وضعیت روحی و روانی ایرانیان چه تغییری پیدا میکند؟
بوی بهبود
در طبقهبندیهای جهانی و مورد تایید سازمان جهانی بهداشت(WHO) اختلالات روانی طیف بسیار گستردهای دارد که یک سر این طیف در مسائل و مشکلات فیزیولوژیک و سر دیگر آن در مسائل اجتماعی و اقتصادی است.
در طبقهبندیهای جهانی و مورد تایید سازمان جهانی بهداشت (WHO) اختلالات روانی طیف بسیار گستردهای دارد که یک سر این طیف در مسائل و مشکلات فیزیولوژیک و سر دیگر آن در مسائل اجتماعی و اقتصادی است. از یکسو مسائل درون خانواده میتواند بر روح و روان انسان تاثیر بگذارد، و از سوی دیگر اتفاقاتی که در پیرامون ما میگذرد، تسهیل ارتباطات و نزدیکی افکار و به وجود آمدن دهکده جهانی به جای جامعه جهانی شرایطی را به وجود آورده است که انسان امروزی خواهینخواهی هر ساعت و هر لحظه در جریان موجی از اطلاعات قرار میگیرد که بر روح و روان وی آثاری به جای میگذارد. قطعاً در گذشتهای نهچندان دور بسیاری از روابط بین دولتها سالها بعد کشف شده و مردم در جریان آن قرار میگرفتند و مهمترین مشکلات مردم در تامین معیشت خود و خانوادهشان بود. خوب یا بد امروزه مردم درگیر مسائل ریز و درشت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار میگیرند و با کوهی از اطلاعات روبهرو میشوند که هیچ تحلیل درستی از آن ندارند و اصولاً مهارتی در این راستا کسب نکردهاند. البته پیشرفت تکنولوژی و گسترده شدن فضای مجازی نیز در این راستا مزید بر علت شده است.
با این مقدمه میتوان به این نتیجه رسید که با این اوضاع و احوال میتوان منتظر بود هر تغییر کوچکی در شرایط جامعه بتواند روی روحیه و زندگی مردم تاثیر بگذارد. در دوران هشتساله دولتهای آقای احمدینژاد ما هر روز با خبرهایی مبنی بر تحریم و احتمال جنگ، گران شدن ارز، سختی معیشت مردم و امثال آن در فضای داخلی و کشتار، شکنجه و قتل داعش و امثال اینها در فضای خارجی مواجه بودیم، باید هر لحظه اخبار و تصاویر مربوط به آنها را در رسانهها و فضای مجازی میدیدیم و اینگونه موضوعات نشخوار ذهنی بسیاری از افراد شده بود. در حالت عادی و طبق آمار جهانی اضطراب و افسردگی در میان افراد گاهی به حدود ۲۵ تا ۵۰ درصد در کشورهای مختلف میرسد. وضعیت فوقالذکر قطعاً در بروز و تشدید این حالات موثر بوده است. به وجود آمدن جامعهای نگران و مضطرب و با ضریب ایمنی ذهنی و روانی پایین شایعترین حالتی بود که ما به عنوان روانپزشک با آن مواجه بودیم.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید توقع مردم آن بود که وضعیت فوق به یکباره عوض شده و جای خود را به فضای امید و شادی بدهد، اما ناگفته پیداست که حجم بالای مشکلات به وجود آمده که عمدتاً ناشی از سوءمدیریت، بیتدبیری و عدم توجه کافی به آسیبهای اجتماعی بود به این راحتیها گریبان روح و روان مردم را رها نمیکرد (در این زمینه توجه شما را به افزایش آمار طلاق و روابط ناهنجار اجتماعی، از بین رفتن اعتماد اجتماعی ناشی از حیف و میلهای اقتصادی و دستدرازی به بیتالمال و... جلب میکنم).
لاجرم تغییر در وضعیت روحی و روانی اجتماع بهکندی صورت میگرفت ولی در سال 1394 رایحهای از آرامش و امید به بهبود وضعیت را داشتیم که اوج آن را در برجام شاهد بودیم. اگر از نظرات گروهی خاص و اندک بگذریم که منافع و حیات و ممات خود را در وجود تنش و درگیری ذهنی مردم میبینند، اجرای موفق برجام و دور شدن سایه جنگ از سر کشور و امید به ورود موفق و به دور از تحقیر کشور عزیزمان ایران به جامعه جهانی و طلیعه رونق اقتصادی هر چند کمسو، لبخند را بر لبان مردم آورده و امید به روزهایی بهتر را در دل ایشان ایجاد کرد. افزایش عزت و قدرتمندی کشورمان در مسائل سیاسی و وادار کردن قدرتهای جهانی به شنیدن نظراتمان و به دست آوردن پارهای از حقوق ملت که پیش از این، آن کشورها به هیچ عنوان ذرهای از آن را برایمان قائل نبودند، موجب افزایش غرور ملی و به تبع آن افزایش اعتماد به نفس در بین مردم و بالاخص جوانان شده که قطعاً در سالهای آینده اثر آن را در افزایش روحیه شادی و نشاط اجتماعی خواهیم دید.
اکنون وارد سومین سال دولت امید میشویم و لازم است که دولت برنامههای اجتماعی و راهکارهای مشخص خود را درباره کنترل آسیبهای اجتماعی اعلام کند. موضوعاتی مانند کاهش نرخ خودکشی، طلاق، جلوگیری از ازدواجهای سفید با افزایش امکان ازدواجهای راحت برای جوانان و پایین آوردن سن ازدواج با کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال، کنترل جرائم اجتماعی با بها دادن بیشتر به صاحبنظران و گرد آوردن ایشان در ذیل سازمان مدیریت و برنامهریزی و توجه بیشتر به ساختار کنترل آسیبهای اجتماعی در قانون برنامه ششم و توجه بیشتر به کنترل اعتیاد در جامعه از جمله اقداماتی است که توجه عاجل دولت را میطلبد و متاسفانه به علت درگیری زیاد دولت در مسائل فوقالذکر هنوز مغفول مانده است.
وزارت بهداشت و درمان یکی از وزارتخانههای موفق در دولت امید بوده است و با برنامهریزیهای مختلف موجب افزایش ضریب سلامتی در جامعه شده است و هر چند که هنوز کمی و کاستیهای زیادی در این زمینه وجود دارد ولی امید میرود با تداوم سیاستهای درمانی موجود در سال آینده در زمینه بهداشت و درمان مردم شاهد وضعیت بهتری باشند.
نکات مطرحشده این امیدواری را ایجاد میکند که از دیدگاه روانشناختی در سال 13۹۵ وضعیت اعتماد به دولت افزایش یافته و با بهبود کار، سرمایه و افزایش رونق اقتصادی، مشکلات معیشتی مردم کاهش یافته و افراد بتوانند برای افزایش نشاط خود و خانوادهشان هزینه بیشتری کرده و زمان بیشتری را در راه سلامتی روحی و روانی خود صرف کنند. بدیهی است که افزایش امنیت فردی و امنیت روحی و روانی جامعه نهتنها انگیزه، شادی و امید را در جامعه افزایش میدهد بلکه موجب بهبود در تعارضهای زندگی افراد شده و در مواجهه ایشان با مشکلات مختلف فردی و اجتماعی اثرات مثبت خود را اعمال میکند. همانگونه که ذکر شد مشکلات روحی و روانی دارای سه آبشخور عمده بیولوژیک (زیستشناسی)، سایکولوژیک (مانند مسائل و مشکلات خانوادگی و...) و اجتماعی است که بهبود در هر کدام روی سایر دامنهها اثر میگذارد.
یکی از شاخصهای مهم در بررسی اوضاع اجتماعی، فرهنگی یک جامعه موضوع سرمایه اجتماعی است که از جمله آنها میتوان به مشارکت اجتماعی اشاره کرد. میتوان تصور کرد که امید به آینده موجب مسوولیتپذیری بیشتر در بین آحاد جامعه شده است. اگر مردم خود را ملزم به پاسداری از دستاوردها بدانند، همین امر موجب مشارکت بیشتر مردم در حل مسائل اجتماعی میشود که تبلور این امر معمولاً در رشد و شکوفایی NGOها خود را نشان خواهد داد و بررسیهای آماری در سالهای آینده این فرضیه را به بوته آزمایش خواهند گذاشت. افزایش آگاهیهای اجتماعی یکی دیگر از شاخصهای سرمایه اجتماعی است و شاخص مهم دیگر اعتماد اجتماعی است. افزایش اعتماد اجتماعی موجب افزایش خوشبینی به افراد مسوول در جامعه شده است. مسوولان در راستای اقداماتی که در حال انجام است (مثل محاکمه مفسدان اقتصادی، انتخابات شفاف و...) میتوانند این شاخص را افزایش دهند. در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم به دنبال آن قانونپذیری در جامعه و در بین مردم و بالاخص جوانان افزایش یابد و آسیبهای اجتماعی در مسیری نزولی قرار بگیرد. از طرفی افزایش نشاط و امید در جامعه میتواند در کنترل یکی از مهمترین
اختلالات روانپزشکی یعنی افسردگی تاثیر بسیار مثبتی داشته باشد زیرا در بین شاخصهای افسردگی hopelessness (ناامیدی) مهمترین شاخص در مورد بهبودی تلقی میشود که حتی میتواند مهمتر از افکار خودکشی تلقی شود. بدیهی است که افزایش امید به آینده، امید به وضعیت بهتر و کاهش فشار روحی و روانی ناشی از مسائل اجتماعی میتواند دارای تاثیرات شگرف در بهبود فرد باشد. بنده به عنوان یک روانپزشک که مستقیم با مردم در تماس هستم طلیعه این امید را میبینم و سال 13۹۵ را سالی بهتر و پرامیدتر برای ملت عزیز ایران پیشبینی میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید