محمدکاظم رحیمی / نویسنده نشریه
در طول 200 سال گذشته، تنها در کشور آمریکا بیش از نیمی از تالابها از بین رفته و اکثر تالابهای باقیمانده هم در معرض خطر و تخریب قرار دارند. با دانستن این موضوع که تالابها زیستگاه طیف گستردهای از حیوانات و گیاهان را فراهم کرده و به کاهش طغیان رودخانهها و سیلها کمک میکنند، اهمیت بازیابی و حفظ تالابها دوچندان میشود. مروری بر تالابهای ایران نیز نشان میدهد بسیاری از این تالابها در اثر مدیریت ضعیف، بهرهبرداری نامعقول، تغییر و تبدیل کاربری زمینهای تالابها، سدسازی، شکار و صید غیرقانونی و صدور مجوزهای بیش از حد توان، کمآبی و خشکسالی، اجرای طرحهای عمرانی در حوزههای آبخیز تالابها، وارد کردن گونههای گیاهی و جانوری غیربومی به بهانههای تکثیر و پرورش، احداث بزرگراهها و اکتشاف نفت در تالابهای ساحلی از بین رفته یا بهشدت تخریب شدهاند. این در حالی است که حفظ و ابقای تالابها برای بهداشت محیط و کیفیت سیستمهای آبی بسیار مهم است و به دلیل آنچه اهمیت تالابها نامیده میشود، جوامع و سازمانهای مهم بینالمللی، اسناد بسیاری را برای حفظ و ابقای این تالابها مستند کردهاند، که بیشتر آنها علمی، فنی و تخصصی
است.
با وجود این، یادداشت پیشرو کمتر فنی و تخصصی بوده و بیشتر برای افراد، اتحادیهها و گروههای غیرانتفاعی و دوستداران محیطزیست به رشته تحریر درآمده و درصدد پاسخ به این سوال است که پروژههای بازیابی، خلق و بهبود عملکرد تالابها در سطح جهانی چه روندی را دنبال میکنند. نگارنده معتقد است قطعاً توسعه یک خط راهنما برای بازیابی، خلق و بهبود کارکردهای تالابها که قابل استناد و قابل کاربرد برای تمام ملل باشد، به دلایل متعدد، کاری دشوار و سخت است. اول اینکه واژههای «بازیابی»، «خلق» و «بهبود عملکرد» دامنه گستردهای از فعالیتهای مرتبط با بازسازی تالابها را دربرگرفته و دوم اینکه شرایط آب و هوایی، منطقه مورد نظر، نوع تالاب، و شرایط محلی در تعیین پروژههای بازیابی و چگونگی راهاندازی آنها بسیار مهم هستند. از این جهت قطعاً یک پروژه کارآمد برای احیای تالابها، نیازمند تیمی قوی و متخصص در حوزههای اکولوژی، هیدرولوژی، مهندسی، برنامهریزی و دیگر رشتههای مرتبط است. با این حال مهمترین سوالی که در ابتدا میتواند طرح شود، این است که چرا بازیابی تالابها، خلق و بهبود عملکرد آنها از اهمیت والایی برخوردار است؟
در پاسخ باید عنوان شود که حفظ تالابها برای بهداشت محیط، تنظیم آبهای زیرزمینی، تعدیل میکروکلیما، شکار، صید پرندگان آبزی و ماهیان، تامین منابع تعلیف دام و همچنین حصیربافی و... ضرورتی انکارناپذیر بوده و به همین دلیل است که در طول سالیان اخیر یک آگاهی مستمر و روبهرشدی وجود دارد که تلاشها در جهت احیا و بازیابی تالابهای در حال تخریب را دوچندان میکند. همچنین ارزش دلاری عملکرد تالابها بسیار بالا برآورد میشود؛ به گونهای که دادههای کوستانزا1 و دیگران نشان میدهد، که 40 درصد از خدمات اکوسیستمهای تجدیدپذیر جهانی2 (با ارزش 33 تریلیون دلار در سال) بهوسیله آبهای کمعمقی فراهم میشود، که تنها 5 /1 درصد از سطح زمین را میپوشانند. در کنار این مسائل ذکر این نکته نیز خالی از لطف نخواهد بود، که مرگ یک تالاب صرفاً حذف نام آن از میان کتابها نیست، مرگ یک تالاب تراژدی بیبازگشتی است که بیشترین آسیب را به ساکنان اصلی آن میزند و آن توقف هزاران حیات و زندگی است. متاسفانه در طول دهههای گذشته بسیاری از تالابها در نتیجه فعالیتهای انسانی برای حمایت از کاربری کشاورزی، توسعه مناطق شهری و اجرای سیاستهای نامناسب و
کارسنجینشده از بین رفتهاند، که اثر مستقیم این تغییرات به گسترش آلودگی، ایجاد ریزگردها و... ختم شده است.
