گفتوگو با معین دهقان، مدیر کتابکده رستاک یزد
توزیعکنندگان زیاد و کتابهای دستنیافتنی
وقتی صحبت از مشکلات توزیع کتاب در شهرستانها میشود، شاید بهترین قضاوتکننده این مساله یک کتابفروش شهرستانی باشد.
وقتی صحبت از مشکلات توزیع کتاب در شهرستانها میشود، شاید بهترین قضاوتکننده این مساله یک کتابفروش شهرستانی باشد. کتابفروشی که در ایدهپردازی تلاش خود را برای جذب مخاطب انجام داده است، کتابفروشی بهروز که گردانندگان آن خودشان عناوین کتابها را انتخاب میکنند و سفارش میدهند و منتظر انتخاب توزیعکننده نیستند. یک کتابفروشی با وجود اینکه تنها شش سال است فعالیت میکند اما توانسته میان کتابخوانهای شهر جایی پیدا کند. معین دهقان مدیر کتابکده رستاک یزد است که در گفتوگویی با او درباره توزیع کتاب در این شهرستان و مشکلات آن گفتیم و شنیدیم.
بر چه اساسی انتخاب میکنید با کدام پخشکننده کار کنید؟
بر اساس ردههای کتابهایی که میخواهی انتخاب کنی سراغ پخشکننده خاص خودت میروی. کار پخشکنندهها و کتابهایی که دارند با هم متفاوت است، باید چند پخش را انتخاب کنی و این باعث میشود که یک نشرهایی را گم کنی و اگر بخواهیم با بعضی از ناشران به صورت کلی کار کنیم مثلاً چشمه یا نیلوفر سراغ خود نشر میرویم. اینجا دو موضوع هست. وقتی نشرها خودشان اقدام به پخش میکنند یا یک پخشکننده را برای تمام کارهایشان در نظر بگیرند اتفاق خوبی نیست. چون کتابفروش باید بداند که یا پخشکننده را انتخاب کند یا در شهرستان مثلاً سراغ خود ناشر برود. در این مواقع ممکن است بعضی از نشرها حذف شوند. پخشکنندههایی که من با آنها کار میکنم، توزیع خوبی دارند. بعضی کتابفروشها به پخشکننده زنگ میزنند و میگویند برایشان کتاب بهروز بفرستد یعنی عنوان معلوم نمیکنند. پخشکننده نمیتواند این کار را انجام دهد و اگر انجام دهد کتابفروش بعدها دچار مشکل میشود، کتاب میماند یا نمیداند چطور روی آن کار کند. پخشکنندهها بر اساس نوع کتابی که به آنها سفارش داده میشود کار
میکنند. بهترین گزینههایی که الان من با آنها کار میکنم گزیده و فرهنگ و آثار هستند. البته گسترش در زمینههای مختلف وارد شده و خوب کار میکند اما من بر اساس نقصیهایی که دارم سراغش میروم. یعنی کمتر رجوع میکنم. موجودیت فروشگاه رستاک را بر اساس رده ادبیات، فلسفه و هنر گذاشتهام. اگر بخواهم وارد کتابهای دانشگاهی و کمکآموزشی شوم سراغ یک پخشکننده دیگر میروم. در زمینه هنری فقط با پخش نظر و آبان کار میکنم. هر کدام از اینها برای یک حوزه هستند و سعی کردم زیاد پراکنده کار نکنم و از چندتا بیشتر نشوند. در حوزه کودک بهتر است با خود نشر فعالیت کنی چون درصد بیشتری میتوانی تخفیف بگیری و مانور بیشتری میتوانی بدهی، راحتتر و بهروز است و سریع تحویل میگیری. ولی در بزرگسال نمیشود. مانور دادن روی کتاب بزرگسال در شهرستان سخت است. در این شش سال که فعالیت میکنیم از یک کتاب جدید پنج نسخه میآوریم. میدانیم که سه نسخه را آرشیو جمعکن میبرد و دو عدد را مشتری در مرور زمان میگیرد. یا روی کتاب مانور میدهیم و بعد دوباره سفارش میدهیم. نمیتوانیم از کتابی 30 نسخه بگیریم. در شهرستان نمیشود این کار را کرد. تهران و
کلانشهرهایی مثل اصفهان و شیراز میتوانند روی این کار مانور دهند و شنیدهام که گرگان هم روی این زمینه خوب کار میکند و کتاب را به تعداد زیاد میگیرد.
چقدر زمان میبرد که کتاب به دستتان برسد؟
وقتی کتاب را سفارش میدهم نزدیک دو تا سه روز بعد به دستم میرسد و انتخاب کتاب را هم بر عهده پخشکننده نمیگذارم، در پایان هفته کتابهای روز را کنترل میکنم و سفارش میدهم تا سفارشم به کارتن برسد. از زمانی که کتاب در تهران برای مثال وسط هفته رونمایی شده، یک هفته طول میکشد تا کتاب به یزد برسد چون سفارش ما باید به کارتن برسد. همچنین کتاب گالینگور ارسال را سخت میکند و مشکلاتی برای پخشکننده ایجاد میکند. این کتابها وقتی برای باربری میرود باربری نمیداند چطور آن را جا به جا کند و مثل هر چیز دیگری در کامیون میاندازد و کتاب دچار مشکل میشود. در این مواقع مجبور میشویم کتاب را میان کتابهای آرشیوی بگذاریم.
چه مشکلات دیگری در باربری کتاب برایتان اتفاق میافتد؟
مثلاً پیش میآید کتابها نم بکشد یا سالم نرسد. اما بستگی به بستهبندی پخشکننده دارد. بعضیها خوب بستهبندی میکنند مثل گزیده و ققنوس و نظر که در نتیجه کتاب بدون مشکل میرسد.
فکر میکنید چنین مشکلاتی که در ارسال کتاب از تهران به شهرهای دیگراتفاق میافتد، چطور حل میشوند؟
در تهران یک اتفاق خوبی میان ناشران و کتابفروشها میافتد و آن تبادل است. تبادل باعث سودآوری میشود و کتابها هیچ وقت در یک فروشگاه و نشر بلوکه نمیشود. در شهرستان هر کتابفروشی برای خودش کار میکند بنابراین مجبور است کم سفارش کتاب بدهد یا اگر سفارش زیاد باشد در انبارش بلوکه میشود. در حالی که همکارش در همان شهر، باید همان کتاب را از تهران سفارش بدهد و یک هفته صبر کند تا سفارشش کامل شود و برسد.
چرا این تبادل آنجا اتفاق نمیافتد؟
دلیلش را نمیدانم اما سودآوری در ارتباط با هم بودن و تبادل خیلی بیشتر میشود. همچنین در شهرستان باید جوهایی ایجاد شود تا مردم برای خرید کتاب رمق پیدا کنند. جدیداً این اتفاق افتاده و مثلاً مردم برای هدیه دادن کتاب میخرند که این خیلی عالی و تاثیرگذار است. جدا از این باید فرهنگ کتابخوانی جا بیفتد و کتاب هم فقط کاغذی نباشد، ایبوک معرفی کنند و کتاب الکترونیکی بخوانند. باید فرهنگ کتاب و سیدی اوریجینال و رعایت حق کپیرایت جا بیفتد. این بحث خیلی زمانبر است.
البته مساله فرهنگ کتابخوانی، مسالهای کلی است و فقط مخصوص شهرستان نیست. کمبود خواننده و نبودن فرهنگ کتابخوانی مشکل همه کشور است.
بله، ولی در شهرستان بیشتر است. ما برای این مشکل چند برنامه ریختیم تا مردم را به کتابفروشی بیاوریم. یکی از آنها نشستهای هفتگی با موضوعیتهای مختلف است. یک کار دیگر قرار دادن قفسههایمان در کافهها و گالریهای مختلف است. کتابهای بهروز را هم برای مطالعه و هم برای فروش میگذاریم. هر کسی میخواهد کتاب بهروز ببیند و اگر میخواهد در همان جایگاه بخرد یا انتخاب کند و بعد بخرد. این کارها را انجام دادیم که شاید رونق بیشتری در کتاب اتفاق بیفتد و رفت و آمد کتابفروشی بیشتر شود.
این کار مخصوص کتابفروشی شماست یا با کتابفروشیهای دیگر انجام میدهید؟
در کتابفروشی خودمان این کار را انجام دادیم و برای اینکه بتوانم این طرح را کنترل کنم پنج محل را انتخاب کردم چون اگر تعدادشان زیاد باشد نمیتوانیم کنترل کنیم. از این طریق هم جابهجایی کتاب انجام میدهم و هم میتواند یک برنامه برای یک کتابفروش باشد تا رفت و آمد کتاب بیشتر شود.
مهمترین مشکل توزیع کتاب در یزد چیست؟
در اکثر مواقع کتابهای ناشران کوچک در دسترس نیستند و حتی در بعضی از پخشکنندهها نبودند. پیش آمده که مجبور شویم برای گرفتن یک کتاب به مولف زنگ بزنیم تا کتاب را تهیه کنیم. با وجودی که این همه پخشکننده کتاب در تهران داریم و حتی نشرها پخشکننده شدهاند همچنان با این مشکل روبهرو هستیم. مولفی را میشناختم که کتابش رونق آنچنانی نداشت و وقتی کتابش به ناشر دیگری سپرده شد در پرفروشهای شهر کتابها قرار گرفت. توزیعکننده خیلی تاثیرگذار است. نشرها و پخشکنندهها باید انتخاب کنند که در چه زمینههایی کار میکنند که کتابفروش بداند برای هر کتابی سراغ کدام پخش برود. مثلاً نشر سروش کلیه کتابهایش را به مدت یک تا دو سال به پخش پکتا سپرده بود چون مدیریت پخش پکتا با پخش سروش یکی بودند -اینها رانتهایی است که اتفاق میافتد- و تمام کتابهای نشر سروش از یک کتابفروشی مثل ما که با پخش پکتا کار نمیکند، بیرون کشیده میشود.
چقدر با موارد این چنینی یا آنچه رانت و باندبازی پخشکنندهها میگویند مواجه شدهاید؟
این اتفاق میافتد. فکر کنید یک مدیر فروش در نشری تمام کارهای آن نشر را به پخشی که برای خود اوست بسپرد. باعث میشود کتابهایش از کتابفروشیهایی که با آن پخشکننده کار نمیکنند، بیرون کشیده شود. مثل برنامهای که نشر هرمس انجام داد و ضربه خورد. باندبازی پخشکنندهها خیلی زیاد است. مشکل این است که تعداد پخشکنندهها هم خیلی زیاد شده است و نمیدانم بر چه اساسی دارند زیادتر هم میشوند. ناشران به پخشکنندهها کتاب میدهند تا کتاب از انبارهایشان خارج شود و پول و چک بگیرند و بتوانند نوبت چاپ را بالا ببرند که به سود آنها تمام میشود. این خیلی مهم است. ناشران هم در افزایش پخشکنندهها دخیل هستند و برایشان بیفایده نیست.
دیدگاه تان را بنویسید