تاریخ انتشار:
چرا چرخدندههای نظام اداری در ایران نمیچرخد؟
بوروکراسی زنگزده
یکی از تعاریف بوروکراسی(حکومت ادارات یا دیوانسالاری)، به سلسلهمراتبی از اقتدار و مسوولیت اطلاق میشود که یک سازمان رسمی، برای هماهنگ ساختن فعالیتهایش و رسیدن به اهداف تعیینشدهاش، از آن استفاده میکند
دو هفته پیش بود که رئیس مجلس شورای اسلامی از وجود بوروکراسی زنگزده در کشور انتقاد کرد و گفت: در اطراف کشور بازارهای خوبی از لحاظ جمعیتی وجود دارد که باید تلاش شود صادرات مطلوبی به این کشورها انجام شود. متاسفانه یکسری بوروکراسیهای زنگزده وجود دارد که برای کشور مشکل ایجاد کرده، این در حالی است که میتوان با قدرت تعاونیهای بزرگ از این مشکلات عبور کرد. آنچه لاریجانی در دیدار با اعضای هیات رئیسه اتاق تعاون ایران بر آن تاکید کرد بهرهگیری از توان تعاونیها برای عبور از این بوروکراسی زنگزده است. اما قطعاً نه مشکل بوروکراسی در ساختار ایران به صادرات و تجارت محدود میشود و نه راهکار حل آن کمک گرفتن از توان تعاونیهاست.
مشکل حتی خود وجود بوروکراسی هم نیست. چرا که بوروکراسی اداری خود به تنهایی مفهومی منفی ندارد که وجود آن دردسرساز باشد. در قرن هجدهم میلادی و همزمان با پیدایش مفهوم بوروکراسی در نظام اداری و سیاسی، تعاریفی که برای این مفهوم عنوان میشد، جنبه منفی نداشت.
در یکی از تعاریف بوروکراسی (حکومت ادارات یا دیوانسالاری)، به سلسلهمراتبی از اقتدار و مسوولیت اطلاق میشود که یک سازمان رسمی، برای هماهنگ ساختن فعالیتهایش و رسیدن به اهداف تعیینشدهاش، از آن استفاده میکند. یا در تعریف دیگری بوروکراسی یعنی همه امکانات دولت مرکزی و محلی و گاهی نوع خاصی از شکل سازمانی که دارای ویژگیهای مشخصی چون سلسهمراتب اختیار و نظام مقررات است. اما این مفهوم در ساختار ادارای و سیاسی ایران معنای دیگری به خود میگیرد و معادل تشریفات زائد یا کاغذبازی و مقررات اضافی میشود.
مقرراتی که وقتی به دست و پای دولتی که در همه جا سایه دارد میپیچد، همه چیز را در هم میتند و هم حرکت دولت را سخت میکند و هم حرکت اقتصاد را و هم توسعه را. اینجاست که بوروکراسی سالهاست برای ما تبدیل میشود به یک مفهوم منفی.
اما این بوروکراسی اکنون به گفته رئیس مجلس زنگزده هم شده است. یعنی نه چون بندی بر دست و پای دولت بود بلکه چرخههایی که قرار است در نظام اداری بچرخد تا چرخی به حرکت دربیاید دچار زنگزدگی شده و معنای آن این است که این چرخ یا از حرکت مانده یا در شرف ماندن است.
یا قوانین بسیارند یا ناکارآمد که این مشکل ایجاد شده. اما محسن صفاییفراهانی در گفتوگویی که در این پرونده انجام داده مشکل را ساختاریتر و ریشهایتر از این میداند. او مشکل را از جایی ریشهیابی میکند که کسی با قوانین آشنا نیست. قوانین از ابتدا نهادینه نشدهاند و افراد زمانی که در مسندی مینشینند قوانین به آنها دیکته میشود. قوانین پوسیده و قدیمی که متناسب با شرایط فعلی نیست، زمانی که با ناآگاهی افراد به قوانین و حقوق دیگران همراه میشود، کار را زار میکنند.
حتی وی تاکید میکند که الزاماً نفت بسیار هم سیستم بوروکراسی را دچار زنگزدگی نکرده، مساله در همان نبود و ناآشنابودن قوانین است.
دیدگاه تان را بنویسید