در فرآیند بازیابی، خلق و بهبود عملکرد تالابها نکته مهمتری نیز وجود دارد که نشاندهنده آن است که هرچقدر هم دولتهای ملی و محلی در حفاظت از تالابها تلاش کرده و پروژههای بازیابی را تامین مالی کنند، بدون حمایت و همکاری ساکنان محلی و شهروندان یک کشور منفعت چندانی حاصل نخواهد شد و در این میان نقش سازمانهای غیرانتفاعی، اتحادیهها و دوستداران محیط زیست در این پروژهها پررنگ به نظر میرسد. تالابها به طور کلی شامل مرداب، باتلاقها و مناطق مشابه میشوند. در نبود تالابها باید با منافع زیادی از جمله شیلات سالم، حیاتوحش و سکونتگاه پرندگان، بهرهوری بیولوژیک بالا، حفاظت از تنوع زیستی، کنترل فرسایش، کاهش خسارت سیل، کیفیت آب و مناطق تفریحی خداحافظی کرد. حال که اهمیت تالابها بر ما مشخص است، میتوان درصدد پاسخ به این سوال بود که پروژههای موفق، بازیابی، خلق و بهبود عملکرد تالابها در دنیا چه سیری را دنبال میکند. برای پاسخ به این سوال لازم است در ابتدا منظورمان از بازیابی، خلق و بهبود عملکرد را مشخصتر بیان کرده و همچنین نحوه روبهرو شدن با یک پروژه برای احیای تالابها را مورد بررسی قرار دهیم و در پایان به معرفی
چهار فاز اساسی در مدیریت یک پروژه «احیا، خلق و بهبود عملکرد تالابها» بپردازیم.
بازیابی، خلق، و بهبود عملکرد تالابها
«بازیابی تالابها» به برگرداندن تالابهای موجود به وضعیت پیشین یا نزدیک کردن آنها به شرایط قبلی تا حدممکن اطلاق میشود. «خلق تالابها» اما به صورت تبدیل زمینی خشک یا مکانی دارای شرایط لازم برای شکلدهی تالابهای جدید، معرفی شده و «بهبود یا ارتقای عملکرد تالابها» مترادف با افزایش یک یا چند عملکرد و ویژگیهای مفید تالابها فراتر از وضعیت فعلی تعریف میشود. در سطح دنیا و بالاخص در آمریکا دو رویکرد به بازیابی، خلق و بهبود یا ارتقای عملکرد تالابها وجود دارد، که در ادبیات محیط زیست، رویکرد اول را منفعل3 و رویکرد دوم را فعال4 مینامند. در رویکرد منفعل، عواملی مدنظر قرار میگیرد، که موجب از دست رفتن و تخریب تالابها به صورت کلی یا حذف عملکردهای مهم تالابها شده است. به کارگیری این رویکرد زمانی سودمند خواهد بود که عوامل اخلالگر درتالابها هنوز بتواند متوقف بشود. مثلاً اگر چرای بیرویه دامها موجب اختلال است، میتوان با پیشنهاد شرایطی مانع از ادامه تخریب و از دست رفتن تالابها شد. منافع این نوع رویکرد هزینههای پایین و درجه بالای قطعیت موفقیت آن است. با این حال برای بعضی از سایتها (تالابها) این روش کافی نبوده و
از کارایی لازم برخوردار نخواهد بود و اتخاذ رویکرد فعال را ضروری میکند. در رویکرد فعال مداخله فیزیکی انسانی لازم میشود و زمانی واجب است که تالابها به شدت صدمه دیده و تخریب شده و دستیابی به اهداف مورد نظر با دیگر روشها امکانناپذیر باشد.
چگونگی روبهروشدن با پروژههای بازیابی تالابها
اجرای پروژههای بازیابی، احیا و خلق تالابها نیازمند اطلاعات کلی و جزئی، تالابهای در اولویت، تامین مالی، مشاورههای تخصصی، همکاریهای دانشگاهی و... است. در بسیاری از کشورها که پروژههای موفقی انجام شده است، معمولاً دولتهای ملی و محلی و سازمانهای مربوطه اطلاعات کاملی از وضعیت تالابها را در اختیار سازمانها و ارگانهای مربوط و اتحادیهها و آژانسها قرار داده و همچنین در صفحات وب منتشر میکنند. مدیران پروژه برای احیای تالابها در نظر گرفته شده و همچنین حمایتهای مالی و مشاورهای لازم صورت میپذیرد. علاوه بر این، متخصصان مورد نظر در این فرآیند موظف به کمکرسانی و ارائه اطلاعات خواهند بود. برای مثال در آمریکا، سازمان زمینشناسی ایالات متحده5، اداره خدمات ماهی و حیاتوحش، سازمان حفاظت محیط زیست6، سرویس حفاظت از منابع طبیعی7 اطلاعات و نقشههای لازم، منابع مالی، مشورتها و متخصصان مورد نیاز را در اختیار گروههای بازیابی تالابها قرار میدهند. متخصصان محلی نیز در فرآیند اجرای پروژه، میتوانند موثر باشند، به گونهای که با ارسال آگهی به متخصصان داوطلب محلی و دوستداران محیط زیست و سازمانهای غیرانتفاعی میتوان
از کمکهای آنها برای اجرای یک پروژه موفق استفاده کرد. علاوه بر آن، از دیگر منابعی که اطلاعات و کمکهای لازم را در اختیار قرار میدهند، میتوان به دانشگاهها و موسسات غیرانتفاعی اشاره کرد. چک کردن اطلاعات و اهداف پروژه با زیستشناسان و دپارتمانهای مطالعات محیطی کالجها و دانشگاهها میتواند بسیار سودمند باشد و موفقیت یک پروژه را تا حدود زیادی تضمین کند. متخصصان دانشگاهی حوزه محیط زیست، ممکن است پیشنهادهای جذابی داشته باشند که قطعاً به موفقیت بیشتر پروژهها کمک خواهد کرد. ضمن اینکه شرکت در دورههای دانشگاهی مربوطه که در آن مدرسان میتوانند کمکهای خوبی از نظر فنی و تخصصی بدهند، نیز مفید واقع میشود. قطعاً موسسات غیرانتفاعی هم در مورد احیای تالابها برنامههایی دارند که لازم است از آنها هم کمک گرفته شود، با این حال اگر برنامهای هم نداشته باشند، میتوان آنها را متقاعد به همراهی و همیاری کرد. همچنین به عنوان منبعی دیگر میتوان روی مسوولیت اجتماعی شرکتها نیز حساب باز کرد. با داشتن این اطلاعات کلی در صورتی که گروهی بخواهد با یک پروژه بازیابی، خلق یا بهبود عملکرد تالابها گلاویز شود لازمه آن دنبال کردن چهار فاز
اساسی برای پروژههای مورد نظر است که در ادامه تشریح شده و شامل فازهای برنامهریزی، اجرا، نظارت و مدیریت بلندمدت در طول یک پروژه میشود.
مرحله برنامهریزی
فاز برنامهریزی یکی از مهمترین گامهای اساسی در شروع یک پروژه احیا و بازیابی است که اغلب در فرآیند بازیابی تالابها نادیده گرفته شده یا به نحو مناسبی انجام نمیشود. عدم برنامهریزی کافی و دقیق، دلیل اصلی شکست در بسیاری از پروژههاست. برای آنچه ضرورت برنامهریزی نامیده میشود دلایل متعددی برشمرده شده است که در ادامه بررسی میشود.
لازمه برنامهریزی، جمعآوری اطلاعات در مورد منطقه محلی، روندهای تاریخی و دیگر اطلاعات مورد نظر است که به پیشبرد پروژه کمک میکند. برنامهریزی در ابتدای امر همچنین کمک میکند تا در مورد سایتها و تالابهای دارای اولویت اطلاعات مفیدی کسب شود یا اگر سایت مورد نظر از قبل مشخص است اطلاعات کاملتری در مورد آن سایت در دسترس گروه قرار بگیرد. ضمن اینکه با برنامهریزی اهداف واضح، روشن، قابل دسترس و شدنی تعریف شده و در گامهای بعدی برای رسیدن به آنها تلاش میشود. در این مرحله استانداردهای عملکرد و همچنین اهداف عملیاتی مشخص شده و برای اندازهگیری آنها پارامترهایی معرفی میشود. برنامهریزی همچنین این امکان را فراهم میکند که در مورد اینکه چه میزان مواد اولیه، چه مقدار نیروی کار و چه حجمی از فعالیتها برای اجرای موفق پروژه لازم است، تصمیمگیری شود.
مرحله اجرا
این مرحله یک فرآیند فیزیکی در پروژه بازیابی و احیای تالابها مبتنی بر طراحی توسعه دادهشده در مرحله قبلی است. این مرحله یک فرآیند محبوب و دوستداشتنی است که بیشتر برای عموم مردم قابل مشاهده است. اجرای پروژه بسته به نوع تالاب، اهداف پروژه یا تابع هدف تعریفشده، و دامنه تخریب تالاب، ممکن است به مجموعه اقدامات متفاوتی نیاز داشته باشد. اما به صورت کلی گامهای کلیدی، آمادهسازی سایت، آمادهسازی و پرورش گیاهان، نصب، نگهداری و مدیریت تطبیقی پیوسته در سراسر دنیا در مرحله اجرا انجام میپذیرد که به صورت مختصر توضیح داده خواهد شد.
-آمادهسازی سایت: در این مرحله و برای آمادهسازی سایت پروژه، فعالیتهایی از قبیل از بین بردن گونههای غیربومی، حذف زبالهها، اصلاح خاک با مواد مغذی، حذف و از بین بردن خاکهای آلوده، جایگزین کردن خاکها و لایههای مناسب، نردهکشی برای جلوگیری از چرای دام در مقطع فعلی انجام میشود.
-آمادهسازی گیاهان: پس از آمادهسازی سایت، نوبت به مرحله بازرویشی و پرورش گیاهان بومی میرسد. در این مرحله از بانک بذرهای گیاهان محلی که در نزدیکی بسیاری از تالابها وجود دارد میتوان استفاده کرد. با این کار استعمار دوباره طبیعت در تالابها مشاهده خواهد شد. نکته مهم این است که حتماً از گونههای محلی استفاده شود، چراکه آنها سازگاری و تطبیق بیشتری با محیط دارند. بنابراین این مرحله به طور خلاصه شامل جمعآوری بذر، قلمهزدن و تکثیر گیاهان بومی میشود. در این مرحله کمکگرفتن از متخصصان ملی و محلی حتماً مفید خواهد بود.
-نصب (ساختوساز): طیف گستردهای از فعالیتها در این فاز شامل تغییرات در زمین موجود است. برای همین باید اثرات مخرب مانند حرکت چرخهای سنگین را تا حد ممکن کاهش داد و از روشهایی استفاده کرد که حداقل اثر تخریبی کمتری دارد. اقداماتی همچون، ساخت سازههای کنترل آب، نصب سازهها و ساختارهای ثباتساز، ساخت سکونتگاه حیاتوحش، طبقهبندی و درجهبندی کردن زمینهای موجود، و قرار دادن و درجهبندی کردن خاک جدید، کاشت گیاهان و درختان تازه رشدکرده که در مرحله قبل پرورش یافته و تکثیر شدند، حفاظت از گیاهان و نباتات تازه کشتشده، و ساخت و نصب یک سیستم آبیاری مناسب از مراحل کلیدی این مرحله است.
-نگهداری و مدیریت تطبیقی مستمر: فاز اجرا با مرحله ساختوساز به پایان نمیرسد بلکه، حفظ و نگهداری سایت در شرایط زیستمحیطی خوب و عالی، بخش کلیدی در فاز اجرای پروژه است. برای حفظ و نگهداری به صورت پیوسته نیاز است تا گونههای بومی و غیربومی و گیاهخواران کنترل شود، و ساختارهای مرحله قبلی تعمیر شود. همچنین جلوگیری و مانع شدن از دخالتهای بیجای انسانی، و کنترل آلودگی محلی برای حفظ و نگهداری در طول پیشرفت پروژه ضروری و اساسی به نظر میرسد. علاوه بر آن مدیریت تطبیقی و گذشتهنگر باید به طور مستمر و پیوسته دنبال شده تا از بروز مشکلات جلوگیری شود.
نظارت بلندمدت
نظارت به فرآیند سیستماتیک، جمعآوری دادهها در مورد سایت و تالاب مورد نظر اطلاق میشود. اطلاعاتی در مورد تغییرات ایجاد شده، پیشرفت پروژه مغایر یا مطابق با معیارها و استانداردهای عملکردی وضعشده و معیارهای هدفگذاریشده در فاز نظارت انجام میپذیرد. بنابراین نظارت، فرآیند جمعآوری دادهها در مورد سایت مورد نظر برای توسعه روشهایی برای دستیابی و محقق کردن اهداف پروژه است. به طور کلی در فرآیند نظارت، به اندازهگیری پارامترهایی پرداخته میشود، که مبتنی بر اهداف هدفگذاریشده پروژه، و معیارهای در نظر گرفته شده است و تلاشهای نظارت، معطوف به اندازهگیری این پارامترها و ارائه اطلاعات مورد نظر است. طیف گستردهای از این پارامترها معمولاً برای ارزیابی شرایط هیدرولوژیک، زیستشناسی (بیولوژیک)، فرسایش خاک، سطح آب و... انجام میشود. درست بعد از اینکه سایت اولیه راهاندازی و اجرا شد، اطلاعات آن به عنوان یک پایه و مرجع اولیه ثبت میشود و در ادامه تغییرات پیشبینیشده و پیشبینینشده، مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته و اطلاعات مورد نظر آن برای مدیریت تطبیقی در اختیار بخش مدیریت پروژه قرار میگیرد. در فرآیند نظارت، پیوسته
باید این سوالات مطرح شود، که چرا باید نظارت صورت پذیرد؟ چه مقدار و تا چه زمانی باید این نظارت ادامه پیدا کند؟ و اینکه برای نظارت مثمر ثمر چه اقدامات و فعالیتهایی لازم است؟ پاسخ به این سوالات بسته به شرایط آب و هوایی و شرایط اقلیمی متفاوت خواهد بود و برای انواع مختلف تالابها متفاوت است. در پایان این یادداشت فاز مدیریت بلندمدت برای موفقیت اساسی یک پروژه مطرح میشود.
مدیریت بلندمدت
یکی از مهمترین فازهای احیا، بازیابی، خلق و بهبود عملکردهای یک تالاب، مدیریت بلندمدت در راستای نیل به اهداف پروژه مورد نظر است. در نظر گرفتن این موضوع که تالابها اکوسیستمهایی هستند که در پاسخ به تغییرات محیطی واکنش نشان داده و تغییر میکنند، حائز اهمیت و توجه بیشتر و مدیریت آن است. لذا این فرض که در صورت اجرای پروژه کار آن به پایان رسیده، فرض غلط و خطرناکی است. مدیریت بلندمدت برای حفظ عملکرد تالابها و سایتها از آن جهت مهم است که دخالتهای ناشی از اثرات انسانی را به حداقل میرساند. از جهت دیگر پرداختن به حوادث منتظره و غیرمنتظره مانند شکستهای ساختاری، مدیریت بلندمدت را ضروری میسازد. مدیریت تطبیقی به معنای فرآیند تکراری نظارت و گرفتن تصمیمات و اقدامات مقتضی و مناسب تنها بخشی از مدیریت بلندمدت است. با توجه به اینکه سیستمهای طبیعی متغیر بوده و پیوسته با شرایط تغییر میکنند، ممکن است سایت مورد نظر از اهداف خود دور شود. ضمن اینکه در بسیاری از موارد تغییرات قابل پیشبینی هستند که در این صورت اقدام مقتضی صورت خواهد گرفت اما اگر فرض شود که یک اقدام غیرقابل پیشبینی رخ دهد یا هر اتفاق دیگری، پروژه نیازمند یک
بازیابی در مورد اینکه چگونه با وضع موجود کنار بیاید، خواهد بود. هدف کلی از مدیریت بلندمدت، بهرهبرداری حداکثری از عملکرد تالابها و به حداقل رساندن دخالتهای انسانی است. گاهی لازم است تا برای حفاظت از تالابها قوانین و محدودیتها با کمک دستگاههای نظارتی و قانونگذاری کشوری وضع شده و در دستور کار مدیریت بلندمدت پروژه قرار بگیرد. مثلاً در مورد حقابه تالابها باید مقررات لازم تدوین و به نهادهای قانونی برای تصویب ارائه شود و مدیریت مستمر و پیوسته در دستور کار قرار گرفته تا از آن تخطی نشود.
پینوشتها:
1- Costanza
2- global renewable ecosystem services
3- passive
4- active
5- U.S. Geological Survey
6- Environmental Protection Agency (EPA)
7- Natural Resources Conservation Service
منابع:
1- پروژه احیا، خلق و بهبود تالابها سازمان ملی اقیانوسی و جوی آمریکا، سازمان حفاظت محیطزیست آمریکا، اداره مهندسی ارتش آمریکا و...
2- اصول بازیابی تالابها، اداره EPA آمریکا
3- اهمیت تالابها غلامرضا نوری
4- وضعیت وخیم تالابهای ایران، مقالهای از کانون انسان پاک، زمین پاک
دیدگاه تان را بنویسید