سال آزار کودکان
کودکآزاری زیر پوست شهر
بنا بر آمار بهزیستی در سال ۹۳، اورژانس اجتماعی روزانه ۴۰ مورد اعلام کودکآزاری به ۱۲۳ را ثبت کرده است. این آمار نشان میدهد در سال گذشته ۱۵ هزار مورد کودکآزاری فقط اعلام شده که این رقم تکاندهنده است.
متاسفانه امسال هم مانند هر سال فقط بخش اندکی از موارد کودکآزاری رسانهای شد و این نیز به خاطر قبح موضوع کودکآزاری است که افراد در بسیاری از موارد از بیان ماجرا خودداری میکنند. علاوه بر این، کودکان بلندگویی برای صحبت کردن ندارند و به همین دلیل در موارد بسیاری کودکآزاریها مخفی میماند و در نتیجه این موضوع فقط در موارد مشخصی که به مرحله حاد رسیده است، برملا و اعلام میشود. بنا بر آمار بهزیستی در سال 93، اورژانس اجتماعی روزانه 40 مورد اعلام کودکآزاری به 123 را ثبت کرده است. این آمار نشان میدهد در سال گذشته 15 هزار مورد کودکآزاری فقط اعلام شده که این رقم تکاندهنده است. ضمن اینکه توجه به این نکته ضروری است که این رقم درباره مواردی است که کودکآزاری به مرحله حاد رسیده و اورژانس اجتماعی اعلام شده است وگرنه موارد کودکآزاری در انواع مختلف، رقمی بسیار بالاتر از آنچه را که که اعلام شده است، دارد. متاسفانه خبرهای مربوط به کودکآزاری کمتر پوشش داده میشوند و اساساً کودکآزاری در ایران کمتر نمود پیدا میکند. برخی از مواردی که سال گذشته درباره مدارس و مهدکودکها اتفاق افتاد، از جمله مورد مهدکودک اردبیل که خبر آن نیز مطرح و رسانهای شد، به این علت بود که گوشیهای همراه مردم مجهز به دوربین شده است و در مواردی آنها توانستهاند از موارد کودکآزاری فیلمبرداری کنند و همین موضوع یعنی حضور گوشیهای همراه دوربیندار در دست مردم به رو شدن موارد کودکآزاری کمک میکند. متاسفانه انواع کودکآزاری در ایران به شدت رواج دارد. ما در موارد بسیاری با کودکآزاری در مدارس و حتی در مدارس خوب سطح شهر تهران روبهرو هستیم که در آن کودکآزاری فقط در قالب تنبیه بدنی صورت نمیگیرد بلکه بر کودک انواع توهین، تحقیر و آزارهای روحی و روانی انجام میشود که گاه نسبت به تنبیه بدنی اثر بدتری روی کودک دارد. متاسفانه کودکآزاری روحی و روانی هم در کشور ما خیلی رواج دارد و تا زمانی هم که به طور جدی به آن پرداخته نشود و جامعه و آموزش و پرورش برای جلوگیری از آن اقدامات لازم را انجام ندهد، این وضعیت ادامه خواهد داشت. در بسیاری از مواقع ما میبینیم که وقتی کودکآزاری اتفاق میافتد و ما علت آن را از بزرگسالان میپرسیم، متوجه میشویم که آنها در هدایت کودک ناتوان شدهاند و در مواردی در مدارس از ما میپرسند که مثلاً ما چه کاری میتوانیم با این بچه بکنیم؟ این موضوع نشاندهنده این است که آموزشهای لازم به والدین و آموزگاران داده نشده است و به نظر میرسد که یکی از دلایل مهم کودکآزاری در ایران نبودن آموزش لازم است. کودکان ضعیفترین حلقه اجتماعی هستند و به محض اینکه فشاری به خانوادهها وارد میشود، اولین قربانیان کودکان هستند. همچنین وقتی خانواده درگیر آسیبهایی مانند اعتیاد و فقر میشود که از مهمترین عوامل کودکآزاری است، بیشترین ضرر به کودکان وارد میشود چون کودکان در سن رشد هستند و شخصیتشان در حال شکلگیری است و در موارد بسیاری در وضعیت نابسامان خانوادهها، دچار آسیبهای روحی و روانی و آسیبهای جسمی و در موارد بسیاری آسیبهای جنسی میشوند. باید در نظر گرفت که شبکههای اجتماعی هم در جلوگیری از موارد کودکآزاری نقش تعیینکنندهای دارند. همانطور که میبینیم وقتی فیلم مهدکودک اردبیل بیرون میآید و در شبکههای اجتماعی به سرعت منتشر میشود، آموزش و پرورش هم مجبور میشود با عامل کودکآزاری برخورد کند. آموزش و پرورش میداند که موارد کودکآزاری در آموزش و پرورش وجود دارد ولی هیچ نظام سازمانیافته و تعریفشدهای برای کنترل خشونت علیه کودکان ندارد. به نظرم اولین و مهمترین راه آموزش و پرورش برای جلوگیری از کودکآزاری گذاشتن دورههای مناسب آموزشی است. بخشی از مقابله با کودکآزاری هم بر عهده نهادهای مدنی است که موارد خشونت را شناسایی کنند و به کنترل این آسیبها کمک کنند. من فکر میکنم تاکنون نیز انجمنها، به نسبت امکانات و محدودیتهایشان نقش آگاهیرسانی خوبی ایفا کردهاند. در واقع این شبکههای اجتماعی و نهادهای مدنی بودند که توانستند این مسائل خشونت علیه کودکان را افشا کنند وگرنه نهادهای رسمی به ویژه آموزش و پرورش به این راحتی کودکآزاریای را که زیر پوست شهر اتفاق میافتد، قبول نمیکردند.
دیدگاه تان را بنویسید