تاریخ انتشار:
نابودی تالابها حاصل توسعه ناپایدار
موضوع تالابها در کشور همچون نقاط دیگر دنیا فقط خود تالابها نیست بلکه موضوع خدمات و کارکردهایی است که این اکوسیستمها برای جوامع انسانی به ارمغان میآورند. وقتی در مورد یک تالاب صحبت میشود موضوع فقط به ویژگیهای اکولوژیک آن مربوط نیست،
موضوع تالابها در کشور همچون نقاط دیگر دنیا فقط خود تالابها نیست بلکه موضوع خدمات و کارکردهایی است که این اکوسیستمها برای جوامع انسانی به ارمغان میآورند. وقتی در مورد یک تالاب صحبت میشود موضوع فقط به ویژگیهای اکولوژیک آن مربوط نیست، بلکه آنچه در بحث روز دنیا مطرح است و به آن توجه میشود خدمات و کارکردهایی است که این تالابها به طور معمول به جوامع بشری ارائه میکنند، از جمله اینکه میتوانند شغلهای فراوانی را برای مردم ایجاد کنند. تالابها در زمان حیات خود بیش از ۷۰ هزار شغل برای مردم حاشیهنشین خود ایجاد میکنند. تالاب هامون و شادگان به همین ترتیب بوده است، آنها دارای کارکردهای دیگری همچون تعدیل اقلیم و به ارمغان آوردن هوای مناسب برای حاشیه تالاب هستند. بسیاری از کارکردهای تفرجی و توریسمی که این تالابها دارند کارکردهایی است که به صورت رایگان در اختیار انسانها قرار گرفتهاند و اساساً برخی بهانه شکلگیری جوامع در نزدیکی خودشان بودند.
در حال حاضر آنچه در کشور باعث شده است تالابها در معرض تخریب قرار گیرند، توسعه ناپایداری بوده است که برای آنها اتفاق افتاده است. توسعه ناپایدار به صورت کشاورزی ناپایدار و صنعت نامناسب در نزدیکی آنها ایجاد شده است. توسعه شهرنشینی در نزدیکی این تالابها خود باعث تخریب روزبهروز آنها شده است.
این توسعه پارادایم نادرست توسعهای بوده است که در حوضه آبریز تالابها و بدون توجه به حقابه و شرایط اکونومیک آنها شکل گرفته است. اما توسعه ناپایدار استانها باعث شده است فشار فزایندهای به این تالابها وارد شود، این در حالی است که این مناطق تا اندازهای ظرفیت دارند و ما بیش از ظرفیتشان به آنها فشار وارد کردهایم. اکنون نیز با مروری بر گذشته متوجه میشویم توسعه زمینهای کشاورزی یا برداشتهای بیرویه و احداث سدهای بیرویه و ورود آلایندهها باعث شده است تا شرایط حال حاضر این تالابها اینگونه رقم بخورد.
در بررسیها مشخص شده است که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد تالابهای کشور یا در معرض خطر یا در معرض بحرانی هستند که در کشور خشکی همچون ایران، بهرغم نقش بسیار مهمی که در زندگی جوامع بشری حاشیه خود دارند، عملاً یک به یک به این وضعیت بحرانی نزدیک شدهاند و این تخریب زاییده کارکرد و شرایط زندگی اشتباه ما بوده است. تغییر اقلیم و خشکسالی نیز به روند و اثر این نوع فعالیتها دامن زده و وضعیت تالابها را تشدید کرده است. به طور معمول در مورد تالابهای مختلف اتفاقات مختلفی افتاده است. به هر حال طی دو دهه گذشته روند تخریب فزاینده بوده است. وقتی کشورهای مختلف با یکدیگر مقایسه میشوند متوجه میشویم که دلیل این شدت گرفتن تخریبها، روند توسعه است و انگار روند خطی مستقیمی را بین توسعه ناپایدار و از بین رفتن تالابها میتوان مشاهده کرد. اما آن چیزی که باید برای وضعیت تالابها اندیشیده شود معکوس کردن فرآیندهای توسعهای ناپایدار است. همانگونه که موضوع توسعه مشخص است، و برای بهبود روند، مسوولیت اجرایی فقط بر عهده سازمان نیست به همین خاطر سازمان به دنبال این است که فضایی فراهم شود برای مشارکت دیگر ذینفعان همچون وزارت نیرو، وزارت جهاد
کشاورزی و استانداریها و وزارت صنایع و معادن یا هر ارگان دیگری که در این زمینه میتواند یاری دهد و ارتباط دارد. اکنون تلاش میشود برای تالابهای بااهمیت در کشور یک برنامه مدیریت جامع داشته باشیم که نقش هر یک از ذینفعان در قالب این برنامهها تعریف شده باشد.
یکی دیگر از موضوعاتی که به دنبال آن هستیم، موضوع به رسمیت شناختن حقابه تالابها در برنامههای توسعه و مدیریت برنامهریزی آب در کشور است که آن را با سایر ذینفعان انجام میدهیم و به دنبال تعیین نیاز تالابها و حقابهها هستیم.
بحث دیگر بحث تثبیت حد حریم و بستر تالابهاست و اینکه اجازه دخل و تصرف بیش از این افراد و دستگاههای مختلف را به حریم تالابها ندهیم. در موضوع حفاظت و احیای تالابها کارهای اجرایی و جاری سایر دستگاههای توسعهای هم به رسمیت شناخته شود و آنها هم وقتی میخواهند الگوی توسعه را تعریف کنند باید قبل از هر چیز به موضوع پایداری تالاب توجه کنند. اینها استراتژیهای عمومی هستند که در سازمان تلاش میشود حفظ شود. معتقد هستم این کار شدنی است و معمولاً طبیعت بسیار سریع پاسخ میدهد. به نظر میرسد اگر زودتر دست به کار شویم خیلی سریعتر نتیجه میگیریم و کمی دیرتر، تخریب بیشتر میشود و برگرداندن آنها کار سختی خواهد بود.
آموزش نیز یکی از مهمترین اقداماتی است که میتواند کمککننده باشد. در بحث موضوع مشارکت جوامع محلی، یکی از محورها اطلاعرسانی و آگاهسازی از طریق آموزش است. تا مشارکت جدی داشته باشند و اطلاعرسانی در حاشیه تالابها در دستور کار است که کارهای مختلفی را با انجمنها و آموزشهای مردمنهاد، دانشآموزان و حتی روحانیون محلی و ایجاد کمپینها انجام میدهیم و تا زمانی که موضع حفاظت از تالابها تبدیل به مطالبه عمومی از سوی مردم نشود نمیتواند موفق باشد. حتی اگر همه ارگانهای دولتی هم وارد شوند و تا زمانی که مردم نخواهند و وارد میدان نشوند و به دغدغه تبدیل نشده باشد، کارکرد در این حوزه سخت خواهد بود.
موضوع حفاظت از تالابها فقط موضوع سازمان محیط زیست نیست و تا زمانی که همه دستگاهها موضوع محیط زیست را همچون کالایی به عنوان بخش خدماتده به رسمیت نشناسند و آنها هم این موضوع را در اولویتهای برنامهریزی قرار ندهند نمیتوانیم خیلی امیدوار باشیم و این امر نیازمند همکاری همه جوامع است.
حقابه تالابها با کمک سایر ذینفعان انجام میشود و در حال حاضر هم به دنبال تعیین حق و مشارکت ورود یابد برای این منظور تلاش شود.
دیدگاه تان را بنویسید