تاریخ انتشار:
رئیسجمهوری موفق اما منحرف
درسآموزی از نیکسون
آیا یک انسان بد میتواند رئیسجمهور خوبی باشد؟ اهمیت این سوال باعثشد نشریه اکونومیست به موزه و کتابخانه رئیسجمهور نیکسون در شهر لیندا در ایالت کالیفرنیا برود.
آیا یک انسان بد میتواند رئیسجمهور خوبی باشد؟ اهمیت این سوال باعث شد نشریه اکونومیست به موزه و کتابخانه رئیسجمهور نیکسون در شهر لیندا در ایالت کالیفرنیا برود. این موزه که در ماه اکتبر و پس از یک بازسازی کامل دوباره بازگشایی شد تلاش میکند خطاهای سیوهفتمین رئیسجمهور آمریکا را در مقابل شایستگیهای غیرقابل انکارش سبک و سنگین کند. اعلام شایستگیهای نیکسون با ذکر نبوغ، ظرفیت و توانایی تحسینبرانگیز برای انجام کارها و اشتیاق و دقت عمل فراوان در اتخاذ ریسکهای محاسبهشده در عرضه ژئوپولتیک آغاز میشود.
تلاش زیادی انجام شد تا شهرت و نیکنامی زیادی برای تنها رئیسجمهور مستعفی آمریکا ایجاد شود. یک صفحه نمایش بزرگ که یادآور سفر تاریخی نیکسون به چین در سال 1972 است به بازدیدکنندگان عاشق عکسهای سلفی امکان میدهد به همراه پیکره بزرگ او در کنار دیوار چین عکس بگیرند.
از شجاعتهای فیزیکی او چندان یاد نشده است. گلولهها و خرده شیشههایی که با دقت نگهداری میشوند یادآور حمله خونین اراذل و اوباش به اتومبیل او هنگام بازدید از ونزوئلا در سال 1958 هستند. نیکسون در آن زمان معاون رئیسجمهور آیزنهاور بود. در ویترین مربوط به این تست نشان داده میشود چگونه نیکسون با دستور آتشبس به نیروی امنیتی خود از تشکیل حمام خون جلوگیری کرد.در این موزه نیکسون به عنوان فردی طرفدار اکثریت خاموش آمریکا نشان داده میشود. اکثریتی که احساس میکردند مورد بیتوجهی طبقه خودخواه حاکم قرار دارند. در بخشهای مختلف میبینیم چگونه نیکسون بین تمایل محافظهکاران به دولت بزرگ و اشتیاق عملگرایان به تفویض اختیارات فدرال توازن ایجاد کرد تا بتواند بخشی از دردهای مزمن جامعه آمریکا را درمان کند. از جمله اقدامات او میتوان به ادغام مدارس و رفع تفکیک قومی آنها در جنوب اشاره کرد. کاری که مقامات اسبق دموکرات از انجام آن طفره میرفتند یا تشکیل سازمان حمایت از محیط زیست برای پاکسازی رودخانههایی که از شدت آلودگی آتش میگرفتند. این احساس همدردی او برای مناطق و گروههای فراموششده آمریکا قابل تقدیر و توجه است زیرا
همانطور که مصاحبههای ویدئویی با اعضای خانواده و دستیاران نیکسون نشان میدهند وی فردی به شدت درونگرا و غرق در افکار خویش بود و گاهی اوقات بدبینی و شک و تردید او تا حد بیماری روانی پیش میرفت.
بحران واترگیت که عامل سرنگونی نیکسون بود در یک سالن جنبی به نمایش گذاشته شده است. ویترینهای خاکستری، مشکی و قرمز این بخش برچسبهایی با عناوین «حقههای کثیف و جاسوسی سیاسی» یا «مانعتراشی برای عدالت» را بر روی خود دارند. در سالن اصلی که با نور فراوان روشن شده است ویترینی باشکوه جلبتوجه میکند که نشان میدهد چگونه نیکسون مکالمات کاخ سفید را با میکروفونهای مخفی ضبط میکرد تا بتواند دوران ریاستجمهوریاش را برای آیندگان ماندگار سازد. در یکی از این فایلهای صوتی که به سال 1973 بازمیگردد صدای دخترش جولی را میشنویم: «بابا، میخوای برای شام بریم بیرون؟». در سالن واترگیت فایلهای صوتی رئیسجمهور دیده میشوند که از یهودیان شاغل در دولتش شکایت دارد. او میگوید: «به طور کلی شما نمیتوانید به این حرامزادهها اعتماد کنید.» در این بخش افراد داوطلب صادقانه نقاط ضعف و قدرت نیکسون را بیان میکنند. این راهنمایان داوطلب سخت کار میکنند. یکی از آنها زمان زیادی را به شرح چین دوران مائو اختصاص داده و با دو نوجوان گفتوگو میکند که بر روی مبل زرد قناری لم دادهاند، مبلهایی که در یک نمونه تقلیدی از دفتر کار نیکسون در سال
1969 قرار دارند.
باید به کسانی که آتش نیکسون را روشن نگه میدارند آفرین گفت. ویترینهای موزه در طول سالها و به ویژه پس از آنکه در سال 2007 موزه بخشی از نظام کتابخانه ریاست جمهوری آمریکا شد حالتی ساده و عادی پیدا کردهاند اما در مجموع موزه سرشار از صداقت و خلوص است. موزه از بازدیدکنندگان میخواهد درباره نیکسون قضاوت کنند اما داستانی که بیان میکند داستانی فراتر از زندگی یک فرد است. این موزه آشکار میسازد چگونه یک رهبر بد کشتی حاکمیت دولتی آمریکا را با یک قطبنمای شکسته اخلاقیات هدایت کرد و آن را به مرز شکسته شدن و انهدام کشانید.
سفر به شهر لیندا چندین درس را به بازدیدکنندگان میآموزد. اول، نیکسون چندین فرد باهوش با سوابق کاری درخشان را در کابینه و کاخ سفید به کار گرفت. اما آنها نتوانستند زورگویان و وفاداران به دولت قبل را که دولت را آلوده کرده بودند مهار کنند. برخی از مقامات از جمله دادستان کل و معاون دادستان طبق اصول استعفا دادند. آنها نپذیرفتند از دستور نیکسون برای اخراج یک دادستان پیروی کنند. دوم، موزه (شاید به طور غیرعمدی) بیان میکند اگر دادگاه عالی نیکسون را وادار نکرده بود تا دستور غیرقانونی خود برای ضبط مکالمات در کاخ سفید را پس بگیرد بسیاری از اعضای حزب ممکن بود روشهای دیگری در پیش گیرند. به گفته باب دول سناتور جوان سال 1973 در پس هر سوءعملکردی افرادی شرور وجود داشتند و نیکسون هم خود عملاً با آنها همکاری داشت.
در انتهای موزه صحنه خروج نیکسون با هلیکوپتر از کاخ سفید نشان داده میشود که در آن همسر نیکسون میگوید: چه بد شد، تاسفآور است. این صحنه پر از شکوه و تاسف است اما آن رویداد تاسفبار نبود. هیچ رهبر سیاسی به پاکی فرشتگان نیست. مردان خوب از قبیل جیمی کارتر رئیسجمهورهای بدی بودهاند اما ریاست جمهوری برای افراد بدون اخلاق مناسب نیست.
منبع: اکونومیست
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید