمایهگذاری کرده و چندین وام میگرفتند تا در آینده بتوانند از افزایش نرخ اوراق کسب بازدهی کنند که این کار نه به صلاح جامعه و نه به صلاح استفادهکنندگان بود؛ لذا با این محدودیت توانستیم جلوی آن را بگیریم و از نگاه سفتهبازانه برخی افراد جلوگیری کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید