تاریخ انتشار:
آیتالله هاشمی به طرز عجیبی مشتاق نوسازی ایران بود
مصلح و توسعهگرا
بیتردید هاشمی برجستهترین سیاستمدار ایرانی و مسلمان دوران خویش است. هرچند از او تحت عنوان مبارز کهنسال یاد میشود و در دورههای مختلف زندگیاش تصمیمهای تاریخسازی گرفته و اقدامات سرنوشتسازی داشته است لیکن، به گمان من، انجام مذاکرات صلح برجستهترین فراز زندگی اوست.
بیتردید هاشمی برجستهترین سیاستمدار ایرانی و مسلمان دوران خویش است. هرچند از او تحت عنوان مبارز کهنسال یاد میشود و در دورههای مختلف زندگیاش تصمیمهای تاریخسازی گرفته و اقدامات سرنوشتسازی داشته است لیکن، به گمان من، انجام مذاکرات صلح برجستهترین فراز زندگی اوست. هرچند نام او با انقلاب اسلامی گره خورده است و فرازهای فراوانی در آن یافت میشود باز باید پایان دادن به جنگ را به عنوان پرفرازترین آنها یاد کرد. مبارزه با استعمار و استبداد، مشارکت موثر در هدایت مبارزات و راهبری میدانی انقلاب، سوگیریها و نقشهای مهمی هستند که وی در جریان خیزش ملت ایران ایفا کرده است. همچنین، ایفای نقشهای بسیار مهم در استقرار جمهوری اسلامی از عضویت در شورای انقلاب گرفته تا تصدی ریاست مجلس، ریاست جمهوری، ریاست مجلس خبرگان و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نیز مسوولیتهای تاریخسازی هستند که او در زندگی سیاسی خود بر عهده داشته است.
جانشینی فرماندهی کل قوا نیز مسوولیت خطیری است که این سیاستمدار در کارنامه خویش دارد. همه اینها بسیار مهم هستند و داشتن هر یک در زندگینامه سیاسی هر سیاستمداری فراز بسیار مهمی است. البته که پذیرش هر یک از این سمتها همراه با مخاطرات فراوان است، لیکن باز مخاطره هیچکدام به پایه مذاکرات ترک مخاصمه نیست.
هاشمی که هم با تاریخ اسلام و هم با تاریخ معاصر ایران آشنا بوده، مخاطره درگیر شدن در این فرآیند را خوب میدانسته است. با وجود این، وی داوطلب ایفای این نقش میشود و تا پایان عمر نیز هزینه آن را پرداخته است. صلح حدیبیه اولین صلحی است که در تاریخ اسلام ثبت شده است و طرفه آنکه بلافاصله پیامبر (ص) با تمام شخصیت و موقعیتی که داشت با مخالفتهای جدی مواجه شد. در تاریخ آمده است که این اقدام پیامبر (ص) موجب انتقاد و خشم برخی صحابه شد و حتی تعدادی از آنان سخنان درشت و طعنهآمیزی به ایشان گفتند. آنان این صلحنامه را باعث حقارت مسلمانان میدانستند و تا جایی بر این عقیده خود پافشاری کردند که تعدادی از آنان به پیامبری رسولالله (ص) شک کردند. در بخشی دیگر از تاریخ اسلام نتیجه حکمیت در دوران حضرت امیر(ع) منجر به شکلگیری گروه خوارج شد و نهایتاً ایشان از سوی همین گروه به شهادت رسیدند. سومین صلح معروف در تاریخ اسلام، صلح امام حسن (ع) است. این صلح برای امام (ع) آنقدر هزینه داشت تا حدی که تعدادی از بزرگان اسلام به مخالفت با ایشان پرداختند و عدهای فراتر رفتند و این اقدام ایشان را مایه ذلت مسلمانان نامیدند.
مذاکرات صلح در دوران معاصر نیز، همهجا مناقشهبرانگیز بوده است. بسیاری از منازعات خونین منطقهای در واقع ادامه اعتراضهایی است که در پی مذاکرات صلح شکل گرفتهاند. نمونه آن، منازعات درون افغانستان، سوریه، لبنان یا منطقه بالکان در اروپا و سایر مناطق جهان است. تاریخ معاصر ایران نیز شاهد نمونههای فراوانی از این دست است. البته نه هر صلحی نکوهیده است و نه تمام آنها پسندیده هستند. ولی نکته مهم، مخاطره مسلم درگیر شدن در اینگونه مذاکرات است. بیگمان مرحوم آقای هاشمی با این مخاطرات آشنا بوده و همچنان که از متن نامه مرحوم امام (ره) برمیآید، وی نیز احتمال بروز اختلاف نظرها و انواع سوءبرداشتها را میداده است. با وجود این، او به منظور حفظ ایران و حفاظت از جان ملت مسوولیت درگیر شدن در این امر خطیر را میپذیرد و همچنانکه پیشبینی میشد، آماج هزاران اتهام پس از آن نیز قرار میگیرد.
فراز دیگری که در زندگی سیاسی ایشان مهم است، فهم ایشان از ایران است. ایشان فهم درستی از تاریخ و موقعیت ایران داشتند. درک صحیح از موقعیت ایران در جهان متحول و ضرورت آماده شدن برای رویارویی با تحولات جهانی، ویژگی متمایز این سیاستمدار معاصر ایران است. هرچند او که با تاریخ ایران آشناست و با بزرگان ایران در این دوره همذاتپنداری کرده، تلاش دارد در تاریخ متوقف نشود و رو به جلو داشته باشد. او به خوبی موقعیت ممتاز ایران در ایجاد امنیت در منطقه غرب آسیا و آسیای میانه را میفهمد. لذا نقش موثری در بهبود روابط با کشورهای همسایه، جنوب خلیج فارس و آسیای میانه ایفا میکند. از سال 1992 م که بهتدریج کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اعلام استقلال کردند، ایران دوره هاشمی بلافاصله همه آنان را به رسمیت شناخت و در جهت عضویت در سازمان ملل و سایر معاهدات منطقهای به آنان کمک کرد. حس نزدیکی و همکاری با ایران در کشورهای مزبور به قدری بالا گرفت که برخی از آنان برای حل منازعات داخلی خود به هاشمی مراجعه میکردند. نمونه آن حل منازعات داخلی تاجیکستان است. او که به حوزه نفوذ تمدن ایرانی کاملاً آشنا بود، تلاش کرد از آن در جهت حفظ امنیت ایران و
تامین منافع ملی حداکثر استفاده را ببرد. او خلیج فارس را نیز خوب میفهمد. امنترین و کمتنشترین دوران این منطقه دوران وی است.
فراز سومی که در زندگی این مرد بزرگ سیاست بسیار برجسته است، تلاش وی در آبادانی ایران است. بهطرز عجیبی وی مشتاق نوسازی ایران بود به نحویکه در بسیاری موارد به مقدمات و ترتب فعالیتها بیتوجهی و گاهی حتی ایجاد مشکل میکرد. من که بهشخصه با تعداد زیادی از سیاستمداران معاصر همکار و همسخن بودهام، کمتر کسی را همانند هاشمی دیدهام که مساله اصلی وی آبادانی و نوسازی ایران باشد. یک روز به وی گفتم که شما خیلی زیاد از هلیکوپتر برای بازدیدهایتان استفاده میکنید. امنیت این پروازها چندان قابل اطمینان نیست. قدری کمتر به بازدیدهای میدانی بروید. خوب به یاد دارم که ایشان در پاسخ گفتند من تمام روزهای هفته را کار میکنم به عشق روزهای آخر هفته که به سفر بروم و از پروژههای عمران و آبادانی ایران بازدید کنم. هنوز این اواخر نیز هرگاه با وی دیدار میداشتم باز به تفصیل گزارش پروژههای مهم را تکتک از من جویا میشد. این در حالی است، که این موضوع برای اکثر سیاستمداران ملالآور است. عدهای آقای هاشمی را لیبرال یا طرفدار بازار آزاد مینامند. ولی به گمان من، او بیشتر آبادانی ایران را میخواست. روش رسیدن به آن چندان برایش مهم نبود و
این شاید نکته قابل نقد ایشان باشد.
آخرین فرازی که در زندگی سیاسی این مرد تیزهوش سیاست بسیار باشکوه و مهم است، جمعبندی ایشان از تجربه سیاسی خویش است. او در دهه آخر زندگی خود بیش از هر زمان به ارزش آزادی و توسعه سیاسی و اجتماعی پی برد و در راه آن کوشید، پافشاری کرد و هزینه داد. این از موفقیتها و شاید هم شانسهای کمنظیر زندگی اوست. کمتر سیاستمداری این موقعیت را مییابد که خودش به نقد، اصلاح یا تکمیل راه و اقدامات گذشته خود بپردازد. و شاید هم همین مایه عزت، محبوبیت و مظلومیت او شد و ملت آنچنان با شکوه با پیکر وی وداع گفتند. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
دیدگاه تان را بنویسید