فرزندخواندگی بینالمللی
کودکان بدون مرز
از میان دو میلیارد کودک جهان تقریباً ۱۵ میلیون بدون پدر و مادر هستند. میلیونها کودک دیگر نیز از سوی والدین خود رها شدهاند. بسیاری از این کودکان بداقبال تحت مراقبت خویشاوندان قرار دارند. برخی نیز بهطور موقت با پدرخوانده یا مادرخوانده زندگی میکنند.
از میان دو میلیارد کودک جهان تقریباً 15 میلیون بدون پدر و مادر هستند. میلیونها کودک دیگر نیز از سوی والدین خود رها شدهاند. بسیاری از این کودکان بداقبال تحت مراقبت خویشاوندان قرار دارند. برخی نیز بهطور موقت با پدرخوانده یا مادرخوانده زندگی میکنند. اما صدها هزار کودک در موسسات دولتی نامطلوب روزگار میگذرانند. احتمال دارد که خردسالترین و سالمترین کودکان به فرزندی پذیرفته شوند اما برای بزرگترها و کودکان معلول بهترین احتمال والدینی از خارج از کشور است. با این حال تعداد خارجیان علاقهمند به پذیرش کودکان رو به کاهش است.
دلیلی برای این امر وجود دارد. دههها بود که فرزندخواندگی در فراسوی مرزها سرعت زیادی داشت. در رومانی پس از سقوط نیکلای چائوشسکو دیکتاتور در سال 1989 هزاران یتیم به صورت غیرقانونی به فرزندخواندگی پذیرفته شدند. در گواتمالای پس از جنگ داخلی دلالان به زنان فقیر پول اندکی میدادند تا مرتباً باردار شوند یا اینکه خود کودکانی دزدیده و به فروش میرساندند. هرگاه یک کشور قوانین سختگیرانهتری اعمال میکرد تجارت کودکان به کشوری دیگر انتقال مییافت.
آن روند قدیمی متوقف شد. پس از مهاجرت بزرگ رومانیاییها، کشورهای جهان کنوانسیون فرزندخواندگی هیگ را تصویب کردند تا جلوی بدترین سناریوها را بگیرند. سال گذشته 12500 کودک به وسیله والدینی از کشورهای دیگر به فرزندخواندگی پذیرفته شدند که یکسوم ارقام مربوط به یک دهه پیش است. این نوع سختگیری قانونی ضرورت داشت. کودکان کالا نیستند که بتوان آنها را قاچاق کرد. اما بسیاری از دولتها در این زمینه اغراق کردهاند. در حال حاضر پذیرش کودکان نیازمند برای والدین مناسب و مشتاق دشوار شده است. این امر به والدین بالقوه و هم به کودکان آسیب میزند.
کامبوج و گواتمالا فرزندخواندگی از سوی خارجیان را بهطور کامل متوقف کردهاند. روسیه این امر را برای آمریکاییان ممنوع ساخت. در سایر کشورها روند اداری فرزندخواندگی سالها به طول میانجامد. این موضوعی ظالمانه است. اولین ماهها و سالهای زندگی اهمیتی فوقالعاده دارند. محروم کردن کودک از عشق و محبت والدینـ حتی اگر کودک در بهترین یتیمخانهها باشد- میتواند اثرات نامطلوبی داشته باشد که در تمامی مدت عمر همراه او خواهند بود. هر نظامی باید این اولویت را داشته باشد که بررسیهای لازم برای فرزندخواندگی باسرعت هرچه تمامتر انجام گیرند و تمامی کودکان در اختیار سرپرستان مناسب قرار گیرند. کنوانسیون هیگ نقطه آغاز خوبی است.
در این کنوانسیون آمده است: ابتدا تلاش کنید کودک در اختیار خویشاوندان قرار گیرد، اگر نشد در جستوجوی پدر یا مادرخوانده محلی باشید و اگر چنین افرادی پیدا نشدند به سراغ خارجیان بروید. منتقدان فرزندخواندگی بینالمللی عقیده دارند کودکانی که در یک فرهنگ متفاوت بزرگ میشوند منزوی و غمگین بار میآیند. این گفتار صحیح است اما گزینه جایگزین یعنی بزرگ شدن در یک موسسه اغلب بدتر است. فرزندخواندگی در خارج از کشور اغلب آخرین راهحل برای کودکانی است که تمایل به پذیرش آنها ندارند: مثلاً بزرگترها، کودکان معلول یا کودکانی از آن اقلیتهای قومی که مورد تنفر یا بیعلاقگی دیگران هستند. در گواتمالا فقط 10 درصد از کودکانی که منتظر فرزندخواندگی هستند سلامت کافی دارند. مردم گواتمالا فقط به این 10 درصد توجه میکنند از اینرو 90 درصد دیگر مغفول باقی میمانند. این در حالی است که بسیاری از مسیحیان دیندار آمریکا به این کودکان علاقهمندند بنابراین دلیلی وجود ندارد که از این ابراز محبت جلوگیری شود.
کسی تره هم خرد نمیکند
ایجاد یک سیستم ایمن و سریع فرزندخواندگی هزینه زیادی ندارد و در واقع هزینه آن از هزینه نگهداری کودکان در موسسات کمتر است. همانگونه که در طرحهای کشورهای پرو و کلمبیا دیده میشود این کار فقط به اراده سیاسی نیازمند است.
پایگاه دادههای عمومی که کودکان را به والدین مناسب ارتباط میدهند در برخی کشورهای ثروتمند عملکرد خوبی داشتهاند. بنابراین منطقی است که چنین سیستمهایی بینالمللی شوند. کودکان همین الان به والدین نیاز دارند نه بعدها.
منبع:اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید