تاریخ انتشار:
نان، مهمترین کالای سبد غذایی خانوارهای ایرانی است
اقتصاد نان
سرانه مصرف نان در ایران حدود ۱۶۰ کیلوگرم است که بعد از هدفمندسازی یارانهها، این مقدار کاهش یافته است.
نان در سبد غذایی ایرانیان
آمارها نشان میدهند نان بخش عمدهای از سبد غذایی خانوارها را تشکیل میدهد. در گروه خوراکیها و آشامیدنیها که در سبد محاسبه تورم بانک مرکزی ضریب اهمیت 49/28 درصد را به خود اختصاص داده است، غلات و نان از ضریب اهمیت 56/4درصدی برخوردار هستند. در سبد مطلوب غذای ایرانیان که توسط وزارت بهداشت تعریف شده است نیز روزانه 320 گرم نان قرار دارد که سرانه مصرف نان در کشور را به بیش از 116 کیلوگرم در سال میرساند. بر اساس هرم غذایی متداولی که در جهان به کار میرود نیز مصرف روزانه شش تا 11 واحد از گروه غلات و نان توصیه شده است.
پژوهشها نیز نشان میدهند نان بخش قابل توجهی از سبد غذایی خانوار را تشکیل میدهد. حیدری و اسماعیلیپور در مقاله سال 1389 با عنوان «بررسی الگوی مصرف نان در ایران» نشان دادهاند سهم نان در مخارج خوراکی دهک اول شهری در سال 1386، 83/9 درصد و در کل مخارج خوراکی و غیرخوراکی، 69/3 درصد بوده است که طی دهه قبل از آن اندکی کاهش یافته است. یافتههای پژوهش مذکور همچنین نشان میدهد نان در سال 1386، 11/4 درصد از مخارج خوراکی و 9/0 درصد از کل مخارج خوراکی و غیرخوراکی یک خانوار شهری را تشکیل داده است. در جامعه روستایی نان سهم بیشتری داشته و در همان سال، یک خانوار دهک اول روستایی 15/12 درصد درآمد خوراکی و 12/6 درصد کل مخارج خوراکی و غیرخوراکی خود را صرف نان کرده است. این میزان به طور متوسط برای خانوارهای روستایی 51/5 درصد هزینههای خوراکی و 98/1 درصد کل هزینههای خوراکی و غیرخوراکی بوده است. بر اساس مقاله مذکور در سال 1386، نان 42 درصد انرژی روزانه یک خانوار شهری و 47 درصد انرژی روزانه یک خانوار روستایی را تامین کرده است.
آمارهای مرکز آمار ایران از طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی سال 1390 نشان میدهد آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن، با 7/26 درصد بیشترین سهم از هزینههای خوراکی یک خانوار روستایی را داشته است. هر چند در بین خانوارهای شهری گوشت بیشترین سهم را از هزینههای خوراکی داشته است، ولی بیشترین افزایش مربوط به گروه آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن با 77/62 درصد بوده است.
مقاله حیدری و اسماعیلیپور همچنین نشان میدهد در سال 1386، سهم دهک اول شهری از مخارج نان، 8/8 درصد و سهم دهک دهم، 1/12 درصد بوده است. این مقادیر برای دهکهای اول و دهم روستایی، به ترتیب 34/7 و 05/12 درصد بوده است.
از کاشت گندم تا پخت نان
بخش عمده تولید گندم کشور، برای تولید نان صورت میگیرد. در سال 90، میزان کل فروش گندم بیش از 8/8 میلیون تن بوده است که 1/8 میلیون تن برای مصارف نانوایی و بقیه آن برای مصارف صنف و صنعت بوده است. برنامه جامع شرکت بازرگانی دولتی ایران نشان میدهد در سال 1391 نیز فروش هشت میلیون تن گندم برای مصارف نانوایی و یک میلیون تن برای مصارف صنف و صنعت پیشبینی شده است. ظرفیت اسمی کارخانههای آرد کشور در پایان سال 1390، بیش از 18 میلیون تن بوده است که در عمل حدود نیمی از آن مورد استفاده قرار گرفته است. بنا بر آخرین آمارهای منتشرشده شرکت مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران، در پایان سال 1390، بیش از 68 هزار واحد نانوایی در سراسر کشور وجود داشته است که 8/34 درصد آن لواش، 5/24 درصد بربری و 6/20 درصد تافتون بودهاند.
