تاریخ انتشار:
محمدحسین عادلی از رایزنیهای گسترده در داووس برای جذب شرکتهای بزرگ خارجی میگوید
لابیگری در غیررسمیترین اجلاس جهانی
سالها پیش که ریاست «موسسه مطالعات و اقتصاد روند» را عهدهدار بود، تلاش کرد تا با الگوبرداری از اجلاس داووس نشستهای اقتصادی را در ایران برگزار کند که البته در محافل رسانهای داخلی به داووس ایرانی معروف شد.
سالها پیش که ریاست «موسسه مطالعات و اقتصاد روند» را عهدهدار بود، تلاش کرد تا با الگوبرداری از اجلاس داووس نشستهای اقتصادی را در ایران برگزار کند که البته در محافل رسانهای داخلی به داووس ایرانی معروف شد. محمدحسین عادلی، دبیرکل اوپک گازی که این روزها در قامت یک مدیر بینالمللی مدام در آمد و شد به کشورهای تولیدکننده گاز و سر و کله زدن با خریداران است هدف از برگزاری گردهماییهای «موسسه مطالعات و اقتصاد روند» را تلاشی نو از سوی یک بخش غیردولتی در حوزه سیاستگذاری عنوان میکند که میتواند توجه ملی و بینالمللی را به فرآیند توسعه ایران جلب کند. او تنها فرد ایرانی است که سابقه حضور 12ساله در اجلاس جهانی داووس را دارد و سالها در قامت یک مدیر دولتی و غیردولتی برای ترغیب تجار بزرگ جهان نسبت به سرمایهگذاری در ایران کوشیده است.
42 سال از گردهمایی خردورزان، سیاستمداران و اقتصاددانان جهانی در داووس سوئیس سپری شده است. از دیدگاه جنابعالی اجلاس داووس چه تاثیری در فرآیندهای تصمیمسازی کشورهای جهان از خود برجای گذاشته است؟
اجلاس داووس از چند نظر دارای اهمیت است. ابتدا اینکه داووس اجلاسی است غیردولتی یعنی یک موسسه غیرانتفاعی کنفرانسی در سطح جهانی را در دهکده اسکی داووس در سوئیس برگزار میکند که صرفاً یک هماندیشی جهانی است و رسالت یا ماموریت خاصی را دنبال نمیکند بلکه به دنبال این است که افراد برجستهای را در همه زمینهها گرد هم آورد تا با یکدیگر تعامل داشته باشند. پس امتیاز نخست داووس غیردولتی بودن آن است که تصمیمگیرندگان و صاحبان نفوذ در تمامی زمینههای علم، اقتصاد، مدیریت، روانشناسی، پزشکی، مذهب، تمدن و هنر را یکجا جمع میکند. نکته دوم این است که در طول 30 سال گذشته به تدریج مجمع جهانی اقتصاد شهرت بیشتری پیدا کرد و سطح افرادی که در این اجلاس شرکت میکردند به مراتب بالاتر رفت به طوری که قبلاً فقط بازرگانان و تجار از بخش غیردولتی و مدیران میانی از بخش دولتی شرکت میکردند. زمانی که من برای اولین بار در سال 1990 در اجلاس داووس شرکت کردم شاید تنها دو نخستوزیر در این اجلاس حضور داشتند و هیچ رئیسجمهوری آنجا نبود ولی امروز در داووس 10، 15 پادشاه و نخستوزیر و 100 وزیر و 500 نفر از روسای بزرگترین شرکتهای دنیا حضور دارند که
میتوانند در یک هماندیشی غیررسمی با یکدیگر ملاقات کنند و این دومین نکته مثبت داووس است. نکته سوم این است که در کنار حضور این افراد سرشناس، اصحاب فکر، مبتکران، برندگان جایزه نوبل و استادان برجسته دانشگاه نیز در این اجلاس حضور دارند و سخنرانی میکنند پس داووس یک جنبه آموزشی و اطلاعرسانی نیز در تمام حوزههای علمی دارد. نکته چهارم که به نظر من از اهمیت ویژهای برخوردار است این است که معمولاً تصمیمات بینالمللی در دنیای امروز دارای یک فرآیند تصمیمسازی هستند یعنی اینطور نیست که تصمیمات خلقالساعه باشد بلکه باید از فرآیند تصمیمسازی عبور کند و این فرآیند شامل یک بخش رسمی و یک بخش غیررسمی است و بسیاری از دیدگاههای نظری تصمیمگیرندگان مهم ملی و بینالمللی در ایران و سایر کشورهای جهان از فرآیند غیررسمی تصمیمسازی عبور میکند و به نظر من بخش غیررسمی این فرآیند در اجلاسی مانند داووس شکل میگیرد یعنی یک رئیس شرکت، یک رئیسجمهور یا یک وزیر در این محفل خصوصی مینشینند، بحث و تبادل نظر میکنند و نظر متفکران و صاحبان دیدگاه را میشنوند و میتوانند روی تصمیمات مهم تاثیر بگذارند. با توجه به این خصوصیاتی که در مورد
داووس برشمردیم این اجلاس محلی برای تاثیرگذاریهای غیررسمی بر یکدیگر است. در مورد غیررسمی بودن اجلاس داووس جالب است بدانید که داووس چندین سال است بهطور اکید توصیه میکند افرادی که میخواهند در اجلاس حاضر شوند با لباس غیررسمی یعنی بدون کراوات حاضر شوند تا افراد در اجلاس احساس شخصیت رسمی نداشته باشند. همچنین اجازه آوردن محافظ و همراه نیز داده نمیشود در این صورت افراد وقتی حاضر میشوند در یک فضای غیررسمی احساس راحتتری دارند. هرچند برای برخی از چهرههای معروف سیاسی ممکن است استثنا قائل شوند ولی قاعده کلی داووس این است.
