مهمترین موضوعی که ما باید در از سرگیری روابطمان با آمریکا پیگیری کنیم مساله هستهای است چرا که اساس گفتوگوهای تهران - واشنگتن بر سر همین موضوع شکل گرفته است.
سیدجلال دهقانیفیروزآبادی/ استاد دانشگاه
مهمترین موضوعی که ما باید در از سرگیری روابطمان با آمریکا پیگیری کنیم مساله هستهای است چرا که اساس گفتوگوهای تهران- واشنگتن بر سر همین موضوع شکل گرفته است. میدانید ما سالهاست که روابط سیاسی خود با ایالات متحده را به صفر رساندهایم اما روابط اقتصادیمان پیش از اعمال تحریمها در حجم قابل قبولی قرار داشت بنابراین روابط اقتصادی و تجاری نیز از جمله مباحثی است که میتوانیم به آن بپردازیم. این روابط در صنایع نفت و گاز و به ویژه نفت خام میتواند به انتفاع دوجانبه منتج شود. ایران و آمریکا در مقطعی از زمان با وجود قطع روابط سیاسیشان تلاش کردند روابط اقتصادی و تجاریشان را ادامه دهند. اما به هر حال باید توجه داشته باشیم که آنچه موجب افزایش تخاصم دو کشور در سالهای گذشته شده است و به تنشها و اختلافها در روابط ایران و آمریکا دامن زده است، مباحث هستهای است. بنابراین اولویت هر دو طرف به خصوص در روابط دوجانبه باید حل و فصل سریع مسائل هستهای باشد و به دنبال آن بر کاهش و در نهایت لغو تحریمها متمرکز شود. به ویژه آن دسته از تحریمها که به صورت یکجانبه توسط آمریکا وضع شده است و با مصوبه کنگره آمریکا و به
واسطه فرمانهای اجرایی اوباما در حال اعمال شدن است. شما باید توجه داشته باشید که رابطه با آمریکا همانقدر که فرصتهای زیادی برای ما ایجاد میکند با چالشهای بسیاری نیز درهم آمیخته است. البته طبیعتاً ما برای بهره بردن از فرصتها نیازمند رفع چالشها هستیم تا بتوانیم به اتفاق نظری از مباحث مورد نظر دست پیدا کنیم. علاوه بر مباحث هستهای ما نیازمند آن هستیم که در دیدگاههای سیاسیمان نیز مشکلاتمان با آمریکا را حل کنیم که یکی از مهمترین موارد اختلافی استیفای حقوق فلسطینیان و موضوعات پیرامون آن است. پس از آن بحثهایی نظیر مقابله با تروریسم و حقوق بشر قرار دارد که ما همواره متهم به نادیده گرفتن آنها شدهایم. درست است که اولویت نخست ما در گفت و گو با طرف آمریکایی باید بحث هستهای باشد اما این موارد نیز از جمله موضوعات حیاتی است که نباید نسبت به آنها بیتوجه بود. مناقشات داخلی سوریه نیز از دیگر مواردی است که ما در مذاکراتمان با آمریکا باید به آن توجه کنیم. ما میتوانیم این موضوع را در چارچوب منافع مشترک دو طرف تعریف کنیم. این موضوع از اهمیت بسزایی برای طرف آمریکایی برخوردار است به طوری که گفته میشود یکی از
دلایلی که آمریکاییها برای مذاکره با ایران اعلام آمادگی کردند همین موضوع سوریه است. کاخ سفید از میزان اقتدار و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در سوریه آگاه است، بر همین اساس تلاش میکند تا در مذاکرات دوجانبه به حل مشکلات داخلی این کشور بپردازد. البته رفع و رجوع مسائل ما با آمریکا زمانی قابل تحقق است که صدای واحدی از آمریکا شنیده شود و کنگره نیز همراستا با کاخ سفید برای کاهش تخاصمها با ایران وارد عمل شود. شاید آن دسته از تحریمها که توسط خود رئیسجمهور و به واسطه فرمانهای اجرایی وضع شده قابل لغو شدن باشد اما تحریمهای کنگره فرآیندی زمانبر است که ممکن است توقف آنها سالها به طول انجامد. هرچند که میدانیم سناتورهای آمریکایی و لابی صهیونیستی هیچگاه تن به لغو تحریمها و عادیسازی روابط با ایران نمیدهند. لابیهای عربی نیز با مشخص شدن سیاست دو کشور برای بهبود روابط بسیار فعال شدهاند تا از این امر جلوگیری کنند. با اعمال تحریمها علیه اقتصاد ایران کشورهای عربی به سرعت وارد میدان شدند و نیاز کشورهای جهان به نفت کشورمان را به سرعت رفع کردند و تا آنجا که میتوانند نیز نمیگذارند روابط تهران-واشنگتن به حالت عادی خود
