کار کمتر فکر بیشتر
در ستایش تنبلی
در عرصه تجارت رهبران و فعالان زیادی دیده میشوند که به ما میآموزند چگونه بیشتر کار کنیم.
در عرصه تجارت رهبران و فعالان زیادی دیده میشوند که به ما میآموزند چگونه بیشتر کار کنیم. شریل سندبرگ به زنان توصیه میکند برای پیشرفت مشارکت بیشتری داشته باشند. جان برنارد میگوید امور تجاری باید با سرعت زمان پیش روند. مایکل پورت به فروشندگان میگوید چگونه جایگاه خود را مستحکم کنند. و اگر احساس کردید لازم است زمانی را به خود اختصاص دهید کیث فرازی به شما هشدار میدهد «هیچگاه تنها غذا نخورید». اما مشکل اصلی جهان تجارت کم بودن نیست بلکه زیادهروی بیش از حد است. موارد بسیار زیادی هستند که امور واقعی را منحرف میکنند،کارهای زیادی فقط برای حفظ ظاهر انجام میشوند و در مجموع گرفتاریهای زیادی وجود دارد. هلندیها اعتقاد دارند زیادی تعداد جلسات زمان آنها را میبلعد. آنها این وضعیت را «بیماری جلسه» نامیدهاند. اما تحقیق سال گذشته موسسه مک کینزی نشان داد ایمیلها بیشترین زمان را تلف میکنند. مطابق این پژوهش کارکنان ماهر دفتری بیش از یکچهارم روز کاری خود را برای نوشتن و پاسخ دادن به ایمیلها صرف میکنند. اینکه کدام یک از این قاتلان تجارت نوین خطرناکتر هستند جای بحث دارد اما آنچه واضح است این است که کارکنان اداری
بر روی تردمیل فعالیتهای بیفایده میدوند. مدیران اجازه میدهند جلسات چند ساعت طول بکشند. کارکنان از ایمیل استفاده میکنند چون زحمت و تفکر کمتری لازم دارد و به نظر میرسد کل صنعت مدیریت باعث میشود این تردمیل سریعتر حرکت کند. این نوع مشارکت زیاد به ویژه در ایالات متحده به افزایش اضافهکار منجر شده است. در مقایسه با سال 1979 آمریکاییها 5/8 ساعت در هفته بیشتر کار میکنند. نظرسنجی سال گذشته مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها نشان داد تقریباً یکسوم بزرگسالان شاغل کمتر از شش ساعت در شب میخوابند. نظرسنجی دیگری که توسط شرکت «فناوری خوب» عرضهکننده سامانههای همراه ایمن در تجارت انجام گرفت، نشان داد که بیش از 80 درصد پاسخدهندگان پس از ترک اداره کار خود را ادامه میدهند، 69 درصد نمیتوانند بدون بررسی صندوق پست الکترونیک خود به رختخواب بروند و 38 درصد به طور منظم هنگام صرف شام ایمیلهای کاری خود را میخوانند. این نوع فعالیت فقط کارسازی است نه تمرکز بر کار واقعی. ترزا آمابیل از دانشکده تجارت هاروارد پس از مطالعات فراوان در زمینه کار و خلاقیت به این نتیجه رسید که در روزهایی که فشار کمتر باشد کارکنان هنگام
مواجهه با تقاضاهای پیشبینینشده خلاقیت بیشتری از خود نشان میدهند. در سال 2012، گلوریا مارک از دانشگاه کالیفرنیا به همراه دو همکارش 13 نفر را در بخش فناوری اطلاعات به مدت پنج روز از داشتن ایمیل محروم کردند و آنها را به دقت مورد مطالعه قرار دادند. آنها متوجه شدند بدون ایمیل افراد بیشتر میتوانند بر وظایفشان تمرکز کنند و استرس کمتری خواهند داشت. اکنون زمان آن رسیده است که راهبرد متفاوتی را آزمایش کنیم: عقب کشیدن به جای مشارکت. درباره سنت عقب کشیدن پیشینه زیادی وجود دارد. لرد ملبورن نخستوزیر محبوب ملکه ویکتوریا در مورد مزایای «بیفعالیتی ماهرانه» قلمفرسایی کرده است. هربرت آسکیت در کار خود از سیاست «صبر کن و ببین» استفاده میکرد. رونالد ریگان نیز اعتقاد داشت نباید بیش از حد کار کرد. به گفته او «درست است که کار زیاد کسی را نمیکشد اما به عقیده من لازم نیست کسی این عقیده را تجربه کند». اما متاسفانه این سنت در میان انبوه جلسات و پیغامها دفن شد. لازم است تا قبل از اینکه خود را به کشتن دهیم این سنت را دوباره احیا کنیم. کارکنان خلاق بیشترین استفاده را از راهبرد عقب کشیدن خواهند برد. آنها همان افرادی هستند که
در قلب اقتصاد نوین قرار دارند. در اوایل دهه1990 یک روانشناس از 275 فرد خلاق پرسید که آیا میتواند برای نوشتن کتابش با آنها مصاحبه کند. یکسوم آنها به خود زحمت ندادند حتی پاسخ دهند و یکسوم دیگر نیز مصاحبه را نپذیرفتند. پیتر دراکر استاد مدیریت وضعیت «امتناع کردن» را توصیه میکند. به عقیده او «یکی از اسرار بهرهوری آن است که سطل زباله بزرگی برای دور انداختن دعوتنامهها داشته باشید». برای افراد خلاق مهمترین سرمایه زمان است، به ویژه زمان طولانی بدون انقطاع، و بزرگترین دشمنان کسانی هستند که تلاش میکنند این زمان را از طریق ایمیل یا جلسه بدزدند. در واقع برخلاف دیدگاه رایج مدیران کمتجربه، افراد خلاق هنگامی بیشترین بهرهوری را دارند که به نظر میرسد هیچ کاری انجام نمیدهند. مدیران نیز از این وضعیت بهرهمند میشوند. کسانی که در صدر هستند بهتر است به جای فکر کردن به امور اجرایی به راهبردها بیندیشند و به جای اینکه آیا شرکت مطابق برنامههایش پیش میرود به آن فکر کنند که آیا شرکت در مسیر صحیح قرار دارد یا خیر. جک ولش هنگامی که رئیس جنرال الکتریک بود یک ساعت در روز را به «تماشای بیرون پنجره» اختصاص میداد. بیل
گیتس هنگامی که رئیس مایکروسافت بود «دو هفته تفکر» را در سال به خود اختصاص میداد و در آن دو هفته خود را در کلبهای دورافتاده محبوس میکرد. جیم کالینز به تمام روسا توصیه میکند که «فهرست توقف کار» داشته باشند و مطابق آن ببینند آیا جلسهای هست که لغو شود یا میتوان از یک ضیافت شام اجتناب کرد؟
بیشتر یا کمتر؟
مدیران سطوح پایینتر نیز باید از این اندرز پیروی کنند. کیث مورنیگان در کتاب «کاری نکن» استدلال میکند که بهترین مدیران توجه خود را بر تدوین مقررات مناسب، استخدام افراد دارای صلاحیت و ایجاد بهترین انگیزهها متمرکز میکنند و سپس خود را کنار میکشند. او در این کتاب که به مشکل مدیریت بیش از حد پرداخته است داستانی را درباره ایستمن کداک در روزهای اوجش نقل میکند. در فرآیند تجدید ساختار یک شرکت، اداره کوچکی فراموش شد بدون آنکه رئیسی داشته باشد یا لازم باشد به اداره مرکزی گزارش دهد. مدیر کل تنها هنگامی متوجه وجود این اداره شد که یکی از مشتریان از عملکرد خوب آن تقدیر کرده بود. البته نباید در کار نکردن اغراق کرد. مدیران نقش مهمی در هماهنگسازی فعالیتهای پیچیده و انضباط دادن به افراد دارند. اگر برخی افراد خلاق را به حال خود بگذارید هیچگاه کارها را به اتمام نمیرسانند. اما مطمئناً دلایل زیادی برای کمتر کار کردن وجود دارد. میتوان ایمیلها را اولویتبندی کرد، جلسات را کاهش داد و از شر مدیران وسواسی خلاص شد. مشارکت بیش از حد نتایج منفی به بار میآورد. اکنون زمان آن
رسیده است که راهبرد «عقب کشیدن» مورد توجه قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید