تاریخ انتشار:
محیط زیست در ذهن حاکمیت باید چه مختصاتی داشته باشد؟
توسعه ناپایدار
سالهاست که دانشمندان محیط زیست و بومشناسان، افزایش فعالیتهای اقتصادی را عامل مهم تخلیه و نابودی منابع طبیعی معرفی کرده و نشان دادهاند که با افزایش فعالیتهای اقتصادی، پایداری و انعطافپذیری اکوسیستمها در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
سالهاست که دانشمندان محیط زیست و بومشناسان، افزایش فعالیتهای اقتصادی را عامل مهم تخلیه و نابودی منابع طبیعی معرفی کرده و نشان دادهاند که با افزایش فعالیتهای اقتصادی، پایداری و انعطافپذیری اکوسیستمها در معرض خطر جدی قرار گرفته است. بنابراین فعالیتهای اقتصادی و به تبع آن، رشد و توسعه اقتصادی به وسیله ظرفیتهای محیط زیست طبیعی محدود میشود. این وضعیت را در کاهش توان محیط طبیعی برای پاسخگویی به نیازهای انسان باید جستوجو کرد که این امر نیز خود ناشی از بهرهبرداری بیش از حد از محیط زیست است. با توجه به افزایش میزان فعالیتهای اقتصادی بشر در محیط زیست طبیعی و کاهش توان محیط به برآورده ساختن این نیازها و در واقع محدود بودن توان پاسخگویی محیط زیست برای تامین خواستههای رو به تزاید بشر مفهوم توسعه پایدار وارد ادبیات توسعه شده است. این مفهوم اولاً ضرورت نوعی بازنگری در تمام مفاهیم و روشهای پیشین توسعه را مطرح ساخته است و ثانیاً، نشان میدهد تامین توسعه پایدار، به همکاری تمامی دولتها و مردم جهان در چارچوب نهادهای ملی و بینالمللی نیاز دارد. در دهه 1970 به کمک متفکران و دانشمندان علوم مختلف رشته جدیدی از
اخلاق به عنوان اخلاق زیستمحیطی پایهگذاری شد که فراتر از موضوع اخلاق سنتی به تنظیم روابط میان انسانها و محیط طبیعی زندگی نظر دارد. این اخلاق بر این آموزه استوار است که زمین فقط یک منبع اقتصادی برای بهرهکشی نیست بلکه موهبت و نعمتی در خور احترام و عشق است. در ادبیات از توسعه پایدار به عنوان توسعه سبز و سیاست سبز یاد شده و برای تداوم نسل بشری و نسلهای آتی ضروری شمرده شده و از حفاظت طبیعی به عنوان پایههای توسعه آتی یاد شده است. در کشورهای جهان سوم، مفهوم توسعه پایدار بهطور فعال باید فقر، بیکاری و کمکاری را از بین ببرد؛ از این رو وظیفه توسعه پایدار در این کشورها فراتر از مفهوم آن در کشورهای توسعهیافته است. بر این اساس هدف از توسعه پایدار را میتوان این گونه بیان کرد: ایجاد محیطی که در آن همه مردم بتوانند ظرفیتها و تواناییهای خود را بسط دهند و نیز بتوانند فرصتهایی را برای نسلهای کنونی و آینده ایجاد کنند.1
پس ابزارهای واقعی این نوع توسعه خود مردم هستند و از طریق رعایت اصول زیر قابل حصول است:
1- اصل برابری بیننسلی و میاننسلی
2- در نظر گرفتن افقهای زمانی طولانیتر در برنامهریزی طرحها
3- درک ارزش محیط زیست.
برای دستیابی به عدالت محیطی و توسعه پایدار لازم است از تخریب بیرویه محیط زیست ممانعت شود و به این شکل از ناپایداری حیات در کره زمین نیز ممانعت صورت گیرد. در واقع با توجه به اینکه محیط زیست یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار و عدالت محیطی است در صورتی که تخریب شده و به صورت بیرویه از سوی انسان مورد بهرهبرداری قرار گیرد مانع از تحقق توسعه پایدار خواهد شد. خوشبختانه امروزه افکار عمومی نسبت به مسائل زیستمحیطی تا حدودی تغییر پیدا کرده است که میتواند نقطه شروع مناسبی برای جنبشهای زیستمحیطی محسوب شود. این مساله که تا مدتی تنها مورد توجه کارشناسان بود، به سرعت توجه عمومی را به خود جلب کرده و حتی به صورت موضوعی برای جلب آرای مردم در مبارزات انتخاباتی درآمده است.2
پایداری بر دو قسم است:
1- پایداری ضعیف: طبق این اصل شرط لازم و کافی برای توسعه اقتصادی پایدار، حفظ میزان سرمایه کل است و بنابراین رشد اقتصادی به شرطی میتواند ادامه یابد که در صورت ادامه برداشت از منابع طبیعی چون سوختهای فسیلی، انواع دیگر سرمایه تشکیل و جایگزین آن شود تا مجموع سرمایه کل برای استفاده آیندگان کاهش نیابد.
