تاریخ انتشار:
توصیههایی برای سیاستگذاران
توانمندسازی شهرها
توانایی استفاده از فناوری دیجیتال برای مشارکت دادن شهروندان در اداره امور شهرها موضوعی حیاتی برای مدیران است.
توانایی استفاده از فناوری دیجیتال برای مشارکت دادن شهروندان در اداره امور شهرها موضوعی حیاتی برای مدیران است. در این زمانه که جمعیت شهرها رو به افزایش و بودجههای عمومی رو به کاهش هستند، پیدا کردن راههایی برای ارائه موثرتر و کمهزینهتر خدمات عمومی باید از دغدغههای اصلی باشد. فناوری میتواند در دو سطح بالا به پایین و پایین به بالا مفید باشد. در سطح بالا، سرمایهگذاری در زیرساختارهای مربوط میتواند شهروندان را قادر سازد با هزینههای کمتر زندگی آرامتری را پیش ببرند. در یک رویکرد پایین به بالا، شهروندان دادههای مربوط به استفاده از خدمات و امکانات را فراهم میسازند حتی در مورد پویاسازی و بهبود شهر خود نظراتی ارائه میدهند.
صرف فراهمسازی کانالهای ارتباطی دیجیتال و باز کردن راههای دسترسی به دادهها به هوشمندسازی شهرها منجر نمیشود. مدیران شهری باید منابع لازم برای تحلیل دادهها را تهیه کنند و به پیشنهادهای شهروندان پاسخ دهند. آنها باید منابع داخلی بسازند و در سطح ادارات خود و با شرکای بخش خصوصی همکاری کنند. این کار به معنای تفکری فراتر از نرمافزار، سختافزار یا رسانههای اجتماعی و بررسی دوباره فرهنگ و ساختار سازمانی دولت است. ملاحظات زیر مواردی هستند که باید رعایت شوند.
برقراری ارتباط و پاسخگویی
شهروندان علاقهمندند از طریق کانالهای دیجیتال بازخورد ارائه دهند و دادههای خود را به اشتراک گذارند اما سطوح اعتماد آنها به چگونگی پاسخ مدیران شهری به درخواست آنان و نحوه استفاده از دادههای شهروندان برای برنامهریزی و بهبود خدمات شهری بستگی دارد. آقای داسگو پتا از موسسه منابع جهانی میگوید: «این فرض غلط وجود دارد که اگر شما درها را باز بگذارید و مردم بتوانند شکایت کنند آنگاه اوضاع بهتر خواهد شد. شهرها فقط در صورتی بهبود پیدا میکنند که یک نفر به شکایات پاسخ دهد.»
از مصرفکننده به مشارکتکننده
بدون تردید فناوری ابزاری قدرتمند برای جلب بازخوردهای مصرفکنندگان خدمات شهری است اما ارزش آن زمانی درک خواهد شد که شهرها بتوانند فرهنگی مبتنی بر مشارکت و همکاری بسازند. به عنوان بخشی از این کار، مدیران شهری باید دیدگاه خود را در مورد شهروندان به عنوان مصرفکنندگان خدمات شهرداری و تولیدکنندگان دادههای مصرف تغییر داده و آنها را به چشم مشارکتکنندگان فعال در شکلدهی آینده شهر ببینند. پروفسور راتی از موسسه فناوری ماساچوست میگوید: «اگر ما بتوانیم سکوهای مناسبی بسازیم مردم میتوانند برای مقابله با مشکلات انرژی، ترافیک، بهداشت، توزیع مواد غذایی و تحصیل راهکارهای مناسبی ارائه دهند.» نظرسنجیها حاکی از آن است که مردم اشتیاق زیادی به مشارکت دارند اما مدیران نیز باید کانالهای مشارکت را ایجاد کنند.
نگرشی فراتر از اپلیکیشنها
لازم است مدیران شهری تلاش کنند شهروندان را در پروژههای هوشمندسازی شهرها مشارکت دهند به جای آنکه صرفاً آنها را از طریق مشارکت خصوصی-دولتی با ارائهدهندگان خدمات دیجیتال اداره کنند. تشویق مردم به مشارکت در پروژههای زیرساختاری بلندمدت به اندازه تشویق آنها به مشارکت در خدمات عمومی آسان نیست اما با پیشرفت فناوریهای مصورسازی، مدیران شهری قادر خواهند بود برنامههای خود را به گروههای بزرگتری از ذینفعان شهری ارائه دهند. این به معنای استفاده از رسانههای دیجیتال است تا به مردم نشان داده شود آینده چه شکلی خواهد داشت.
محافظت از حریم خصوصی
شهروندان علاقهمند هستند دادههای خود را با مدیران شهری به اشتراک گذارند اما اگر متوجه شوند دادهها برای مقاصدی استفاده میشوند که مورد تایید آنها نیستند یا در اختیار افراد نامناسب قرار میگیرند این اشتیاق و علاقهمندی آنها فروکش خواهد کرد. بنابراین شهرها باید ایجاد چارچوبهای مستحکم حاکمیتی را در اولویت قرار دهند. آقای اسکلینن از موسسه شهرهای آینده رویکردی را پیشنهاد میکند که در آن شهروندان میتوانند از طریق یک پایگاه مرکزی دادههای خود را کنترل کرده و آنها را به نهادهای مختلف، شرکتها یا موسسات دولتی بفرستند. به گفته او سوال اینجاست که ابزار کنترل دادهها چگونه در اختیار مردم قرار گیرد. این کار حقوقدانان یا قانونگذاران نیست بلکه باید ظرفیت فنی لازم برای آن ایجاد شود.
تقویت شفافیت
اگر قرار باشد شهروندان دادهها را به مقامات شهرداری ارائه دهند آن مقامات باید لطف مردم را جبران کنند. بسیاری از شهرداریها درگاههای شبکهای ایجاد کردهاند که در آن میتوان عملکرد شهرداری از پر کردن چالههای خیابان تا برفروبی را مشاهده کرد. میتوان از اپلیکیشنها هم به این منظور استفاده کرد تا نهتنها شهروندان کانالهایی برای ارائه بازخورد داشته باشند بلکه بتوانند در زمان واقعی اطلاعات مربوط به خدمات را دریافت کنند. اما در هر حالت، مدیران باید پنجرههایی را باز کنند که عملکرد آنها و الگوی هزینهها را نشان میدهد، پنجرهای که هیچگاه بسته نمیشود. جلب اعتماد شهروندان یک کار 24ساعته است و نمیتوان امور شهری را در ساعت پنج بعدازظهر متوقف کرد.
در سراسر بخشها
فناوری یک ابزار قدرتمند است و حوزههای مختلف مدیریت شهری را قادر میسازد نهتنها با شهروندان بلکه با یکدیگر هم در ارتباط باشند. داشتن محفظههای درونسازمانی، رویکردهای بالا به پایین و همچنین الگوهای قدیمی ناسازگار با یکدیگر باعث میشوند فناوریهای جدید نتوانند عملکردها و ادارات مختلف را به یکدیگر ارتباط دهند و صدای ذینفعان شهری شنیده نشود. اگر این محفظهها خراب نشوند سرمایهگذاری در نرمافزارها و سختافزارها بیفایده خواهد بود. شاید مناسب باشد شهرداریها یک «مدیر مشارکت شهروندان» منصوب کنند تا محفظههای درونسازمانی را به یکدیگر مرتبط سازد بدون آنکه صرفاً بر فناوری متمرکز شود. برخی شهرداریها مدیر ارشد نوآوری دارند و برخی دیگر در وظایف مدیر ارشد فناوری تجدیدنظر کردهاند. در هر حال آنها به فردی نیاز دارند که ارزش فناوری و حاکمیت را با هم درک کند. فردی چندبعدی که بتواند این وظیفه را انجام دهد. بخش منابع انسانی باید برای تامین چنین نیرویی تصمیمگیری کند. در هر صورت، آنها باید مطمئن شوند که ادارات مختلف شهرداری در روشهای نوین با یکدیگر همکاری میکنند. راه مشارکت شهروندان راه آسانی نیست. فناوریهای ارتباطاتی
دیجیتال به طرز بیسابقهای مدیران شهری را قادر میسازد با شهروندان در ارتباط باشند اما آنها باید وضعیت موجود را تکان دهند. مدیران شهری باید وادار شوند رویکردهای دستور و کنترل را در اداره خدمات شهری کنار بگذارند و از رویکردهای جدید و نوآورانهای مانند مدیریت پایین به بالا و برونسپاری جمعی استفاده کنند. فناوری تبعات سیاسی نیز دارد. اگر شهروندان بتوانند در زمان واقعی در مورد چالههای خیابان نظر دهند و مصرف انرژی خود را پایش کنند انتظار دارند سیاستمداران با سرعت بیشتری به اظهارات آنها واکنش نشان دهند. قدرت اکنون به سمت نمایندگی کل دموکراسی کشیده میشود و شکاف زمانی بین انتخابات تا بهبود اوضاع کوچکتر میشود. اگر سیاستمداران این موضوع را به خوبی درک کنند شهروندان مشارکت بیشتری خواهند داشت و دوباره آنها را انتخاب میکنند. سیاستمدارانی که این مطلب را نفهمند عواقب آن را در صندوقهای رای خواهند دید. با وجود این، فناوری فقط بخشی از پاسخ است. تشویق شهروندان به مشارکت در شهر هوشمند به فرهنگ باز و شفافیت نیاز دارد. این نوع باز بودن برای مدیران سنتی شهرداریها تهدیدکننده به نظر میرسد. ذهنیت این افراد باید تغییر کند و
شرایط را به جای تهدید، کمککننده و مفید بدانند. فرهنگ شفاف هزینهها را پایین میآورد و شهر را هوشمندتر میسازد. این همان تفاوت میان یک شهر هوشمند و شهر غیرهوشمند است.
شهرهایی که بتوانند با جهان جدید سازگار شوند پاداش مناسبی دریافت خواهند کرد. ارائه ابزارهای جدیدی که به بخش تجارت و شهروندان امکان دهند در برنامهریزی و سیاستگذاری شهری مشارکت کنند باعث خواهد شد طبقه بزرگتری از ذینفعان درگیر شوند. این کار به ادارات کمبودجه امکان میدهد با پول کمتر کار بیشتری انجام دهند و همزمان به گنجینهای از نظرات جدید دست پیدا کنند که شهرها را هوشمندتر، از نظر زیستمحیطی پایدارتر و مکان بهتری برای زندگی میسازند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید