تاریخ انتشار:
آیا جامعه ایرانی جامعه با نشاطی است؟
عوامل مرتبط با شادی مردم
شادی و نشاط به عنوان یکی از احساسات ریشهای مثبت و یکی از ضروریترین خواستههای فطری و نیازهای روانی انسان، نقش تعیینکنندهای در تامین سلامت فرد و جامعه داشته و از آنجا که شادی همواره با خرسندی، خوشبینی، امید و اعتماد همراه است، میتواند نقش تسریعکنندهای در فرآیند توسعه جامعه داشته باشد.
شادی و نشاط به عنوان یکی از احساسات ریشهای مثبت و یکی از ضروریترین خواستههای فطری و نیازهای روانی انسان، نقش تعیینکنندهای در تامین سلامت فرد و جامعه داشته و از آنجا که شادی همواره با خرسندی، خوشبینی، امید و اعتماد همراه است، میتواند نقش تسریعکنندهای در فرآیند توسعه جامعه داشته باشد. مساله نشاط اجتماعی از دو جنبه بسیار مهم، بهعنوان یک مساله اجتماعی و رفاهی قابل طرح و تامل است: اول، تاکید نظریههای نوین توسعه بر نقش نیروی انسانی و سلامت در توسعه. امروزه باور اساسی بر آن است که در مورد یک ملت تنها با رشد اقتصادی نمیتوان قضاوت کرد، بلکه احساس خشنودی، امنیت، رضایت اجتماعی و شادمانی مردم نیز به عنوان یکی از شاخصهای توسعه مطرح است. نظریههای نوین توسعه، پیشرفت هر جامعه را در گرو استفاده بهینه از نیروی انسانی آن جامعه میدانند. بر همین مبناست که از سال 2000 به بعد در نگاه سازمان ملل برای تعیین سطح توسعهیافتگی کشورها، متغیرهای شادکامی، امید به آینده، خشنودی و رضامندی افراد جامعه نیز به عنوان یک متغیر کلیدی وارد محاسبات شده است.
در چشمانداز 20ساله جمهوری اسلامی نیز، با درک اهمیت این موضوع، بر لزوم توجه به نیروی انسانی سالم و فراهم کردن زمینههای رشد و تعالی استعدادهای انسانی و پرورش انسانهای سالم، کارا، متعهد و بانشاط تاکید شده است. دوم، تغییر در تعریف سلامت (چرخش از تعاریف سلبی به سمت تعاریف ایجابی). از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است و متون مرتبط با روانشناسی سلامت و جامعهشناسی تنها به جنبههای منفی و رفع آثار منفی در افراد انسانی و جامعه محدود نمیشود، بلکه ابعاد گستردهتری پیدا کرده است.
در تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت نیز بر جنبه مثبت آن تاکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته میشود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد. ویژگی مهم روانی، که فرد واجد سلامت باید از آن برخوردار باشد، احساس نشاط و احساس رضامندی عمومی از زندگی است که شامل خود و دیگران در حوزههای مختلف خانواده، شغل و... میشود.
نشاط اجتماعی و عوامل مرتبط با آن
توجه و نظر محققان، اندیشمندان و حتی عوام به روان، خوشبختی و همچنین تاثیر آن در تقویت قوای روانی انسان برای مقابله با پیچیدگیها و مشکلات دنیای امروز تغییر کرده است، چراکه طبق نتایج تحقیقات موجود، شادی صرف نظر از چگونگی کسب آن میتواند سلامتی جسمانی را بهبود بخشد. متغیرهای دینداری (بعد پیامدی)، امنیت هستیشناختی، اعتماد و گستره روابط خویشاوندی از مهمترین عوامل اثرگذار بر شادی بوده و حدود 36 درصد از تغییرات شادی را توضیح میدهند. بعد پیامدی دینداری تاثیر نیرومندی بر نشاط اجتماعی داشته است. این بعد درباره پیامد رفتار و اعمال و اعتقادات دینی در زندگی روزمره است. شاید بتوان گفت عمیقترین و قویترین نمود دینداری در بعد پیامدی متجلی میشود. دو متغیر امنیت هستیشناختی و اعتماد نیز رابطه معنیدار و مثبتی با نشاط اجتماعی داشتهاند. این دو متغیر گرچه صبغهای ذهنی دارند و حالتهایی روانشناسانه به شمار میروند، اما به طور کامل از شرایط اجتماعی و تجارب افراد در بطن زندگی اجتماعی تاثیر میپذیرند. به ویژه متغیر اعتماد علاوه بر تجربههای افراد، حتی از شرایط سیاسی و برنامههای رفاهی دولت نیز تاثیر میپذیرد. اما نتایج
تحقیقات مختلف نشان میدهند اعتماد اجتماعی در جامعه کنونی ما از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. اگر در حد گمانهزنیهای اولیه (با توجه به فقدان تحقیقات) این مساله را در خصوص امنیت هستیشناختی نیز بپذیریم، آنگاه در تحلیل چرایی کمبود نشاط اجتماعی باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا امنیت هستیشناختی و اعتماد در جامعه ما پایین است؟ در پاسخ به این مساله، در کلانترین سطح تحلیل، باید به فرآیند توسعه و نحوه مدیریت این فرآیند رجوع کرد؛ فرآیندی که شاید بتوان آن را توسعه بدقواره و ناموزون نامید. فرآیند توسعه و مدرنیزاسیون که از دهههای 1340 و 1350 در ایران، به صورت جدی آغاز شده است، با تاکید یکجانبه بر جنبههای مادی و سختافزاری توسعه پیامدهای متعددی را به دنبال داشته است. مهمترین این پیامدها که بیشترین تغییرات را در بافت فرهنگی و سازماندهی اجتماعی و روابط و پیوندهای اجتماعی به وجود آورده است، رشد و گسترش شهرنشینی است. البته بلافاصله باید اضافه کرد که مشکل نه نفس پدیده شهرنشینی بلکه پیامدها و آثار برنامهریزینشده آن است. گسترش شهرنشینی در دههای اخیر، پیوندهای خویشاوندی را به عنوان چارچوب سازماندهنده روابط اجتماعی
تحت تاثیر خود قرار داده است. همچنین اجتماع محلی را که فضای شکلدهنده به محیطهای آشنا به شمار رفته و نیز جهانشناسی مذهبی و سنت را بهعنوان وسیله ارتباط حال و آینده دگرگون کرده است. این عوامل، در نظریه گیدنز، زمینههای محلی اعتماد و امنیت هستیشناختی به شمار میروند. مهاجرتهای بیرویه و گسترش شهرنشینی در اثر توسعه ناموزون، پیامدهای متعددی را به دنبال داشته است: اول اینکه گسترش تصاعدی شهرها، گسترش زیرساختهای شهری و ارائه خدمات عمومی و برنامهریزیهای رفاهی را با مشکل مواجه ساخته است. این مساله علاوه بر گسترش نارضایتی از دولت و کاهش اعتماد عمومی، موجب گسترش حاشیههای شهری و رشد فضایی ناموزون (تراکم بالا، کوچههای تاریک و بنبست، کمبود سرانه فضای سبز و...) شده که این مساله به نوبه خود افزایش نرخ آسیبهای اجتماعی و به دنبال آن کاهش احساس امنیت و در نهایت کاهش میزان اعتماد اجتماعی را به دنبال داشته است. دوم، مهاجرت و گسترش شهرها، کمیت و کیفیت روابط خویشاوندی را تحت تاثیر قرار داده است. خانواده و روابط خویشاوندی یکی از مهمترین زمینههای شکلگیری اعتماد و احساس امنیت و از مهمترین پشتوانههای حمایتی به شمار
میروند. یکی از وجوه ناموزون بودن فرآیند توسعه و مدرنیزاسیون در جامعه ما این است که به موازات تغییرات رخداده (مانند گسترش خانوادههای هستهای، کوچک شدن بعد خانوار، اشتغال زنان در خارج از خانه و...) نهادهای حمایتی جایگزین، از جمله نهادهای مدنی تقویت شدهاند.
بنابراین، خیل عظیمی از افرادی که از روستاها به شهرها یا از شهرهای کوچک به کلانشهرها مهاجرت کردهاند، از یک طرف بسیاری از روابط خویشاوندی و امنیتبخش خود را از دست داده و از طرفی در فقدان نهادهای مدنی و حمایتکننده، دچار نوعی سردرگمی میشوند. نتیجه این فرآیند بیسازمانی و فقدان همبستگی اجتماعی، احساس تنهایی و انزوا و بالاتر از آن، حس بیاعتمادی و فقدان امنیت است. بر این مبنا، اگر بخواهیم راهکاری برای افزایش نشاط اجتماعی ارائه دهیم، درکلیترین سطح باید به تقویت مفهوم اجتماع و همبستگی و انسجام اجتماعی بپردازیم. برای این منظور، هر اقدامی که بتواند موجب افزایش سطح تعاملات اجتماعی شهروندان شود، مفید است.
دامنه چنین اقداماتی میتواند از گسترش سرانه فضاهای سبز و کاربریهای تفریحی و فراغتی در سطح شهرها تا برگزاری انواع گردهماییها و جشنهای جمعی برای شهروندان در مناسبتهای خاص (اعیاد ملی و مذهبی، تولد ائمه معصوم (ع)، ایام خاص مانند شب یلدا و...)، و در مکانهای خاص، برگزاری مسابقات ورزشی و فعالیتهای تفریحی عمومی و... در نوسان باشد. در خصوص دانشجویان، نیز راهکارهای مشابهی قابل تصورند؛ به عنوان مثال برگزاری اردوهای تفریحی و زیارتی، بازدیدهای جمعی از مکانهای تاریخی، فرهنگی، موزهها و نیز برگزاری انواع مسابقات ورزشی و تفریحی.
دیدگاه تان را بنویسید