تاریخ انتشار:
سیاستمدار کنشگر
معمولاً فقدان نخبگان را به آسانی نمیتوان باور کرد، به ویژه در کشوری که نخبگان نسبت به جامعه مدنی نقش تعیینکنندهتری در توسعه کشور بازی میکنند. در شرایط فعلی ایران، به آقای هاشمی، نه یک فرد و گروه، بلکه یک ملت نیاز داشت و این فقدان جبرانناپذیری است.
درگذشت آقای هاشمی باورنکردنی است. معمولاً فقدان نخبگان را به آسانی نمیتوان باور کرد، به ویژه در کشوری که نخبگان نسبت به جامعه مدنی نقش تعیینکنندهتری در توسعه کشور بازی میکنند. در شرایط فعلی ایران، به آقای هاشمی، نه یک فرد و گروه، بلکه یک ملت نیاز داشت و این فقدان جبرانناپذیری است. در سالهای اخیر که اوج پختگی او بود میزان وفاق بر سر نظریاتش بسیار بالاتر رفته بود و بخش بیشتری از نیروهای اجتماعی به سخنانش توجه کرده و تصمیماتش را مثبت ارزیابی میکردند. او یک سیاستمدار واقعی بود و یکی از برجستهترین سیاستمداران خاورمیانه در قرن کنونی. چرا که سیاست را به معنای ابزارها و روشهای استفاده از قدرت برای اثرگذاری بر محدوده و محتوای فعالیتهای سیاسی به خوبی شناخته و بسته به شرایط به آن عمل میکرد و به این واسطه توانست بهتدریج به مردم و جهانیان نشان دهد که در ایران سیاستمداران هوشمندی هستند که میتوانند به سرنوشت این کشور جهت دهند، و لذا به این سبب مشروعیت نظام را افزایش داد. او مردی بود که هر کجا بود آنجا مهم میشد و مورد توجه؛ چه در مجلس و چه در نهاد ریاست جمهوری. اما به نظر میرسید او چون به سازندگی و آبادانی
ایران بیشتر علاقه داشت کنشگری را بیشتر میپسندید و همواره خواستار تغییرات تدریجی به ویژه اقتصادی بود. اما بیش از اینها او تلاطمات سیاسی در تاریخ ایران را بهخوبی احساس میکرد و تمام تلاشش در جهت تقویت سیاست و جامعهای طولانیمدت بود. او از هر تصمیمی که به کوتاهمدتی سیاست در ایران کمک کند دوری میکرد و از ریسک چنین تصمیماتی اجتناب میورزید. به همین جهت نیز از سوی افراطیون چپ و راست مورد انتقاد بود. فقدان او تاملات قابل توجهی را برای بازگشت به کوتاهمدتی تصمیمات در سیاست، اقتصاد و جامعه بر انگیخته است.
او سیاستمداری اقتصادمحور بود. به نقش بخش خصوصی در توسعه اقتصادی بهطور جدی اعتقاد داشت. در همان اوایل انقلاب از جمله نادر افرادی بود که بهرغم امواج شدید ضد کارآفرینی و دولتگرایی به حذف صنعتگران بزرگ و بزرگ شدن دولت راضی نبود. بهعلاوه، در دهه اخیر تمایلات او به توسعه سیاسی نشان داد که او همواره تحولات اجتماعی ایران را رصد میکرد و به آن میاندیشید.
هوش سرشار او قرینه مهمی برای «نظریه هوش» فراهم میکند. او باهوش بود در حالیکه زمینه خانوادگی و تحصیلی او تاثیری در این مساله نشان نمیداد. به نوشته خودشان تا سن ۱۴ سالگی که از روستای بهرمان عازم قم میشود حتی رادیو ندیده بود. هوش ایشان بهعنوان یک سیاستمدار توانا مسلماً یافتههای پژوهشی همبستگی معنادار میزان هوش برحسب تفاوتهای آموزشی، خانوادگی و طبقاتی را مورد سوال قرار خواهد داد. اما مسلماً تجربه زیسته نیز به افزایش هوششان کمک فراوانی کرد تا نقش موثری از او در سیاست، اقتصاد و جامعه ایران شاهد باشیم. تفاوت مهم او با دیگران بازاندیشی او بود و این را میتوان از عادت ایشان به یادداشتنویسی روزانه استنباط کرد. همین ویژگی تاثیر زیادی داشت بر اینکه او روزانه برمیگشت بر آنچه گفته و عمل کرده بود. این ویژگی نوعی آگاهی در زمان برایشان به ارمغان آورده بود. چنین تجربهای، شخصیتی پدید میآورد که دائماً رابطه علت و معلولی پدیدهها را در نظر و عمل ارزیابی کند. بنابراین اشتباه کمتری از او سر میزد و بر تصمیمات خود و تبعات آن، آگاه بود. مسلماً بازاندیشی ما از او نیز که با مرور شرح حال و تحلیل اقدامات او از سوی محققان
عملی خواهد شد میراثی مهم برای سیاست در ایران باقی خواهد گذاشت.
دیدگاه تان را بنویسید