تاریخ انتشار:
کدام قوانین وضع محیطزیست را بحرانی کردند؟
قوانین مخرب
«قانون اصلاحات ارضی» (مصوب سال ۱۳۳۹)، «قانون گسترش کشاورزی در قطبهای کشاورزی»(مصوب سال ۱۳۵۴)، «قانون ملی شدن جنگلها و مراتع کشور»(مصوب سال ۱۳۴۱)، «قانون سازمان عمرانی کشور و ازدیاد سهم کشاورزان»(مصوب سال ۱۳۳۴) و «قانون مبارزه با آفات و امراض نباتی» (مصوب سال ۱۳۳۱) از جمله قوانینی هستند که متهماند به نقش داشتن در تخریب محیطزیست ایران طی دهههای اخیر و رسیدن به وضعیت کنونی.
«قانون اصلاحات ارضی» (مصوب سال 1339)، «قانون گسترش کشاورزی در قطبهای کشاورزی» (مصوب سال 1354)، «قانون ملی شدن جنگلها و مراتع کشور» (مصوب سال 1341)، «قانون سازمان عمرانی کشور و ازدیاد سهم کشاورزان» (مصوب سال 1334) و «قانون مبارزه با آفات و امراض نباتی» (مصوب سال 1331) از جمله قوانینی هستند که متهماند به نقش داشتن در تخریب محیطزیست ایران طی دهههای اخیر و رسیدن به وضعیت کنونی. اما اساساً قوانین در بحرانیشدن وضعیت محیطزیست کشور چه نقشی دارند و چقدر اثرگذارند؟ عملکرد قوه مقننه و نهادهای قانونگذار در این سالها چه نقشی در ایجاد بحرانهای زیستمحیطی داشته است؟
امروز محیطزیست ایران درگیر بحرانهای متعددی شده است. بحران آب آغاز شده؛ خشکسالیهای پیدرپی در کنار سوءمدیریت و سوءمصرف آب موضوعی است که کودکان دبستانی هم از شدت بحرانی بودن آن باخبرند، دریاچه ارومیه خشک شده و نفس دریاچه هامون به شماره افتاده است، تالابها در حال نابودیاند، سطح آبهای زیرزمینی بهشدت افت کرده و با اضافهبرداشت سالانه چندین میلیارد مترمکعب از منابع آبی، ذخایر استاتیک به مخاطره افتاده است. در این میان قوه مقننه هم با صدور مجوز حفر چاههایی که غیرمجاز بودند که در سال 1389 در مجلس شورای اسلامی رخ داد، به بحرانیتر شدن این وضعیت یاری رسانده است. بیابانزایی، برداشتهای بیرویه از مراتع و قطع درختان جنگلهای چند هزارساله کشور، آلودگی آب و خاک به پسماندها و آلودگی هوای کلانشهرها به دود خودروها و کارخانهها و آلودگی هوای مناطقی مانند خوزستان و سیستان و بلوچستان به گردوخاک و گردوغبار نیز قسمتهای دیگری از سریال بحرانی محیطزیست ایران است. زمزمههای فعالان محیطزیست به فریاد تبدیل شده و دیگر کسی مانند سالهای گذشته دغدغه داشتن برای محیطزیست را نشانه بیدردی نمیداند، اما آیا فرصتی برای جبران یا
مهلتی برای مهار بحران باقی مانده است؟ اگر راهی برای جلوگیری از گسترش بحران باقی مانده باشد، قوانین مربوط به محافظت از محیطزیست چه نقشی میتوانند در این راه ایفا کنند؟ تا امروز قوانینی مانند «قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع» مصوب 1346، «قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست» مصوب سال 1353 یا «قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا» که در سال 1374 تصویب شده، تا چه حد توانستهاند با تخریب محیطزیست و بحرانی شدن وضعیت آن مقابله کنند؟ «حفاظت و بهبود و بهسازی محیطزیست و پیشگیری و ممانعت از هر نوع آلودگی و هر اقدام مخربی که موجب برهم خوردن تعادل و تناسب محیطزیست میشود، همچنین کلیه امور مربوط به جانوران وحشی و آبزیان آبهای داخلی» در اولین ماده «قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست» بر عهده سازمان حفاظت محیطزیست گذاشته شده، اما آیا این سازمان میتواند بهتنهایی کلیه این وظایف را به انجام برساند؟ قانون برای سایر دستگاهها چه وظیفهای در این زمینه تدوین کرده است؟ این قوانین با توجه به شرایط حاضر و وخیم شدن اوضاع محیطزیست نیاز به چه بازنگریهایی دارند؟
دیدگاه تان را بنویسید