شناسه خبر : 5958 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مهاجرت نخبگان از ایران کمتر می‌شود؟

فصل بی‌پایان کوچ

نخبگان با توجه به معیارهای گوناگون به دسته‌های سیاسی، اجتماعی، مذهبی، علمی، ورزشی و موارد دیگر تقسیم می‌شوند.

index:1|width:45|height:45|align:right سعید خاوری‌نژاد / پژوهشگر

نخبگان با توجه به معیارهای گوناگون به دسته‌های سیاسی، اجتماعی، مذهبی، علمی، ورزشی و موارد دیگر تقسیم می‌شوند. یکی از مهم‌ترین این دسته‌ها، که با نظر به رشد آهنگ پیشرفت کشورها در نیم قرن اخیر به ویژه در ایران اهمیت بیشتری یافته است، نخبگان علمی هستند که دانشمندان و مهندسان را می‌توان مهم‌ترین آنها قلمداد کرد، و در صورتی که شرایط فعالیت آنها در داخل فراهم نباشد، به سبب میل درونی آنها به پیشرفت و ارتقای سطح علمی، شغلی و معیشتی خود، احتمال ترک کشور توسط ایشان و جذب شدن در مراکز خارجی حامی افزایش می‌یابد.
از منظری تاریخی و در گستره‌ای جهانی، اصطلاح مهاجرت نخبگان، یا حالت متداول‌تر آن یعنی فرار مغزها، محصول دوره پس از جنگ جهانی دوم و ظهور شکاف میان کشورهای پیشرفته و عقب‌مانده است. پس از دهه ۱۹۶۰ میلادی به این موضوع توجه بیشتری شد و در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی پژوهش‌های علمی جدی‌تری انجام شد. مهم‌ترین دوره زمانی مطالعات مشابه در کشور ما نیز در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ شمسی بود که علل مهاجرت نخبگان در ایران در قالب آثار مختلف مورد کنکاش قرار گرفت. عمده مطالعات صورت‌پذیرفته درباره مهاجرت نخبگان در ایران، سه موج را برای این پدیده شناسایی می‌کنند: ابتدا موج اول مهاجرت از ایران که از سال ۱۳۳۰ شروع شد و تا سال 1357 ادامه یافت؛ سپس موج دوم که با بسته شدن دانشگاه‌ها و سپس آغاز جنگ با عراق اوج گرفت؛ و در انتها موج سوم که پس از پایان جنگ آغاز شد و در دهه ۷۰ گسترش پیدا کرد. دهه‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ نیز از حیث علت مهاجرت، اغلب در ادامه همین موج بررسی می‌شوند.
هدف از این نوشتار، ارائه چارچوبی نظری برای گمانه‌زنی درباره روند مهاجرت نخبگان -و نه مهاجرت سرمایه انسانی ماهر- است. در این راستا در صورتی که بخواهیم روند مهاجرت نخبگان در سال ۱۳۹۵ را پیش‌بینی کنیم ناگزیر از توجه به کیفیت شرایطی هستیم که باعث می‌شود متخصصان ایرانی به خاطر مشکلات متعدد علمی، اقتصادی، حرفه‌ای، سیاسی، به‌ویژه نبود امکانات کافی در زمینه‌های پژوهشی و رفاهی، به منظور افزایش تجربه، ارتقای علمی، بهبود معیشت و منزلت و آزادی بیشتر، به سوی مقاصدی کوچ کنند که این نیازهای مشروع ایشان را رفع کنند.
یک گام آغازین بدین منظور، رجوع به آمارهای ارائه‌شده در زمینه مهاجرت نخبگان است. اما نبود اطلاعات دقیق و شفاف، و از طرفی، حیثیتی ‌شدن موضوع -که در عمل به اعتبار کشور لطمه می‌زند و بعد امنیتی ایجاد می‌کند- باعث دشواری امکان دنبال کردن سیر شاخص‌های آماری مهاجرتی نخبگان علمی می‌شود. بنابراین با شرایطی روبه‌رو می‌شویم که نمی‌توانیم بر اساس تجزیه و تحلیل آمارها به درکی درست از مهاجرت نخبگان و همچنین پیش‌بینی واقع‌گرایانه در این باره بپردازیم. اگرچه به نظر می‌رسد کمبودهای آماری در این زمینه معلول عدم پیگیری سیاست مهاجرت برنامه‌ریزی‌شده در ایران باشد، اما در سال‌های اخیر در زمینه ارائه منابع آماری اقداماتی هر چند ناکافی صورت پذیرفته است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره شود چیزی است که شاید مهاجرت نخبگان در دو دهه اخیر را از دهه‌های گذشته به نوعی متمایز کند. در واقع می‌توان به تغییر پارادایمی در مهاجرت نخبگان در دهه ۱۳۸۰ اشاره کرد که بر اساس آن و بر‌خلاف گذشته، بخش اعظم مهاجرت، دیگر نه معلول شرایط داخلی برآمده از بی‌ثباتی سیاسی یا کمبود امکانات، بلکه به بایسته‌ای برای متخصصانی تبدیل می‌شود که بسیاری از آنها شرایط فعالیت در داخل را نیز داشته‌اند. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد مهاجرت به جزیی لازم از تکامل حیات علمی-معیشتی نخبگان ایرانی بدل شده است و بسیاری از نخبگان حتی به‌رغم وجود امکانات، دیگر رغبتی به ماندن ندارند.
در سال‌های اخیر و گاه به نقل از مقامات بنیاد نخبگان گفته می‌شود که شدت یا سرعت رشد مهاجرت نخبگان کم شده است. اما تحولی که در سال‌های اخیر به ویژه پس از تحریم‌ها علیه ایران رخ داده، تغییرات نه در شدت مهاجرت نخبگان بلکه در خروج دسته‌های گسترده‌تر فارغ‌التحصیلان ماهر -و اغلب غیر‌نخبه- بوده که در سال‌های اخیر با سرعت بسیار بالایی در حال رشد بود که اکنون به جهت دشواری‌های مالی و کاهش ارزش پول ملی ایران دچار افت قابل توجهی شده است. اما این امر به معنای عدم یا کاهش خروج آن دسته از نخبگان برتر نخواهد بود زیرا موسسات پژوهشی و آموزشی غربی برای این قشر از فارغ‌التحصیلان همچنان امکانات فوق‌العاده‌ای ارائه می‌کنند.
برای پیش‌بینی روند مهاجرت در سال جدید در ایران باید به دو نکته توجه کرد. ابتدا اینکه فضای سیاسی داخلی و همچنین مناسبات با جهان خارج بر روند مهاجرت اثرگذار است. در این راستا باید گفت میان این دو مولفه با مهاجرت نخبگان رابطه عکس وجود دارد: اگر جو سیاسی داخلی، آرام، یا مناسبات با جهان خارج، خوب باشد، آهنگ و سرعت رشد مهاجرت به دلیل ثبات داخلی کاهش می‌یابد، و اگر بی‌ثباتی در داخل یا تنش‌ها با خارج افزایش پیدا کند، با مهاجرت بیشتر نخبگان روبه‌رو می‌شویم. به تعبیری می‌توان گفت نخبه به مثابه یک سرمایه‌گذار علمی بر روی خود است که سرمایه خود را به محیط امن و باثبات منتقل می‌کند. سپس اینکه وضع اقتصادی داخلی نیز بر این امر به طور مستقیم تاثیر می‌گذارد: اگر مولفه‌های اقتصادی داخلی شامل اشتغال -مهم‌ترین دلیل مهاجرت نخبگان- و تسهیلات رفاهی و بودجه‌های پژوهشی مساعد باشد، در اثر افزایش ثبات اقتصادی و معیشتی نخبگان، با کاهش مهاجرت روبه‌رو می‌شویم و اگر عکس آن باشد شاهد سرعت بیشتر خروج از کشور و تلاش آنها برای افزایش درآمد و بالا بردن سطح کیفی زندگی ایشان خواهیم بود.
در سال‌های اخیر، به‌‌رغم بازگشت عقلانیت به دولت و انجام تلاشی شرافتمندانه برای احیای نظام تخریب‌شده مدیریت کشوری، فقط بخش کوچکی از شرایط روانی لازم برای مقابله با مهاجرت نخبگان مهیا شده، و در عمل، مشکلات همچنان بسیار فراتر از آن است که چنین اقدامات اصلاحی، حداقل در کوتاه‌مدت، قادر به تغییری جدی در روند خروج سرمایه‌های علمی برتر از کشور باشد. متاسفانه تسهیلات اعطا‌شده توسط باشگاه پژوهشگران جوان و بنیاد ملی نخبگان، که از مهم‌ترین نهادهای مسوول و حامی نخبگان علمی کشور هستند، به میزانی نیست که در میان نخبگان انگیزه‌ای جدی برای ماندن در کشور فراهم کند. به جد می‌توان گفت مقایسه ارقام تسهیلات ایرانی با حجم حیرت‌انگیز چنین حمایت‌هایی در خارج، برای هیچ نخبه مستعد و محاسبه‌گری -به استثنای از خود‌گذشتگان برای کشور- حتی لحظه‌ای جای درنگ باقی نخواهد گذاشت. علاوه بر این می‌توان به روند عضویت و جذب شدن در این نهادها اشاره کرد: به جای اینکه چنین نهادهایی در تکاپو برای شناسایی و جذب نخبگان باشند، این نخبگان هستند که باید مسیر کاغذبازی اداری را پیموده و در صف دریافت تسهیلات و کمک‌هزینه‌های پژوهشی قرار بگیرند.
روی هم رفته مشکلات پیش روی نخبگان ایرانی بسیار فراتر از آن است که با برنامه‌های کمکی داخلی قابل رفع باشد. بنابراین تا زمانی که گامی موثر در زمینه حمایت همه‌جانبه و سرمایه‌گذاری هنگفت صورت نپذیرد، حتی به زور آمارسازی، بخشنامه‌های تشریفاتی، و برنامه‌های دستوری نمی‌توان از خروج این سرمایه‌ها از کشور جلوگیری کرد. حتی به فرض رخ دادن معجزه‌ای که منجر به بازگشت نخبگان ایرانی شود، و به فرض اینکه هیچ یک از این متخصصان هیچ‌گونه اعتراض و نقدی نسبت به کیفیت نظام سیاسی-اجتماعی و مدیریتی داخلی نداشته باشند، باید پرسید که به راستی کجای ساختار اقتصادی و بازار کار کشور قادر به پذیرش، حمایت، و فراهم کردن بستر شغلی و رفاهی مناسب با توانایی ایشان خواهد بود؟
بر این اساس پیش‌بینی می‌شود که به‌‌رغم وجود نیت خیر داخلی بهبود وضع نخبگان ایرانی، سال ۱۳۹۵ نیز همچون سال‌های گذشته شاهد خروج مستمر ایشان از کشور باشیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها