تاریخ انتشار:
حل یک معضل اجتماعی
جنسیتکشی
سقط جنین موضوعی پنهان و بسیار خصوصی است اما در هند گفتوگو درباره سقط جنین دختران موضوعی عادی تلقی میشود. نارندرا مودی نخستوزیر هند با التماس و تشویق از هموطنان میخواهد که دختران را نجات دهند و آنها را به مدرسه بفرستند.
سقط جنین موضوعی پنهان و بسیار خصوصی است اما در هند گفتوگو درباره سقط جنین دختران موضوعی عادی تلقی میشود. نارندرا مودی نخستوزیر هند با التماس و تشویق از هموطنان میخواهد که دختران را نجات دهند و آنها را به مدرسه بفرستند. وقتی خانم ساکشا ملک اولین مدال کشتی زنان را در المپیک ریو به دست آورد سر تا سر هند همزمان از هیجان و تاسف ملی لبریز شد. ویرندر سواک بازیکن کریکت در توئیتر اعلام کرد: این پیروزیها هنگامی امکان دارند که ما دختران را نکشیم.
هند باید متاسف باشد. طبق آمار جمعیتشناسان این کشور با کمبود 45 میلیون زن و دختر مواجه است. برخی هرگز به دنیا نمیآیند. آنها پس از تشخیص جنسیت با سونوگرافی چندبعدی سقط میشوند. برخی دیگر در کودکی و به خاطر بیتوجهی والدین فوت میکنند. اما دیدگاهها و رفتارها در حال تغییر هستند. در هند و در مجموع در کل جهان جنگ علیه نوزادان دختر در حال فروکش کردن است. نسبت جنسیتی حتی بدون دخالت انسانها یکطرفه است. در آسیا و اروپا به ازای هر 105 پسر و در آفریقا به ازای هر 103 پسر 100 دختر وجود دارند. شاید این پاسخ طبیعت به مرگومیر بیشتر مردان و پسران باشد. تا زمانی که مردان و زنان به سن فرزندآوری میرسند نسبت آنها تقریباً متوازن میشود. اما این نسبت در چند کشور به طرز بیسابقهای نامتوازن است. آخرین سرشماری هند نشان داد در سن صفر تا ششسالگی به ازای هر 109 پسر 100 دختر وجود دارد، در ایالت ثروتمند شمالی پنجاب این نسبت 118 به 100 است. در سال 2010 در چین نسبت پسران به دختران صفر تا چهارساله 119 به 100 بود. اگر سه عامل به طور همزمان ظاهر شوند نسبت جنسیتی از تعادل خارج میشود: اول، تعداد زیادی از زوجها به شدت به پسر علاقهمند
باشند. این امر به ویژه در جوامعی اتفاق میافتد که زن و شوهر پس از ازدواج در منزل پدر و مادر شوهر زندگی میکنند. بنابراین زن پس از ازدواج از پدر و مادرش جدا میشود و نمیتواند در اموری مانند جمعآوری محصولات کشاورزی به آنها کمک کند. دوم، نرخ زاد و ولد پایین باشد. زوجهایی که مایلند پنج یا شش فرزند داشته باشند (مثلاً خانوارهای نیجریهای) طبق قانون طبیعت حداقل یک پسر خواهند داشت اما زوجهایی که یک یا دو فرزند میخواهند به احتمال زیاد تلاش میکنند شانس داشتن پسر را بالا ببرند. سوم، راهی قابل دسترس و پذیرفتهشده برای جلوگیری از ازدیاد دختران وجود داشته باشد. در زمان کنونی این راه سقط جنین است.
هر سه عامل در گذشته در کره جنوبی وجود داشتند و اکنون هم در چین، هند، پاکستان، ویتنام و قفقاز جنوبی دیده میشوند. در بخشی از اندونزی هم این موضوع صادق است اما نمیتوان آن را به کل کشور تعمیم داد. در واقع گروهی در اندونزی هستند که قاعده را بر هم میزنند. جامعه مینان در غرب سوماترا فرهنگی دارند که در آن داماد و عروس برای زندگی به خانه پدر عروس میروند. در این جامعه نسبت جنسیتی طبیعی است اما دادههای تولد نشان میدهد خانوادهها بیشتر متقاضی فرزند دختر هستند. به طور میانگین اگر فرزند اول خانواده پسر باشد خانواده برای فرزند دوم زودتر اقدام میکند.
روند صعودی دختران
اولین نشانهها دال بر اینکه نسبت جنسیتی در حال بازگشت به حالت طبیعی است در آخرین دور سرشماریها پدیدار شدند. طی سالهای 2000 تا 2010 در چین افزایش نسبت پسران به دختران متوقف شد. روندی که دههها رو به افزایش بوده است. اما در هند طی سالهای 2001 تا 2011 نسبت بین پسران و دختران بسیار بزرگ شد. با وجود این سرشماریها نشان میدهد تعداد دختران در ایالتهایی مانند پنجاب که پسردوست هستند رو به افزایش گذاشته است.
دادههای سالانه مربوط به زاد و ولد که در مقایسه با سرشماریها کمتر قابل استناد اما بهروزتر هستند نشان میدهند موج جنسیتی معکوس شده است. در هند و به ویژه در شهرهای این کشور نسبت جنسیتی در سالهای اخیر شکلی طبیعی پیدا کرده است. آمار و ارقام در چین قابل استناد نیستند اما نشان میدهند نسبت جنسیتی در زمان تولد از اوج 121 پسر در مقابل 100 دختر در سال 2004 به 114 پسر در سال 2015 پایین آمده است.
در ویتنام هنوز پسران بیشتری متولد میشوند اما از سال 2010 شرایط دیگر بدتر نشده است. در ارمنستان و جمهوری آذربایجان هم نسبت یکنواخت شد در حالی که هر دو کشور در دهه 1960 نسبت جنسیتی نامتوازنی داشتند. در گرجستان و تایوان گزینش جنسیتی از بین رفته است. کره جنوبی بیشتر از همه مورد توجه جمعیتشناسان است. در سال 1990 نسبت جنسیتی آن 116 به 100 بود. در سه سال گذشته این رقم به 105 رسید یعنی دقیقاً همان رقمی که باید باشد. عاملی هست که نسبتهای جنسیتی را به حالت طبیعی بازمیگرداند اما این عامل چیست؟
احتمالاً این عامل تلاش برخی کشورها برای مقابله با گزینش جنسیتی نیست. زوجهای هندی به سادگی میتوانند با انجام اسکن اولتراسوند در یک درمانگاه و سقط جنین در درمانگاه دیگر مقررات و نظارت دولتی را دور بزنند. مقامات چینی نظارت را شدیدتر کردهاند و زوجهایی را که قبلاً دختردار شدهاند و احتمال دارد دختر دوم را سقط کنند به دقت تحت نظر میگیرند. به این ترتیب نسبت جنسیتی در تولد دوم در چین طبیعی شد. اما طبق مطالعه مونیکا گوپتا از دانشگاه میرلند برخی از زوجهای چینی از همان بارداری اول به سراغ گزینش جنسیتی رفتند.
خانم گوپتا عقیده دارد شهرنشینی عامل مهمی در بروز تغییرات بوده است. شاید همسایگان یک زوج شهرنشین را صرفاً به خاطر دختر داشتن مسخره کنند اما این فشار با فشار وارد بر روستاییان قابل مقایسه نیست. علاوه بر این جوانان شهرنشین از خانواده جدا میشوند و همین دلیلی است که آنها لزوماً خواهان فرزند پسر نباشند. اکنون که فرزندان با فرستادن پول از پدر و مادر خود حمایت میکنند دختران به همان اندازه پسران میتوانند مفید باشند. شهرنشینان به تازهترین فناوریهای پزشکی دسترسی دارند اما برای انتخاب جنسیت از آن استفاده نمیکنند.
با افزایش استقلال دختران شهری و ارزشمندتر شدن آنها برای والدین، مردان روستایی دچار دردسر میشوند. سالها نسبت جنسیتی به نفع مردان بود بنابراین در روستاها تعداد دامادهای بالقوه از عروسها بیشتر است. از آن بدتر اینکه عروسهای بالقوه به شهرها مهاجرت میکنند تا شوهران بهتری پیدا کنند. خانم ترزا هسک از دانشگاه لندن که نسبت جنسیتی در چین را مطالعه میکند میگوید همه فهمیدهاند که زندگی برای مردان آسان نخواهد بود.
در واقع مردان روستایی در چین همانند باری بر دوش خانوادههایشان هستند. یک مطالعه جالب توجه اخیر در چین بیان میکند که خانوادههای پسردار در نواحی دارای عدمتوازن شدید جنسیتی پول زیادی را پسانداز میکنند چرا که میدانند اگر قرار باشد روزی به خواستگاری یک دختر از محل خود بروند باید برای مسکن، کالاهای مصرفی و مراسم عروسی هزینه زیادی بپردازند. به عقیده نویسندگان مقاله این تاثیر آنقدر زیاد است که عامل نیمی از پسانداز خانوارهای چینی بین سالهای 1990 و 2007 بوده است.
دولتها که از بروز یک فاجعه اجتماعی نگران هستند تلاش میکنند از طریق تبلیغات یا حتی پاداش نقدی شهروندان را به پذیرش فرزند دختر تشویق کنند. شاید آنها ذهن چند نفر را عوض کرده باشند اما اغلب در رساندن پیام خود ابهامآلود عمل میکنند. به عنوان مثال تحت سیاست تکفرزندی در چین والدین دختردار اجازه داشتند فرزند دوم بیاورند، این بدان معناست که دولت خود برای والدین دختردار احساس ترحم میکند. اما اگر دولت در مورد ارزش دختران ابهام داشت، فرهنگ عمومی در مورد آن قاطع و صریح بود.
تاثیر خوب تلویزیون
هیچ چیز به اندازه تلویزیون در هند تاثیرگذار نیست. مطالعهای اخیر نشان داد 51 درصد از زنان ایالت هاریانا برنامه تلویزیونی«دخترم به این کشور نیا» را دیدهاند. این برنامه کشتار فرزندان دختر را به تصویر میکشد و در یکی از قسمتها پدری نوزاد دخترش را در شیر خفه میکند. این در حالی است که فقط پنج درصد از زنان برنامه تلویزیون دولتی درباره برابری دختر و پسر را تماشا کردهاند و فقط یک درصد از آنان از رهبران دینی پیامی در این باره شنیدهاند. یکی از تهیهکنندگان برنامه «کودک عروس» که به موضوع ازدواج کودکان میپردازد عقیده دارد تلویزیون صرفاً یک وسیله سرگرمی نیست بلکه ارزش آموزشی زیادی دارد.
مطالعات انجامشده در هند نشان میدهد تماشای تلویزیون با کاهش تمایل به فرزند پسر ارتباط مستقیم دارد. شاید این موضوع غیرمنطقی به نظر برسد اما باید دانست که هندیها اغلب به سیاستمداران و مقامات رسمی اعتماد ندارند بنابراین حداقل به حرف هنرپیشهها گوش میدهند. به همین دلیل است که هنرپیشهها اغلب سیاستمدار میشوند یا رهبری برنامههای بهداشت و سلامت را برعهده میگیرند.
نسبت جنسیتی در بسیاری از کشورها نامتوازن است اما بین یک معضل بزرگ اجتماعی و یک معضل بیپایان تفاوت وجود دارد. جنسیتکشی نمونهای از مورد اول است. جمعیتشناسان بر این باورند که نسبتهای جنسیتی به تدریج به سطح طبیعی بازمیگردند. آسیا قبلاً تجربه فاجعهباری در مورد جمعیت داشته است و قطعاً دوباره آن را تکرار نخواهد کرد.
منبع: اکونومیست
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید