تاریخ انتشار:
آینده فاینانس را چه خطراتی تهدید میکند؟
خطر اعوجاج
در میزگرد آینده تامین مالی در جهان پنج نفر از چهرههای شاخص بازارهای مالی چه در حوزه آکادمیک و چه در حوزه بازارها حضور داشتند و تام کین مجری سرشناس تلویزیون بلومبرگ این میزگرد را اداره کرد. حاضران در میزگرد: جان کرایان مدیر ارشد اجرایی دویچه بانک، ماریو گرکو مدیر ارشد اجرایی شرکت بیمه زوریخ، کنثروگوف اقتصاددان و استاد دانشگاه هاروارد، دیوید روبستین مدیرعامل و موسس گروه مالی کارلیل و آن ریچاردز مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری M&G.
در میزگرد آینده تامین مالی در جهان پنج نفر از چهرههای شاخص بازارهای مالی چه در حوزه آکادمیک و چه در حوزه بازارها حضور داشتند و تام کین مجری سرشناس تلویزیون بلومبرگ این میزگرد را اداره کرد. حاضران در میزگرد: جان کرایان مدیر ارشد اجرایی دویچه بانک، ماریو گرکو مدیر ارشد اجرایی شرکت بیمه زوریخ، کنث روگوف اقتصاددان و استاد دانشگاه هاروارد، دیوید روبستین مدیرعامل و موسس گروه مالی کارلیل و آن ریچاردز مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری M&G.
تام کین: 13 سال است که من به طور مداوم میزگردهایی را به این شکل برگزار میکنم. برخی میزگردهای شگفتانگیز با لحظات بهیادماندنی وجود داشته است اما میتوانم بگویم که تمامی نشستهای مجمع اقتصاد جهانی امسال از همیشه بهتر بودهاند؛ با توجه به خط سیر سیاست و اقتصاد و همچنین مسائل مالی، صحبت در خصوص آینده بخش مالی دنیا میتواند بسیار جذاب باشد. اجازه دهید کار را با معرفی کوتاه شرکتکنندگان آغاز کنم تا بعد به بحث سه ساعتهمان بپردازیم. ما امروز شرکتکنندهای داریم که ریاضیات مربوط به اعوجاج بزرگ (the mathematics of great distortion) را درک میکند. آنه ریچاردز مسوولیتهایی نظیر پیداکردن یک فرضیه آماری (actuarial assumption) و باید و نبایدهای اقتصاد آینده را برعهده دارد. ما امروز شرکتکنندهای داریم که از دیرباز وظیفه سنگین تنظیم الزامات مربوط به دنیای نامتعارف بیمهها را عهدهدار است و علاوه بر آن روی تغییرات آنها که همراه با تکنولوژی روز با سرعت نور انجام میگیرد، کار
میکند. دیگر شرکتکننده ما شخصی است که شرایط ارتباط مسائل مالی نوین را با مقررات و سیاستهای جهانی فراهم آورده است. ما شرکتکنندهای داریم که چارچوب تاریخی بینظیری را ارائه کرده است؛ کسی که خود را وقف جمعآوری تکههای میراث و تاریخ ایالات متحده کرده و احتمالاً هیچکس در اینجا بهخوبی او دهه ۱۹۳۰ را درک نکرده است. و در نهایت دیگر شرکتکننده ما کسی است که کتاب منتخب سال من را نوشته است. کتابی که واکنشهای فراوانی در سطح جهانی داشته است. خب، بهتر است برویم سر اصل مطلب. من حدس میزنم که بحث مالی در آینده شامل چگونگی شکلگیری آینده و راهبردهایی باشد که میتوان برای آینده به کار گرفت. ما اغلب تاکتیکهایی را که در کوتاهمدت منجر به راهبردهای بلندمدت میشود، فراموش میکنیم. ریچاردز تو متخصص اعوجاج بزرگ هستی. تو میدانی که چگونه بازار اوراق قرضه معیاری از این بحران است و اینکه این اعوجاج باعث تغییر شکل تمامی داراییها شده است. آیا علت اینکه ما اینجا در داووس دور هم جمع شدهایم اعوجاج بزرگ بوده است؟ آیا نرخ بهره منفی که سراسر دنیا را دربرگرفته ناشی از این اعوجاج بزرگ است؟
آن ریچاردز: از نظر من، جهان نقطه عطف را پشت سر گذاشته است. منظورم این است که بازار اوراق قرضه هنوز هم مقدار زیادی اعوجاج دارد. چیزی که در سال ۲۰۱۶ بسیار واضح بود تغییر جهتی بود که بانکها و خود بانکداران با نگاه به آنچه سیاست مالی توانایی انجام آن را دارد، به وجود آوردند. نمودار جالبی در این زمینه وجود دارد؛ اگر به گفتههای جانت یلن در ابتدای سال نگاهی بیندازید، او حتی یک بار هم واژه «مالی» را به کار نبرده است اما هر چه به پایان سال نزدیک شدیم روند تغییر کرده و او در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود 20 بار واژه «مالی» را به کار برد. چیزی که نشان از این حقیقت دارد که بانکهای مرکزی دریافتهاند تنها اولویت مستقل بودن از دولت به هیچ وجه کافی نیست. شما نیاز دارید سیاستهای مالی و پولی را مجبور کنید تا با هم کار کنند و من فکر میکنم این واکنشی است که بازارهای اوراق قرضه پس از درک اوضاع طی سال ۲۰۱۶ از خود نشان دادند. ما به یک چارچوب جدید برای چگونگی انتقال سیاست مالی به درون
اقتصاد واقعی نیازمندیم و این روشی است که ما باید خود را با آن تطبیق دهیم. این نشان میدهد که چرا ما در پایان این دوره 30ساله بازارهای یکطرفه اوراق قرضه هستیم.
کین: دیوید روبستین، من معتقدم در حال حاضر ما با چالش مالی مواجهیم. آیا این سیاست نجات مالی که امثال آنگلا مرکل به دنبال آن هستند در سال ۲۰۱۷ الگویی را برای فاینانسی متعادلتر فراهم میکند؟
دیوید روبستین: در آمریکا در شش سال گذشته اتخاذ سیاست مالی بسیار دشوار بوده است چرا که کنگره و رئیسجمهور با یکدیگر هماهنگ نبودهاند. به همین جهت هیچ قانون مالی مهمی به تصویب کنگره نرسیده است. حال که ما یک کنگره جمهوریخواه و یک رئیسجمهور جمهوریخواه داریم باید شاهد تصویب قوانینی درباره سیاست مالی و کاهش چشمگیر مالیات باشیم.
اگر این اتفاق رخ دهد در پی آن تحریک مالی قابلتوجهی را در ایالات متحده شاهد خواهیم بود. به نظر من سیاستهای پولی به اندازه گذشته اهمیت نخواهد داشت ولی از طرف دیگر سیاست پولی میتواند به عنوان یک عامل مهم مورد استفاده قرار گیرد چرا که احتمال دارد فدرالرزرو تا حدودی به افزایش نرخ بهره ادامه دهد که این موضوع باعث ایجاد یک ناهنجاری خواهد شد. شما یک سیاست مالی دارید که از سوی جمهوریخواهان کنترل میشود و یک سیاست پولی که در اصل توسط دموکراتهایی که بهصورت عمده تشکیلدهنده یا کنترلکننده فدرالرزرو هستند، شکل میگیرد. ما خواهیم دید که سرانجام این جدال چه خواهد شد اما به احتمال قوی کنگره قوانینی را در حوزه مالیات به تصویب میرساند. هنگامی که به دوران بوش یا ریگان نگاه کنید درمییابید که تقریباً 9 تا 10 ماه زمان برای تصویب قوانین مالیاتی نیاز است. بنابراین هیچ چیز یکشبه رخ نمیدهد و ما میدانیم که رئیسجمهور در مقایسه با کنگره تاثیر چندانی بر تصویب این قوانین ندارد. به همین دلیل زمان مشخص خواهد کرد تا واقعاً بدانیم چه تغییرات مالیای بهوقوع خواهد پیوست.
کین: ماریو گرکو، برای اینکه به فاینانس برگردیم و بخشی که آقای روبستین از آن سخن گفت، از آنجا که ایده تغییر الگوی مقررات مطرح است، آیا شما به دنبال تغییری در مقررات برای فاینانس سال ۲۰۱۷ در زوریخ هستید؟ این تغییرات به چه صورت خواهد بود؟
ماریو گرکو: موضوع مهمی که ما در حوزه قوانین سرمایه با آن روبهرو هستیم یکپارچهسازی این قوانین در اروپا، آمریکا و آسیاست. البته ما به دنبال استانداردسازی قوانین سرمایه در سراسر اروپا هستیم اما تصور میکنم دستیابی به آن خیلی مشکل خواهد بود.
کین: کدام نهاد دولتی از دید شما بیشترین عقلگرایی را درباره آینده فاینانس دارد؟
گرکو: مساله مهمی که ما به عنوان شرکتهای بیمه با آن مواجه هستیم این است که نهادهای نظارتی مایلند قانونگذاری کنند. آنها عادت کردهاند شرکتها را بهصورت بانک درنظر بگیرند. ما در جهانی زندگی میکنیم که بدهیهای مشتریان را میپذیریم و داراییها را با بدهیها تطبیق میدهیم. ما هماهنگی بسیار خوبی را بین بدهیها و داراییها در طی زمان درازی برقرار کردهایم. بانکها این کار را انجام نمیدهند. و این چیزی است که ما بر روی آن با تنظیمکنندگان مقررات مناقشه داریم.
کین: جان کرایان، شما سالهای پرحادثهای را در دویچه بانک پشت سر گذاشتهاید. با نگاه به سالی که گذشت، آینده بانکهای بزرگ را در پنج سال آینده چطور میبینید؟
جان کرایان: ما با قمار روی تکنولوژی روبهرو هستیم. مطمئن نیستیم که ماهیت اساسی محصولات دچار تغییر چشمگیری شود اگرچه مقررات تمایل دارد بر آن اثر بگذارد. ما تصور میکنیم، تقاضاهای مشتریان و شرکایمان به علت مکانیسم تحویل (delivery mechanism) تغییرات زیادی خواهد کرد و این به ما کمک خواهد کرد تا از خود محافظت کنیم. ما قادر خواهیم بود از تکنولوژی بهره گیریم تا سیستمهای نظارتی و کنترلی خود را بهبود بخشیم و همچنین به وسیله آن کارایی و خدمات مشتریان را ارتقا دهیم.
کین: با توجه به سرمایهگذاریهایی که شما روی ایده بانکداری نوین کردهاید، آیا آینده فاینانس موجب تغییرات بنیادی در سیستم بانکی جدید خواهد شد؟
کرایان: بله متفاوت خواهد بود اما اگر شما تعریف محدود بانکداری را در نظر داشته باشید یعنی اینکه وظیفه ما اخذ سپرده است و این وظیفه برای ما شکلی از حفظ وضع موجود را فراهم میکند، این موضوع از ما در مقابل تازهواردها حمایت نمیکند. چرا که به طور کلی هر چیزی میل دارد که وضعیت موجود خود را حفظ کند.
قوانین و مقررات معمولاً تغییرات را آسان نمیکنند. بنابراین برخلاف مقررات ما تلاش کردهایم که خلاق باشیم. تقریباً یک دهه از حضور نوآوری در خدمات مالی میگذرد. البته ما بهجز در مجراهای تحویل (delivery channels) خلاق نبودهایم. به همین جهت تکنولوژی موضوعی کلیدی در پنج سال آینده خواهد بود.
کنثروگوف: فکر میکنم بانکهای مرکزی، نه در پنج سال آینده بلکه در ۲۰ سال آینده پول دیجیتال را خواهند پذیرفت. آنها همین الان هم پول دیجیتال دارند، برای مثال دویچهبانک ذخیره خود را در بانک مرکزی بهصورت دیجیتال نگهداری میکند، اما منظورم این است که این موضوع فراگیرتر خواهد شد.
قوانین و مقررات معمولاً تغییرات را آسان نمیکنند. بنابراین برخلاف مقررات ما تلاش کردهایم که خلاق باشیم. تقریباً یک دهه از حضور نوآوری در خدمات مالی میگذرد. البته ما بهجز در مجراهای تحویل (delivery channels) خلاق نبودهایم. به همین جهت تکنولوژی موضوعی کلیدی در پنج سال آینده خواهد بود.
کین: پروفسور روگوف (Rogoff) ما درباره راهبردها صحبت کردیم ولی درباره شوکهای تاکتیکی نظیر تغییرات نظام پول نقد در هند چیزی نگفتیم. هنگامی که به بلایای ناشی از پول نقد مینگری یا هنگامی که برخی طرحهای آزمایشی را میبینی، چه درسی از نوآوری میگیری؟ با مسائلی که در شش ماه گذشته دیدهای (بهویژه در هند در کنار تجربیات دیگر جاها) آیا میتوان زمینه جدیدی برای آینده تامین مالی متصور بود؟
کنث روگوف: این قضیه یک ابداع اساسی بود که جهت حرکت فاینانس را در حال حاضر نشان میدهد. قسمت زیادی از آن در بخش خصوصی گسترش یافت و اگر شما به تاریخ پول نگاهی بیندازید مشاهده میکنید که بخشهای خصوصی از زمان استانداردسازی سکه تا پول رایج کاغذی گرفته تا هر آنچه در آینده به آن برسیم همواره ابداعکنندگان اصلی بودهاند. اما بانکهای مرکزی به سختی به این پدیده نگاه میکنند. با وجود این فکر میکنم بانکهای مرکزی، نه در پنج سال آینده بلکه در 20 سال آینده پول دیجیتال را خواهند پذیرفت. آنها همین الان هم پول دیجیتال دارند، برای مثال دویچه بانک ذخیره خود را در بانک مرکزی بهصورت دیجیتال نگهداری میکند، اما منظورم این است که این موضوع فراگیرتر خواهد شد. و این یک امر منطقی خواهد بود. برای مثال مردم به جای آنکه برای اخذ وجه به بانکهای واسطه بروند میتوانند این کار را از طریق بانک مرکزی انجام دهند. همچنین بخش خصوصی قادر خواهد بود تا قراردادهای قانونی را انجام داده و همچنین به
بانکها امکان دهد بدون حضور طرف ثالث معامله کرده و پول جابهجا کنند. این زمان برای نوآوری بسیار جذاب است اما من این احساس را دارم که قانونگذاران به شدت از قافله عقب هستند.
کین: دیوید من به حباب ۱۹۳۰ فکر میکنم و این ایده ترکیب، آیا تصور میکنی که چنین حبابی دیر یا زود اتفاق بیفتد؟
روبستین: در واقع آنچه اتفاق افتاده این است که تعداد زیادی از بانکها بعد از رکود بزرگ ادغام شدهاند. به لطف ادغامی که در دهه 1930 اتفاق افتاد، هماکنون تعداد بانکهای بزرگ کاهش یافته است. هماکنون بانکها نقش مهمی ایفا میکنند اما موسسات خدمات مالی هم وجود دارند که نقش فزایندهای را در صنعت خدمات مالی ایفا میکنند. انقلاب موسوم به فینتک (FinTech) بانکها را واقعاً دگرگون کرده است. برای مثال امروزه بسیاری از مردم قبوضشان را با تلفن همراه پرداخت میکنند و الزاماً برای انجام امور روزمره چک بانکی نمینویسند. چین و هند به شکل قابل توجهی در این راه پیشرو هستند، در حالی که آمریکا خود را مرکز مالی جهان در نظر میگیرد. انقلابی که در حوزه خدمات مالی در جریان است هماکنون در بازارهای نوظهور مانند چین و هند در حال رخ دادن است؛ جایی که آنها برخی از موانعی را که ما در آمریکا داریم دور زدهاند و از بازار نوظهور به انقلاب فینتک رسیدهاند. به همین سبب است که شما در چین (در مقایسه با آمریکا) افراد بسیار بیشتری را پیدا میکنید که با پرداخت از طریق تلفن همراه مشکلی ندارند. همچنین شما راههای بسیار زیاد
دیگری را خواهید دید که مردم برای خلاص شدن از سیستم بانکی برای انجام اموری که سابق بر این بانکها مسوول انجام دادنشان بودند، از موسسات مالی کمک میگیرند. بههمراه انقلاب فینتک مقادیر بسیار زیادی پول به این فضا وارد شده است. هماکنون نسبت به پنج سال گذشته میزان سرمایهای که در بخش فینتک وجود دارد پنج برابر شده است. برآورد میشود طی 10 سال آینده این مقدار هر سال ۵۰ درصد افزایش یابد. چرا که فرصتهای زیادی برای سرمایهگذاران در این حوزه وجود خواهد داشت.
کین: بسیار خوب. جان کرایان بعد از این مقدمه، فهرست اقدامات مورد نیاز برای بانکها چیست؟ چگونه شما این نوآوریهای تکنولوژیک را وارد اقتصاد بانکی و مالی کمتر توسعهیافته میکنید؟
کرایان: ما میتوانیم چند روش را برای این منظور بهکار گیریم. یکی از روشها کار کردن با این افراد است. اما اندکی فاصله وجود دارد چرا که ما یک شرکت چندملیتی هستیم و این نهادی نیست که افراد جوان برای کار در آن این روزها سر و دست بشکنند بنابراین ما راههای جدیدی را بهویژه برای کار با جوانان مییابیم. آنها قراردادهای استخدامی متفاوتی را میخواهند که رابطه کارفرما-کارمند در آن سادهتر باشد.
گاهی اوقات آنها مقداری سهام میخواهند بنابراین ما با آنها مانند شخص ثالث کار میکنیم. ما میتوانیم بدون استخدام محتوای فکری آنها را بهدست آوریم. این روشها بسته به هر کشوری متفاوت است اما در آلمان ما با دو سه رویکرد مختلف با کارآفرینان و افراد خلاق برخورد میکنیم.
جان کرایان: ما به عقلانیتی که همراه با نیروی انسانی میآید احتیاج داریم. باید افرادی را که تنها عملکردهای قابل اجرا با کامیپوتر را انجام میدهند جایگزین کنیم. ما با تشویق افراد به استفاده از مغزشان به جای استفاده از چشم و دستشان سطح کار را بالا بردهایم و به این طریق افراد ارزش بسیار بیشتری را با خود میآورند.
گاهی اوقات آنها مقداری سهام میخواهند بنابراین ما با آنها مانند شخص ثالث کار میکنیم. ما میتوانیم بدون استخدام محتوای فکری آنها را بهدست آوریم. این روشها بسته به هر کشوری متفاوت است اما در آلمان ما با دو سه رویکرد مختلف با کارآفرینان و افراد خلاق برخورد میکنیم.
کین: آیا فکر میکنی ما شاهد یک ادغام و یکپارچگی لحظهبهلحظه در بخش فاینانس خواهیم بود؟
کرایان: من با تو موافقم که فشار زیادی روی هزینهها و بهبود بخش نظارتی و کنترلی وجود دارد. همچنین ما شاهد نوآوری در محصولات (product innovation) خواهیم بود. من روی نوآوری در محصولات تاکید دارم چرا که انواع دیگر نوآوری از قبیل پول دیجیتال را نیز داریم ولی در مورد محصول تغییری اساسی نداشتهایم به این علت که آنها تمایل به تنظیم شدن دارند و نهادهای سنتی کمتر خلاق خواهند بود.
کین: کِن آیا تو خوشبین هستی که رهبران کشورهای جهان سوم در زمینه ابداعات همانطور که دیوید از آن سخن گفت راه خود را به سیستم بانکی اقتصادهای بیشتر توسعهیافته باز خواهد کرد؟
روگوف: حتماً اینطور خواهد بود. منظورم این است که ابداعات بزرگ در هند و چین علاوه بر ایالات متحده راه خود را باز میکنند اما دغدغهای که در اینجا وجود دارد چگونگی مهار کل این قضیه و بخشهای مالی آن است. به عنوان مثال معاملات اینترنتی در چین بسیار زیاد انجام میشود چرا که مقررات بانکی در آنجا سرسامآور است. از سوی دیگر شاهد محبوبیت فوقالعاده بیتکوین (bitcoin) در چین هستیم چرا که کنترل سرمایه بسیار شدید است.
کین: آیا بیتکوین یک واحد پولی است؟
روگوف: اگر بخواهم کوتاه جواب دهم باید بگویم که بیتکوین نوعی جایگزین برای کارتهای اعتباری و کارتهای بانکی است اما چون مقررات را دور میزند تقاضای گستردهای برای آن در چین و هند وجود دارد.
کین: ماریو شما چگونه در زوریخ خودتان را با این ابداعات وفق میدهید؟ تو از جهتی با دیگر شرکتکنندگان متفاوت هستی...
گرکو: نخست آنکه نوآوری برای ما به منزله انقلابی در رابطه با مشتریان است چرا که از طریق تکنولوژی و ابداع میتوانیم در هر لحظه با مشتریان ارتباط داشته باشیم و این پیوند همان چیزی است که موجب تغییر واقعی در ارتباط مشتریان با شرکتهای بیمهای میشود. این انقلاب عظیم، محصولات خدماتی ما را دگرگون ساخته است. ما تقریباً شبیه به همان کاری را انجام میدهیم که جان گفت... بنابراین ما تا اندازهای روی تکنولوژهای جدید سرمایهگذاری میکنیم و تا اندازهای آن را به شرکایمان واگذار میکنیم تا بر روی آن با مهارتهای متفاوتی که دارند کار کنند.
روبستین: اجازه دهید کمی سادهتر موضوع را بیان کنم. در تامین مالی کنونی شما بانکها و شرکتهای بیمهای را دارید. آنها خلاق هستند و بخش بزرگی از انقلاب فینتک این امکان را برای آنها فراهم کرده تا خدماتشان را بهصورت کاراتر و ارزانتر ارائه دهند. اما شما نوع دیگری از انقلاب فینتک را هم دارید که تلاش میکند با این ادعا که ما کارها را بهصورت بسیار نوینی انجام میدهیم، بهصورت کلی بانکها و بیمهها را مختل کند. البته واقعاً روشن نیست که آیا در نهایت این موسسات جدید همهگیر خواهند شد یا خیر، چرا که جوامع بیشتر با بانکها و بیمهها آشنا هستند. اما باید در نظر داشت که آنها ارزانتر بوده و مورد پسند کاربران هستند. به طور مثال به AliPay نگاه کنید. Alipay سازمانی است که مردم چین به وسیله آن قبوض خود را در سیستمی که چندان تحت نظارت نیست پرداخت میکنند. اینکه آیا این قبیل موسسات در 5 تا 10 سال آینده فراگیر میشوند هنوز نمیدانیم اما مشتریان نسل جوان که تقاضای تکنولوژی و نوآوری دارند با یک سرعت وحشتناک مشغول استفاده از آنها هستند و باید بگوییم که این تحول عظیم در هر دو جهت ادامه مییابد.
ریچاردز: بهتر است سیستم مالی را به این صورت تجزیه کنیم که دو جزء اصلی در آن وجود دارد. جزء نخست شبکه لولهکشی است که در واقع چیزهایی هستند که ما را به هم وصل میکنند و جزء دوم بخش دادههاست که در واقع بسان آبی است که درون لولهها جریان مییابد. ما بهصورت فزایندهای یک شبکه لولههای جهانی داریم. در قسمتهای مختلف آن، هم شرکتهای سنتی و هم تازهواردها فعالیت میکنند.
در این میان چیزهایی هستند که مشغول سروکله زدن با کیفیت این آب هستند مانند کارهایی که گوگل و فیسبوک انجام میدهند تا بدانند من و شما چگونه با شبکه لولهکشی تعامل داریم. من فکر میکنم یکی از بزرگترین چالشهایی که داریم اتفاقاً این نیست که چه کسی کدام جزء را بهبود میدهد (خواه بخش لولهکشی یا بخش آبی) بلکه این است که نهادهای ناظر سیستم را در سطح جهانی قطعهقطعه میکنند تا به دست ما آدمهایی که در اینجا نشستهایم یا مشتریهایمان برسد. آنها این سیستم را بهصورت یک امر کلی میبینند که در همهجا حضور دارد. بنابراین یک کشمکش دائمی میان رگولاتورهایی که سیستم را در سطح ملی میخواهند و مصرفکنندگانی که با سیستم سروکار دارند -و آن را بیشتر بهصورت جهانی و سیال میخواهند- وجود دارد. من فکر میکنم این چالشی است که باید ظرف پنج سال آینده حل شود.
آن ریچاردز: من کاملاً خوشبین هستم که تکنولوژی هر قدمی که به جلو برمیدارد با وجود اشکالاتی که با خود دارد در نهایت برای اقتصاد کلان سودمند خواهد بود. منظورم بهصورت میانگین است و نه موارد غیرمتعارف. میدانم وقتی ۱۵ سال بعد به عقب نگاه کنیم این دوره را بسیار شگرف و سرشار از نوآوری خواهیم یافت.
در این میان چیزهایی هستند که مشغول سروکله زدن با کیفیت این آب هستند مانند کارهایی که گوگل و فیسبوک انجام میدهند تا بدانند من و شما چگونه با شبکه لولهکشی تعامل داریم. من فکر میکنم یکی از بزرگترین چالشهایی که داریم اتفاقاً این نیست که چه کسی کدام جزء را بهبود میدهد (خواه بخش لولهکشی یا بخش آبی) بلکه این است که نهادهای ناظر سیستم را در سطح جهانی قطعهقطعه میکنند تا به دست ما آدمهایی که در اینجا نشستهایم یا مشتریهایمان برسد. آنها این سیستم را بهصورت یک امر کلی میبینند که در همهجا حضور دارد. بنابراین یک کشمکش دائمی میان رگولاتورهایی که سیستم را در سطح ملی میخواهند و مصرفکنندگانی که با سیستم سروکار دارند -و آن را بیشتر بهصورت جهانی و سیال میخواهند- وجود دارد. من فکر میکنم این چالشی است که باید ظرف پنج سال آینده حل شود.
روبستین: دو پرسشی که در اینجا مطرح میشود عبارتند از: آیا تکنولوژیهای جدید برای مصرفکنندگان بهتر خواهد شد؟ که احتمالاً پاسخ به این پرسش مثبت است. اما پرسش دوم آن است که آیا این ابداعات برای رگولاتورها هم خوب است و آنها میتوانند پا به پای آن پیش بیایند؟ در واقع همانطور که این تکنولوژیها گسترش مییابند آیا میتوانیم از لحاظ امنیتی با آنها جلو بیاییم؟ نمیتوان به روشنی پاسخ را یافت و هماکنون بحثهای زیادی در این مورد وجود دارد.
کین: کِن فرض کن که ما در اینجا دانشجوهای سال اول هستیم و تو به عنوان استاد سر کلاست در دانشگاه هاروارد. هنگامی که بخشهای غیرضروری حذف شوند، آیا این نوآوریها در آینده تامین مالی ما را به سمت سیستم کاملاً رقابتی سوق میدهند؟
روگوف: اجازه بدهید اول این نکته را درباره مقررات و سیاستهای تنظیمی بگویم چرا که بخش زیادی از صحبتها پیرامون این موضوع بود. همیشه در فاینانس اینگونه بوده است که بخش خصوصی ابداع میکند و سپس نهادهای ناظر در تلاش برای عقب نماندن از این نوآوریها هستند. بازار اروپا هم به همین صورت توسعه یافت. بخش خصوصی به شیوههایی میاندیشد که تنظیم نشدهاند و مقررات خاصی بر آنها حکمفرما نیست و به این مسیرها میرود، اما فکر میکنم که رگولاتورها هم در همهجا حاضر میشوند. به عنوان مثال اگر همین نمونه چین را در نظر بگیریم توسعه تکنولوژی در آنجا بدین معنا نیست که مقامات چینی نمیدانند دارد چه اتفاقی میافتد. در اروپا و آمریکا هم همینطور است. آنها تا زمانی که این کسبوکارها کوچک باشند به آنها اجازه رشد میدهند ولی در نهایت رگولاتورها وارد میشوند. بنابراین فکر میکنم نوعی تعادل بین نوآوریها و مقررات وجود خواهد داشت.
کین: دیوید آیا تو شاهد یک نوع رژیم تازه مقررات همراه با موج پوپولیستی هستی؟ تو در صحبتهایت به شدت آمریکامحور بودهای...
روبستین: شغل رگولاتورها یافتن حوزههایی است که باید به آنها وارد شوند. اما مطمئن نیستم که آنها بتوانند با سرعت تغییرات خودشان را هماهنگ کنند. برای من جالب خواهد بود که بدانم از افرادی که در اینجا حضور دارند، چه تعداد هنوز چک مینویسند؟ [حضار دستشان را بالا میبرند]
کین: خیلی کم...
روبستین: چه تعدادی کارهای بانکی را بهصورت آنلاین انجام میدهند؟ [حضار دستشان را بالا میبرند]
کین: خیلی زیاد...
روبستین: چه تعدادی در سال گذشته به بانک مراجعه کردهاند؟... و چه تعدادی مراجعه نکردهاند؟ [حضار دستشان را بالا میبرند]... بنابراین من یک شکاف بین افراد زیر ۳۰ سال و بالای آن میبینم. افراد جوان اصلاً در بانک نبودهاند. من سه فرزند 30،20 ساله دارم که حتی یک بار هم چک ننوشتهاند بلکه بهصورت آنلاین امور مالی را انجام میدهند. من آخرین فردی هستم که با تکنولوژی سازگار شدهام بنابراین همواره چک مینویسم. فکر میکنم این انقلاب مالی را نسل جوان از همه بهتر درک کرده است. وقتی با جوانان صحبت میکنید میبینید چیزهایی که آنان از خدمات مالی میخواهند کاملاً متفاوت با چیزهایی است که نسل من توقع دارد.
ریچاردز: بزرگترین گروهی که هماکنون روندی رو به رشد در فیسبوک دارند افرادی هستند که نزدیک به ۵۰ سال سن دارند. افرادی که دیرتر با شرایط انطباق مییابند. البته نوعی همبستگی با سن در این موضوع وجود دارد ولی بهطور مثال پدر من که ۸۰ سال دارد از طریق آیپد با ما در ارتباط است. اما بهنظرم چیزی که ما با آن مواجه هستیم و تنظیمکنندگان هنوز از آن سر درنیاوردهاند این است که تنظیم دادهها و تنظیم مالی در حال همگرایی بیشتر و بیشتر هستند.
اما اگر شما به خزانه اطلاعات نگاه کنید، هر چه ما بیشتر به سمت مشتریان پیش میرویم و اطلاعات بیشتری را درباره ترجیح آنها به خرید کدام کالا، اشتیاق آنها به ریسک کردن، درباره کارهایی که دیروز کردهاند، درباره کارهایی که فردا انجام خواهند داد و آنچه آنها در اینترنت جستوجو میکنند از آنان جمعآوری و نگهداری میکنیم، ضرورت حفاظت از این دادهها بیشتر میشود. به طوری که شاهد همپوشانی بین این اطلاعات و دادههای مالی خواهیم بود.
ماریو گرکو: موضوع مهمی که ما در حوزه قوانین سرمایه با آن روبهرو هستیم یکپارچهسازی این قوانین در اروپا، آمریکا و آسیاست. البته ما به دنبال استانداردسازی قوانین سرمایه در سراسر اروپا هستیم اما تصور میکنم دستیابی به آن خیلی مشکل خواهد بود.
اما اگر شما به خزانه اطلاعات نگاه کنید، هر چه ما بیشتر به سمت مشتریان پیش میرویم و اطلاعات بیشتری را درباره ترجیح آنها به خرید کدام کالا، اشتیاق آنها به ریسک کردن، درباره کارهایی که دیروز کردهاند، درباره کارهایی که فردا انجام خواهند داد و آنچه آنها در اینترنت جستوجو میکنند از آنان جمعآوری و نگهداری میکنیم، ضرورت حفاظت از این دادهها بیشتر میشود. به طوری که شاهد همپوشانی بین این اطلاعات و دادههای مالی خواهیم بود.
کین: آیا بخشهای مالی را میتوان به عنوان فرصتهایی برای سرمایهگذاری در نظر گرفت؟
ریچاردز: پاسخ حتماً مثبت است. یکی از بخشهایی که ما آن را به دقت زیر نظر داریم همین بخش مالی است چرا که این بخش بسیار مستعد دریافت واکنش از جوانب مختلف نظیر مصرفکنندگان و مشتریانی است که با این مقررات روبهرو میشوند. به خاطر دادههایی که ممکن است شخصی با تراز مالی بالا خارج از بخش مالی آنها را داشته باشد، پتانسیل اختلال در این حوزه کاملاً وجود دارد و میتواند از هر جایی وارد شود. ولی این معنی را نمیدهد که حوزه مالی قابل سرمایهگذاری نیست.
روبستین: هماکنون مقداری پول در حال وارد شدن به این بخش است. ۲۰ درصد تولید ناخالص در سطح جهان مربوط به صنایع خدمات مالی است، بنابراین بخش بزرگی از اقتصاد جهانی محسوب میشود. به همین جهت فرصتهای زیادی در آنجا وجود دارد و شما میبینید که مقادیر هنگفتی از پولهای مرتبط با سرمایههای مخاطرهآمیز
(venture capital money) و همچنین سهامهای خصوصی وارد این بخش میشود. میتوان گفت بخش خدمات مالی در حال حاضر سریعترین رشد را دارد. در ارتباط با AliPay، آنها دارای ۴۳۷ میلیون مشتری هستند و شما بازارهای نوظهور بیشتر و بیشتری را خواهید دید که برای مردم خدمات پرداخت را فراهم میکنند و هماکنون نقش بسیار مهمتری نسبت به نقش سنتی بانکها در اقتصاد دارند. و خواهید دید که مردم بهطور روزافزون از بانکها و خدمات بانکی سنتی فاصله میگیرند چرا که خدمات تنظیمشده گرانتر میشود و بانکها راهی جز انطباق با وضع جدید ندارند.
کین: کِن آیا ما برای تمام چیزهایی که گفته شد نیاز به پول نقد داریم؟ یا اینکه پول نقد از میان خواهد رفت؟
روگوف: من اطمینان دارم که ما احتمالاً برای همیشه نیاز به پول نقد خواهیم داشت، اما عاقلانه است که به کمترین میزان آن را داشته باشیم بهویژه اسکناسهایی با مقادیر ارزشی بالا. میخواهم نکتهای را که دیوید گفت پی بگیرم، من فکر میکنم یک مشکل عمیق وجود دارد؛ نهتنها برای فینتک بلکه مربوط به کل مدیریت دادههای شخصی و اینکه چه اطلاعاتی را مردم میتوانند داشته باشند و چه اطلاعاتی را میتوانند به اشتراک بگذارند. در حال حاضر بسیاری از اقتصاددانان این موضوع را که ما میتوانیم قراردادهای پیچیدهای بنویسیم که قبلاً قادر به انجام آن نبودهایم، به عنوان یک اتفاق عالی نگاه میکنند. همکار من الیور هارت به خاطر نشان دادن دشواری برخورد با قراردادهای ناکامل، برنده جایزه نوبل اقتصاد امسال شد.
کین: این امر در آینده برای تامین مالی چقدر مهم است که یک بازار نرمال داشته باشیم؟ آیا تمام صحبتهایی که تاکنون داشتهایم میتواند در فضای نرخ بهره پایینی که هماکنون در آن هستیم روی دهد؟ آیا حتماً باید نوعی تعادل در بازار نرخ بهره وجود داشته باشد؟
کرایان: من فکر میکنم حالت نرمال دارای دو جنبه است. اولی نرخ بهره است و باید گفت که هیچگاه نرخ بهره ثابت وجود نداشته است بلکه همواره در حال تغییر است. برای ما که در بخش بانکی هستیم وجود بهره خیلی پایین یا منفی شرایط سختی است چرا که عواقبی دارد که قبل از اعمال این نرخها درست درک نشده بود. اما نرخ بهره پایین بهصورت موثری ارزش را از وامدهندگان به وامگیرندگان منتقل میکند و این امر خواسته آنان برای رونق اقتصادی است. ما که در بخش بانکی هستیم بیشتر به امنیت و کارگزاری بازار مشتقه (derivatives brokerage) نظر داریم. جایی که اعوجاج و نبود حالت نرمال وجود داشته باشد، دولت دخالت خواهد کرد. چرا که این حالت غیرعادی ما را از تعیین صحیح قیمت در بازار بازمیدارد و زمانی که اساس قیمتگذاری خزانه آمریکا (که بنیان قیمتگذاری برای اکثر بخشهای امنیتی و نظارتی است) از طریق خرید عامدانه دولت مخدوش شود، تمام قیمتهای داراییها مخدوش میشود و درنتیجه تخصیص منابع مالی دچار مشکل خواهد شد. بنابراین بازگشت حالت نرمال به نفع بازار خواهد بود.
کین: کِن میتوانی یک نگاهی به بانک مرکزی بیندازی؟
روگوف: فشار همهجانبهای به سمت داراییهای امن برای مدتزمان طولانی وجود داشته است که بهصورت نیروی محرکه برای نرخ بهره نیز عمل میکند. بانک مرکزی برخلاف تصور عامه ارتباطی به این نرخ بهره ندارد بلکه ذخیرههای مالی در چین، آلمان و ژاپن و همچنین سطح پایین سرمایهگذاری موجب پدیدآمدن وضع کنونی است. در هر حال من فکر میکنم این شرایط ظرف چند سال آینده در آمریکا تغییر خواهد کرد. در واقع اگر دونالد ترامپ هیچ چیزی را برنگرداند، میتواند خطری برای بازار اوراق قرضه ایجاد شود...
کین: آیا دولت ترامپ با تو تماس خواهد گرفت...
روگوف: فکر نمیکنم اگر این مشکلات طی 20 سال آینده دوباره رخ دهد راههای بهتری برای حلوفصل کردن آنها وجود داشته باشد. من در این مورد در کتابم بحث کردهام. میخواهم محتاط باشم. من به موقعیت فعلی نگاه نمیکنم، میخواهم بگویم میتوانیم سیاست نرخ بهره منفی موثری داشته باشیم ولی فقط در هنگام بحران و نه در تمام زمانها. پس از آن شما میتوانید دست به تعیین قیمت بزنید. اما نرخ منفی چیز نرمالی نیست و قطعاً شما تمایل خواهید داشت که در یک سیستم سالم و کارا نرخ بهره مثبت داشته باشید.
کنثروگوف: من اطمینان دارم که ما احتمالاً برای همیشه نیاز به پول نقد خواهیم داشت، اما عاقلانه است که به کمترین میزان آن را داشته باشیم بهویژه اسکناسهایی با مقادیر ارزشی بالا.
کین: کتاب پروفسور گرکو درباره نرخهای منفی است. ماریو گرکو اینک نرخهای منفی داریم و شاید مقداری شجاعت میخواهد که بگوییم نرخهای بهره منفیتری هم برای جبران تورم عمدی خواهیم داشت. ماروین گودفرند و جکسون هول درباره نرخهای مطلقاً منفیتر صحبت کردهاند. آینده فاینانس را پس از اعمال اقدامات سختگیرانه مرتبط با نرخهای منفی چگونه میبینی؟
گرکو: ما به عنوان یک شرکت بیمهای احساس کردیم که میتوانیم از این شرایط نرخهای منفی جان سالم به در بریم. البته قبلاً هیچگاه تصور نمیکردیم که ما یا دیگر صنایع بتوانیم به حیات خود در چنین وضعی ادامه دهیم. و اکنون نیاز داریم که نرخهای بهره نرمال به بازارها بازگردد و انتظار داریم که مقداری ریسک دوباره وارد بازی شود و همچنین اعوجاج کمتری را در قیمتهای اوراق قرضه شاهد باشیم. نرخهای منفی بسیاری از انتخابها را از ما سلب میکند و زندگی را برای ما و مشتریان و بهعلاوه برای بانکها دشوار میسازد. بنابراین برای رفع آن لحظهشماری میکنیم.
کین: بسیار خوب. کِن لطفاً بفرمایید...
روگوف: فقط میخواستم نکتهای را درباره اینکه بانک مرکزی اروپا (ECB) سیاستهای تسهیل کمی (Quantitative Easing) را رها کرده است، اضافه کنم. در واقع یک فروپاشی را در حوزه یورو داشتهایم...
کین: آقای کرایان، آیا شما موافقید؟
کرایان: فروپاشی بانک مرکزی اروپا؟
کین: فروپاشی حوزه یورو...
کرایان: ما بازار اوراق قرضه را مشوش نمیکنیم. ما مطمئن نیستیم که حمایت فوری از آنچه بانک مرکزی اروپا خریده است انجام خواهد شد. ولی نمیتوانم بگویم که این الزاماً یعنی حوزه یورو فروپاشیده است. البته قیمتها به طرز وحشتناکی افت خواهد کرد.
کین: آیا شما با داشتن تکنولوژی و نوآوری در تامین مالی آینده نیاز به نیروی انسانی خواهید داشت؟ آیا به کسی که ناظر بر امور باشد احتیاج دارید؟ مثلاً مایکل لوئیس را در نظر بگیرید که سالها برای شما تحقیقات کالاها را انجام میداد و اکنون در حوزه انرژیهای پایدار فعالیت میکند. آیا به شخصی نظیر وی که در توکیو ناظر بر امور باشد نیاز خواهید داشت؟
کرایان: حتماً شما به نیروی انسانی نیاز خواهید داشت. ما به عقلانیتی که همراه با نیروی انسانی میآید احتیاج داریم. باید افرادی را که تنها عملکردهای قابل اجرا با کامیپوتر را انجام میدهند جایگزین کنیم. ما با تشویق افراد به استفاده از مغزشان به جای استفاده از چشم و دستشان سطح کار را بالا بردهایم و به این طریق افراد ارزش بسیار بیشتری را با خود میآورند. در این حالت ما کامپیوترها را برای خودکار کردن آنچه امید داریم کسبوکار استانداردتر آینده باشد به کار خواهیم برد. این به آن معنی نیست که ما به دنبال راهحلها برای مشتریان نیستیم، بلکه آنها را بهصورت ماژول ارائه میدهیم. به این وسیله میتوانیم هر شخص را بهصورت یک واحد سازنده شناسایی کنیم و آنها را قادر به همکاری و ارتباط با یکدیگر کنیم. این امر کار ما را بسیار سادهتر خواهد کرد و کمک میکند تا منظم شویم. اما کسبوکارهای میانقلمرویی (cross-jurisdictional business) باقی خواهند ماند. در واقع مکانهایی که امر تجارت در آنها اتفاق میافتد باقی خواهند ماند و بانکها باید از آن پشتیبانی کنند.
کین: این چیزهایی که شما گفتید ما را به یاد اظهارات خانم می (نخست وزیر انگلستان) میاندازد: «ما میخواهیم کالاهای شما را خریداری کنیم. کالاهای خودمان را به شما بفروشیم و با شما به آزادترین شکل ممکن تجارت کنیم.» آقای روبستین این به همین سادگی است. درباره اتفاقنظری که در واشنگتن وجود دارد و سیستمی که به نظر میرسد جواب میدهد...
روبستین: اینچنین سخنرانیهایی آسان است و اگر تمام آن چیزها به وقوع بپیوندد؛ بسیار مطلوب خواهد بود. اما واقعیت پیچیدگی بیشتری دارد. یکی از چیزهای شگفتانگیز درباره فینتک آن است که هر کسی را قادر میسازد تا به خدمات مالی، سیستمهای پرداخت و موجودی بانکی بسیار آسانتر از گذشته دسترسی داشته باشد. تمام این مزایا طی 5 تا 10 سال آینده رونمایی و مردم از آنها خشنود خواهند شد. هماکنون شما نیازی ندارید که کارت اعتباری یا کیف پولتان را همراه داشته باشید. حتی نیاز نخواهید داشت که تلفن همراهتان را با خود حمل کنید چرا که همهچیز از طریق اثر انگشت یا چشم شما انجام خواهد شد. اما ما حتماً در آینده جرمهای سایبری بزرگتری خواهیم داشت چنانکه همین الان هم اتفاق میافتد. بنابراین انواع سرمایهگذاریها برای جلوگیری از وقوع این جرمها در حال انجام است. در واقع هر چه شما بیشتر و بیشتر فینتک را دریافت میکنید و هر چه نقش آن در زندگی بیشتر میشود با افرادی مواجه میشوید که میخواهند این سیستم را دور بزنند. پس باید به مردم اطمینان دهید که آنها در مقابل سرقت پول یا هویت محافظت میشوند چرا که این قبیل جرمها و
کلاهبرداریها مشکل روزافزون فینتک خواهد بود.
کین: اجازه بدهید در دقایق آخر به موضوع ریاستجمهوری جدید آمریکا بپردازیم و همچنین رهبران کلیدی دیگری که اکنون در اروپا هستند. آیا به سمت یک جهان مجموع صفر (zero-sum world) حرکت میکنیم؟ آیا داریم به سمت نوعی مرکانتیلیسم حرکت میکنیم که فاصله زیادی با منشور آتلانتیک شمالی (۱۹۴۱) دارد؟
روگوف: هارولد جیمز،استاد دانشگاه پرینستون کتاب فوقالعادهای دارد که آن را درست قبل از بحران مالی نوشته است و در آن درباره امواج جهانیشدن در طول تاریخ و اینکه چگونه بالا و پایین میشود بحث میکند. او پیشبینی میکند که یک روند نزولی ۲۵ساله اتفاق میافتد. و هماکنون بهوضوح عکسالعمل پوپولیستی شدیدی را شاهد هستیم. البته این یک جهان مجموع صفر نیست. (ممکن است شما به سخنرانی امثال ترامپ گوش کنی و تصور کنی که این یک جهان مجموع صفر است که البته نیست.) جهانیسازی و تجارت میتواند هنوز جواب دهد اما ما در دورانی به سر میبریم که به سمت دیگری در حال حرکت هستیم و من فکر نمیکنم که مشکل تنها رشد اقتصادی پایین باشد؛ مردمی که حقوق کمی دارند از قیمتهای بالا رنج خواهند برد.
کین: با درنظر گرفتن تخمین احصایی به ما کمک کن تا بدانیم که با وجود تحریک تورم (reflation) ناشی از ترامپ یا دیگر تحریکهای تورم برآمده از محرکهای مالی و بودجهای، آیا میشود بازده مالی مورد انتظار از سرمایهگذاری و بازارهای مالی را بالا برد؟
ریچاردز: فکر میکنم اگر به ظرفیت موجود در سرمایهگذاریهای حوزههای هوشمند (intelligent investment) نگاه کنید، چشماندازی مثبت را برای شرکتها و دیگر حرفهها خواهید دید که به واسطه آن میتوان رشد سازندهای را وارد اقتصاد کرد. من کاملاً خوشبین هستم که تکنولوژی هر قدمی که به جلو برمیدارد با وجود اشکالاتی که با خود دارد در نهایت برای اقتصاد کلان سودمند خواهد بود. منظورم بهصورت میانگین است و نه موارد غیرمتعارف. میدانم وقتی ۱۵ سال بعد به عقب نگاه کنیم این دوره را بسیار شگرف و سرشار از نوآوری خواهیم یافت. مردمی که امروز کاری برای انجام دادن ندارند در آن زمان بالاخره آزاد خواهند شد چرا که انسانها در یافتن دیگر کارهای مفید و ابداعی بسیار با استعداد هستند. بنابراین در جواب به پرسش ساده تو به عنوان یک آدم خوشبین فکر میکنم سهام شرکتها میتوانند از این زمان به بعد به خوبی عمل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید