تاریخ انتشار:
وزیر ارشاد در تنگنا
آیا سیدمحمد حسینی نیز همان راهی را خواهد پیمود که مرضیه وحیددستجردی پیموده بود؟
به نظر میرسد که دیماه، ماهی پرکار برای دولت دهم بوده است. در هفته اول دیماه وزیری برکنار شد که احمدینژاد برای وزارتش بهای سنگینی پرداخت کرده بود تا حداقل بتواند نام خود را به عنوان رئیسجمهوری در تاریخ ثبت کند که برای نخستین بار توانسته است تابوی انتخاب یک زن را به عنوان وزیر بشکند.
با وجود آنکه از برکناری وزیر بهداشت کمتر از 16 روز میگذرد اما در همین زمان اندک، بسیاری گزینه بعدی برکناری را سیدمحمد حسینی میدانند. تحلیلگران برای اثبات ادعای خود به انتقاد بیسابقه احمدینژاد از وزیر ارشاد در کنفرانس مطبوعاتی اخیر وی اشاره میکنند. آنجا که رئیس دولت دهم برخلاف وزیر ارشادش، توقیف روزنامه شرق را غیرقابل توجیه دانست و آن را محکوم کرد.
سیدمحمد حسینی که در حال حاضر ۴۹سالگی خود را پشت سر گذاشته است از همان ابتدا روحیه مستقلی داشت شاید همین روحیه باعث شد که بدون مشورت، با مافوق خود علیاصغر پورمحمدی مدیر معزول شبکه ۳ را به قائم مقامی وزارتخانه انتخاب کند و در برابر درخواست برخی از لابیهای قوی در کابینه مبنی بر ضرورت عزل پورمحمدی، مقاومت کند. مهمترین دلیل چهرههای تاثیرگذار کابینه برای برکناری پورمحمدی، انتساب فامیلی با وزیر اسبق کشور و نزدیکی با مخالفان برجسته اصولگرای دولت دهم بود.
اما تمام داستان به اینجا ختم نمیشود، بیان نظراتی متفاوت با نظر احمدینژاد مهمترین دلیل داغ شدن بازار شایعات است. تجربه هفت سال حضور احمدینژاد در راس قدرت نشان داده است که وی حاضر نیست وزیرانی غیرهمفکر با خود داشته باشد. از نظر رئیس دولت دهم، وزیر کسی است که بالاترین پست اجرایی وزارتخانه را در اختیار دارد و باید «مجری بیچون و چرای» اوامر رئیس دولت باشد و اگر در این میان بخواهد ابراز وجود کند باید خود به صورت محترمانه وسایل خود را جمع کند و وزارتخانه را ترک کند تا مبادا در جلسهای با حضور مشاوران ارشد خود، از آبدارچی هنگام گذاشتن چایی بشنود که خبر عزل وی بر روی خروجی پایگاه اطلاعرسانی دولت قرار گرفته است. نوع برخورد با مرضیه وحیددستجردی پیش روی سیدمحمد حسینی است. دستجردی نیز همزمان با انتقاد از بانک مرکزی در مورد عدم تخصیص ارز مرجع به دارو، ناچار شد بدون حرف و حدیث به بیمارستان آرش در خیابان رشید نقل مکان کند. با مروری بر مواضع سیدمحمد حسینی میتوان دریافت که احمدینژاد تاکنون سعهصدر زیادی در مورد عدم برکناری وزیر ارشاد از خود نشان داده است. مدت زمانی پیش وزیر ارشاد انتقادات زیادی را متوجه احمدینژاد کرد و گفت: «سال پیش که خدمت رهبری رسیدیم، رئیسجمهور گفت بحثهای اقتصادی مهم است، مباحث فرهنگی را به زمان دیگری موکول کنید که بنده به رئیسجمهور گفتم، فرهنگ را بر همه چیز مقدم بدارید؛ چون رهبری اهتمام ویژه دارند و میخواهند در جریان امور فرهنگی باشند، رئیسجمهور در ابتدا پذیرفت، اما بعد نظرش تغییر کرد و به علت عدم رعایت وقت توسط همکاران، هنگام صحبت کردن فرصتی برای بررسی مسائل فرهنگی پیش نیامد که رهبر معظم انقلاب نیز به صحبت نکردن در زمینه مسائل فرهنگی انتقاد کردند؛ ایشان با این انتقاد میخواستند عنایت خویش را به مساله فرهنگ نشان بدهند.»
زندگینامه
خانواده سیدعلی حسینی با اصالت رفسنجانی خود میتواند سوژه چند پایاننامه برای جریانشناسی سیاسی باشد. خانوادهای 9نفره با چهار برادر و پنج خواهر. برادر بزرگ خانواده، سیداحمد حسینی است که ۵۵ سال سن دارد و در حال حاضر مدیر عامل شرکت مرآت است. سیداحمد حسینی تنها پسر خانواده است که چندان علاقهای به خطبندیهای سیاسی ندارد. سیدمحمود پسر دوم خانواده، از استادان دانشگاه شهید بهشتی است و ریاست مرکز پژوهشها و مطالعات اتاق تهران را بر عهده دارد. سومین برادر این خانواده، سیدحمید حسینی عضو اتاق ایران و رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفتی است که اصلاحطلب است. در نهایت سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد کنونی به عنوان کوچکترین پسر خاندان حسینی قرار میگیرد که در دولت نهم به عنوان وزیر ارشاد معرفی شد و رای آورد. وی در سال ۸۴ به دلیل مراوداتی که با حزب موتلفه داشت به عنوان رئیس دفتر علی لاریجانی از «دولت امید» حمایت کرد اما در دور دوم ترجیح داد از احمدینژاد حمایت کند.
حسینی در سال ۱۳۴۲ در شهر رفسنجان چشم به جهان گشود. وی قبل از انقلاب در سن نوجوانی در اولین راهپیمایی که فقط ۴٠ نفر حضور داشتند در سال ۵۶ در رفسنجان دستگیر شد. سیدحمید حسینی برادر وزیر ارشاد در گفتوگویی با تجارت فردا درباره برادرش میگوید: اخوی محمد پس از انقلاب در رشته مهندسی معدن در دانشگاه باهنر کرمان درس خواند. با انقلاب فرهنگی من به اتفاق دانشجویان مدرسه عالی بازرگانی سابق به کهنوج رفتیم و جهاد سازندگی این منطقه محروم را راهاندازی کردیم و اخوی نیز به ما ملحق شد (سال ۵٨) و دو سال مسوول کارهای فرهنگی جهاد بود و نشریه ندای کپرنشین را منتشر میکرد که با استقبال خوب محلیها مواجه شده بود. وی در اواخر سال ۶٠ عازم جبهه شد و در لشگر ثارالله در جبهه جنوب عضویت داشت. بعد از انقلاب فرهنگی، دیگر علاقهای به ادامه تحصیل در رشته معدن نداشت و لذا در کنکور دانشگاه امام صادق شرکت کرد و جزو اولین دانشجویان شاخص این دانشگاه بود که همکلاسیهایش آقایان میرلوحی، عبدالله رمضانزاده و ایوبی بودند و در حین تحصیل با کبری پورمحمدی، دختر حاجشیخ عباس پورمحمدی (پدر اصغر و اکبر و عموی مصطفی پورمحمدی) ازدواج کرد.
پدر اسما، زهرا و مجتبی، پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه امام صادق در دوره دکترای الهیات دانشگاه تهران پذیرفته شد و دکترا گرفت. وی پس از اخذ مدرک دکترا، در دوره وزارت ارشاد لاریجانی، به وزارت ارشاد رفت و سپس رایزن فرهنگی ایران در کنیا شد و تقریباً چهار سال در کنیا حضور داشت. وقتی که اعتبارنامه دکتر بهرامی در مجلس چهارم تایید نشد، سیدمحمد حسینی در انتخابات میان دورهای با شیخحسین هاشمیان رقابت کرد و به مجلس رفت ولی در انتخابات مجلس پنجم به علی هاشمی و در مجلس ششم به حمید بهرامی و در مجلس هفتم به شیخحسین هاشمیان باخت و دیگر کاندیدا نشد.
سیدمحمد با اینکه در پارلمانتاریست شدن بختی نداشت اما نزدیکی به احمدینژاد وی را راهی پاستور کرد. عزیمتی که تاکنون سه سال و چهار ماه به طول انجامیده است. اما شواهد حکایت از آن دارد که نزدیکی به مخالفان برجسته اصولگرای دولت از جمله پورمحمدی و لاریجانی موجب شده تا احمدینژاد رضایت چندانی برای ادامه حضور وی در کابینه نداشته باشد. بهخصوص اینکه وی برادرخانم خود را که مورد غضب ضرغامی قرار گرفت و مجبور شد مدیریت شبکه سه را واگذار کند به قائم مقامی خود انتخاب کرد که مورد انتقاد گسترده حامیان دولت قرار گرفت. به نظر میرسد آینده به سیدمحمدحسینی ریاست اسبق دانشگاه پیام نور تعلق ندارد. وی نیز مجبور خواهد شد به زودی وزارت ارشاد را ترک کند اما هنوز معلوم نیست که مقصد بعدی سیدمحمد حسینی کجاست؟
دیدگاه تان را بنویسید