بازگردد تا قیمت نفت کاهش نیابد و بازار نویافته خود را از دست ندهند. برای همین است که میگوییم نباید انتظار سرعت در بهبود اوضاع را داشته باشیم. این روند بسیار سخت و پیچیده است و حتی اگر مذاکرات با موفقیت انجام شود تحریمها به زودی زود لغوشدنی نیست. ما علاوه بر مخالفان داخلی که مطمئناً شما نیز از دیدگاههای آنها آگاهید در روابط بینالملل نیز با مشکلات فراوانی روبهرو هستیم. البته طرح این مباحث به معنای آن نیست که ما بدبین باشیم، اما خوشبینی بیش از حد هم، واقعبینانه نیست و در نهایت نیز اینکه همه مسائل و مشکلات و منافع اقتصادی ما هم در بهبود روابط با ایران و آمریکا نیست یعنی این طوری نیست که به محض برقراری روابط و عادیسازی آن، همه مشکلات اقتصادی ما حل و فصل شود.
من قائل به این موضوع هستم که تحریمها برای ما یکسری محدودیتهای اقتصادی ایجاد کرده و ما را از روابط سالم با خیلی از کشورهای جهان محروم میکند. مهمتر اینکه محدودیتهای ارزی که بر اقتصاد ما اعمال شده است صادرات ایران را تحتالشعاع قرار داده و ما را در بازار رقابت با سایر کشورها به سطح نازلی تنزل داده است. علاوه بر این به نظر بنده تحریمهای یکجانبه کشورهای غربی موجب شده است که کالاهای ایرانی نتوانند خود را همسان با کالاهای کشورهای دیگر به روز کنند و از همگامی با محصولات صاحب نام جهان جا بمانند. کشورهای غربی با تحریمی که علیه صنایع ایران اعمال کردهاند ما را در وضعیت دشواری قرار دادهاند به گونهای که صنعت ما با رکود مواجه شده است. الان وضعیت به گونهای است که ما برای دریافت کالای مورد نیاز صنایعمان مجبور هستیم از طریق واسطه یک کالا را با چند دست گردش دریافت کنیم که اصلاً به نفع اقتصاد ما نیست چرا که موجب میشود ما کالاها را با قیمتی بسیار فراتر از قیمت واقعیشان وارد کنیم و مردم را در مضیقه قرار دهیم. بنابراین نمیتوانیم مدعی شویم که عادیسازی روابط مشکلی را حل نمیکند اما در هر صورت رابطه با آمریکا نیز تنها
نسخه اقتصاد ایران نیست. ما باید علاوه بر آمریکا با سایر کشورهای جهان و دولتهای صاحبنام اروپایی نیز رابطه خوبی داشته باشیم. طبعاً برقراری و عادیسازی روابط، نیاز به فعالسازی همه ابعاد دیپلماسی دارد. بسیاری بر اساس منطق کارکردگرایی معتقدند که ما نباید از روز نخست تمام سیبهایمان را در سبد سیاست قرار میدادیم و خود را از کارکرد بخشهای دیگر دیپلماسی چون رسانه و فرهنگ و هنر محروم میکردیم. مقامات سیاستگذار کشور باید در کنار دیپلماسی رسمی و سنتی از انواع دیگر دیپلماسی فرهنگی، رسانهای، هنری و دیجیتال نیز سود جویند. اما تمام این موارد نیز با رعایت تمامی ملزومات هنر دیپلماسی میسر است یعنی در گام نخست ما باید بدانیم که با هر کشوری چه برخوردی داشته باشیم و از کدام در وارد مذاکره شویم و البته اینکه انتظار نداشته باشیم در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف خود دست پیدا کنیم و شاهد لغو تمامی تحریمهای غیرمنصفانه باشیم. وارد شدن به میدان روابط با قدرتهای بزرگ و نتیجهگیری از آن نیازمند صبر و حوصله است و به نظر میرسد دولت آقای روحانی با درنظرگیری همه این موارد اهتمام ویژهای برای بهبود روابط ایران با جهان و توقف روند
اعمال تحریمها دارد.
دیدگاه تان را بنویسید