شناسه خبر : 3253 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا باز هم بحران ریزگردها را در پیش داریم؟

سخت‌تر نفس خواهیم کشید

خاورمیانه ۹ / ۴ درصد مساحت و ۴ / ۴ درصد جمعیت ولی تنها ۱ / ۱ درصد آب شیرین تجدیدپذیر دنیا را در خود جای داده است. خاورمیانه کم‌آب و تشنه است و از فقر فرهنگ توسعه و سوء‌مدیریت منابع آب اندک خود رنج می‌برد.

محمدحسین کریمی‌پور / مشاور عالی رئیس اتاق ایران

خاورمیانه 9 /4 درصد مساحت و 4 /4 درصد جمعیت ولی تنها 1 /1 درصد آب شیرین تجدیدپذیر دنیا را در خود جای داده است. خاورمیانه کم‌آب و تشنه است و از فقر فرهنگ توسعه و سوء‌مدیریت منابع آب اندک خود رنج می‌برد. گمان می‌رود تا سال 2045 تقاضای آب در این منطقه 60 درصد افزایش یابد، در حالی که طبیعت مجروح این منطقه، 10 درصد از توان تولید آب خود را از کف خواهد داد. در ربع قرن پیش رو، جنگ‌های بزرگ این منطقه غالباً حول «آب» شکل خواهد گرفت. حوضه‌های دجله و فرات، رود اردن و مرزهای شرقی ایران، آبستن چالش‌های جدی آبی‌اند.

تعرض آبی ترکیه به کشورهای منطقه
مهم‌ترین حوضه آبریز بحرانی این منطقه حوضه دجله و فرات است. 46 درصد مساحت این حوضه در عراق، 22 درصد در ترکیه، 19 درصد در ایران، 11 درصد در سوریه و دو درصد الباقی در عربستان و اردن واقع شده است. اما غالب آب دو رود دجله و فرات از بارش در مناطق سبز و مرطوب آناتولی شرقی ترکیه سرچشمه می‌گیرد. میزان آب جاری در این دو رود در سال‌های مختلف نوسان زیادی دارد. کمترین رکورد ثبت‌شده 31 میلیارد متر‌مکعب در بدترین شرایط خشکسالی و بالاترین رکورد ثبت‌شده 84 میلیارد متر‌مکعب در بهترین سال آرمانی است. اجازه دهید رقمی مانند 65 میلیارد متر‌مکعب را به عنوان متوسط مجموع جریان این دو رود، فرض کنیم.
دجله از ترکیه سرچشمه گرفته، به عراق وارد شده، در جنوب این کشور به فرات پیوسته و اروندرود را شکل داده به شمال خلیج فارس می‌ریزد. اما فرات پس از شکل‌گیری در آناتولی ترکیه، مسافتی طولانی در سوریه طی می‌کند تا از مرزهای غربی به عراق وارد شده و خود را به دجله برساند.
ترکیه تقریباً ثلث پتانسیل آب شیرین کل خاورمیانه را در دست دارد. پتانسیل تولید آب شیرین تجدیدپذیر این کشور 193 میلیارد متر‌مکعب تخمین زده می‌شود. پروژه GAP که در سال‌های پایانی دهه 80 میلادی آغاز شد، سعی کرد با احداث 22 سد، 8 /1 میلیون هکتار از اراضی لم‌یزرع کشور را زیر کشت برده و 27 میلیارد کیلووات ساعت انرژی هیدروالکتریک تولید کند. تاکنون سدها با بیش از 90 درصد پیشرفت، شبکه آبیاری با بیش از 25 درصد پیشرفت و پروژه‌های تولید برق با بیش از 75 درصد پیشرفت توانسته‌اند در یکی از فقیرترین مناطق ترکیه سبب سه برابر شدن درآمد مردم منطقه، ایجاد 300 هزار فرصت شغلی و توسعه معنی‌دار صنعت، کشاورزی و توریسم شوند. GAP قادر است 90 درصد آب ورودی به عراق و 40 درصد آب ورودی به سوریه را در داخل خاک ترکیه ذخیره کند. ظرفیت مخازن 22 سد، معادل 100 میلیارد متر‌مکعب خواهد بود که به‌راحتی از عهده جمع‌آوری مقادیری بسیار فراتر از هدف 30 میلیارد متر‌مکعبی خود برخواهد آمد. نگین اصلی این طرح سد آتاتورک با توان ذخیره 30 میلیارد متر‌مکعب است که به‌تنهایی قادر است کل آب رودخانه فرات را ذخیره و فرات را خشک کند.
اجرای این طرح در ترکیه سبب می‌شود حداقل نصف دبی معمول پایین‌دست قطع شود. در پایین دست سوریه و عراق که شدیداً به آب ورودی از ترکیه وابسته‌اند، شاهد رشد جمعیت و تقاضای آب هستند. تنش سیاسی، جنگ و بی‌ثباتی طولانی در این منطقه مانع از اعتراض موثر این دو دولت به ضبط حقابه ملی‌شان توسط ترک‌ها شده است. ترک‌ها مدعی‌اند به عنوان صاحبان اراضی سرچشمه، صاحب «حق مطلق» بر این آب‌ هستند. عراقی‌های پایین دست به حق تاریخی بهره‌برداری از این آب استناد می‌کنند؛ حقی که صراحتاً در مواد 5، 6 و 7 «کنوانسیون حقوق استفاده از آبراهه‌های بین‌المللی 1997» به قاعده‌ای بین‌المللی تبدیل شده است.

خون‌آشام تمدن بین‌النهرین
ترکیه نیمی از آبی را که شش هزار سال به طرف شامات و عراق سرازیر بوده و خون تمدن بین‌النهرین و شام بوده، ضبط می‌کند. آب اندکی که دجله و فرات به پایین‌دست می‌برد، به مصرف شرب و کشاورزی می‌رسد و چیزی برای تغذیه طبیعت باقی نمی‌ماند. کشاورزان با حفر بی‌رویه چاه درصدد دسترسی به آب برآمده‌اند. تنها در دو سال 2008 و 2009 در عراق، دو برابر چاه‌های موجود کشور، چاه جدید حفر شده است. بدین ترتیب توده خاک عراق و سوریه (بدنه اصلی حوضه دجله و فرات) از رطوبت و پوشش گیاهی تهی می‌شود. ناسا می‌گوید پس از هندوستان، حوضه دجله و فرات مقام دوم را در کاهش افراطی رطوبت در جهان داراست. ذرات سبک میکرونیزه خاک را رودها در طول میلیون‌ها سال حمل کرده و در کف تالاب‌های وسیع پایین دست به جای گذاشته‌اند. حال تالاب‌ها خشک شده و این رسوبات در معرض آفتاب و باد به پودر بسیار نرمی بدل می‌شوند. بادها این پودر نرم را به‌صورت توده سبک و سیالی به لایه‌های بالاتر جو برده در احجام وسیع به صدها و هزاران کیلومتر دورتر منتقل می‌کنند.

هوای غیرقابل تنفس در خوزستان
طغیان ریزگردها در حوضه دجله و فرات بدین صورت شکل گرفته و توسعه می‌یابد. این فیلم موحش، تازه شروع شده است. سال به سال بر تعداد روزهای وقوع، وسعت پوشش سونامی ریزگردها و غلظت آن افزوده می‌شود. چند سال است که اهواز بل جنوب خوزستان مظلوم بیش از 100 روز در سال -از این طریق- هوای غیرقابل تنفس دارد. در غرب و جنوب غرب ایران، این پدیده حضوری سنگین و جدی دارد. در عین حال این بلیه تا مرکز ایران و گاهی تا نواحی شرقی سرزمین تاثیر گذاشته و به نظر می‌رسد رشد آن می‌تواند ریزگردها را به اصلی‌ترین علت کاهش استاندارد زندگی بشر، حیوانات و گیاهان در فلات ایران تبدیل کند. البته باید به این مساله‌ توجه کرد که منابع ایجاد ریزگردهای تهدیدکننده ایران به دجله و فرات محدود نمی‌شود. برخی چشمه‌های دیگر تولید ریزگرد در منطقه و در داخل مرزهای کشور نیز قابل مشاهده‌اند که ثمره سوء‌مدیریت مصرف آب و قطع سهم آب طبیعت هستند. اما مطالعات و بررسی نقشه‌های هوایی، نقش محوری ریزگردهای حوضه دجله و فرات را اثبات کرده است. تردیدی نیست که اضافه مصرف آب و احداث زنجیره‌ای سدها در سوریه و عراق هم قابل مشاهده است. اما تاثیر حاکم و برجسته پروژه عظیم GAP، بالاخص در قطع گسترده سهم آب طبیعت در بروز سونامی ایران‌سوز ریزگرد غیرقابل انکار است.

خزیدن خطر به دامن خلیج فارس
کاهش کیفیت آب پایین‌دست از دستاوردهای دیگر این پروژه است. ترکیه نه‌تنها نیمی از آب را برمی‌دارد، بلکه روز‌به‌روز حجم بیشتری از زه‌آب و پساب‌های کشاورزی، صنعتی و شهری را به این دو رود سرازیر می‌کند. کاهش کیفیت آب شرب از موصل تا بغداد و بصره و از دیرالزور تا قائم و الانبار قابل ملاحظه است. وقتی دجله و فرات به هم می‌رسند، آنقدر فاضلاب و پساب به آب افزوده شده که می‌توان آن را پساب نامید. این بلیه خطر رو به رشد دیگری را نیز متوجه ایران می‌کند. آب شیرین ورودی به شمال خلیج فارس در طول میلیون‌ها سال به خروجی اروند متکی بوده است. حالا که این آب خیلی کم و خیلی آلوده شده، خلیج پهناور، کم‌عمق و پرتبخیر فارس روزبه‌روز بیشتر تعادل نمکی خود را از دست می‌دهد و شور می‌شود. افزایش شوری و سنگینی آب در شمال خلیج فارس می‌تواند به تغییرات گسترده در اکوسیستم، کاهش اکسیژن محلول و طغیان جلبکی گسترده ختم شود. چنین عوارضی حیات دریایی و قابلیت کشتیرانی در این منطقه پراهمیت را زیر سوال می‌برد.

صورت‌حساب سنگین پیش رو
تجاوز ترکیه به سهم طبیعت در دجله و فرات می‌تواند برای ایران هزینه‌هایی فراتر از تصور به بار آورد. صورت‌حساب سنگینی که تا حال پرداخته‌ایم در برابر آنچه پیش روی ماست، پول خردی بیش نبوده است. ریزگردها می‌توانند تمام دستاوردهای ایران در ارتقای تغذیه، آب شرب، بهداشت و درمان را که به افزایش استاندارد زندگی و طول عمر بشر ایرانی انجامیده، ده‌ها سال به عقب برگردانند. کاهش طول عمر، مرگ و میر نوزادان و سالمندان، ضعف بنیه عمومی و افزایش بیماری سوغات این ترکتازی ابلهانه بشری است.

نیاز به دیپلماسی آب جدی است
ایران باید مسائل محیط زیستی را جدی بگیرد، از جمله در عرصه دیپلماسی. ما محتاج تحرک در دیپلماسی محیط زیست و دیپلماسی آب هستیم. این در حالی است که در این عرصه قابلیت مدیریت ایران چندان مطلوب نیست. در حال حاضر محدودیت سرمایه اجتماعی موجود برای شکل‌گیری وفاق ملی، فقر منابع، تقدم و تزاحم اولویت‌های ملی دیگر، ناآگاهی حکمرانان، فقر جدی فرهنگی، کمبود دانش کارشناسی و فقدان ساختارهای ملی موثر مانع عکس‌العمل جدی ایران است. من حتی یک دیپلمات محیط زیستی یا دیپلمات آب ایرانی که دارای استانداردهای حرفه‌ای بین‌المللی باشد، نمی‌شناسم. در این عرصه دولت و مجلس بسیار ضعیف و کم‌اثرند. پرونده حوضه دجله و فرات باید روی میزهای بالادستی تصمیم‌سازی ملی، جایگاهش را بیابد و البته این میزها باید شاهد بازسازی جدی توان مدیریت، کارشناسی و تصمیم‌سازی باشند. راه دراز و دشواری در تعامل با ترکیه، سوریه، عراق و سازمان‌های بین‌المللی پیش رو داریم. وجود تیم توانای روحانی‌-‌ظریف یک فرصت ملی برای ورود به این عرصه از دیپلماسی است. گرچه چاره کار نه در دیپلماسی صرف، بلکه در تغییر پارادایم ملی، اصلاح لیست اولویت‌های ملی و تغییر نحوه رفتار ما در درون و برون مرزهای‌مان و یارگیری منطقه‌ای‌- بین‌المللی محیط زیستی نهفته است و البته در پذیرفتن هزینه‌های سنگین و گاهی دردناک این راه!

اژدرهای خاکستری سر برمی‌آورند
یک چیز قطعی است. ایرانیان زین پس بیشتر از ریزگردها خواهند شنید. «اژدرهای خاکستری» از آزارنده‌ترین عفریت‌های دیوخانه طبیعت است که بلاهت و سفاهت ما از مغاک بیرون آورده است. چه بسیار پیران و نوزادانی را تشییع خواهیم کرد که خوراک این دیو خواهند شد. باروری مزارع، باغات و دامداری‌هایمان کاهش می‌یابد. سخت‌تر نفس خواهیم کشید و بازهم ملول‌تر خواهیم بود. ساعات کمتری از عمرمان را در معرض مناظر درخشان دشت‌ها و کوه‌های پارسی، آسمان فیروزه‌ای روز ایرانی و مخملین سپهر شب ایرانی و هوای فرحناک و طرب‌انگیز خواهیم گذراند. شهرها و روستاهای جنوب و غرب، مرغوبیت از کف داده با رشد منفی سرمایه‌گذاری و نقصان جمعیت روبه‌رو می‌شوند. مردمان برای یافتن جایی در شمال البرز به تکاپو می افتند... روزگار نه‌چندان خوشی پیش‌روست. مگر آنکه دست از خودسری و بلاهت برداریم و بازگشت تعادل به طبیعت را در دستور قرار دهیم و هزینه‌های سنگین اصلاح امور را بپردازیم.

آینده حق تنفس ایرانیان
هزینه‌های تداوم «هجوم ریزگردها» اگرچه بطئی و تدریجی است اما در افق دو دهه آتی، آنچه در نفوس و نقود و آسایش مردمان از کفمان خواهد رفت، کمتر از هزینه یک جنگ گسترده نخواهد بود. گمان می‌کنم مهم است که حق تنفس ایرانیان را پاس بداریم! حق بدیهی نفس کشیدن را!

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها