چرخه امنیت
چگونه در زمان بحرانهای اقتصادی، سلامت روان را حفظ کنیم؟
امنیت روانی بخشی جداییناپذیر از سلامت عمومی است و بهطور قابل توجهی کشورها و سرمایه انسانی، اجتماعی و اقتصادی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. سلامت روان صرفاً فقدان اختلالات یا علائم روانی نیست، بلکه منبعی برای پشتیبانی از رفاه و بهرهوری کلی است.
سلامت روان مثبت حالتی از رفاه است که در آن فرد به تواناییهای خود پی برده، میتواند با استرسهای عادی زندگی کنار بیاید، کار مولد و مثمرثمر داشته باشد و در نتیجه به جامعه خود کمک کند. در حقیقت سلامت روانی به انعطافپذیری شناختی و عاطفی منجر میشود که اساس مهارتهای اجتماعی و تابآوری در برابر استرس است. این سرمایه ذهنی برای عملکرد سالم تکتک افراد، خانوادهها و جامعه اهمیت حیاتی دارد. مانند افراد، جوامع نیز میتوانند کم و بیش در برابر عوامل استرسزا مانند بحرانهای اقتصادی مقاوم باشند. شوکهای اقتصادی میتواند بودجه خدمات عمومی را بیثبات کرده و بر سیستمهای آموزشی و مراقبتهای بهداشتی تاثیر بگذارد. با این حال، کشورهای توسعهیافته با ارائه قوانین حمایت از رفاه اجتماعی تابآوری جوامع را در برابر شوکهای اقتصادی افزایش داده و از این طریق اثرات منفی سلامت روانی ناشی از بیکاری و پیامدهای استرس ناشی از رکود اقتصادی را کاهش میدهند.
با این حال همانطور که بحرانهای اقتصادی بر سلامت روانی افراد جامعه اثرگذار هستند، جامعهای که شهروندانش از امنیت روانی برخوردار نباشند نخواهد توانست نیروی کار و سرمایه انسانی مولدی داشته باشد و با افت بهرهوری گردش چرخهای اقتصادی آن با مشکل مواجه خواهد شد. از آنجا که اختلالات روانی شدید اغلب در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشود، از دست دادن بهرهوری میتواند اثرات بلندمدتی داشته باشد.
بنابراین، سلامت روان یک عامل مهم اقتصادی است. تغییر از یک جامعه تولیدی به یک جامعه دانشمحور بیشتر بر اهمیت سلامت روان برای حفظ بهرهوری تاکید میکند. سلامت بالای روانی به بهرهوری و رفاه اقتصادی کمک میکند و عاملی تاثیرگذار در رشد اقتصادی است.
چگونه در بحرانهای اقتصادی از سلامت روان مراقبت کنیم؟
آمارها نشان میدهد، مشکلات سلامت روانی، مصرف زیاد الکل، اعتیاد و خودکشی در طول رکود اقتصادی افزایش مییابد و نیاز دولتها به ارتقای اقدامات بهداشت روانی را ایجاد میکند. دولتها در زمان مشکلات اقتصادی معمولاً بودجههای بهداشتی و رفاهی خود را کاهش میدهند تا از هزینههای خود بکاهند اما این یک اشتباه جدی است چرا که مشکلات روانی معمولاً خود را با تاخیر نشان میدهد و اثرات آن بر جامعه دیرتر از مشکلات اقتصادی و حتی آسیبهای جسمی مشهود میشود.
شواهدی از بحرانهای اقتصادی گذشته نشان میدهد که با وجود افزایش فشار بر خدمات سلامت روان، هزینههای دولت برای سلامت کاهش مییابد. درآمد خانوار برای پرداخت خدمات بهداشتی کاهش مییابد. حمایت بیمه کمتر میشود. مردم از خدماتی که نیاز به هزینههای شخصی دارند به خدمات کمهزینهتر روی خواهند آورد: مشکلات اقتصادی مردم را از مراجعه به رواندرمان و روانپزشک باز خواهد داشت و در نتیجه امنیت روانی کم و کمتر خواهد شد. اما راههایی هم برای کم کردن فشار روانی در زمان فشارهای اقتصادی وجود دارد.
با ننگ بیماری روانی مقابله کنید
یکی از دلایل اختصاص کم بودجه آشکار به بیماری روانی و نادیده گرفتن آن، این است که هنوز در بسیاری از اقشار جامعه رواننژندی به عنوان یک ننگ شناخته میشود. مقابله با این انگ و تبعیض یکی از حیاتیترین چالشها برای بهبود سلامت روان جامعه به حساب میآید زیرا این دیدگاه ممکن است بر تمایل افراد تاثیر بگذارد. نظرسنجیهای عمومی گذشته در برخی کشورها نشان داده است که به سلامت روان از نظر حفاظت از خدمات بودجهای اندک تعلق میگیرد.
ایجاد پرونده برای سرمایهگذاری در سلامت روان
نشان دادن اینکه سرمایهگذاری در سلامت روان دارای مزایای اقتصادی است ممکن است به ترغیب دولتها برای سرمایهگذاری در سلامت روان کمک کند. سرمایهگذاری در اقدامات بهداشت روان، چه در داخل و چه در خارج از بخش مراقبتهای بهداشتی، منابع و فرصتهایی را برای کاهش خطر طرد اجتماعی و ارتقای یکپارچگی اجتماعی فراهم میکند. باید این نکته را یادآور شویم که نیاز است چشمانداز اقتصادی گستردهتری نسبت به نظام سلامت داشته باشیم و بگوییم که سرمایهگذاری در سلامت روان باعث صرفهجویی در سایر بخشها میشود. با وجود دردسترس بودن مداخلات مقرونبهصرفه که میتواند بسیاری از اثرات سلامت روان ضعیف را کاهش دهد یا از آن جلوگیری کند، اولویتی که در اکثر نظامهای مراقبت بهداشتی دریافت میکند تاکنون بهطور قابل ملاحظهای کم بوده است.
تداوم اصلاحات بهداشت روان
به دلیل محدودیتهای مالی، دولتها ناگزیر باید در خدمات رفاهی خود بازنگری کنند. مهم است که هرگونه تغییر تحمیلشده از دستور کار بهداشت روان در زمینه غیرسازمانزدایی و تقویت مراقبتهای بهداشتی اولیه حمایت کند. افزایش بهرهوری خدمات میتواند همراه با توسعه خدمات نوین سلامت روان باشد. برای حمایت از ارائه مراقبتهای اجتماعی با کیفیت بالا و استفاده بهینه از منابع موجود به مشوقهای مالی مناسب نیاز است. پیوند بودجه به سیستمهای اعتباربخشی و ارزیابی عملکرد ارائهدهندگان از توسعه خدمات حمایت میکند.
نتیجهگیری
در مواقع سختی اقتصادی، دسترسی به شبکههای اولیه امنیت اجتماعی اهمیت فزایندهای پیدا میکند. پوشش همگانی خدمات سلامت روان سنگ بنای کاهش اثرات بحران است و احتمالاً نابرابری اجتماعی در سلامت را مهار میکند. پژوهشهای انجامشده روی عوامل اجتماعی تعیینکننده سلامت روان نشان میدهد که امنیت روانی بر اساس شرایط اجتماعی و اقتصادی و همچنین سیستمهای بهداشتی و رفاهی شکل میگیرد. بحرانهای اقتصادی ممکن است با افزایش احتمال وقوع بیکاری، ورشکستگی، بدهکار شدن و از دست دادن موقعیت اجتماعی-اقتصادی یا با تضعیف عواملی چون امنیت شغلی بر سلامت روان تاثیر بگذارد. در واقع، بررسیهای اخیر در ارزیابی پیامدهای روانی بحرانهای اقتصادی، رابطه معناداری را میان فشارهای اقتصادی و آسیبهای روانی از جمله خودکشی، شروع یا تشدید اختلالات خلقی و اضطرابی، نوشیدن زیاد الکل و روانپریشی نشان داده است.