نصایح ناصحان مستأصل
جامعه مدنی در برابر ابرچالشهای آب و محیط زیست چه مسولیتی دارد؟
کنشگران جامعه مدنی، سلبریتیها و متخصصان و فعالان محیطزیست سالهاست درباره مساله آب در ایران که از آن بیشتر به بحران آب تعبیر شده هشدار میدهند. خشکسالی سال 1400 هم باعث شده این فعالیتها بیشتر شود تا جایی که فوتبالیستی مثل علی کریمی و بازیگری نظیر هانیه توسلی هم وارد میدان شدهاند و آشکار و پنهان درباره مقولهای سخن میگویند که سالهاست به «فرهنگ مصرف آب» از آن یاد میشود. واقعیت اما این است که چنین هشدارهایی سالهاست برای گوش مردم آشناست و نصیحتهایی هستند که گویی دیگر اثری ندارند. چرا این نصایح اثر مشهود و پایدار ندارند؟
برداشتی مبتذل از کنش و فرهنگ
حکمران و سیاستگذار در ایران دائم دست به دامان فرهنگ میشود تا مشکلات را توضیح داده و برای آنها راهحل بجوید. بحث رونق تولید که میشود از «فرهنگ مصرف کالای ایرانی» سخن میگوید، به ازدواج و دشواریهایش که میرسد از «فرهنگ ازدواج آسان» حرف میزند و پای مدیریت زباله که به میان میآید از «فرهنگ تفکیک زباله از مبدأ» میگوید. حکمران و سیاستگذار، روشنفکر و مردم، و متخصص دانشگاهی هر کدام سراغ «فرهنگ یک چیز» را میگیرند تا شیوه درست رفتار و کردار معطوف به بهبود را در نقصان فرهنگ آن چیز بیابند.
این «دنبال فرهنگ چیزی گشتن» دو مشکل اساسی دارد. مشکل اول این است که از میان همه عوامل تعیینکننده و اثرگذار بر رفتارهای آدمیان -از جمله اقتصاد و قیمت، رفاه، ابزارها و فناوری، اعتماد و انگیزه همراهی اجتماعی با سایر افراد جامعه، ویژگیهای روانشناختی شخصی، و ویژگیهای اقلیمی و بستر طبیعی کنش- فقط بر متغیر فرهنگ به مثابه الگوهای آموختهشده ذهنی و هنجارهای حاکم بر رفتار فرد تاکید میکند که خود از آگاهی و دانش افراد نسبت به مقولهای برآمدهاند، بدون توجه به قیود دیگری که رفتار را مشروط میکنند. همین امر هم سبب میشود که وزن مقوله اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در شکل دادن به رفتار خیلی زیاد برآورد شود. مشکل دوم این است که اثر فرهنگ را به عرصههایی بسط میدهد که فرهنگ بهمثابه همان الگوهای ذهنی آموختهشده و هنجارهای حاکم بر رفتارهای فرد، در آنها اصلاً مدخلیت جدی ندارد.
ساختار موثر بر مصرف آب
دو مشکل مذکور را باید عطف به همین مساله آب توضیح بدهم. مصرف آب شرب و بهداشت شهری را در نظر بگیرید. سیاستگذار، سلبریتی، فعال محیطزیست و متخصص آب انتظار دارد که شهروندان در مواقع کمآبی یا همواره، آب را با ملاحظه کمآبی و حداقل مصرف کنند تا بحران آب بر سر شهر آوار نشود. پشتوانه چنین انتظاری، آگاه شدن بر مساله کمآبی است. خلاصه گزاره پشتیبان این است: حالا که فهمیدید امسال خشکسالی و شرایط کمآبی است، پس در مصرف آب صرفهجویی کنید. من بدون آنکه منکر اثر کنش صرفهجویانه شهروندان در مصرف آب بشوم، معتقدم مصرف آب شرب و بهداشت شهرها از عوامل زیر تاثیر میپذیرد: 1- نوع فناوری بهکاررفته در شیرهای آب، فلاش تانک، سردوش و نوع حمام؛ 2- میزان نقص یا هدررفت آب در شبکه آب شهر؛ 3- قیمت آب؛ 4- اقلیم و میزان گرمای هوا؛ 5- میزان و نوع فضای سبز؛ 6- جدا بودن یا نبودن شبکه آب شرب و آب بهداشت؛ 7- تعداد جمعیت؛ 8- میزان صحت و دقت ابزارهای اندازهگیری مصرف آب شهروندان؛ 9- ساختار منافع و تامین مالی شرکتهای آب و فاضلاب؛ 10- اعتماد و سرمایه اجتماعی برای کنش جمعی هماهنگ. عوامل دیگری هم هست ولی همین 10 عامل برای نشان دادن پیچیدگی کافی است.
مقررات ملی ساختمان اندازههای استاندارد خروجی آب از شیرها و سردوشها را تعیین کردهاند، اما در شرایط اجرا نشدن دقیق مقررات ملی ساختمان، شیر و سردوش اغلب منازل غیراستاندارد است. قیمت آب فاقد هرگونه بازدارندگی برای اغلب مشترکین است. میزان هدررفت در شبکههای آب شهری اغلب بین 15 تا 30 درصد در نوسان است. فضای سبز شهرها متناسب با ملاحظات اقلیمی طراحی نشدهاند و برای نمونه کاشت چمن در مناطق کمآبی مثل تهران یا اصفهان و تقریباً هر منطقهای در ایران به استثنای شمال کشور نامناسب است. جمعیت شهرها بر اثر توسعه نامتوازن افزایش مییابد و جدا نبودن شبکه شرب و بهداشت، اگرچه اثر کمتری بر میزان آب مصرفی دارد اما بهشدت بر هزینه تولید آب موثر است و بودجه شرکتهای آب و فاضلاب برای پرداختن به بقیه امور نظیر رفع نواقص شبکه را تحت تاثیر قرار میدهد. عدم دقت و خرابی ابزارهای اندازهگیری و اخلال برخی مشترکین در این ابزارها هم به مقدار کل مصرف و همچنین به درآمد شرکتهای آب و فاضلاب ضربه میزند. جامعه بیاعتماد و کماعتماد هم همواره موانع ذهنی برای کنش جمعی هماهنگ پیش رو دارد. این عامل را در انتها و به عنوان عامل دهم نوشتم زیرا تحت تاثیر عوامل پیشین است. شهروندی که میخواهد کنش صرفهجویانه انجام دهد ردیفی از عوامل برشمردهشده را در ذهن دارد و به مرور زمان درباره آنها به قضاوتهایی رسیده که مانع از مشارکت وی در کنش صرفهجویانه میشوند. فقدان تکنولوژی مناسب گاه حتی تمایل او به صرفهجویی را ناممکن میکند و قیمتهای نامناسب آب و اقتصاد نامتوازن این بخش، علاوه بر آنکه به شرکتهای آب و فاضلاب امکان مالی برای بهسازی شبکه نمیدهند، کنش غیرصرفهجویانه را نیز بازنمیدارند. این واقعیت را هم باید در نظر گرفت که در شرایط فقدان توازن اقتصادی میان درآمدها و هزینههای شرکتهای آب و فاضلاب، هر گونه تلاش برای کمتر مصرف کردن آب سبب کاهش درآمدهای این شرکتها شده و ارائه خدمات آنها -بالاخص در شرایط بالا بودن هزینههای جاری زیاد ناشی از تجمع نیروی انسانی مازاد- را مختل میکند. حکمران و سیاستگذار بدون آنکه تصمیمهای سخت، بهبودهای ضروری و اجرای اقدامات موثر مرتبط با متغیرهای دهگانه مذکور را عملی کند، انتظار دارد از طریق اصرار بر فرهنگسازی و اصلاح فرهنگ مصرف آب مشکلات را حل کند. شرح فوق نشان میدهد که مصرفکننده آب اول، موانع ذهنی زیادی پیشروی همراه شدن با سیاستگذار دارد و دوم، حتی در برخی مواقع در صورتی که بخواهد همراهی کند، امکان این کار را ندارد و نقیصههایی نظیر فناوری پایین شیرها و سردوشها در منازل، هدررفت شبکه و جدا نبودن شبکه شرب و بهداشت، فضایی برای کنش درست ایجاد نمیکنند.
مشکل دوم این است که مصرف آب در برخی عرصهها به کلی فارغ از تمایل مصرفکننده به عمل صرفهجویانه است. میزان مصرف آب برای تولید یک تن فولاد یا یک تن محصول کشاورزی، تابع میل صنعتگر یا کشاورز نیست. میزان مصرف آب یک هکتار برنجکاری بسته به اقلیم محل کشت، نوع کشت، فناوری کشت و ارقام محصول کشتشده تعیین میشود و کمآبیاری باعث ضرر و زیان و نقصان در گیاه میشود. همین منطق درخصوص مصرف آب صنایع، کارواشهای شهری، فضای سبز یا مصرف آب در کسبوکارهای خرد و متوسط شهری (رستورانها و هر کسبوکار دیگری) صادق است. مصرف آب در این عرصهها با سطح فناوری مصرفکنندگان بیشتر ارتباط دارد و بعد از آن، قیمت آب (بهمثابه نهاده تولید) است که مصرف هر واحد بیشتر از آن برای تولید بیشتر یا تعیین نوع و محصول تولیدی را تحت تاثیر قرار میدهد. انتظار داشتن از کشاورز یا صاحب کسبوکار برای صرفهجویی در مصرف آب در شرایطی که سطح فناوری یا قیمت نهاده تولید آب، او را به این سمت سوق نمیدهد، غیرعقلانی است.
