سلسلهجنبان سود
منشأ تحولات در بازار داراییها چیست؟
این روزها هر خبری که به گوش میرسد بر تحرک در بازارهای دارایی دلالت دارد. در آخرین گزارشهایی که منتشر شده نرخ ارز، قیمت طلا و سکه، شاخص بورس و قیمت مسکن افزایش یافته است. این تحولات از فصل دوم سال جاری شروع شده است و به نظر میرسد به تدریج رشد این قیمتها افزایش مییابد.
این روزها هر خبری که به گوش میرسد بر تحرک در بازارهای دارایی دلالت دارد. در آخرین گزارشهایی که منتشر شده نرخ ارز، قیمت طلا و سکه، شاخص بورس و قیمت مسکن افزایش یافته است. این تحولات از فصل دوم سال جاری شروع شده است و به نظر میرسد به تدریج رشد این قیمتها افزایش مییابد. آیا عوامل مختلف موجبات این تحولات را فراهم کردهاند؟ یا همه این تحولات از یک عامل نشات میگیرد؟ و در نهایت اینکه در مقابل این تغییرات چه سیاستهایی باید در پیش گرفته شود؟
همه بازارهایی که در بالا به آنها اشاره شد بازار دارایی هستند؛ یعنی کسب بازده بر تصمیمات فعالان این بازارها تاثیر معنادار دارد. به طور مثال، معاملهگران سکه بر اساس قیمتهای جاری سکه و قیمتهای انتظاری سکه در آینده نسبت به خرید یا فروش سکه تصمیمگیری میکنند. اگر انتظار داشته باشند که قیمت آتی سکه افزایش معناداری نسبت به دیگر داراییها داشته باشد، سهم بیشتری از سبد دارایی خود را به سکه اختصاص میدهند و به واسطه تقاضای آنها برای سکه قیمت افزایش مییابد. همین تحلیل را میتوان برای بازارهای سهام و ارز ارائه کرد.
نرخ بازده بدون ریسک اغلب معیاری برای مقایسه بازده داراییهاست. به عبارت دیگر، هر چه بازده یک دارایی نسبت به نرخ بازده بدون ریسک بیشتر باشد، تقاضا برای این دارایی افزایش مییابد. بنابراین اگر نرخ بازده بدون ریسک کاهش یابد تقاضا برای همه داراییها بیشتر میشود. نرخ سود در شبکه بانکی را میتوان معیاری از بازده بدون ریسک دانست. در سالهای اخیر این نرخ تفاوت معناداری از تورم داشته است. به همین دلیل، پساندازکنندگان تمایل داشتند منابع خود را بیشتر در قالب سپردههای سرمایهگذاری نگهداری کنند تا با کمترین ریسک از بازدهی مناسب بهرهمند شوند. اما تلاش بانک مرکزی برای کاهش نرخ سود بعد از مدتها، در حال به ثمر نشستن است. اگرچه بانک مرکزی تلاش دارد نرخ سود را حتی به صورت دستوری به سرعت کاهش دهد، نرخ سود در بازار با لختی زیاد مسیر نزولی را ادامه میدهد. بنابراین منشأ تحولات در بازار داراییها یکسان است و از سیاستهای پولی (کاهش نرخ سود) نشات میگیرد.
از آنجا که کاهش نرخ سود حرکت به سمت تعادل عمومی جدید در کل اقتصاد را منجر شده، باید سیاست مناسب برای حفظ ثبات در بازارها اندیشیده شود. البته ثبات در بازار به معنی تثبیت قیمتها نیست؛ بلکه به معنی پرهیز از تغییرات شدید در قیمتهاست. بنابراین لازم است سیاستهایی اتخاذ شود که ضمن کاهش نرخ سود در بازار از افزایش شدید در رشد حجم پول جلوگیری کند. این سیاست نیز تنها با اصلاح در بازارهای مالی و تقویت پسانداز ممکن میشود. در صورتی که کارایی بازارهای مالی افزایش یابد و این بازارها بتوانند ریسک فعالیتهای مالی را کاهش دهند، منجر به کاهش نرخ سود واقعی میشوند. تلاش برای کاهش شدید نرخ سود در کوتاهمدت بدون انجام اصلاحات تنها از مسیر تزریق پول محقق میشود که در ادامه به افزایش قیمت داراییها و تشدید تورم منجر خواهد شد. بنابراین تنها راه مدیریت شرایط جاری انجام اصلاحات در نظام مالی است.