تاریخ انتشار:
پوپولیسم اقتصاد جهان را تهدید میکند
عصر ریسک
در پنل اقتصاد جهان؛ اقتصاددانان برجستهای شرکت کردند و شرایط اقتصادی دنیا را در این زمینه تشریح کردند. این افراد عبارتند از: کریستین لاگارد، رئیس صندوق بینالمللی پول؛ هاروهیکا کورودا، رئیس بانک مرکزی ژاپن؛ فیلیپ هاموند، رئیس خزانه بریتانیا؛ لارنس فینک، یکی از نمایندگان بخش خصوصی آمریکا و ولفگانگ شوبل، وزیر دارایی آلمان. مدیریت این جلسه برعهده مارتین وولف، تحلیلگر ارشد فایننشیال تایمز است.
هر سال با سال قبل متفاوت است و سال جاری میلادی سال بسیار جالبی برای اقتصاد دنیا خواهد بود. سال گذشته تحولات سیاسی مهمی در دنیا اتفاق افتاد و این تحولات سیاسی با برگزاری انتخابات در سه کشور اروپایی در سال جاری ادامه پیدا میکند. رای مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا، روی کار آمدن دونالد ترامپ و تغییر سیاستهای اقتصادی در واشنگتن و برگزاری انتخابات در سال ۲۰۱۷ در سه کشور فرانسه و آلمان و هلند را میتوان از مهمترین عوامل تاثیرگذار روی اقتصاد دنیا در سال جاری دانست. حال سوال اصلی این است که اقتصاد دنیا در سال جاری چه وضعیتی خواهد داشت؟ در این سال چه مشکلاتی اقتصاد دنیا را تهدید میکند و چالشهای پیش روی دنیا چیست؟
در پنل اقتصاد جهان؛ اقتصاددانان برجستهای شرکت کردند و شرایط اقتصادی دنیا را در این زمینه تشریح کردند. این افراد عبارتند از: کریستین لاگارد، رئیس صندوق بینالمللی پول؛ هاروهیکا کورودا، رئیس بانک مرکزی ژاپن؛ فیلیپ هاموند، رئیس خزانه بریتانیا؛ لارنس فینک، یکی از نمایندگان بخش خصوصی آمریکا و ولفگانگ شوبل، وزیر دارایی آلمان. مدیریت این جلسه برعهده مارتین وولف، تحلیلگر ارشد فایننشیال تایمز است.
مارتین وولف: ما در دورهای هستیم که صندوق بینالمللی پول در مورد اقتصاد دنیا بسیار خوشبین و بر این باور است که بخشهای زیادی از اقتصاد دنیا در حال رشد است. طبق پیشبینی صندوق بینالمللی پول بازارهای مالی و صنعتی در سال جاری رشد میکنند ولی چالش و نگرانی اصلی اقتصاد دنیا در سال ۲۰۱۷ میلادی مسائل سیاسی دنیا به خصوص ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکاست. این نگرانی هم از نظر تاثیر سیاستهای دولت جدید روی ارزش دلار و عملکرد بازارهای مالی وجود دارد و هم به دلیل احتمال تغییر سیاستهای تجاری از جمله حمایت بیش از حد از اقتصاد داخلی و مقابله با تجارت آزاد و احتمال خارج شدن آمریکا از پیمانهای بزرگ تجارت آزاد در منطقه و جهان است. نگرانی دیگر اقتصاد دنیا به تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا باز میگردد زیرا این تحول سیاسی میتواند در تعاملات اقتصادی بریتانیا با دیگر کشورهای دنیا تاثیر بگذارد و جایگاه این کشور به عنوان مرکز مالی اروپا را تضعیف کند. برای یافتن پاسخ
این سوالات و تردیدها در مورد اقتصاد دنیا باید به سراغ اقتصاددانان حاضر در پنل رفت و نظر آنها را جویا شد. نظر شما در مورد وضعیت اقتصادی دنیا در سال جاری چیست؟ بزرگترین و اصلیترین چالشهای اقتصادی دنیا در این سال را چگونه ارزیابی میکنید؟
کریستین لاگارد: من با بخش زیادی از مسائلی که شما گفتید موافق هستم. نشانههای مثبت اقتصادی در کشورهای صنعتی دیده میشود و آمارهای ارائهشده از سوی صندوق بینالمللی پول درباره رشد اقتصادی کشورهای مختلف دنیا نسبت به آمارهای قبلی رشد کرده است که خبر بسیار خوبی است. از طرف دیگر در بسیاری از کشورهای دنیا ما شاهد رشد اقتصادی هستیم که این مساله هم نشانه بسیار مثبتی است. انتظار میرود در سال جاری ارزش تولید ناخالص داخلی دنیا با نرخ 4 /3 درصد و در سال بعد با نرخ 6 /3 درصد رشد کند در حالی که سال گذشته نرخ رشد اقتصادی دنیا برابر با 1 /3 درصد بوده است. دلیل افزایش نرخ رشد اقتصادی دنیا در سالهای آتی را میتوان بهبود عملکرد اقتصادی کشورهای صنعتی نسبت به برآوردهای قبلی دانست. مثلاً در سال جاری و سال آینده اقتصاد ژاپن و اقتصاد منطقه یورو رشد خواهد کرد. از طرف دیگر به دلیل طرح ارائه کمکهای مالی به اقتصاد آمریکا که از طریق بستههای تخفیف مالیاتی اجرا میشود، ما شاهد
این خواهیم بود که در سالهای پیشرو نرخ رشد اقتصادی آمریکا بیشتر از انتظارات قبلی باشد و زمینه را برای توسعه پروژههای زیرساختی و اجرای بخش زیادی از این پروژهها فراهم کند. ما امیدواریم در آمریکا ترکیب این سیاست با سیاست ممانعت در مقابل تجارت آزاد اجرا نشود زیرا برآیند این دو سیاست روی اقتصاد آمریکا منفی خواهد بود. طبق برآوردهای صندوق بینالمللی پول افزایش نرخ بهره بانکی در آمریکا که به دنبال افزایش نرخ تورم در این کشور اتفاق افتاد زمینه را برای افزایش ارزش دلار فراهم میکند و کشورها و شرکتهایی که بدهیهای دلاری دارند تحت تاثیر این تحول در بازار ارز با مشکلات مالی عدیده روبهرو میشوند. بنابراین در کوتاهمدت پیشبینی اوضاع اقتصادی دنیا نشان از روند مثبت دارد ولی سوال اصلی این است که تغییر سیاستهای اقتصادی و دولتی چه تغییراتی در مسیر رشد اقتصادی در دنیا در بلندمدت و میانمدت ایجاد میکند؟ در گزارش اخیر صندوق بینالمللی پول نرخ رشد اقتصادی بازارهای در حال گذار نسبت به گزارشهای قبلی کاهش یافته است که یکی از این کشورها هند است. از طرف دیگر مکزیک هم تحت تاثیر سیاستهایی که دولت جدید آمریکا در پیش خواهد گرفت
در سال جاری افت نرخ رشد اقتصادی را تجربه میکند و شاهد افزایش بحران خواهد بود.
وولف: در سالهای اخیر بسیاری از اقتصادهای اروپایی عملکرد بهتری نسبت به قبل داشتند. به نظر شما این رشد اقتصادی نشان از اصلاح نسبی اقتصاد این اتحادیه و رسیدن آن به ثبات دارد یا اینکه به دلیل تزریق کلان به اقتصاد این کشورها در سالهای اخیر ایجاد شده است؟ به نظر شما تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا تا چه اندازه روی اقتصاد منطقه یورو تاثیر میگذارد؟
کریستین لاگارد: در بسیاری از کشورهای دنیا ما شاهد رشد اقتصادی هستیم که این مساله نشانه بسیار مثبتی است. انتظار میرود در سال جاری ارزش تولید ناخالص داخلی دنیا با نرخ ۴ / ۳ درصد و در سال بعد با نرخ ۶ / ۳ درصد رشد کند در حالی که در سال گذشته نرخ رشد اقتصادی دنیا برابر با ۱ / ۳ درصد بوده است.
ولفگانگ شوبل: سال گذشته، اقتصاد منطقه یورو رشد کرد در حالی که نرخ رشد اقتصادی آلمان بسیار بالاتر از منطقه یورو بود. در این سال ارزش تولید ناخالص داخلی آلمان 9 /1 درصد افزایش یافت که نرخ بدی نبود. اما در سال جاری ما شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در شماری از کشورهای مهم اروپا خواهیم بود که آلمان هم یکی از این کشورهاست. با وجود اینکه شاخصهای اقتصادی در آلمان در سطح خوبی قرار دارد ولی نگرانی در مورد نتیجه انتخابات و تاثیر آن روی اقتصاد بسیار زیاد است. به نظر من در سال جاری ریسکهای ژئوپولتیک ناشی از تحولات سیاسی در اروپا و در جهان افزایش خواهد یافت و به همین دلیل نسبت به عملکرد اقتصادی دنیا در این سال و تجربه رشد مثبت اقتصادی در این کشورها چندان خوشبین نیستم. در مورد سوال دوم باید بگویم که تاثیر برگزیت روی اقتصاد اروپا چندان زیاد نخواهد بود همانطور که تاکنون هم این تصمیم مردم بریتانیا تاثیری منفی روی اقتصاد منطقه یورو نداشته است.
وولف: اوضاع اقتصادی بریتانیا عادی است، برگزیت تاکنون تاثیری منفی روی اقتصاد بریتانیا نداشته است، عملکرد بازار ارز بریتانیا مثبت است اگرچه من هر روز فقیرتر از روز قبل میشوم و ارزش پوند هر روز بیش از پیش در بازار کم میشود!! در مورد اوضاع اقتصادی بریتانیا بگویید و شرایط سال جاری را تشریح کنید.
فیلیپ هاموند: در ابتدا اجازه دهید در مورد عملکرد نظام ارز شناور صحبت کنم. در این نظام ارزش پول کشور بر مبنای تحولات سیاسی و اقتصادی تغییر میکند تا شدت تاثیرات منفی اقتصادی ناشی از تحولات مهم را در کشور کنترل کند. در سال گذشته بریتانیا در میان کشورهای صنعتی دنیا بالاترین نرخ رشد اقتصادی را داشت و اصلیترین دلیل آن نرخ بالای مصرف داخلی در کشور بود. کاهش ارزش پول بریتانیا زمینه را برای افزایش نرخ تورم در این کشور فراهم کرده است و به همین دلیل هم سودآوری فعالیتهای اقتصادی در کشور کاهش یافته است. به همین دلیل انتظار داریم در سال جاری نرخ رشد اقتصادی کمتر از سال قبل باشد. برگزیت مانند حرکتی که منجر به انتخاب دونالد ترامپ در آمریکا شد نیست و رای مردم به خارج شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا به معنای مقابله آنها با اصول تجارت آزاد یا مخالفت با جهانیسازی نبود. مهمترین دیدگاهی که باعث شد تا مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رای بدهند این بود که آنها
خواستار تجارت آزادانهتر و بیشتر با تمامی کشورهای دنیا بودند و این طرز تفکر با طرز تفکری که دولت تازه آمریکا دارد در تقابل است. البته یک دیدگاه منفی در مقابل مهاجرت در بریتانیا وجود داشت و بسترساز رای منفی مردم شد.
در ماههای اخیر سرمایهگذاری در کسبوکارهای بریتانیایی شرایط متفاوتی نسبت به قبل داشته است. مثلاً برخی از صاحبان صنایع برای انجام سرمایهگذاریهای تازه منتظر نمایان شدن تاثیر برگزیت روی اقتصاد هستند. این فعالیتهای اقتصادی برای اینکه بتوانند برآورد صحیحتری نسبت به آینده کسبوکارشان داشته باشند سرمایهگذاریهای تازه را متوقف کردند. ولی فعالیتهای اقتصادی دیگری که چندان به دسترسی به بازارهای اروپایی وابسته نیستند و تغییر قوانین تجاری روی کار آنها تاثیری ندارد، به سرمایهگذاری ادامه دادند. در ماههای اخیر ما شاهد سرمایهگذاریهای زیاد از سوی شرکت گوگل، سافتبانک و اپل بودیم. مطالعات ما نشان داد به دلیل کاهش ارزش پول بریتانیا هماکنون بسیاری از سرمایهداران بزرگ دنیا به بریتانیا به عنوان کشوری که بهترین فرصت برای خرید کالاهای سرمایهای و سهام را دارد نگاه میکنند. باید در نظر داشت که بریتانیا بازاری بزرگ با بیش از ۶۵ میلیون نفر مصرفکننده است به همین دلیل سرمایهگذاریهایی که روی تقاضا و میزان مصرف داخلی در بریتانیا تمرکز دارد بسیار سودآور است.
قوانین سیاسی ما با جابهجایی آزادانه افراد در اتحادیه اروپا مخالف بود و این سیاست را برخلاف منافع ملی بریتانیا میدانست در حالی که قوانین اتحادیه اروپا میگوید اگر قانون جابهجایی آزادانه از سوی بریتانیا پذیرفته نشود، این کشور نمیتواند از بازار واحد اتحادیه اروپا استفاده کند. بنابراین بریتانیا خروج از این اتحادیه را انتخاب کرد. حال ما تصمیم گرفتیم به جای عضویت در اتحادیه، توافق تجارت آزاد با اتحادیه اروپا امضا کنیم. این توافقنامه بین کشور مستقل بریتانیا و اتحادیه اروپا منعقد میشود. من امیدوارم بتوانیم با اروپا در این زمینه به توافق برسیم زیرا بازار هر دو منطقه بازارهایی ارزشمند است.
ذکر چند نکته ضروری است. اول اینکه اتحادیه اروپا بازار واحد و بزرگ برای تجارت با بریتانیاست و برای بریتانیا اهمیت دارد که این بازار پررونق و در حال رشد باقی بماند و به همین دلیل موفقیت و ثبات اتحادیه اروپا و ارزش پولی یورو برای بریتانیا اهمیت دارد. دومین مساله این است که بریتانیا باید رقابتپذیری اقتصادی خود را حفظ کند و این کار را از طریق دسترسی به بازار اروپا و تقویت نرخ رشد اقتصادی خود انجام میدهد. ما در نظر داریم همچنان با استانداردهای اتحادیه اروپا کارکنیم تا بتوانیم روابط خود را با این اتحادیه گرم نگه داریم. ولی اگر از این بازار رانده شویم، ساختار اقتصادی خود را بازسازی میکنیم تا بتوانیم همچنان با قدرت رقابتپذیری بالا در فعالیتهای اقتصادی عمل کنیم. این وظیفه ماست که قدرت رقابتپذیری اقتصاد خود را افزایش دهیم زیرا عامل اصلی افزایش استاندارد زندگی مردم کشور ماست. از نظر مقامات بریتانیا این مهم تنها از طریق انعقاد پیمان تجارت آزاد بین بریتانیا و اتحادیه اروپا حاصل میشود.
وولف: در مورد وضعیت اقتصادی ژاپن و تاثیر سیاستهای بانکی اجراشده در کشور صحبت کنید. آیا این سیاستها مثمرثمر بود؟
فیلیپ هاموند: برگزیت مانند حرکتی که منجر به انتخاب دونالد ترامپ در آمریکا شد نیست و رای مردم به خارج شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا به معنای مقابله آنها با اصول تجارت آزاد یا مخالفت با جهانیسازی نبود. مهمترین دیدگاهی که باعثشد تا مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رای بدهند این بود که آنها خواستار تجارت آزادانهتر و بیشتر با تمامی کشورهای دنیا بودند و این طرز تفکر با طرز تفکری که دولت تازه آمریکا دارد در تقابل است.
ما هماکنون دو مساله بسیار مهم در ژاپن داریم. اول انتظارات تورمی در کشور با وجود افزایش نرخ واقعی تورم روند کاهشی داشته است و این مساله به دلیل سالها رکود در اقتصاد ژاپن و قیمت پایین نفت در بازار جهانی است. دوم با وجود اینکه نرخ بیکاری در کشور پایین است و نرخ سودآوری شرکتها هم بسیار بالاست ولی هنوز بنگاههای اقتصادی در مورد افزایش نرخ دستمزد در کشور تردید دارند و همین مساله باعث شد تا نرخ تورم کمتر از انتظار افزایش یابد. بانک مرکزی در برنامه اخیر خود استراتژی تازهای برای نظام بانکی ژاپن معرفی کرد که مهمترین استراتژی این است که بانک مرکزی باید تزریق به اقتصاد را ادامه دهد تا زمانی که نرخ تورم به مرز دو درصد برسد و برای دوره زمانی قابل قبولی در همین سطح بماند.
بررسیها نشان میدهد اقتصاد ژاپن سال گذشته رشد صادرات و رشد تولیدات صنعتی را تجربه کرد و انتظار میرود در سال جاری و سال آینده میلادی نرخ رشد اقتصادی این کشور 5 /1 درصد رشد کند. به دنبال این رشد اقتصادی و افزایش نرخ رشد اقتصادی کشورهای صنعتی که خریدار کالاهای ژاپنی هستند، این کشور میتواند رشد اقتصادی و توسعه صنعتی را تجربه کند و به تدریج به سمت رشدی پایدار در اقتصاد و تجربه تورمی در سطحی نزدیک به تورم هدف دو درصد پیش برود.
وولف: به نظر شما که نماینده بخش خصوصی در این اجلاس هستید، تغییر سیاستهای آمریکا چه تاثیری روی اقتصاد آمریکا و اقتصاد دنیا و سیاستهای تجاری دارد؟
لارنس فینک: در یک سال گذشته ما شاهد افزایش نرخ رشد اقتصادی و نرخ رشد فعالیتهای اقتصادی در آمریکا و اروپا بودیم. به نظر من انتخاب دونالد ترامپ و برگزیت باعث میشود شماری از خانوارهای آمریکایی و اروپایی که با سیاستهای دولتهای قبلی مخالف بودند امیدوارتر شوند و هزینههای مصرفی خود را افزایش دهند.
اما مهمترین مساله در مورد سیاستهای ترامپ این است که او در نظر دارد استفاده از سیاستهای پولی برای تقویت نرخ رشد اقتصادی را کمتر کند در حالی که استفاده از ابزارهای مالی مانند معافیتهای مالیاتی و کاهش نرخ مالیات شرکتی را افزایش دهد. همچنین ترامپ در نظر دارد سرمایهگذاری در بخش زیرساختی را افزایش دهد. بررسیها نشان میدهد بازارها به سیاستهای ترامپ اعتماد کردهاند و رشد ارزش سهام شرکتهای صنعتی در آمریکا نشاندهنده این مساله است. به نظر من در صد روز اول کاری دولت جدید آمریکا تغییر سیاستهای اقتصادی در این کشور ادامه دارد ولی بیثباتی و نگرانی در مورد میزان هزینهای که آمریکا برای این تغییرات باید بپردازد در این بازه صدروزه بر اقتصاد حاکم میشود. با کاهش نرخ مالیات بر درآمد شرکتها و مالیات بر درآمد افراد، منابع درآمدی دولت تازه کم میشود و باید دید برای تامین هزینهها از چه روشی استفاده میکند. برخی از مالیات بر تجارت یا وضع تعرفهها صحبت میکنند که سیاست نادرستی است و میتواند تاثیر مخربی روی اقتصاد بر جای بگذارد. به نظر من احتمال افزایش نرخ مالیات بر ارزشافزوده در این کشور وجود دارد که این سیاست
میتواند روی مصرف تاثیر بگذارد. البته این افزایش نرخ مالیات بر ارزشافزوده روی کالاهای ضروری و مواد غذایی نخواهد بود.
یک ترس و نگرانی دیگر در تمامی اقتصادهای صنعتی دنیا وجود دارد و آن نگرانی در مورد پیر شدن جمعیت است. پیر شدن جمعیت با توجه به نظام بازنشستگی ناکارآمدی که در اغلب کشورها وجود دارد به یک معضل تبدیل شده است. از طرف دیگر طی شش تا هفت سال آینده مساله پیری جمعیت میتواند زمینهساز کاهش نرخ رشد اقتصادی دنیا شود و به کارگران ماهر و نیمهماهر بیشترین صدمه را خواهد زد زیرا در دنیای مدرن نتوانستهایم سیستمی برای حمایت از افرادی ایجاد کنیم که بیشترین مشارکت را در اقتصاد دارند و در اغلب موارد افراد خود مسوولیت تامین آیندهشان را بر عهده دارند. بنابراین ترس مهم دنیا در سالهای آینده این نیست که کیفیت مشاغل چگونه است بلکه نگرانی در این زمینه است که به دلیل نبود نیروی حمایتکننده از افرادی که سالها کار کردهاند، سن بازنشستگی در دنیا رشد کند و افراد سالهای طولانیتری را مجبور به کار باشند. این مساله روی اشتغال جوانان و فرصتهایی که در اختیار نسلهای تازه قرار میگیرد تاثیر منفی دارد.
لارنس فینک: مهمترین مساله در مورد سیاستهای ترامپ این است که او در نظر دارد استفاده از سیاستهای پولی برای تقویت نرخ رشد اقتصادی را کمتر کند در حالی که استفاده از ابزارهای مالی مانند معافیتهای مالیاتی و کاهش نرخ مالیات شرکتی را افزایش دهد. همچنین ترامپ در نظر دارد سرمایهگذاری در بخش زیرساختی را افزایش دهد.
من اطمینان دارم حل کردن این معضلات اقتصادی در کشورهای صنعتی یکی از مهمترین چالشهاست و متاسفانه سیاستهای پولی تاثیری روی آن ندارد.
وولف: یکی از مشکلات اقتصادی در کشورهای در حال توسعه بحران مالی است که در نتیجه افزایش ارزش دلار و افزایش نرخ بهره بانکی در کشورهای صنعتی ایجاد میشود. از طرف دیگر حمایت بیش از حد از اقتصاد داخلی که هماکنون در کشورهای مختلف به عنوان سیاست موردقبول دولتها برای حفظ صنایع داخلی مطرح است و در دهه ۱۹۸۰ استفاده شد و کارایی پایینی داشته به اقتصادهای در حال توسعه صدمه وارد میکند. نظر شما در این مورد چیست؟
فینک: برخی از سیاستهای آمریکا زمینهساز افزایش ارزش دلار میشود. فدرالرزرو هم در نظر دارد دو تا سه بار نرخ بهره را افزایش دهد که باعث افزایش قابل توجه ارزش دلار میشود و قدرت رقابتپذیری کالاهای آمریکایی را در بازار جهانی کم میکند. این مساله میتواند روی تولید و صنعت در آمریکا تاثیر بگذارد و در روند رشد ایجاد فرصتهای شغلی اختلال ایجاد کند. به همین دلیل انتظار میرود در سال جاری اختلافهایی بین فدرالرزرو و رئیسجمهوری آمریکا در مورد زمان مناسب و میزان افزایش نرخ بهره پیش بیاید.
باید بپذیریم که ما در دنیایی زندگی میکنیم که ارزش دلار در آن بالاتر از قبل است. میزان تاثیر این مساله روی اقتصاد دیگر کشورهای دنیا به رابطه آمریکا به عنوان بزرگترین استقراضکننده در دنیا با کشورهای وامدهنده به این کشور بستگی دارد. یکی از این کشورها ژاپن و دیگری چین است.
وولف: به نظر شما ترکیب سیاستی درست برای اتحادیه اروپا چیست؟ آیا اثرگذاری سیاستهای پولی برای این منطقه بیشتر است یا تاثیر سیاستهای مالی است که میتواند رشد را برای اتحادیه اروپا به ارمغان بیاورد؟ دومین سوال این است که با توجه به سخنان فیلیپ هاموند و مشخص شدن موضع بریتانیا در تعامل با اروپا، به نظر شما آینده رابطه اقتصادی بریتانیا و اروپا چگونه است؟
شوبل: به نظر من رابطه اقتصادی بریتانیا و اروپا همچنان حفظ میشود زیرا بریتانیا بازاری بزرگ و مهم است. نهتنها بریتانیا یک شریک تجاری مهم و بزرگ برای آلمان باقی میماند بلکه برای تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا همین وضعیت را خواهد داشت.
ما در نظر داریم روند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را بهگونهای مدیریت کنیم که کمترین ریسک اقتصادی برای هر دو طرف وجود داشته باشد. در مورد سیاستهای دولت جدید در آمریکا باید بگویم که به نظر من امکان نابود کردن تجارت آزاد وجود ندارد و نهتنها آمریکا بلکه هیچ یک از رهبران اروپایی هم تمایلی در این زمینه ندارند و همه در جهت افزایش سطح تجارت آزاد تلاش میکنند و خواستار برطرف شدن موانع هستند. هماکنون مهمترین مساله اتحادیه اروپا این است که کشورهای مختلف این اتحادیه نرخ رشد متفاوتی دارند و همین مساله باعث ضعف ساختار اقتصادی اروپا شده است. کشورهای اروپایی تنها در صورتی میتوانند متحدتر و یکپارچهتر عمل کنند که ساختار اقتصادی قدرتمندتری داشته باشند و رشدی یکپارچه را تجربه کنند. این مساله انگیزه مهاجرت را از بین میبرد و فرصت رشد اقتصادی را در این کشورها ایجاد میکند. از طرف دیگر برای اینکه اروپا بتواند در برابر شوکهای اقتصادی دنیا مقاومت بیشتری داشته باشد باید قدرت رقابتپذیری بالاتری داشته باشد.
در مورد برگزیت باید بگویم که تغییر سیاستهای اقتصادی در بریتانیا عامل اصلی این تصمیم بود. بیشک مساله مهاجرت یک معضل بزرگ برای تمامی کشورهای اروپایی است و این تنها مساله مورد بحث در بریتانیا نیست. آلمان در نتیجه ورود میلیونها مهاجر شاهد کاهش زیاد استاندارد زندگی و افزایش تنشهای سیاسی بود ولی اینکه یک کشور بهعنوان یک عضو مهم و در حال رشد در اقتصاد دنیا باقی بماند و عضوی از یک جامعه اقتصادی باشد برای آلمان اهمیت بیشتری داشت.
وولف: برخی گمانهزنیها وجود دارد که ممکن است با گذشت دو سال از آغاز مذاکرات خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، این مذاکرات به هیچ نتیجهای نرسد که این روندی بسیار مخرب و آسیبرسان خواهد بود. به نظر شما بهعنوان عضو اتحادیه اروپا، چقدر باید در این زمینه نگران بود؟
شوبل: ما نگران این مساله هستیم ولی تمام تلاش خود را میکنیم که این اتفاق نیفتد زیرا این مساله باعث مشکلات اقتصادی و بحران برای همه ما میشود. من اطمینان دارم بعد از انجام تمامی مذاکرات بازهم لندن یک مرکز مالی مهم برای اروپا خواهد بود و اطمینان دارم که این مذاکرات با تلاش و تمایل هر دو طرف به نتیجه میرسد.
وولف: یکی از طرحهایی که هماکنون در آمریکا مطرح است مقرراتزدایی به منظور تسهیل فعالیتهای اقتصادی است. به نظر شما تاثیر این سیاست روی اقتصاد آمریکا چگونه خواهد بود؟ به نظر شما دنیای تازهای در عرصه مالی ایجاد میشود یا خیر؟
فینک: به نظر من تغییرات جدی در این زمینه اتفاق نمیافتد زیرا همه میدانند اگر قرار باشد سیاستهای اقتصادی تغییر کند باید در سطح جهانی این تغییر انجام شود زیرا هر کشوری عضوی از جامعه اقتصادی دنیاست. نظام بانکی در آمریکا باید همچنان قانونمند کار کند و ضعف در نظام قانونگذاری در این کشور میتواند بحرانهای جهانی ایجاد کند.
ما قوانینی در آمریکا تصویب کردیم که موسسات مالی غیر بانکی توان وارد شدن به نظام اعتباری و تامین مالی را ندارند. این سیاست برای ممانعت از ایجاد بحرانی شبیه بحران سال ۲۰۰۸ میلادی در کشور اجرا شده است. بنابراین قوانین اقتصادی بسیار اهمیت دارند ولی باید این قوانین اصلاح شوند زیرا در بسیاری از موارد قوانین بسیار سخت هستند و امکان رشد را میگیرند. از نظر من قوانین زیرساختی و اصولی باید باقی بمانند و ایجاد اصلاحات ضروری است.
ولفگانگ شوبل: به نظر من رابطه اقتصادی بریتانیا و اروپا همچنان حفظ میشود زیرا بریتانیا بازاری بزرگ و مهم است. نهتنها بریتانیا یک شریک تجاری مهم و بزرگ برای آلمان باقی میماند بلکه برای تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا همین وضعیت را خواهد داشت.
ما قوانینی در آمریکا تصویب کردیم که موسسات مالی غیر بانکی توان وارد شدن به نظام اعتباری و تامین مالی را ندارند. این سیاست برای ممانعت از ایجاد بحرانی شبیه بحران سال ۲۰۰۸ میلادی در کشور اجرا شده است. بنابراین قوانین اقتصادی بسیار اهمیت دارند ولی باید این قوانین اصلاح شوند زیرا در بسیاری از موارد قوانین بسیار سخت هستند و امکان رشد را میگیرند. از نظر من قوانین زیرساختی و اصولی باید باقی بمانند و ایجاد اصلاحات ضروری است.
وولف: تاثیر برگزاری انتخابات در آلمان و فرانسه و هلند روی اقتصاد اروپا چه خواهد بود؟ از طرف دیگر در مورد اوضاع اقتصادی آفریقا چه نظری دارید؟ به نظر شما شرایط اقتصادی آفریقا که جمعیتی بالغ بر 7 /1 میلیارد نفر را در خود جای داده است چگونه خواهد بود؟
لاگارد: انتخابات در اروپا روی اقتصاد این منطقه تاثیر دارد و بسته به اینکه چه حزبی انتخاب شود و چه سیاستی در پیش بگیرد اوضاع اقتصادی تغییر میکند. به نظر من روزهای تاریک اقتصادی و مالی در اروپا پایان یافته است و از این پس ما شاهد رشد منفی نخواهیم بود ولی انتخابات و تاثیر آن را میتوان عاملی غیرقابلپیشبینی روی بازار دانست. در مورد پیشبینی اوضاع اقتصادی آفریقا باید بگویم که اوضاع اقتصادی در کشورهای مختلف این قاره متفاوت خواهد بود. در برخی از کشورها که عملکرد بهتری دارند نرخ رشد اقتصادی بالاتر است و در برخی دیگر از کشورها که تبعیض طبقاتی و مشکلات مالی زیاد است، نرخ رشد اقتصادی پایینتر خواهد بود. در آفریقا ما کشورهایی داریم که در سال جاری با نرخ 6 /1 درصد رشد میکنند و کشورهایی هم هستند که با نرخی بالغ بر 8 /2 درصد رشد خواهند کرد. نرخ رشد اقتصادی هر کشور بستگی به اوضاع اقتصادی آن، سطح و ارزش تجاری آن و شرایط مالی کشور دارد. در برخی از کشورها از قبیل نیجریه رشد اقتصادی بستگی به توان تامین امنیت در بخشهای پالایشگاهی و حوزههای نفتی دارد. اما از نظر مالی کشورهای کمدرآمدی که بدهی
دلاری بالایی دارند در سال جاری با بحران بزرگی روبهرو میشوند که از همین امروز باید برای مقابله با آن اقدام کرد.
فینک: به نظر من تاثیر انتخابات در عملکرد بازارهای مالی در اروپا چشمگیر نخواهد بود. ممکن است شوک سیاسی ناشی از انتخابات باعث شود تا بازارها به طور موقتی عکسالعمل غیرعادی نشان دهند ولی این شوک موقتی و گذراست. مهمترین عامل بیثبات کننده اقتصاد دنیا در سالهای آتی نقش تکنولوژی و تغییرات هرروزه آن است. تکنولوژی بیش از اینکه روی اقتصاد کشورهای در حال توسعه تاثیر بگذارد روی اقتصاد کشورهای صنعتی و عملکرد بازار کار در این کشورها تاثیر میگذارد. در سالهای اخیر استفاده از ماشینآلات برای انجام کارها افزایش یافته است و هر روز سهم ماشین بیشتر و سهم انسان در انجام کارها کمتر میشود. به نظر من در آینده در تمامی کشورهای صنعتی به خصوص در کشوری مانند ژاپن که با بحران جمعیت پیر روبهرو است ماشین بخش زیادی از کارها را انجام میدهد.
من نگران کشورهایی هستم که اقتصاد آنها وابسته به نیروی کار ارزان است. در این کشورها به جای اینکه تمرکز روی نیروی کار تحصیلکرده قرار بگیرد تمرکز روی نیروی کار ارزان بود. این اقتصادها با شدت زیادی تحت تاثیر عرضه تکنولوژی در دنیا قرار میگیرند و سقوط خواهند کرد. به نظر من کشورهایی که سابقه کوتاهی در آموزش و سابقه کوتاهی در خلاقیت و نوآوری دارند برای این تغییر بزرگ در آینده آمادگی نخواهند داشت. این تفاوت بزرگ در ساختار اقتصادی کشورهای در حال توسعه با اقتصادهای صنعتی میتواند زمینهساز افزایش نرخ مهاجرت و افزایش اختلاف طبقاتی و درآمدی شود که شرایط اجتماعی را بحرانی میکند.
کورودا: به نظر من ریسکهای اقتصادی آمریکا در سال جاری و سال آینده بسیار زیاد است و این ریسکها با اجرای سیاستهای حمایت از اقتصاد داخلی از سوی دولت تازه آمریکا بیشتر هم خواهد شد.
هاموند: من میخواهم در مورد دو موضوع صحبت کنم. اول اینکه با وجود اینکه برخی از کشورهای آفریقایی در این سال رشد میکنند و برآیند رشد اقتصادی منطقه مثبت است ولی نرخ رشد اقتصادی آفریقا متناسب با نرخ رشد جمعیت در این منطقه نیست. با وجود افزایش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در این کشورها در سال آینده ولی باز هم سرانه تولید ناخالص داخلی در کشورهای اروپایی پایین خواهد بود و فشار اقتصادی در کشورهای جنوب صحرای آفریقا بسیار زیاد خواهد بود.
از طرف دیگر در مورد چالش حرکتهای پوپولیستی در سطح جهان و چالش پیر شدن جمعیت کره زمین بارها صحبت شده است و این چالشها حتی قبل از چالش توسعه تکنولوژی و تاثیر آن روی اقتصاد دنیا اهمیت دارد. چالش تغییرات تکنولوژیک چالش سال جاری نیست بلکه چالش یک تا دو دهه آینده است و در این زمان بحران پیشرفت تکنولوژی بر فشارهای دموگرافیک و مسائل سیاسی و تغییر سیاستهای تجاری دنیا میافزاید. در مورد بریتانیا افزایش استفاده از تکنولوژیهای تازه چالش تازهای برای اقتصاد ایجاد کرده است و این چالش برای کارگران با سطح مهارت پایین مشکلات بیشتری ایجاد میکند. مساله اینجاست که باید این تغییر را پذیرفت و با آن همراه شد و خود را برای این تغییر بزرگ آماده کرد زیرا با نادیده گرفتن این تحول، ضربه بزرگی از آن میخوریم.
ما برای اینکه با این تغییر همراه شویم سرمایهگذاری روی فعالیتهای مطالعاتی و تحقیقاتی را افزایش دادیم و سرعت رشد تکنولوژی را بیشتر کردیم.
لاگارد: در مورد رشد اقتصادی دنیا باید به یک نکته توجه کرد. اگر تمامی کشورها به طور مشابه رشد اقتصادی را تجربه نکنند، ما نمیتوانیم شاهد رشدی پایدار در اقتصاد دنیا و برای دوره طولانی باشیم. به همین دلیل حمایت از اقتصادهایی که در مسیر توسعه قرار دارند در دستور کار سازمانهای جهانی است. تفاوت زیاد در نرخ رشد اقتصادی کشورهای مختلف زمینه را برای افزایش نابرابری اقتصاد فراهم و مشکلات اجتماعی دنیا را بیشتر میکند و رشد اقتصادی را به چالش میکشد.
دیدگاه تان را بنویسید