تهاجم توفنده
خرید کالای مصرفی با انگیزه سرمایهگذاری چه پیامدهایی دارد؟
تلاطم ارزی ماههای گذشته به شکل ملموسی بر سایر بازارها نیز اثرگذار بوده و برخی از آنها را به رکود سپرده است. یکی از این بازارها، بازار کالایی و مشخصاً بازار لوازم خانگی بوده است که با افزایش نرخ ارز، کاهش چشمگیر معاملات را به همراه داشته است. از آنجا که بخش عمدهای از کالاهای لوازم خانگی وارداتی هستند و در شرایط حساس اخیر کشور، ارز با قیمت کمتر به آنها تخصیص داده نشد، افزایش قیمتها طبیعی به نظر میرسید.
سایه فتحی: تلاطم ارزی ماههای گذشته به شکل ملموسی بر سایر بازارها نیز اثرگذار بوده و برخی از آنها را به رکود سپرده است. یکی از این بازارها، بازار کالایی و مشخصاً بازار لوازم خانگی بوده است که با افزایش نرخ ارز، کاهش چشمگیر معاملات را به همراه داشته است. از آنجا که بخش عمدهای از کالاهای لوازم خانگی وارداتی هستند و در شرایط حساس اخیر کشور، ارز با قیمت کمتر به آنها تخصیص داده نشد، افزایش قیمتها طبیعی به نظر میرسید. در این میان، برندهای داخلی نیز به دلیل افزایش بهای تمامشده تولید، دست به افزایش قیمت زدند و مجموعاً آن شد که این بازار، پس از افزایش قیمتها با رکود معاملاتی مواجه شد. در چنین شرایطی بود که پیشفروش لوازم خانگی مطرح شد تا بتواند از یکسو کمبود کالا در بازار را جبران کند و از سوی دیگر نقدینگی را به سمت بنگاههای تولیدی جذب کند. صرفنظر از اینکه آیا این سیاست راهحل درستی است و میتواند آنطور که طراحان این سیاست انتظار دارند بخشی از نقدینگی را به بخش مولد اقتصاد ایران منتقل کند، نکته نگرانکننده آنجاست که چرا باید کالای مصرفی مردم هم به کالایی تبدیل شود که برخی از حیث سرمایهگذاری به آن بنگرند؟ یخچال، فریزر، ماشین لباسشویی و امثالهم از جمله کالاهایی هستند که در زمره ملزومات مصرفی مردم قلمداد میشوند و همانند اوراق بهادار یا طلا بدون عمر و سررسید نیستند. کالاهای مصرفی به دو دسته کالاهای بادوام و کالاهای بیدوام تقسیم میشوند و تنها با هدف رفع احتیاجات روزمره خریداری میشوند و میتوانند مانند نان بیدوام یا مثل لوازم خانگی بادوام تقسیم شوند اما کالاهای سرمایهای کالاهایی هستند که نه برای رفع نیاز بلکه به منظور کسب سود برای تولید خریداری میشوند. اما در شرایط فعلی که عدم قطعیت با اقتصاد ما عجین شده است تناقض سیاستگذاریهای دولت، اعمال سیاستهای رانتزا و در کنار آن انتظارات تورمی باعث شده تا عموم جامعه از هر فرصتی در بازارها برای حفظ قدرت خرید خود در برابر تورم یا حفظ ارزش داراییهایشان استفاده کنند. غافل از اینکه در این شرایط خرید کالای مصرفی با انگیزه سرمایهگذاری به مانند آنچه در بازارهای دارایی چون ارز و سکه رخ داد ممکن است به التهاب بازارهای مصرفی بیشتر دامن زند. تجربه اخیر نشان میدهد در طرح پیشفروش لوازم خانگی بیشتر افرادی استقبال کردهاند که تقاضای مصرفی نداشتند و صرفاً با نگاه سرمایهگذاری ثبتنام کردهاند. بنابراین به نظر میرسد اینگونه طرحها با توجه به حمله نقدینگی به سمتشان نتیجهای جز گرانتر شدن کالاهای مصرفی، کاهش قدرت خرید مردم و دور شدن این کالاها از دسترس متقاضیان واقعی ندارد و ممکن است زمینه قحطی کالاها را فراهم کند. البته تجربه پیشفروش کالاهای مصرفی از سوی دولت به دهه 60 برمیگردد که دولت با پیشفروش اقساطی کالا سعی در جبران کمبود کالا و متعادل کردن بازار داشت. اکنون نیز بازهم در بر همان پاشنه قبلی میچرخد و سیاستگذار با سیاستهای نخنماشده به دنبال ایجاد تعادل در بازارهاست.