2- پایداری قوی: بر اساس این اصل میزان سرمایه طبیعی باید در طول زمان ثابت باشد و کل سرمایههای دیگر نیز ثابت بماند زیرا احتمال جایگزین شدن انواع دیگر سرمایه به جای سرمایههای طبیعی مثل لایه ازن وجود ندارد و به عبارت دیگر، در فرآیند توسعه پایدار، سرمایههای طبیعی و سایر سرمایهها به عنوان مکمل یکدیگر مطرح میشوند نه به عنوان جانشین یکدیگر. بنابراین بر اساس این تقسیمبندی شرط لازم و کافی برای توسعه، حفظ محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن است.
در چند دهه اخیر تخریب بخشهای گوناگون محیط زیست موجی از نگرانی را در مورد ادامه نیافتن روند توسعه و همچنین آینده حیات در کره زمین به وجود آورده است. بنابراین به دلیل حساسیت موضوع، لازم است تا دولتها و مردم و سازمانهای دولتی و غیردولتی به فکر کاهش فشارهای وارده بر محیط زیست و حفاظت از آن برآیند.
برنامههای حفاظتی وقتی میتواند به نحوی ریشهای بر مشکلات محیط زیست فائق آید که از بروز مسائل آینده پیشگیری کند و به عنوان نیروی محرکه توسعه ملی، عملکردی موفقیتآمیز داشته باشد و در سطوح مختلف برنامهریزی از بدو شروع کار، فعالانه در جریان فرآیند توسعه قرار گیرد. این امر مهم وقتی عملی خواهد بود که حفاظت از محیط زیست در سیستم برنامهریزی جایگاه مناسب خود را پیدا کرده باشد. در این رابطه حساسترین مرحله تعیین جایگاه و نحوه عملکرد حفاظت محیط زیست در برنامهریزی ملی است. به ویژه در شرایط فعلی با توجه به اوضاع جهانی محیط زیست دولتها دیگر نمیتوانند بدون توجه به اجبارهای بینالمللی، منطقهای و ملی حفاظت محیط زیست در مورد طرحهای توسعه تصمیمگیری کنند. دستیابی به توسعه پایدار مستلزم درک صحیح روابط زیستمحیطی جاری در یک ناحیه یا منطقه جغرافیایی است و به عبارت دیگر باید دانست که میان فعالیتهای اکولوژیک در یک ناحیه از یک طرف و شرایط خاص آن ناحیه از طرف دیگر چه ارتباطی میتواند وجود داشته باشد. در این زمینه تهیه و تدوین برنامهریزیهای محیط زیستی ضروری به نظر میرسد، یعنی ارائه چارچوبی درباره چگونگی ارتباط انسان با
محیط طبیعی، شناخت محیط و انطباق برنامهها با کنشهای طبیعت، به طوری که تقابل عملکردهای بشری با کنشهای محیطی به حداقل خود برسد تا از امتیازات محیط زیست بهرهمند شود. در صورت بیتوجهی به عواقب وخیم تخریب محیط و بهرهبرداری بیرویه و حسابنشده از محیط طبیعی که دارای توانی محدود است دستیابی به توسعه پایدار، غیرممکن خواهد بود. بنابراین ارتباط محیط زیست با توسعه پایدار، متقابل و دوسویه است و محیط زیست به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار میتواند عاملی برای دستیابی به آن یا نرسیدن به آن باشد. تنها دستیابی به سود و اصالت فایده ضامن بقا و تداوم حیات نخواهد بود و داشتن نگرش زیستمحیطی در تمامی برنامههای توسعه ضروری است. ارزیابی اثرات زیستمحیطی مشتمل بر فرآیندهای پیشبینی پیامدهای زیستمحیطی (مثبت یا منفی) یک طرح، سیاست، برنامه یا پروژه قبل از تصمیم به اجرایی کردن آنهاست. در پی این ارزیابی ممکن است اقداماتی برای تعدیل اثرات منفی و رساندن آن به سطح قابل قبول یا بررسی راهحلهای جدیدتری که سازگاری بیشتری با محیط زیست دارند پیشنهاد شود. هدف از این ارزیابی حصول اطمینان برای مدیران و تصمیمگیرندگان جهت توجه به اثرات
زیستمحیطی طرحها پس از اجراست. تاکید این مبحث بر این موضوع است که مدیران طرحها در تصمیمهای خود ارزشهای بالقوه و بالفعل زیستمحیطی متاثر از طرحها را در نظر گرفته و اجرای آنها را بر اساس نتایج ارزیابی توجیهپذیر کنند.
پینوشتها:
1- احمدی، علی و حاجینژاد، علی (1389) تخریب محیط زیست مانعی در برابر توسعه پایدار، مجموعه مقالات چهارمین کنگره بینالمللی جغرافیدانان جهان اسلام، زاهدان، ایران.
2- حسینزادهدلیر، کریم (1387) برنامهریزی ناحیهای، انتشارات سمت، تهران، ایران.
دیدگاه تان را بنویسید