نان، ضروری یا پست؟
برخی پژوهشهای صورتگرفته نشان میدهند نان کالایی ضروری است. مقاله خسروینژاد در سال 1387 با عنوان «اندازهگیری اثرات رفاهی حذف یارانه کالاهای اساسی بر خانوارهای شهری ایران» نشان میدهد برای تمامی طبقات خانوارهای شهری، کشش درآمدی نان در حدود 788/0 تا 855/0 است و نان کالایی ضروری به حساب میآید. همچنین نان برای تمامی طبقات، کمکشش به حساب میآید. پژوهش حیدری و اسماعیلیپور نیز نشان میدهد نان برای خانوارهای شهری و روستایی، کالایی ضروری است. علاوه بر این، یافتههای مربوط به سهم نان از تامین انرژی خانوارهای روستایی و شهری پژوهش اخیر تایید میکنند که سهم نان از تامین انرژی خانوارهای روستایی و شهری در بازه زمانی سالهای 1375 تا 1386 کاهش یافته است. علاوه بر این مقالات، پژوهش علی دینیترکمانی در سال 1375 با عنوان «تعدیل اقتصادی و فقر غذایی در ایران» نیز نان را کالایی ضروری و کمکشش برآورد کرده است. در مقابل یافتههایی از این دست که نان را کالایی ضروری برمیشمرند، پژوهش نیکوکار، حسینی و دوراندیش در سال 1389 با عنوان «بررسی آثار ترکیب بهینه ابزارهای سیاستی بر مصرفکنندگان نان در گروههای مختلف درآمدی» نتیجهگیری کرده است «نان کالایی پست است و در درآمدهای بالاتر، نسبت به سایر مواد غذایی، هزینه کمتری برای آن صرف میشود.» در این میان، پژوهش مولایی و مرادی در سال 89 با عنوان «بررسی و مقایسه ترکیب کالاهای مصرفی خانوارهای شهری ایران طی سالهای 1351 تا 1384» نیز وجود دارد که به بررسی کشش درآمدی تقاضا برای کالاهای متعدد در یک بازه زمانی طولانی پرداخته است. این پژوهش، مقطع بررسی را به دو بازه زمانی 1351 تا 1367 و 1368 تا 1384 تقسیمبندی کرد. در بازه اول، کشش درآمدی نان منفی و مساوی 01/0- و در بازه دوم مثبت و معادل 11/0 بوده است. به عبارت دیگر، در بازه زمانی تا 1367، نان کالایی پست و بعد از آن ضروری بوده است. مقاله مذکور با انجام دادن برآوردهای از این دست بر روی 21 گروه کالای خانوارهای شهری، نتیجه گرفته است «وضعیت خانوارهای شهری طی سالهای 1368 تا 1384 نسبت به سالهای 1351 تا 1367بدتر شده است.»
هدفمندسازی و نان
با هدفمندسازی یارانهها، قیمت نان نیز افزایش یافت. پژوهشهای متعددی پیش از هدفمندسازی، مساله افزایش قیمت آرد و نان و تاثیر آن بر بودجه خانوارها را بررسی کردهاند. مقاله خسروینژاد در سال 1387 «ضربهپذیری بیشتر خانوارهای پایین درآمدی را در اثر اعمال تعدیل قیمت نان» نشان میدهد و پیشنهاد میکند در هنگام صورت گرفتن این امر، اقدامات جبرانی به صورت تبعیضآمیز بین طبقات مختلف اعمال شود. مقاله حیدری و پرمه در سال 1389 نیز نتیجهگیری کرده است اثر کل افزایش قیمت آرد گندم، به طور متوسط هزینه خانوارهای شهری را بیش از 17 درصد و خانوارهای روستایی طبقات مختلف را حدود 21 تا 24 درصد افزایش خواهد داد. مقاله دیگری از دوراندیش، حسینی و نیکوکار در سال 1389 با عنوان «پیامدهای رفاهی سیاستهای کشاورزی در بازار گندم و نان» نشان میدهد کشش قیمتی نان پایین بوده و افزایش قیمت این کالا، تاثیر چشمگیری بر مصرف سرانه ندارد، ولی هزینههای صرفشده برای نان را افزایش میدهد. پژوهش محمودی و نجفی در همایش کشاورزی و توسعه ملی نشان میدهد در صورت حذف یارانه نان، امنیت غذایی سه دهک اول شهری و پنج دهک اول روستایی کاهش مییابد و این مساله بر امنیت غذایی موثر خواهد بود. با این تفاسیر به نظر میرسد مساله تاثیر هدفمندسازی بر دهکهای درآمدی و فقر غذایی، باید به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید