معلولیت و کرامت
چرا نگاه به معلولان در ایران با ترحم و تحقیر همراه است؟
ناتوانی تنها زمانی حادث میشود که فرد قدرت انتخاب خود را از دست بدهد. خواه این فرد بدن و اندامهای سالم و کامل داشته باشد خواه نه، بدون حق انتخاب راهی جز تبدیل شدن به یک فرد معلول ندارد.
محمدحسین شاوردی: ناتوانی تنها زمانی حادث میشود که فرد قدرت انتخاب خود را از دست بدهد. خواه این فرد بدن و اندامهای سالم و کامل داشته باشد خواه نه، بدون حق انتخاب راهی جز تبدیل شدن به یک فرد معلول ندارد. کلید فهم مشکلات معلولان و از قضا سرمایه انسانی در ایران، ذهنیتی است که ناتوانی را به رگهای جامعه معلولان تزریق میکند. یک معلول در جامعهای توسعهیافته امکان دارد تا در قبای یک شهروند معمولی و آزاد، تمایلات و خواستههای خود را در طول دوره حیات پیگیری کند. این راه که از طریق قائل شدن حق برای بقای باکرامت و مسوولانه از سوی جامعه و نهادهای اجتماعی توسعه داده میشود، حلقه گمشده حل مساله معلولان در ایران است. درک غلط، منسوخ و احساسی از مساله معلولیت، و دلسوزی بدون باور به لزوم برداشتن موانع رسیدن به آزادی انتخاب، حق و امکان حرکت در مسیرهای دلخواه برای معلولان باعث میشود این قشر از جامعه به اجبار، مسیر ناتوانی را در پیش گیرند. با وجود حرکت دستگاه دیوانی در ایران برای رسمیت بخشیدن به جایگاه معمول و همسان معلولان با شهروندان، که نمود آن در عرصههای ورزشی و بعضاً هنری قابل مشاهده است. به نظر میرسد هنوز در این زمینه راه درازی در پیش داریم. شنیدن مداوم عباراتی از زبان مسوولان عالی کشور که با کنایه، ناقص بودن را با معلول بودن یکسان میدارند، خود یکی از نشانههای شناخت دقیق نداشتن از شیوه حل مساله شهروندان توانخواه و معلول در ایران در مقایسه با نُرمهای جهانی است. عبارات ناخوشایندی که از قضا، نهتنها کام خانوادههای دارای عضو معلول را تلخ میکند که تصور غلط «ناتوانی قطعی افراد معلول» را صدچندان تقویت میکند.
این گزاره از آن جهت ناامیدکننده است که معلولان و اعضای خاصتر جامعه به محض قرار گرفتن در سطحی برابر یا مشابه با افراد عادی از نظر امکانات، قدرت انتخاب و فرصتهای اجتماعی، عملکردی مشابه یا متناسب از خود بروز میدهند. مسالهای که مصداق بارز آن را میتوان در حضور درخشان معلولان در زمینهای ورزشی، عرصههای علمی و رویدادهای فرهنگی دید. بنابراین کلید حل مساله معلولیت، تغییر ذهنیتی است که ناتوانی افراد معلول را حتمی دانسته و بر لزوم نابرابری این قشر با سایر اعضای جامعه به شکل طبیعی و مصنوع صحه میگذارد. از اینرو جلوتر از توسعه شهرهای دوستدار معلولان، این اذهان شهروندان ایرانی است که بایستی به درکی نوین از پدیده معلولیت برسد. چنین درکی اگر حاصل شود، شهرهای ایرانی در سیر زمانی توسعه خود، به محیطی امنتر، فراختر، روادارانهتر و در مجموع توام با کرامت برای معلولان تبدیل میشوند. کنار گذاشتن این تفکر که تنها با پرداخت مبلغی ناچیز به سرپرستان هر فرد توانخواه، میتوان مساله معلولیت را حل کرد گام نخست رفع نابرابری نهادی از جامعه معلولان در ایران است. راهی که در انتها، شادی راستین را به زیر پوست خشکیده جامعه گونهگون ایران تزریق میکند.