اشتیاق خود را مهار کنید
گفتوگو با ایران
روسای جمهور ایران که همه ساله در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک حضور پیدا میکنند مایلند خبرساز باشند.
روسای جمهور ایران که همه ساله در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک حضور پیدا میکنند مایلند خبرساز باشند. محمود احمدینژاد عادت داشت با صحبت علیه شیطان بزرگ (میزبان اجلاس) دستههای تندرو را خشنود کند. اما امسال رئیسجمهور جدید ایران لحن تازهای را آغاز کرد. به نظر میرسید حسن روحانی اعتدالگرا، چشمانداز مذاکرات پیرامون برنامه هستهای کشورش را با آمریکا باز کند. در نهایت خوشحالی مخالفان جنگ، او نشانههایی برای بهبود روابط ارائه کرد و همزمان باراک اوباما نیز خواستار راهحل دیپلماتیک شد. چنین توافقی برای رئیسجمهور آمریکا بسیار ارزشمند است اگر ایران به قدرت هستهای تبدیل شود ثبات منطقه بر هم میریزد، اسرائیل مورد تهدید قرار میگیرد و احتمالاً جنگی آغاز خواهد شد که اصلاً مورد نظر اوباما نیست. در مقابل، روابط بهتر با ایران به آمریکا کمک خواهد کرد مشکلات زیادی از جمله مساله سوریه و فلسطین را حل کند، شکاف بین شیعه و سنی را کاهش دهد و حتی بتواند اتکای آمریکا به عربستان سعودی را کمتر کند. تا چنین هدفی راه زیاد است. با وجود ظهور چهره دوستانه ایران، هر نوع گفتوگویی در ابتدا هدایتشده و نمایشی خواهد بود. شب
اول حضور روحانی در نیویورک بسیار موفقیتآمیز بود و او توانست مخاطبان خود را با لحن صمیمانه و متواضعانه به هیجان آورد. اما شخصی که باید تصمیم نهایی را بگیرد، روحانی نیست بلکه رهبر ایران، آیتالله خامنهای است که سابقه نارضایتیاش از آمریکا به کودتای سال 1953 بازمیگردد. اقدامی که با مساعدت آمریکا و بریتانیا به سقوط اولین رهبر منتخب کشور انجامید. از طرف دیگر با توجه به سابقه درازمدت ایران در مساله هستهای این تردید وجود دارد که اقدامات کنونی فقط خرید زمان برای نصب سانتریفوژها باشد. هنوز داستان کره شمالی در خاطرهها مانده است که در سال 2005 درباره خلع سلاح با ایالات متحده به توافق رسید و پس از نقض توافق به یک قدرت هستهای مبدل شد.
در جستوجوی منافع
بنابراین شرایط آقای اوباما باید واضح و در عین حال سختگیرانه باشد تا به ایران فرصت دستیابی به بمب اتمی داده نشود. به این منظور لازم است غنیسازی بیش از20درصد متوقف شود و ذخایر هستهای موجود به کشور ثالث منتقل شود. بهترین کار آن است که فعالیتهای غنیسازی تاسیسات فردو-که در اعماق کوه قرار گرفته و حمله به آن دشوار است- متوقف شود و راهاندازی رآکتور اتمی اراک- که سال بعد انجام میگیرد- به تاخیر افتد تا دولت راه جایگزینی برای دستیابی به پلوتونیوم لازم برای ساخت بمب اتمی نداشته باشد. سرانجام ایران باید پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کند که به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای حق دسترسی بیشتری میدهد تا آنها متوجه شوند ایران چه نیتی دارد. مقاومت ایران در برابر چنین توافقی میتواند دال بر این باشد که این کشور مسیر کره شمالی را در پیش گرفته است. اما اگر ایران در اقدامات خود جدی باشد آنگاه آمریکا باید در بالاترین سطح وارد مذاکرات شود. در این حالت این سوال مطرح میشود که چگونه و با چه سرعتی تحریمها برداشته شوند؟ مسلم است که رفع تحریم
بلافاصله نخواهد بود. تحریمها در کشاندن رئیسجمهور ایران به پای میز مذاکره نقش عمدهای داشتند. غرب نمیتواند آنها را به سرعت یا به طور کلی بردارد. عقبنشینی به ویژه از جانب اروپا که در مقایسه با اوباما محدودیتهای قانونی کمتری دارند میتواند پاداشی برای رویکرد سازنده ایران باشد. غرب باید اهرم خود را حفظ کند به ویژه اکنون که در بحران سوریه اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده است. سیاستهای درون نظام میتواند دلیلی برای حفظ موضع سختگیرانه غرب باشد. حداقل در حال حاضر اکثر جناحها در تهران از مذاکرات حمایت میکنند. تندروها و سپاه پاسداران که بخشهای مهمی از اقتصاد کشور را در سالهای اخیر در دست گرفتهاند از تحریمهای غرب آسیب زیادی دیدهاند. آنها در مقایسه با گذشته دیگر مخالفتی با توافق هستهای ندارند. اما هنوز نمیتوان با اطمینان گفت دیدگاههای قبلی خود را کنار گذاشتهاند. اگر آنها از چنین دیدگاهی پایین بیایند جامعه بینالملل با آغوش باز از عضویت کامل ایران استقبال خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید