تاریخ انتشار:
درباره راهبرد انتخاباتی منتقدان دولت
معمای اصولگرایان
منتقدان دولت این روزها حال و روز چندان مناسبی ندارند. حدود هشت ماه مانده به پایان دور اول ریاستجمهوری حسن روحانی، هنوز نتوانستهاند نامزدی برای رقابت با او بیابند. تا چند روز پیش از محمود احمدینژاد و قاسم سلیمانی به عنوان نامزدهای احتمالی مقابله با نامزد ائتلاف اصلاحطلبان، میانهروها و اصولگرایان معتدل نام برده میشد. چهرههایی که با وجود برخی تبلیغات رسانهای از سوی تحلیلگران امور انتخابات ایران، تهدید چندانی برای تمدید اجارهنامه پاستور توسط حسن روحانی به شمار نمیآمدند. محمود احمدینژاد به سبب عملکرد هشتساله خود عملاً انگیزهای مضاعف به اصلاحطلبان و سایر منتقدان او میداد که با حمایت از حسن روحانی «نه» بزرگی به کارنامه او بگویند. قاسم سلیمانی نیز در چهار دهه اخیر با وجود اینکه مدتی مشاور رئیسجمهور دوره اصلاحات بود، اما سمتی سیاسی نداشت و همواره در بخشهای نظامی فعالیت داشته است. با این سابقه کمتر تحلیلگری متصور بود که حرف و حدیثها برای حضور او در انتخابات و رقابت با حسن روحانی از ساحت آرزو و خیال به زمین واقعیت گام نهد. با توجه به اعلام صریح قاسم سلیمانی -فرمانده نیروی قدس سپاه- برای عدم ورود به
دنیای سیاست و همچنین توصیه رهبری عالی نظام مبنی بر عدم حضور یکی از چهرههای سیاسی، بعید به نظر میرسد سلیمانی و احمدینژاد در بزنگاه اردیبهشتماه 96 به عنوان رقیب حسن روحانی حضور داشته باشند. با تحولات سیاسی اخیر به نظر میرسد که دست منتقدان حسن روحانی در انتخابات آینده خالیتر از گذشته باشد. در این شرایط دو راهبرد برای تیم منتقد دولت در بزنگاه اردیبهشتماه متصور است. در نخستین راهبرد با توجه به فقر چهره محبوب در این اردوگاه، به نظر میرسد این جریان ناگزیر از معرفی چهرهای ناشناخته باشد. چهرهای که دل به اتفاقاتی که اتفاقاً در فضای سیاسی این مرز پرگهر کم نیستند، ببندد و امیدوار به بهرهگیری از اشتباهات حسن روحانی و تیمش باشد. راهبرد دیگر اما میتواند تلاش برای حضور یک حسن روحانی ضعیف در انتخابات باشد. در این راهبرد هدف اصلی نه ممانعت از حضور مجدد روحانی در پاستور که جلوگیری از ورود قدرتمندانه او به کاخ ریاستجمهوری است. طبق این راهبرد همه تلاشها باید صرف دومرحلهای شدن انتخابات ریاستجمهوری شود. قاعدتاً برای پیشبرد این هدف از سویی باید یک دو جین نامزد وارد انتخابات شوند و از سوی دیگر هرکدام از آنها به هر
نحو ممکن تلاش کنند تا سطح انتظارات و توقعات عمومی از دولت را افزایش دهند. در این شگرد انتخاباتی همه عزم منتقدان دولت در این امر خلاصه خواهد شد که هر یک از خردهگفتمانهای جامعه نمایندهای در انتخابات داشته باشند و هر کدام از آنها سبد رایی را به خود اختصاص دهند. این روش در انتخابات ریاستجمهوری هشتم نیز مورد توجه اصولگرایان قرار گرفت، اما کارنامه و وجهه رئیسجمهوری وقت موجب شکست آن راهبرد شد. با این حال نمیتوان از این امر صرفنظر کرد که حسن روحانی با وجود کارنامهای نسبتاً موفق هنوز نتوانسته است به چهرهای نمادین تبدیل شود و ممکن است تا حدودی این راهبرد او را با مشکلاتی مواجه کند.
با توجه به مطالب طرحشده به نظر میرسد حامیان حسن روحانی باید در مدت باقیمانده تمام تلاش خود را برای شفافسازی امور کشور و تلاش برای حضور حداکثری شهروندان در انتخابات داشته باشند. از سوی دیگر باید منتظر ماند و دید منتقدان دولت در این ایام باقیمانده معادله بزنگاه اردیبهشت 96 را چگونه حل خواهند کرد؟ این پرسشی است که قاعدتاً پاسخ آن باید تا آخر پاییز مشخص شود.
دیدگاه تان را بنویسید