آنچه شرح داده شد، ساختاری را تشکیل میدهد که بر مصرف آب موثر است و کنش مصرفکننده در قید و بند این ساختار قرار دارد. آنچه فرهنگ مصرف آب خوانده میشود فقط برآمده از آگاهی یا تمایل فرد به شیوه خاصی از مصرف نیست، بلکه در چارچوب این عوامل تعین یافته است. مصرف آب برای مصرفکننده معطوف به رفع نیازی است که میزان راحتی در برآوردن آن نیاز و رفاه حاصل از مصرف در آن نقش مهمی دارد. پژوهشها درباره کنش محیطزیستی نشان میدهند «میزان زحمت کنش» نقشی تعیینکننده در انجام دادن یا ندادن کنش دارد. میزان زحمت «تفکیک زباله خشک و تر» در منزل، اثری تعیینکننده بر انجام آن دارد (فاضلی، اشتیاقی و فکری، 1398) و به همین ترتیب میزان زحمت لازم برای انجام دادن یک کنش صرفهجویانه -نظیر تنظیم و کم کردن خروجی کم شیر آب با استفاده از شیرهای آب اهرمی یا انواع قدیمیتر که با چرخش تنظیمکننده کار میکنند- بر رفتار مصرف موثر است. ذهن، منش، سبک زندگی، جهتگیری ارزشی و هنجاری و الگوهای رفتاری فرد معطوف به مصرف آب، به مدد زمان و قرار گرفتن در میان مجموعه قیود و عوامل ذکرشده شکل میگیرند. این مجموعه با اندرکنشهای پیچیده آن نمیتواند صرفاً با اتکا بر آگاهی یا دریافت پیامهای صرفهجویی از سلبریتیها –هرچند معتبر- تغییر کند.
مساله بیاعتمادی
ما در بررسی مساله مصرف آب و رفتار صرفهجویانه، از کنش عوامل ساختاری ذکرشده که درگذریم با مساله اجتماعی عمیق و تاثیرگذار بیاعتمادی مواجه هستیم. این بیاعتمادی محصول ترکیبی از مسائل ذکرشده و اطلاعات و شناختهای نادرستی است که به مصرفکننده منتقل شده است. بگذارید شماری از این مسائل را مرور کنیم.
مصرفکننده آب شهری به درستی میداند که بخش مهم آب در بخش کشاورزی مصرف میشود و در همه جهان هم اینگونه است، اما این اطلاع درست، ناقص است. آب شرب و بهداشت شهری از اساس با آب کشاورزی تفاوت دارد. برخی از تفاوتها این است که آب کشاورزی تصفیه نمیشود، مراقبتهای بهداشتی هزینهبردار درخصوص آن صورت نمیگیرد، و سطح ایمنی و امنیت انسانی درخصوص این دو نوع آب متفاوت است. نکته دیگر اینکه آب کالایی محلی است. این بدان معناست که میزان آب در دسترس برای مصارف مختلف در هر حوضه آبریز محدود است و انتقال آب از سایر حوضهها بسیار گرانقیمت و با ملاحظات بسیار حساس از جمله در نظر گرفتن مسائل محیطزیستی و مناقشات اجتماعی و سیاسی است.
مصرفکننده آب شرب و بهداشت شهری به محض شنیدن پیامهای مربوط به صرفهجویی آب، به یادش میآید که 70 تا 90 درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود و مصرف آب شرب و بهداشت فقط شش تا هشت درصد مصرف را دربر میگیرد، اما مصرفکننده نمیداند یا ترجیح میدهد نادیده بگیرد که این عدد میانگین کشوری است و در برخی حوضههای آبریز میزان مصرف آب شرب و بهداشت به بیش از 50 درصد کل آب مصرفی هم میرسد و به دلایلی که گفته شد مقوله آب شرب و بهداشت -صرفنظر از کمیت آن- مسالهای حیاتی و با ملاحظات ایمنی و امنیت زیستی بالاست. مصرفکننده برای توجیه توجه نکردن به پیامهای صرفهجویی، ردیفی از مسائل مولد بیاعتمادی را هم پیشرو دارد از جمله مخلوطی از مطالب مطرحشده در رسانهها نظیر صادرات آب به کشورهای همسایه، اثرات سدسازی، مافیای آب، آب مصرفی برای کشت هندوانه و چندین مساله ریز و درشت دیگر که برای توجیه بیاعتمادی کفایت میکنند. این را بیفزایید به فضای بیاعتمادی کلی در کشور که هر مقوله دیگری را نیز دربر گرفته است.
پدیده نصایح ناصحان مستأصل
نصیحت ناصحان مستأصل به گمانم عبارت خوبی برای تشریح توصیههای حکمرانان و سیاستگذاران، و همچنین سلبریتیها و فعالان محیطزیستی به صرفهجویی در مصرف آب است. این پدیده از آنجا ناشی میشود که حکمران و سیاستگذار در چنبرهای از پیچیدگیهای ساختاری که نمونهای از آنها را برشمردیم گیر افتاده است و از آنجا که دست گشادهای در اصلاحات ساختاری ندارد -یا اساساً شناخت، برنامه عملیاتی، شجاعت سازمانی و محیط مناسب اقتصاد سیاسی برای چنین اقداماتی مهیا نیست- از سر استیصال و رفع تکلیف از خودش، تلاش میکند همه آن نقصانهای ساختاریِ تاریخی را زیر فرشی جارو کند که در منزل فرهنگسازی پهن میکند. این بهترین راه برای آن است که کل تصمیمهای گرفتهنشده، اقتصاد متوازننشده، فناوری بهروزنشده، حکمرانی اصلاحنشده و هر چیزی از این جنس را که درآویختن با آن دردسر دارد فراموش کرده و مصرفکننده مقصر یا تعیینکننده جلوه داده شود. این رفتار در بهترین حالت از سر استیصال حکمران-سیاستگذار است.
سلبریتی، فعال محیطزیستی و متخصص آب هم که درد ایران دارد و مسوولیت اجتماعی و شهروندی بر دوش خود احساس میکند، در شرایطی که نه شناخت کافی از پدیده دارد و به عنوان شهروند در دریای بیاعتمادی نسبت به حکمران و سیاستگذار غرق است، تلاش میکند آنچه از دستش برمیآید را انجام دهد. سرمایه و ابزارش برای این کار صفحه اینستاگرام و فضای مجازی است با میلیونها مخاطب که ممکن است با دعوت وی همراه شوند. این کنش نیز از سر استیصال است، استیصالی که تداوم و پیامد طبیعی استیصال حکمران-سیاستگذار و اقدامات مجریان تحت امر اوست.
نصایح ناصحان مستأصل در چنین فضایی به عنوان کنشی از سر یأس، استیصال یا اندک امیدی برای ایجاد بهبود بروز میکند. اینگونه نصیحتها از آنجا که برنامه منسجمی برای تبدیل کردن آنها به پویشهای فراگیر نیز وجود ندارد از همان تاثیرگذاری حداقلی نیز برخوردار نمیشوند. اینگونه کنشها را باید به عنوان ایفای مسوولیت شهروندی قدر شناخت و به عنوان فرصت نگریست، و برای تشویق آنها نیز اقدام کرد تا حداقل روزنه امیدی باز بماند و حساسیت جامعه نسبت به مساله از میان نرود. آنها را باید قدر شناخت تا در شرایط بهبود متغیرهای ساختاری تشریحشده که در آینده ممکن است رخ دهد، اثرگذاریشان بیشتر شود، اما دل بستن به اینگونه نصایح برای حل مساله آب در ایران، غیرعقلانی است. مساله آب در ایران در فردای روزی که پیچیدگیهای انبوه آن صورتبندی روشنی پیدا کرده باشند و به هر طریق ظرفیتهای کنش جمعی هماهنگ میان جامعه و حکومت پدیدار شده باشد -آنچه در نوشتهای دیگر، «کنش تمدنی» خواندهام- چشمانداز امیدبخشی برای تعدیل پیدا میکند. پیش از آن، ما همگی میتوانیم نصایح از سر استیصال خود را تولید و بازتولید کنیم تا روح امید و باور به ایفای مسوولیت شهروندی زنده بماند و تاثیرات حداقلی محقق شود، اما اینها درمان مساله آب نیستند.
منبع:
فاضلی، محمد، اشتیاقی، معصومه و فکری، محمد. جامعهشناسی کنش محیطزیستی: تفکیک پسماندهای خانگی از مبدأ. انتشارات علمی و فرهنگی. 1398.