تاریخ انتشار:
مدل ساده من در مورد اینکه چرا اقتصاد کلاندانان مخالفت میکنند
بدترین آزمایش ممکن
فرض کنید میخواهید آزمایشی برای تست اثرات سیاست پولی و مالی طراحی کنید و قدرت انجام هر چه خواستید را نیز دارید.
ترجمه: میلاد محمدی
Weblog: Worthwhile Canadian
بدون لحاظ معیارهای اخلاقی، چه آزمونی طراحی میکردید؟ احتمالاً چیزی شبیه این: برای 100 کشور شیر و خط بینداز، یکی سیاست پولی، دیگری سیاست مالی. بعد ببین کدام دو دهه طول میکشد. این کار به جواب میرسد. حالا، فقط برای خنده، تصور کنید بدترین آزمایش ممکن را میخواهید طراحی کنید. آزمایشی آنقدر بد که هیچ محققی هرگز نتواند برای نمایش اثرات سیاست مالی و پولی، به دادههای آن نگاه کند. چه آزمایشی طراحی میکنید؟ احتمالاً چیزی شبیه این: سیاست پولی را به طور منفی و وارون، با سیاست مالی و با هر شوک دیگری که مشاهده شود، همبسته کنید. اگر آدم متعادلی هستید، شاید همه سعیتان را بکنید طوری سیاست پولی و مالی را وضع کنید که انگار هیچ چیز برای اقتصاد پیش نیامده است. بنابراین برخی شوکهایی را که یک محقق میتوانست ببیند، شما ندیدهاید. همچنین برخی نوسانات کوچک را که بیشتر یا کمتر از حد برایشان جبرانسازی شده و برعکس شده است. محقق قادر به نمایش حتی اثر سیاست پولی نخواهد بود، چون هرگز نخواهد فهمید تحکیم پولی موجب تورم شده یا شما در واکنش به یک شوک تورمی، سیاست پولی را به قدر کافی محکم نکردهاید.
این جایی است که ما زندگی میکنیم. ما در چیزی شبیه به بدترین آزمون ممکن برای تست اقتصاد کلان زندگی میکنیم. ما در خانهای تحت کنترل «ترموستات میلتون فریدمن» زندگی میکنیم، که با اینکه ضعیف و بیثبات است و شوکهایی را که میبیند کمتر یا بیشتر از حد جبران میکند، هنوز یک ترموستات است و با وجود همه خطاهایش، برای تعیین مقدار سوختی که برای احتراق میبرد، شیر و خط نمیکند. اما حتی اگر شیر و خط هم میکرد، شما نمیتوانستید مطمئن شوید که دارد شیر و خط میکند، یا فقط دارد به شوکهایی واکنش نشان میدهد که میبیند و شما نمیبینید.
دیدگاه تان را بنویسید