نگاهی به تخریب بافتهای تاریخی
زنگ خطر نابودی شهرهای تاریخی
خبرهایی که از تخریب میراثفرهنگی در مناطق مختلف کشور داریم نشان میدهد تخریب میراثفرهنگی، بیشتر در بافتهای شهری و بافتهای تاریخی و به خاطر عواملی مانند خیابانکشیها، یا به قولی فعالیتهای توسعهای، عمرانی و… اتفاق افتاده است که در نهایت این وضعیت نامطلوب است.
خبرهایی که از تخریب میراث فرهنگی در مناطق مختلف کشور داریم نشان میدهد تخریب میراث فرهنگی، بیشتر در بافتهای شهری و بافتهای تاریخی و به خاطر عواملی مانند خیابانکشیها، یا به قولی فعالیتهای توسعهای، عمرانی و... اتفاق افتاده است که در نهایت این وضعیت نامطلوب است.
بافتهای تاریخی باید مصونیتی پیدا کنند که به آسانی مورد آسیب قرار نگیرند. باید ضوابط از لحاظ قانونی طوری باشد که در هر برنامه توسعهای یا عمرانی بخشی از بافت تاریخی از بین نرود. ولی اکنون شرایط به گونهای است که به طور کلی شهرهای تاریخی ما در معرض نابودی هستند و من فکر میکنم تا چند سال آینده به وضعیتی میرسیم که دیگر شهر تاریخی نخواهیم داشت که بتوانیم آن را به عنوان شهر تاریخی ایران معرفی کنیم. در جریان تخریب بافتهای تاریخی همواره آثاری هم تخریب میشوند که در میان آنها آثار باارزش، آثار متوسط و آثاری که اساساً ارزش تاریخی هم ندارند وجود دارد. ولی باید در نظر گرفت که مجموعه آنها در بافت تاریخی واجد ارزشاند. یعنی ما به طور کلی در بافت تاریخی بنایی نداریم که فاقد ارزش باشد. این موضوعی است که باید برنامهریزان کشور متوجه آن باشند. به طور کلی نمیتوانیم بگوییم در سال گذشته اتفاق ویژهای برای میراث فرهنگی افتاده است چون بسیاری از اتفاقاتی که در سال گذشته افتاده است ریشه در حدود 30 یا 40 سال دارد. برنامهریزان و مسوولان باید متوجه باشند که تخریب بافتهای تاریخی یکشبه اتفاق نمیافتد و این مسائل ریشهای هستند.
گاهی در یک طرح جامع پیشنهاد غلطی داده میشود و این پیشنهاد غلط مدام تکرار شده و از این طرح جامع به یک طرح دیگر ادامه مییابد تا در نهایت فرصتی پیش میآید که بافت تاریخی تخریب شود. پس این موضوع ربطی به دولت جدید و سال گذشته و ... ندارد بلکه یکسری برنامهها هستند که اجرای آنها شروع میشود و در بلندمدت تخریب بافتها را به دنبال دارند و اگر به موقع جلوی آن گرفته نشود تبعاتش را ممکن است تا 10 سال آینده ببینیم. مسائل زیستمحیطی هم اینگونهاند. ما در موارد بسیاری دیدهایم که سد ساخته شده و در حالی که عدهای در زمان ساخت سد مدام تذکر دادهاند که این کار را نکنید چون اثرات نامطلوبی بر محیط اطراف میگذارد ولی کسی به آنها توجه نکرده است، بعد از 15 سال دیدهایم که همان سد چه تاثیرات نامطلوبی گذاشته است. باید طرحهای جامع و توسعهای کشور با نظر کارشناسان حفاظت و حفظ ارزشهای بافتهای تاریخی تهیه شود و همچنین تصمیمگیریهایی که خارج از طرحهای جامع و تفصیلی در شهرداریها اتفاق میافتد باید کنترل شوند. خوشبختانه در سالهای اخیر انجمنهای میراث فرهنگی رو به پیشرفت و توسعه بودهاند، به خصوص استقبال جوانان و تحصیلکردگان از
این رشته نیز روزبهروز بیشتر میشود و تعداد تشکلها هم مدام افزایش مییابد و قدرتشان هم زیادتر میشود و البته به نظر میرسد که جامعه هم رو به همدلی بیشتری با انجمنها میرود. البته انجمنها هم باید سعی کنند در هر جا که هستند وظایف خود را به صورت علمی انجام دهند. آنها باید از یک موضوع پرهیز کنند و آن نیز تبلیغاتی کردن ماجراهای تخریب میراث فرهنگی است. این مسائل علمی و فرهنگی هستند و انجمنها هم باید متوجه نقش خود باشند و سعی کنند فعالیتهایشان از حالت ژورنالیستی به حالت تخصصی درآید. گاهی میبینیم که روزنامهها و مجلات به مسائل هیجانی گرایش دارند و این موضوع برای آثار تاریخی خطر دارد چون هیجانات هم مخالف دارند و هم موافق و در نتیجه باهیجانی شدن ماجرا ممکن است تخریب هم بیشتر شود چون گاهی در هیجانات کسی که زورش بیشتر است دست به تخریب میزند. باید مساله میراث فرهنگی به صورت منطقی و علمی و با نگاه وفاق اجتماعی مطرح شود. باید روزنامهها هم به صورت تخصصی به موضوع بپردازند نه اینکه مدام بگویند فلان جا خراب شد و نشد و...
دیدگاه تان را بنویسید