دوست و دشمن
محیط زیست بر صنعتگران و تولیدکنندگان سخت میگیرد یا از آلایندگی آنها غافل است؟
سازمان محیط زیست نهتنها بر صنایع و فعالیت آلاینده آنها نظارت و حکمرانی ندارد بلکه بر کشاورزی، گردشگری و حتی بر مناطق تحت مدیریت خودش نیز حکمرانی ندارد. شوربختانه باید اعتراف کرد، محیط زیست در کشور ما یک دستگاه کاملاً سمبلیک و فانتزی است. این سازمان بیشتر شبیه به حیاط خلوت دولتهاست.
محمد درویش/ عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها
سازمان محیط زیست نهتنها بر صنایع و فعالیت آلاینده آنها نظارت و حکمرانی ندارد بلکه بر کشاورزی، گردشگری و حتی بر مناطق تحت مدیریت خودش نیز حکمرانی ندارد. شوربختانه باید اعتراف کرد، محیط زیست در کشور ما یک دستگاه کاملاً سمبلیک و فانتزی است. این سازمان بیشتر شبیه به حیاط خلوت دولتهاست. نحوه فعالیت این سازمان در حکمرانی محیط زیست بهخصوص بر آلایندگی صنایع نشان میدهد تاکنون تنها در خدمت دستورات دولتی بوده است. اگر زمانی مدیری در سازمان محیط زیست سعی کرده استقلال خودش را حفظ کند و در برابر توسعهطلبی ناپایدار و آلاینده مثل انواع صنایع و معادن و... مقاومت کرده و به منافع پایدار و بلندمدت سرزمین اندیشیده، به شدت با او برخورد شده و سریعاً کنار گذاشته شده است.
واقعیت این است که نحوه مدیریت محیط زیست در ایران چنان نگرانکننده است و امیدی به بهبود شرایط نیست که برای اولینبار عدهای از فعالان محیط زیست خواهان این هستند که دولت مدیریتش بر محیط زیست را واگذار کند و این سازمان در زمره سازمانهای زیرمجموعه نهادهای قضایی قرار گیرد. البته به این درخواست قطعاً اشکالات اساسی وارد است اما این نشاندهنده عمق بحران مدیریت محیط زیست است که در مدیریت صنایع آلاینده و وضعیت آب و هوای شهرهای کشور، صنایع و تولیدکنندگان میبینیم.
باید این پرسش اساسی را با صدای بلند پرسید وقتی از یک طرف هم صنایع و معادن و تولیدکنندگان که نیروهای مولد اقتصاد کشور هستند، از وضعیت نظارت محیط زیست ناراضی هستند هم مردم از آلودگیهای تمام فصل شهرها و مناطق مختلف ابراز نگرانی میکنند، چه کسی پاسخگو است؟ این وضعیت سرگردانی خود دلیل کافی برای پی بردن به وضعیت محیط زیست کشور است.
هنر سازمان محیط زیست این است که دائم اعلام میکنند که ما جلوی فعالیت فلان کارخانه یا فلان توسعه را گرفتهایم! سوال این است حالا که جلوی فعالیت این کارخانهها را گرفتید، مابهازای این محدودیت چه کردهاید و چه راهکاری برای جبران آن پیشنهاد دادهاید؟ چگونه میتوان یک کارخانه سیمان بدون اینکه مشکلات محیط زیستی ایجاد کند داشته باشیم. یا اینکه چگونه میتوانیم یک کارخانه فولاد داشته باشیم که به جای اینکه در هر ساعت هزار مترمکعب آب مصرف کند، 10 مترمکعب آب مصرف کند؟ این استاندارد پذیرفتهشده اتحادیه اروپاست. اگر بخواهیم چنین اتفاقی بیفتد ما نیاز به آدمهای توانمند در حوزه مدیریت محیط زیست بهخصوص محیط زیست انسانی داریم که صنایع و معادن و آلایندگی زیرمجموعه آن میشود. اما آیا ما الان چنین نیروی زبده و متخصصی را در اختیار داریم؟ آیا نخبگان دانشگاهی و جوانان باهوش حاضر هستند در این سازمان که از مهمترین سازمانها در مدیریت توسعه پایدار و حفظ سرزمین محسوب میشود، فعالیت کنند؟ پاسخ منفی است. به دلیل فقدان نیروی انسانی و به دلیل ضعف در مدیریت و اندیشه مدیریت سازمان محیط زیست در برابر فعالیت صنایع و... به سازمان «محیط ایست» معروف میشود! این نشان میدهد که مدیریت محیط زیست به جای تعامل و ارائه راهکارهای پایدار به صنایع، تنها به آنها گفته؛ نمیتوانند فعالیت کنند!
در ماجرای قانون استقرار صنایع در شعاع چند کیلومتری شهرها، هنر سازمان محیط زیست باید این باشد که بر اساس توزیع عادلانه ثروت و امکانات و البته توان بومشناختی سرزمین بگوید اگر مجوزی برای احداث سایتهای صنعتی در شعاع 120 کیلومتری شهر تهران یا شعاع 70 کیلومتری دیگر کلانشهرها یا دیگر سکونتگاهها، داده نمیشود به این دلیل است که اگر این اتفاق بیفتد کیفیت زندگی مردم در مجاورت این صنایع مختل میشود. میزان هدررفت وقت نیروهای انسانی بیشتر میشود. به اقتصاد کشور بیشتر ضربه میخورد. دولت مجبور است هزینههای زیادی را برای درمان اختصاص دهد و... بنابراین مقاماتی که در بالادست برای چیدمان توسعه در حال برنامهریزی هستند، به جای نادیده گرفتن ظرفیتهای سرزمینی باید به اقلیم، منابع آبی و توان جغرافیایی، توان بومشناختی سرزمین توجه و توسعه را پایدار طراحی کنند. محیط زیست در ایران در ظاهر بر اساس قانون و بخشنامه میگوید که مثلاً در فلانجا نباید صنعتی احداث شود اما بعد از آن را نمیدانند چه میکنند. ارزیابی عملاً جایگاهی ندارد. برای مثال در استان سمنان که پرتی آب در بخش شرب، کشاورزی و صنعت حدود 500 میلیون مترمکعب است، چطور میخواهید 200 میلیون مترمکعب آب را انتقال دهید؟ بهتر نیست به جای هزینه حدود 30 هزار میلیارد تومان برای انتقال آب، با کمتر از دو هزار میلیارد تومان به سراغ ارتقای نرمافزاری بخش کشاورزی بروید و لولههای فرسوده و شیوههای غرقآبی را کنار بگذارید و سراغ توسعه نرمافزاری بخش صنعت بروید و... اینها مسائلی است که یک سازمان محیط زیست هوشمند و پویا میتواند انجام دهد. ما در سازمان محیط زیست محیطبانانی داریم که حتی یک دوره آموزش ابتدایی هم ندیدهاند. ما چطور میتوانیم به بهبود شرایط مدیریت محیط زیست و اعمال اندیشه پایداری در صنایع با چنین وضعیتی امیدوار باشیم.
واقعیت این است که سازمان محیط زیست در اختیار دولتهاست تا هر طور که خواستند کشور را اداره کنند. البته این فشار به بخش خصوصی برای اصلاح ساختارها و مجوزها و رعایت الزامات محیط زیستی وارد میشود اما شما در صنایع دولتی هرگز شاهد چنین سختگیریهایی نیستید چون دولت خودش به خودش مجوز توسعه ناپایدار میدهد و آن کسانی که قربانی چنین وضعیتی هستند مردم هستند و بخش خصوصی مگر کسانی جز مردم میتوانند باشند؟ در کمیسیون ماده 2 برای دادن مجوزهای توسعه برای مثال اگر ساخت سدی ارزیابی محیط زیستی آن رد شده باشد و نتواند مجوزها را دریافت کند در سه رایی که برای این مساله در کمیسیون میتوانند تصمیم بگیرند دو رای در اختیار نهادهای متولی دولتی است و البته یک رای هم در اختیار محیط زیست است و در این رایگیری طبیعی است که سد بدون ارزیابی یا ارزیابی ناقص و مشکلدار مجوز ساخت میگیرد. غالب توسعهای که برخلاف محیط زیست و پایداری منابع در ایران ایجاد شده با چنین شیوه عجیبی مجوز گرفته است. دولت نگاهی ویترینی به محیط زیست دارد و این سازمان را برای زمانهایی که فشارها برای رعایت الزامات محیط زیستی و طبیعی زیاد است و زمانی که نیاز به کاهش هزینهها در این حوزه احساس میکند، لازم دارد. قوانین بازدارنده محیط زیستی در فرآیند توسعه پایدار البته به خودیخود قوانین خوبی هستند اما در اجرای قوانین ما با چالش مواجه هستیم.
اگر سازمان محیط زیست به وظایفش عمل کند و بخواهد استاندارد لازم برای استقرار صنایع در اطراف شهرها را لحاظ کند و آلایندگی صنایع را به حداقل برساند، هم به نفع صنعت است که با کیفیت بهتر بتواند رقابت کند و هم به نفع مردم و محیط زیست است. ما مخالف این نیستیم که مثلاً بر روی دریاچه ارومیه جاده احداث نشود، بلکه ما مخالف این هستیم که چرا باید کوه تراشیده شود و برای جاده به دریاچه ریخته شود و ارتباط شمال و جنوب دریاچه قطع شود تا دریاچه دچار اختلال در پالایش خود شود. رسوبگذاری در این دریاچه به این دلیل فوقالعاده افزایش پیدا کرد. این یعنی نبود ارزیابی محیط زیستی در مدیریت!
صنعت میتواند مهمترین دوست محیط زیست باشد. امروزه در تمام دنیا غالب کمپانیهای بزرگ جهان مثلاً اتومبیلسازیها خطوطی را برای دوچرخهسازی راه انداختهاند. آنها در تلاش هستند به هوای پاک کمک کنند و به سلامت شهروندان فکر میکنند. این مسوولیت اجتماعی صنایع در قبال جامعه و محیط زیست است و ما هم باید برای مدیریت بهتر سرزمین به این سمت برویم و این اندیشه پایدار را ترویج کنیم.