امید به آینده در ایرانیان بیشتر میشود؟
وسوسه امید
«متغیر امید به آینده» مفهومی اجتماعی است که در کنار برخی متغیرهای دیگر بیانگر امید شهروندان یک جامعه به عملکرد مطلوب نهادهای اجتماعی است.
«متغیر امید به آینده» مفهومی اجتماعی است که در کنار برخی متغیرهای دیگر بیانگر امید شهروندان یک جامعه به عملکرد مطلوب نهادهای اجتماعی است. از این رو اگرچه ظاهراً متوجه آینده است، اما بیشتر بیانگر ارزیابی شهروندان از عملکرد کنونی نهادهای اصلی اجتماعی مانند اقتصاد و سیاست است. امید به آینده همچنین به عنوان یک حلقه در چرخه خوشبختی یا بدبختی یک جامعه عمل میکند چرا که عملکرد نامطلوب نهادهای اجتماعی مانند اقتصاد سبب ارزیابی مطلوب مردم از آینده و از این رو پایین آمدن امید به آینده میشود و خود این پایین آمدن امید به آینده نیز به نوبه خود سبب کاهش مشارکت شهروندان (مثلاً در سرمایهگذاری) شده و وضعیت نامطلوب را تشدید میکند. بدین سان امید به آینده متغیری کلیدی در گذار از چرخه بدبختی به خوشبختی یا برعکس است.
دادههای موجود وضعیت مطلوبی را در زمینه امید به آینده نشان نمیدهد، پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی کشور که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است، نشان میدهد تنها 3 /13 درصد شهرنشینان استان تهران ناامیدی کم و خیلی کمی دارند. مطابق این پژوهش 2 /15 درصد شهروندان تا حدودی و 4 /71 درصد شهروندان تهرانی به میزان زیاد یا خیلی زیادی ناامید هستند (سنجش سرمایه اجتماعی کشور، ۱۳۹۴: ۲۵۳). در این پژوهش که توسط وزارت کشور انجام شده ارزیابی از آینده با هفت بعد؛ وضع رفاهی، وضع نابرابری اجتماعی، پایبندی به ارزشهای اخلاقی و دینی، وضع اقتصادی، وضع وحدت و همدلی، وضع جرم و جنایات و وضع فقر و نداری سنجیده شده است که نتایج آن در جدول زیر آمده است.
امید به آینده پیامد تصورات ذهنی از واقعیت است تا خود واقعیت، به همین دلیل است که مثلاً شهروندان استان تهران در حدود بیش از ۱۰ درصد بیش از میانگین کشوری انتظار دارند تا آینده بدتر شود (3 /52 در مقابل 8 /43)، اما همین امر ذهنی نیز واقعیت را متاثر خواهد ساخت.
اما وضعیت سال آینده کشور در زمینه امید به آینده چگونه خواهد بود؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید زمینههای اصلی ایجاد امید اجتماعی را بررسی کرد. به نظر میرسد سه عامل مهم در این زمینه در کشور عبارتند از: وضعیت اقتصادی، اوضاع سیاسی و سرانجام ارزیابی نخبگان جامعه از این دو. البته نهادهای دیگر هم در ایجاد این تصور مثبت یا منفی اهمیت دارند اما تغییر در آنها بسیار بطئی و تدریجی است و نمیتواند تغییر زیادی در طول یک سال داشته باشند.
وضعیت معیشتی کشور نشان میدهد بهبود ساختار اقتصادی تاثیر تعیینکنندهای در بهبود وضعیت امید به آینده خواهد داشت و همچنین بهطور خاص خارج شدن از رکود و بهبود فضای کسب و کار و گشایش فرصتهای شغلی نقشی تعیینکننده در این موضوع خواهد داشت. بهبود رشد اقتصادی و خارج شدن از رکود به ویژه اگر ایجاد فرصتهای شغلی را به همراه داشته باشد کلید اساسی در این زمینه است. در حال حاضر بخش قابل توجهی از جمعیت کشور ایران از جوانان تشکیل شده است که اشتغال مهمترین دغدغه برای ایشان و حتی خانوادههایشان است. از این رو دولت و سایر بخشهای حاکمیتی باید تلاش کنند تا این وضعیت رکودی پایان یابد و بازار احساس گشایش کند. البته رشدی که همراه با ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر باشد بیش از سایر رشدهای اقتصادی تاثیر مثبتی بر امید به آینده خواهد داشت.
به جهت سیاسی آنچه اهمیت دارد این است که نیروهای مختلف اجتماعی کشور احساس کنند که بنا بر وزن اجتماعی خویش میتوانند در صحنه سیاسی کشور ایفای نقش کنند. عامل مهم دیگر در این زمینه کاهش میزان تنشهای سیاسی است. در چند سال گذشته تعارض میان نیروهای اجتماعی و سیاسی کشور به میزان غیرضروریای افزایش یافته است به گونهای که در برهههایی شدت اختلافات به حد تخاصم رسیده است. چنین وضعیتی حداقل برای بازندگان صحنه سیاسی ایجاد فضای ناامیدی خواهد کرد. سرزندگی فضای سیاسی کشور اگرچه وابسته به رقابت است اما اگر این رقابت به تخاصم یا حذف برخی بینجامد هم بر میزان همبستگی اجتماعی و هم بر میزان امید به آینده تاثیر نامطلوب خواهد داشت.
سومین عامل کلیدی در بهبود میزان امید به آینده، تفسیری است که گروههای مرجع و رسانههای تاثیرگذار ارائه خواهند داد. به لحاظ جامعهشناختی این تفسیر از تغییرات در موقعیت خود این نخبگان متاثر خواهد بود. نقد و تمرکز بر مخاطرات و مشکلات بخشی از ماهیت کار روشنفکران و رسانههاست. برای نمونه ارزش خبری یک افتضاح به مراتب بیش از ۱۰۰ افتضاحی است که رخ نمیدهد. اما مسوولیتپذیری نخبگان جامعه و اهمیت حلقه خوشبینی یا بدبینی در زمینه ایجاد چرخههای خوشبختی یا بدبختی ایجاب میکند تا نخبگان و فضای رسانهای کشور میان نقد و تمرکز بر مخاطرات از یک سو و تاکید بر زمینههای امیدزا از سوی دیگر تعادل ایجاد کنند. واقعیت این است که بسیاری از نابسامانیهایی که ما در کشور تجربه میکنیم منحصر به کشور ما نیست و کمتر یا بیشتر مسائل جهانی است. ما ایرانیان عموماً عادت داریم خود را بهترین یا بدترین در جهان بدانیم، اما واقعیت این است که در برخی از امور نسبتاً بهتر از جهان و در برخی امور نسبتاً مشکلدار هستیم.
پیشبینی وضعیت آینده اگرچه وسوسهای است که ما را رها نمیکند اما کمتر میتواند علمی باشد. کارشناسان تنها میتوانند با توجه به روندهای موجود تخمینهایی از آینده داشته باشند. اگر بخواهیم تخمینی از وضعیت امید به آینده در سال ۱۳۹۵ داشته باشیم به نظر میرسد باید با توجه به وضعیت سه عامل تاثیرگذار اصلی و قابل تغییر در کشور تحلیل کرد. خوشبختانه در هر سه زمینه یعنی وضعیت اقتصادی، سیاسی و همچنین تفسیر نخبگان از وضعیت روندها، وضعیتی مثبت را میتوان احتمال داد.
دیدگاه تان را بنویسید