ورزش دولتی تکلیفش معلوم است!
ایرانیها به طور سنتی به دنبال نظر دولت هستند. به دنبال اینکه دولتیان چه تصمیمی میگیرند. به قول قدیمیها «از بالا باید به ما بگویند که چه شود» و این شاید یک اشکال تاریخی بزرگ در نظام اداره امور در نزد ایرانیان باشد ولی در هر صورت این وضع وجود دارد و نمیتوان با آن مقابله کرد.
ایرانیها به طور سنتی به دنبال نظر دولت هستند. به دنبال اینکه دولتیان چه تصمیمی میگیرند. به قول قدیمیها «از بالا باید به ما بگویند که چه شود» و این شاید یک اشکال تاریخی بزرگ در نظام اداره امور در نزد ایرانیان باشد ولی در هر صورت این وضع وجود دارد و نمیتوان با آن مقابله کرد.
برای این نوشتار از من خواسته شده است در مورد رابطه دولت با ورزش و دخالتهای شیرین آن بنویسم. در این مورد باید بگویم شخصاً مخالف دخالت دولت در ورزش هستم و از دولتی شدن تمام امور ورزشی حمایت نمیکنم اما این نکته را هم باید در نظر گرفت که وزارت ورزش و جوانان وظیفه دارد حمایت، نظارت و پشتیبانی لازم از فدراسیونهای ورزشی به صورت خاص و ورزش و ورزشکاران را به طور عام به عمل بیاورد.
در ثانی در کشور ما پیروزی و قهرمانی صاحبان زیادی دارد اما شکستها را کسی بر گردن نمیگیرد و کمتر مدیری زیر بار ناکامیها میرود. پس این حق وزارتخانه است که به تمام موارد وارد شود. چرا که اگر این اتفاق صورت نگیرد برخی فدراسیونها برای روسایشان تبدیل به پایگاههای شخصی میشوند و همین حرکت نیمبند چرخ ورزش هم تحقق پیدا نمیکند.
من فکر میکنم اگر فضای تعاملی میان مجموعه مدیریت در ورزش ایران به وجود بیاید، بحثهایی مانند دخالت هم پیش نخواهد آمد. چهبسا حالت مشاوره هم پیدا خواهد کرد و کمتر کسی را میرنجاند. البته در این بین نباید از یاد برد که ورزش ایران دچار یک پارادوکس عجیب است؛ از طرفی دولت باید هزینه تمام و کمال فدراسیونها را تقدیم روسای مربوطه کند و از طرفی اساسنامه جهانی فلان فدراسیون دخالت دولت را جرم میداند و جریمه آن را تعلیق اعلام کرده است.
این در حالی است که در حال حاضر اکثر فدراسیونها حتی از خودشان یک ساختمان هم ندارند و وزارت ورزش و جوانان مجبور است از پول دولت همه جور مساعدتی به آنها بکند چرا که اگر این کمکها نباشد کلیت ورزش آسیب میبیند.
بدون تعارف باید بگویم اکنون تمام امور ورزشی از طریق حمایت دولت پیش میرود اما متاسفانه در این میان برخی مدیران که از دل همین دولت به راس یک فدراسیون رسیدهاند، جایگاه قبلی یادشان میرود و به فکر تعلیق ما میافتند! برای نمونه میتوان به روسای سابق کمیته المپیک اشاره کرد.
در آخر باید به این نکته هم اشاره کنم که فدراسیونی که ادعای خصوصی بودن میکند باید صفر تا صد امور را خودش پیش ببرد نه اینکه دائماً دستش به سوی وزارتخانه دراز باشد. وزارت ورزش تا زمانی که از منابع مردم به زیربخشهای خود کمک میکند٬ حق دخالت در این بخشها را دارد و تا زمانی که در بر همین پاشنه میچرخد٬ سیستم دولتی ورزش حق دارد بابت پول و کمکی که کرده سوال کند و نظارت داشته باشد.
مراکز جهانی ورزش هم در مورد ایران به این واقف هستند منتها گاهی با کمک دوستان داخلی اطلاعاتی غلط به سمت آنها میرود. این اطلاعات غلط با مسائل سیاسی موجود در فضای بینالملل برای تحت فشار گذاشتن دولت تلفیق میشود و ناگهان خبر تعلیق فلان رشته ورزشی به گوش میرسد.
برای همین تا زمانی که تفکر دولت، پول دولت، سوال از دولت و نظارت از سمت دولت مطرح است همین دولت حق دارد در تمامی امور ورزش دخالت کند مگر اینکه خود دولت محترم بنا بر تاکید آقای روحانی رئیسجمهور ایران واقعاً تصمیم بگیرد دخالت را کم کند و عرصه را به بخش خصوصی واگذار کند. هرچند معتقدم در ساختار سیاسی کشور ما بازهم دولت (این بار در معنای کلان کلمه یعنی حاکمیت) با سهام ممتاز، موقعیت را برای خود حفظ میکند.
دیدگاه تان را بنویسید