در سالهای گذشته همیشه تعداد اندکی از دولتمردان و صاحبنظران ایرانی در این اجلاس حضور داشتند. به نظر شما مناسبترین ترکیب برای حضور هیات ایرانی در اجلاس امسال داووس چه ترکیبی است؟
ببینید، من فکر کنم ترکیب بهینه ایران برای حضور در داووس باید شامل یکسری مقامات دولتی باشد یعنی عدم حضور مقامات دولتی اصلاً جالب نیست زیرا داووس محلی است که مقامات سایر دولتها در آن حضور دارند و رایزنیهای سیاسی غیررسمی زیادی صورت خواهد گرفت که میتواند در حل برخی مناقشات موثر باشد. ضمن اینکه داووس علاوه بر تجمع سیاستمداران محل تجمع استادان، علما و صاحبنظران است که میتواند برای دولتمردان ایرانی مفید باشد. دوم اینکه بخش خصوصی ایرانی حتماً باید حضور داشته باشد ولی متاسفانه غایب بزرگ این اجلاس است. منظور من از بخش خصوصی در تمام طول این سالها بنگاههای اقتصادی ایران است که در داووس غایب بودند و این یک نقطهضعف بزرگ به حساب میآید. سوم صاحبان فکر است یعنی صاحبان فکر و اندیشه ایرانی نیز باید حضور یابند ولی صاحبان فکر ایرانی در این اجلاس کم هستند و باید ارتقا پیدا کنند. معتقدم مانند آقای خاتمی و سایر سیاستمداران سابق که از همه جای دنیا میآیند در ایران نیز از طرف بنگاههای اقتصادی باید نمایندگانی در اجلاس داووس شرکت کنند. اگر این ترکیب چهارگانه از ایران شامل دولتیها، بخش خصوصی، صاحبان فکر و اندیشه و NGOها
در اجلاس داووس حضور پیدا کنند ترکیب مطلوبی خواهد بود. ولی متاسفانه این ترکیب در طول این سالها حاصل نشده است. به طوری که تنها بنده با توجه به اینکه بیشتر از 12 بار در این اجلاس شرکت کردم (مدتی به عنوان نماینده دولت و مدتی به عنوان نماینده غیردولتی) و به همراه یک نفر از هند و یک نفر از ژاپن جزو سهنفری از قاره آسیا هستم که سابقه بیش از 12 بار شرکت در اجلاس داووس را دارم. بنده به عنوان تنها عضو دائمی و افتخاری این اجلاس از ایران معتقدم باید حضور ایرانیان در داووس پررنگتر شود.
با توجه به اینکه شما حضور 12ساله در این اجلاس داشتید، آیا در طول این سالها ایران به لحاظ سیاسی و اقتصادی توانسته است برآیند مطلوبی را برای خود کسب کند و بتواند در زمینه حل مناقشات سیاسی و ارتقای وضعیت اقتصادی و همچنین جذب سرمایهگذاریهای خارجی منفعتی به دست آورد؟
چون در سالهای گذشته تعداد شرکتکنندگان ایرانی اجلاس داووس اندک بود مسلماً منافع اندکی هم به دست آورد. هر چند که در کیفیت این حضور ما همیشه حرفی برای گفتن داشتهایم. به طوری که اولاً از آخرین دیدگاههای تصمیمگیرندگان مهم بینالمللی مطلع شدیم و در آنجا این افراد را به چالش کشیدیم و توانستیم بر دیدگاههای تصمیمگیرندگان تاثیر بگذاریم (با توجه به اینکه ایران اکثر اوقات در مباحث بینالمللی متهم بود در طول این سالها هیاتهای ایران به خوبی از منافع ایران در بحث و جدلها دفاع کردند) منفعت مهم دیگر این بود که ما با بعضی از شرکتهای خصوصی بزرگ دنیا در زمینه اقتصاد آشنا میشدیم و آنها را تشویق به حضور در ایران کردیم و از بانکهای دنیا نیز در جذب فاینانس و سرمایه سود جستیم. به عنوان مثال بنده در سالهایی که اقتصاد ایران نیازمند اعتبارات بالایی برای بازسازی دوران پس از جنگ بود با رایزنیهایی که در داووس انجام دادم میلیاردها دلار سرمایه جذب اقتصاد کشور کردیم و زمانی هم که برای بازپرداخت اعتبارات با مشکل مواجه بودیم توانستیم مهلت فراوانی برای بازپرداخت بدهیها بگیریم. ضمن اینکه چند سال پیش بنده مدیرعامل شرکت رنو را
در داووس ملاقات کردم و در گفتوگو با او متوجه شدم که علاقهمند به همکاری با ایران است اما از ورود سرمایه به کشورمان هراس دارد که بنده با برشمردن مزیتهای سرمایهگذاری در ایران توانستم او را قانع کنم که این کار را انجام دهد. بعدها فهمیدم ایشان به ایران آمده و جلساتی نیز با مسوولان سازمان گسترش و نوسازی برگزار کرده است که البته ختم به نتایج موفقیتآمیزی نیز شده است. یک نقطه روشن از رایزنیهای هیات ایرانی در داووس نیز در بخش صنعت بود که بعدها منجر به تولید خودرو ال90 در ایران شد. ما در زمینه سیاسی نیز مسلماً دستاوردهایی داشتهایم که وزرای امور خارجه بهتر میتوانند در این رابطه صحبت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید