بررسی راهکارهای مواجهه با اعتیاد در گفتوگو با هومن نارنجیها
شغل معتاد را از او نگیریم
هومن نارنجیها، عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم بهزیستی که سابقه مدیر کلی امور فرهنگی پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر را هم دارد از جمله کسانی است که در پژوهش اخیر مربوط به اعتیاد و اشتغال نقش داشته است.
هومن نارنجیها، عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم بهزیستی که سابقه مدیر کلی امور فرهنگی پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر را هم دارد از جمله کسانی است که در پژوهش اخیر مربوط به اعتیاد و اشتغال نقش داشته است. او درباره برخی نتایج این پژوهش که قائممقام دبیر کل ستاد مبارزه با موادمخدر تنها به بیان نتایج کلی آن پرداخته بود میگوید: ما در اغلب ردههای شغلی اعتیاد داریم. یعنی ردپای اعتیاد در همه مشاغل دیده میشود. ما پزشک و مهندس معتاد هم داریم اما غالب این افراد کارگران ساده و کارگران نیمهماهر هستند. ناامنی روانی و فشار شغلی زیاد در محیط کار است که باعث بروز اعتیاد میشود. نارنجیها همچنین به ویژگی مشاغل در معرض خطر اعتیاد مانند شغلهای چندشیفته و مشاغلی که در آنها استرس و شببیداری وجود دارد اشاره و راهکارهای خود را اینطور مطرح میکند: نباید رویکرد حذفی را در پیش گرفت و میتوان سیاستی در پیش گرفت که مثلاً یک ماه مرخصی اجباری بدون حقوق به این کارگران بدهند و به آنها بگویند هر وقت ترک کردید به کار خود بازگردید. او ادامه میدهد: باید در طرح پیشگیری از اعتیاد این مشاغل را از نظر استرس بررسی و به کارفرماها توصیه
کنیم برای این کارگران اوقات فراغت و وقتهای استراحت بیشتری در نظر بگیرند و مقدار کار شیفتی را کاهش دهند. از نگاه او در مجموع باید برای کاهش بروز این آسیب اجتماعی به چند استراتژی آموزش، تستهای تصادفی، مشاوره و در نهایت غنیسازی اوقات فراغت و لذتهای جایگزین و سرگرمیها و توجه به امور رفاهی توجه کرد. مشروح این گفتوگو را میخوانید.
بنا به گفته قائممقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر 20 درصد افراد شاغل در محیطهای صنعتی مواد مخدر مصرف میکنند. بروز این پدیده در صنعت کشور ما چه آسیبهایی را برای صنعت به همراه دارد؟ در واقع پسلرزههای این آمار در کجا خود را نشان میدهد؟
توجه کنید که تاخیر و تعجیل میتواند در کارمندهای معتاد خیلی زیاد باشد و افراد معتاد آسیبهای پنهانی را به محیط کار و اقتصاد کشور وارد میکنند. به طوری که بهرهوری در محیطهای کار و محیطهای صنعتی خیلی کاهش مییابد. البته شاید این توسط کارفرماها محسوس نباشد اما جالب است که بدانید تقریباً ۵۰ درصد از سوانح در محیطهای کار در دنیا به علت اعتیاد نیروی کار رخ میدهد. یا بسیاری از تصادفات جادهای و سوانحی که در حملونقل رخ میدهد اعم از قطار و دیگر بخشها ناشی از اعتیاد است. در برخی از حوادث بخشهای حملونقل مانند تردد ریلی و اتوبوسی علت حادثه سوءمصرف مواد گزارش میشود و به همین دلیل این کارکنان باید از نظر تستهای آزمایشگاهی دقیقاً مورد بررسی قرار بگیرند. از سوی دیگر در برخی از مراکز صنعتی آمار اعتیاد بیش از ۳۰ درصد هم گزارش میشود.
این وضعیت در کدام صنایع است؟ میتوانید به ویژگی مشاغلی که بیشترین معتاد را دارند اشاره کنید؟
در صنایعی که کارگر کار فیزیکی و بدنی دارد درصد قابل توجهی از این شاغلان اعتیاد دارند. بررسیهای ما نشان میدهد به طور میانگین حدوداً از هر پنج کارگر، یک کارگر در محیطهای صنعتی معتاد است و این آمار بهرهوری در کشور را پایین میآورد. البته در بعضی از ادارهها و واحدهای صنعتی تستهای رندم و تصادفی گرفته میشود و به نوعی در خیلی از حوزهها بعضاً با سختگیری نسبت به تست کارکنان خود اقدام میکنند اما در مجموع باید اقدامات بیشتری انجام شود تا این مساله را بتوانند برطرف کنند. یک نکته مهم دیگر این است که در محیطهای خاصی مثل صنایعی که با مواد اشتعالی یا مثلاً با مواد انفجاری در حوزههای مختلف سر و کار دارند به هیچوجه نباید در این مشاغل اجازه دهند کارگران حتی سیگار بکشند. ممکن است فردی معتاد باشد و در این گونه مشاغل کار کند که این احتمال بروز سانحه را بیشتر میکند.
در مواردی از سوانح شغلی، فرد بر اساس غفلت یا تاخیر در باز و بسته کردن یک دریچه یا یک جرثقیل آسیبهای بسیار زیادی به آن صنعت وارد کرده است. اینجاست که لزوم غربالگری در محیطهای صنعتی بیش از پیش احساس شده و خیلی از صنایع به تدریج داوطلب اجرای طرحهای پیشگیرانه در محیطهای کار هستند. نکته بعدی که میخواهم روی آن تاکید کنم این است که رویکرد حذفی و خارج کردن معتاد از چرخه کار خودش آسیب دیگری به این افراد وارد میکند. خارج کردن معتاد از محیط کار دوباره او را به اجتماع با کلی عوارض دیگر برمیگرداند. چرا که دیگر این فرد بیکار هم که شده و مشکلات اقتصادی هم دارد و خانواده او از هم میپاشد.
به همین دلیل شخصاً از کارفرمایان خواهش میکنم در صورت شناسایی افراد معتاد در واحد خود رویکرد اخراج را در پیش نگیرند. بلکه ما باید به آنها فرصت دهیم تا برای درمان خود اقدام کنند و در محیطهای کاری خود به همین افراد مهلت درمان بدهند. یعنی آنها را به مراکز درمانی ارجاع بدهند تا از مراکز درمانی به فاصلههای چند هفته یا چند ماه برگه سلامت بگیرند و بعد از دریافت برگه سلامت دیگر این موضوع خود به خود به حل مساله کمک میکند. حتی بعضی میتوانند بگویند برای مرتبه دوم آن کارگر لغزش کرده اما در این گونه مواقع هم باز نباید رویکرد حذفی را در پیش گرفت و میتوان سیاستی در پیش گرفت که مثلاً یک ماه مرخصی اجباری بدون حقوق به این کارگران بدهند و به آنها بگویند هر وقت ترک کردید به کار خود بازگردید. حتی بعضاً ممکن است انفصال از خدمت برای چند ماه هم بدهند تا این افراد درمان شوند و سپس برگردند.
توجه کنید که در برخی از مواد مثل شیشه ما ۳۰ درصد توهم ناشی از مصرف داریم. بعضی از بیمارها به ما مراجعه میکنند و به مسائل عجیب و خطرناکی اشاره میکنند. مثلاً فردی راننده یک ماشین سنگین یا راننده آژانس مدرسه است و دارد شیشه میکشد و توهم دارد و صدا میشنود اما آزادانه دارد در سطح شهر بین بقیه مردم و در خیابان تردد میکند. این گونه افراد باید توجه کنند که جان آدمهای دیگر در اختیارشان است و اگر اینها قرار باشد شیشه مصرف کنند دیگر مشکل خیلی جدی میشود.
با توجه به مسائل حساس مورد اشاره شما پس چطور میتوان از کارفرما انتظار داشت که مثلاً این نیروهای کار را اخراج نکند؟
ببینید روشهای متفاوتی در برخورد با این کارگرها وجود دارد. مثلاً میتوانند به آنها مهلت بدهند تا برگه سلامت بگیرند. یا اینکه به بعضی که خیلی وضعیت حادی دارند انفصال موقت بدهند. اگر قرار است یک نفر با توهم شیشه در میان مردم زندگی کند و مثلاً بگوید که مغز من از طریق کامپیوتر به مردم وصل است امکان دارد خطراتی برای دیگر مردم به وجود بیاورد.
اما همین مرخصی یا انفصال موقت این کارگرها باعث بلاتکلیف ماندن برخی فرصتهای شغلی برای کارفرماها میشود و به همین دلیل شاید آنها چندان مایل به این کار نباشند و خیلی زود رویکرد اخراج را در پیش میگیرند.
من هم نمیگویم که کارفرما آن نیروی کار معتاد را با همه عوارضش نگه دارد. اینها اگر به مراکز درمانی بروند بیماری آنها کنترل میشود. من میگویم به این افراد به عنوان انسان فرصت بدهند که بیماری خود را درمان کنند. مثلاً میتواند این فرد را در یک بخش کمخطرتر در واحد اقتصادی خود هم به کار بگیرد و کارفرما میتواند مثلاً آدمی را که مسوول یک قسمت حساس است و در یک کارخانه مثلاً مادهای استفاده میکند در شغلی مانند نگهبانی یا به عنوان ناظر یک بخش به کار گیرد و اجازه ندهد در دوران مداوایش، مثلاً پشت دستگاه پرس یا جایی حساس قرار بگیرد.
در این شرایط باید اجازه دهند شش ماه تا یک سال از مدت درمان او بگذرد و مطمئن باشند که آن فرد در چرخه سلامت هست و بعد به شغل سابق خود برگردد. در این مورد که شما میگویید آیا نباید اخراج کنند، باید بگویم که توجه کنید اکنون در برخی از ادارات این افراد را ارجاع میدهند که ما از این ارجاعها متوجه شدیم مثلاً فردی تست میدهد و نتیجه تست او مثبت میشود کارفرما بلافاصله این کارگر را حتی با مثلاً ۱۷ سال سابقه اخراج میکند. به هر ترتیب من این رویکرد حذفی را نمیپسندم که با یک قرص، یک لغزش یا یک اتفاق اینچنینی بخواهند کارکنان را از چرخه کار حذف کنند. البته این را هم بگویم که ما در اغلب ردههای شغلی اعتیاد داریم. یعنی ردپای اعتیاد در همه مشاغل دیده میشود.
ما پزشک معتاد داریم.
ما مهندس معتاد داریم. ما در صنایع مختلف در بعضی از لایههای اجرایی جدی حتی در سطوح کارشناسی یکدفعه میبینیم که معتاد داریم اما خب به هر حال تعداد این افراد نسبت به جامعهای که در آن زندگی میکنند خیلی زیاد نیست. غالب این افراد کارگران ساده و کارگران نیمهماهر هستند. در این مورد آنچه لزوم آن بیش از پیش احساس میشود این است که قبل از اینکه این اتفاقات رخ دهد ما اجرای طرح پیشگیری از اعتیاد در محیطهای کاری را دنبال کنیم. در شرایط فعلی دیگر لزومش بیش از پیش احساس میشود و ما در این زمینه کارشناس داریم و بستههای خاصی توسط سازمان بهزیستی کشور طراحی و آماده شده است. فقط کافی است کارفرما در این زمینه ابراز داوطلبی و علاقهمندی کند.
در مورد علت بروز این آسیب اجتماعی مدتی پیش وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سخنانی را مطرح کرده بود که نشان میداد از نگاه او پرتنش بودن محیطهای کاری در کشور در کنار ناامنی روانی در این محیطهاست که باعث بروز اعتیاد در بین شاغلان میشود. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
در حال حاضر اکثر مشاغل صنعتی دنیا ماشینی شدهاند. یعنی اینکه فرصتهای شغلی یدی به حداقل رسیده است. قطعاً در محیطهای شغلی که امنیت شغلی وجود ندارد فشار بدنی روی کارگر زیاد است و شیفتهای کاری سختی وجود دارد و این باعث میشود خودبهخود این کارکنان و کارمندان به سمت اعتیاد سوق پیدا کنند. مثلاً ممکن است من در یک محیط کاری سخت، کار فیزیکی سختی انجام میدهم، حالا دستمزدها و حقوق کارگری افزایش مییابد و اینها میآیند و تعدیل نیرو میکنند، این به این معنی است که من که در اینجا سر کار بودم و با یک کار اضافهکار میکردم حالا باید کار یک نفر و نیمی را انجام دهم تا نبود کارگر دیگری جبران شود. این خودبهخود ما را در معرض آَسیب قرار میدهد. اینجاست که بعضی از اتفاقات محیط کاری و استرسهای شغلی خودبه خود زمینهساز اعتیاد میشوند.
در این مشاغل چه باید کرد؟
ما باید در طرح پیشگیری از اعتیاد این مشاغل را از نظر استرس بررسی و به کارفرماها توصیه کنیم برای این کارگران اوقات فراغت و وقتهای استراحت بیشتری در نظر بگیرند و مقدار کار شیفتی را کاهش دهند. خب بعضی از کارفرمایان هم برای دریافت سود بیشتر فشار روی کارگر میآورند. هر کارگری هم در آن موقعیت قرار بگیرد خواهناخواه استرس زیادی به او وارد میشود. من میگویم بعضی از مدیران ارشد و کارفرماها چندان رفتار مناسبی با نیروهای انسانی نمیکنند. مثلاً یک آدم سالم را در محیط کاری میآورند که دور او انسانهای معتاد مشغول به کار هستند و بعد از اینکه این فرد هم معتاد شد از او تست میگیرند و سپس اثبات شد که او معتاد است او را اخراج میکنند و زندگی او از هم میپاشد. او اگر در آنجا کار نمیکرد زندگی خود را میکرد و اگر گدایی میکرد بهتر بود تا زندگیاش اینطور بپاشد. به نظر من، ما در ازای نیروی انسانی که برای ایفای شغلی به کار میگیریم تعهداتی داریم و نمیتوانیم بگوییم به ما ربطی ندارد. اصلاً باید تعادلی بین کار سپردهشده به نیروی کار و توان او وجود داشته باشد. اینجاست که مقداری بحث
پیشگیری از اعتیاد در محیطهای صنعتی و توجه به سلامت کارکنان جدیتر میشود.
البته وزیر کشور هم چندی پیش در مورد علت بروز این آسیب اجتماعی سخن گفته بود اما اعتقاد او چندان مانند وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نبود. آقای رحمانیفضلی گفته بود بر اساس تمام نظرسنجیهای مختلف از دلایل اصلی گرایش به مواد مخدر، لذتجویی است.
نه، ببینید لذتجویی و کنجکاوی جزو نتایج بررسیها در جامعه عمومی است. آن تحقیق را هم من خودم انجام دادم. در آن تحقیق ما به این نتیجه رسیدیم که لذتجویی و کنجکاوی بیشترین علت اعتیاد جامعه است. اما اینکه من گفتم فشارهای فیزیکی عامل اصلی در محیطهای صنعتی است این موضوع تنها به محیطهای کاری برمیگردد. باید توجه کنید که در محیطهای کاری بیشتر این اتفاقی رخ میدهد که من به آن اشاره کردم.
در واقع سخن شما این است که بیشترین عامل اعتیاد در محیطهای کاری تنشهای روانی و ناامنی روانی است؟
ناامنی روانی و فشار شغلی زیاد در محیط کار است که باعث بروز اعتیاد میشود. اینجاست که ما باید بحث پیشگیری و نبود آگاهی را در نظر بگیریم. کارگری که دارد در یک محیط کاری کار میکند و آگاهی ندارد معلوم است که امکان لغزش دارد. مثلاً این کارگران نمیدانند کشیدن تریاک چه عوارضی برای آنها دارد. این افراد باید توجیه شوند و آموزش ببینند.
در مجموع برای حل این مساله شما چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید؟
ما چند استراتژی موفق در این زمینه داریم. اولین آن آموزش است که ما میگوییم به این کارمندان باید آموزش مناسبی ارائه شود و اگر ما به اینها آموزش ندهیم خودبهخود ممکن است در لحظات حساس و موقعیتهای خاص دچار آسیب شوند. برای همین باید آموزش ببینند. دومین استراتژی تستهای تصادفی است. تستهای بعد از حوادث و سانحه که باید نسبت به آن هم جدی باشیم و برخورد جدی کنیم. مشاوره استراتژی سوم و در نهایت غنیسازی اوقات فراغت و لذتهای جایگزین و سرگرمیها و توجه به امور رفاهی است که در بعضی از کارها کاملاً نادیده گرفته میشود. اینها را باید مدنظر قرار داد.
کارگران صنایع بیشتر در چه رنج سنی تحت تاثیر این آسیب اجتماعی قرار دارند؟
ببینید ما کلاً میگوییم میانگین سنی اعتیاد در کشور ۳۳ سال است. ۳۳ سال میانگین سنی معتادان کشور ماست و اینجا خودش یک محل ریسک میشود و اینها باید بدانند که در این رنج سنی و با این شرایط کاری که برای بعضی وجود دارد میتوانند در معرض این آسیب اجتماعی باشند.
در مورد جنسیت چطور؟
اکثریت اعتیاد ما در کشور در جنس مذکر است. وضعیت ما به این صورت است که از هر 10 فرد معتاد ۹ نفر مرد و یک نفر زن است. زنان غالباً قربانی هستند. یعنی اینکه زن خودش نرفته ماده را کشف و مصرف کند بلکه شوهرش مصرف میکرد و او هم بالطبع از شوهر و تحت فشار او رفته و استفاده کرده است و به همین دلیل آنها بیشتر قربانی همسران خود هستند.
البته احتمالاً در مشاغل صنعتی حتی تعداد زنان کمتر هم باشد، چرا که اصلاً تعداد شاغلان زن ما در این بخش خیلی کمتر از مردان است.
بله، مجموعاً هم بهکارگیری زنان در محیطهای صنعتی بسیار کم است و به همین دلیل در مشاغل صنعتی بیشترین اعتیاد سهم مردان است.
چند سال پیش فرمانده انتظامی استان البرز گفته بود ۷۰ درصد معتادان کشور شاغل هستند. از نگاه شما این معتادان چه شغلهایی باید داشته باشند؟ و چه شغلهایی را میتوان در اختیار آنها گذاشت، چون به گفته شما نمیتوان آنها را طرد کرد.
به نظر من مشاغل در معرض خطر، بیشتر شغلهای کارگران چندشیفته، رانندگان و افرادی است که در آنها استرس، شیفتهای کاری و شببیداری وجود دارد. مثلاً نگهبان یا پرستار و بعد در مرحله بعدی کارکنانی که در معرض داروها و این مواد هستند. مثل آنهایی که پرسنل بیمارستان هستند و اینها هم یک گروه در معرض خطر هستند. اما بقیه آنها در محیطهای صنعتی، کاری و کارگری مشغول به کارند. اما این به این معنا نیست که ما در سایر مشاغل اعتیاد نداشته باشیم. به هر ترتیب برای اشتغال این گروه مورد اشاره شما هم باید توجه کرد که در این مشاغل مورد اشاره من میزان آسیبپذیری افراد بیشتر است.
دیدگاه تان را بنویسید