تاریخ انتشار:
ارتش رئیسجمهور مصر را عزل کرد
کودتا یا انقلاب علیه مرسی
میدان تحریر قاهره که حدود سه سال پیش شاهد سقوط دیکتاتوری حسنی مبارک بود، در شامگاه چهارشنبه هفته گذشته رسماً با نخستین شکست بهار عربی مواجه شد.
میدان تحریر قاهره که حدود سه سال پیش شاهد سقوط دیکتاتوری حسنی مبارک بود، در شامگاه چهارشنبه هفته گذشته رسماً با نخستین شکست بهار عربی مواجه شد. بسیاری از شهروندان مصری که سه سال پیش در این میدان با شادمانی خبر سرنگونی دیکتاتور را شنیده بودند و به امید روزهای بهتر هلهله شادی سر داده و تا بامداد به پایکوبی پرداخته بودند، در روزهای اخیر نیز در میدان تحریر جمع شده بودند و خواهان برکناری نخستین رئیسجمهور منتخب خود از قدرت بودند. در این روز رسانهها اخبار متناقضی از وضعیت حکام مصر منتشر میکردند. از سویی خبر میرسید که اوباما رئیسجمهور ایالات متحده گفتوگویی طولانی با محمد مرسی رئیسجمهور مصر داشته است.
از سوی دیگر بنا بر اخبار منتشر شده توسط رسانههای محلی، ارتش در عصر چهارشنبه به محمد مرسی اعلام کرده بود که دیگر رئیسجمهور مصر نیست. پس از این خبر اعلام شد که برای حفظ جان مرسی و خانواده وی، آنها به مکانی نامعلوم منتقل شدهاند. برخی پا را از این هم فراتر گذاشته و اعلام کردند رئیسجمهور مصر در وزارت دفاع بازداشت شده است. در روزهای پیش، با اوجگیری جنبش تمرد، چندین وزیر کابینه به همراه نخست وزیر از سمتهای خود استعفا داده و محمد مرسی را در مقابل اعتراضها تنها گذاشته بودند. اگر تاریخ و اسامی دولتمردان را حذف کنیم ناخودگاه به یاد انقلاب سه سال پیش مردم مصر و مسیری که حسنی مبارک در آن ایام طی کرد، میافتیم. حال محمد مرسی در حال تجربه مو به موی آن لحظات بغرنج بود. پس از انتشار اخبار ضد و نقیض درباره مکان محمد مرسی، شایعه انتشار بیانیه مهم ارتش در شامگاه چهارشنبه همه را به یاد ساعات پایانی زمامداری حسنی مبارک انداخت. در آن بزنگاه همه منتظر بودند تا مشاهده کنند، ارتش که طبق قانون اساسی جدید امکان عزل رئیسجمهور را ندارد، قرار است چگونه در شطرنج سیاست مصر به ایفای نقش بپردازد. در ساعات منتهی به پایان شامگاه چهارشنبه منتقدان مرسی از جمعآوری بیش از 22 میلیون امضا برای استعفای مرسی خبر دادند. سرانجام نیز در ساعت 22:30 شامگاه چهارشنبه به وقت محلی با قرائت بیانیه ارتش توسط ژنرال «عبدالفتاح السیسی» وزیر دفاع مصر و فرمانده نیروهای مسلح عملاً دوران زمامداری محمد مرسی به پایان رسید.
ژنرال السیسی در بیانیهای که از رادیو و تلویزیون دولتی مصر قرائت شد و مردم متحصن در میدان تحریر روی پرده بزرگ آن را مشاهده میکردند با اعلام الغای قانون اساسی مصر اعلام کرد: «... ملت مصر از ما کمک خواست و ارتش تلاش خود برای پایان بحران داخلی را به کار گرفت که ریاستجمهوری آن را رد کرد... دولت همانگونه که تمام تلاش مردم مصر را برای وحدت ملی رد کرد، تلاشهای ارتش را هم قبول نکرد تا اختلافات سیاسی پایان یابد... از این ساعت محمد مرسی از سمتش به عنوان رئیسجمهور برکنار شده است... مردم باید به قانون پایبندی کامل داشته باشند...کمیتهای برای اعمال اصلاحات در قانون اساسی منصوب میشود ... امید است تا با وحدت ملی و بر اساس نقشه راه مشکلات حل شود...»
شاید برای بسیاری از مردم مناطق دیگر دنیا بسیار عجیب باشد که مردمی که حدود دو سال پیش نخستین انتخابات دموکراتیک ریاستجمهوری را در همین میدان جشن گرفته بودند چگونه از برکناری کودتاگونه منتخب خود توسط نیروهای نظامی به وجد آمده و در میدان تحریر برای این مژده جان میافشانند. بدون شک بازنده اصلی حوادث اخیر، اخوانالمسلمین و نزدیکان این طیف فکری به شمار میآیند. حزبی که پس از انقلاب مصر تاکید کرد طالب قدرت نیست و برای خود شأنی فراقانونی قائل نیست. همین امر هم سبب شد که برای از بین بردن هر شائبهای شاخه سیاسی این حزب نه با نام اخوان که با نام «آزادی و عدالت» وارد رقابتهای انتخاباتی شود. در آن ایام محمد مرسی نیز پس از فراز و فرودهای فراوان در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری بر ژنرال احمد شفیق پیروز شد. محمد مرسی که به سبب تحصیلات خود در رشتههای مهندسی فلزات (متالورژی) و دکترا و فوق دکترا محافظت از موتورهای فضاپیما از وی به عنوان باسوادترین رئیسجمهوری دنیا نام برده میشد. در تبلیغات ریاستجمهوری از برنامه ۱۰۰روزهای خبر داد که طی آن وعده داده بود مشکلات حمل و نقل و نظافت و پاکیزگی و سوخت و نان و امنیت مردم مصر را حل کند، برنامه بلندپروازانهای که پس از یک سال به تحقق نرسید و مردم امیدوار به آینده مصر را نسبت به کارآمدی وی و همکارانش تا حدود زیادی ناامید کرد. شهروندان مصری از محمد مرسی، تصویر رجب طیب اردوغان را در ذهن ترسیم کرده بودند. دولتمردی که توانست مشکلات اقتصادی و سیاسی ترکیه را در مدتی معقول مرتفع کند و این کشور را به کشور نخست خاورمیانه بدل کند. اخوانالمسلمین مصر هم بسیار علاقهمند بودند که در باد موافق هممسلکان ترک خود قایق برانند. اما نه مصر ترکیه بود و نه اعضای این گروه به اندازه برادران ترک خود عملگرا بودند. ناکارآمدی سیاستهای مرسی در کنار انحصارطلبی فوقالعاده اخوانیها و عدم تحرک مناسب در مقابل جریانهای رادیکال اسلامی، مصر را عملاً به آزمایشگاه اشتباهات اخوان بدل کرد. امروز مصر با مشکلات بزرگ اقتصادی مواجه است.
کشوری که بخش عمده درآمد و اشتغال آن از صنعت گردشگری فراهم میشود با فضای ناامن موجود عملاً رو به قهقرا میرود. در این فضا قرائتهای تندروانه از اسلام این صنعت را با مشکلات بیشتری مواجه میکند. در کنار این موارد بخشهای عرفیگرای مصر به همراه اقلیتهای مذهبی و قومی نیز از نوع هژمونی اخوان در یک سال گذشته و فراموشی بسیاری از وعدههای این جریان درباره آزادیهای مذهبی و سیاسی به شدت نگران بودند. به نظر میرسید برخی از اخوانیها علاقهمند بودند که نردبانی را که از آن بالا رفته بودند شکسته و به سایر گروهها اجازه بالا رفتن از
آن را ندهند.
این مسائل سبب شد تا یک سال پس از زمامداری مرسی، مصر به جامعهای کاملاً دوقطبی و ناراضی بدل شود. جامعهای که اگر در بهار عربی با وحدت خود به جهانیان ثابت کرد که میتواند انقلابی با کمترین خشونت را تجربه کند، در سال گذشته به یکی از خشنترین کشورهای منطقه بدل شد. سرانجام چند روز پیش از اولین سالگرد تحلیف محمد مرسی، موج جدیدی از اعتراضات علیه دولت مصر به نام «جنبش تمرد» به رهبری محمد البرادعی شکل گرفت. معترضان خواهان کنارهگیری مرسی از قدرت و برگزاری انتخابات زودهنگام بودند. جنبشی که در شامگاه چهارشنبه هفته گذشته به مدد نظامیانی که قرار بود پس از انقلاب به پادگانها بروند به پیروزی رسید.
از نکات قابل تامل پس از سقوط مرسی حمایت رئیس الازهر، البرادعی رهبر قبطیهای مصر از این اقدام بود. هرچند که بنا بر اخبار غیررسمی مرسی و نزدیکان وی بازداشت شدهاند و رهبران اخوان ممنوعالخروج شدهاند، اما به نظر بسیار شتابزده میآید که به این سادگی پایان مرسی و اخوان در سرزمین نیل را اعلام کنیم. هنوز بسیاری از مردم مصر در خیل حامیان مرسی به شمار میآیند و احتمالاً با راهپیماییهای دیگر خواهان بازگشت وی به قدرت شوند. تحولات مصر وسیع و شتابان است؛ شاید تمامی این اتفاقات آغازی برای یک راه باشد نه نقطه پایانی بر یک ماجرا.
از سوی دیگر بنا بر اخبار منتشر شده توسط رسانههای محلی، ارتش در عصر چهارشنبه به محمد مرسی اعلام کرده بود که دیگر رئیسجمهور مصر نیست. پس از این خبر اعلام شد که برای حفظ جان مرسی و خانواده وی، آنها به مکانی نامعلوم منتقل شدهاند. برخی پا را از این هم فراتر گذاشته و اعلام کردند رئیسجمهور مصر در وزارت دفاع بازداشت شده است. در روزهای پیش، با اوجگیری جنبش تمرد، چندین وزیر کابینه به همراه نخست وزیر از سمتهای خود استعفا داده و محمد مرسی را در مقابل اعتراضها تنها گذاشته بودند. اگر تاریخ و اسامی دولتمردان را حذف کنیم ناخودگاه به یاد انقلاب سه سال پیش مردم مصر و مسیری که حسنی مبارک در آن ایام طی کرد، میافتیم. حال محمد مرسی در حال تجربه مو به موی آن لحظات بغرنج بود. پس از انتشار اخبار ضد و نقیض درباره مکان محمد مرسی، شایعه انتشار بیانیه مهم ارتش در شامگاه چهارشنبه همه را به یاد ساعات پایانی زمامداری حسنی مبارک انداخت. در آن بزنگاه همه منتظر بودند تا مشاهده کنند، ارتش که طبق قانون اساسی جدید امکان عزل رئیسجمهور را ندارد، قرار است چگونه در شطرنج سیاست مصر به ایفای نقش بپردازد. در ساعات منتهی به پایان شامگاه چهارشنبه منتقدان مرسی از جمعآوری بیش از 22 میلیون امضا برای استعفای مرسی خبر دادند. سرانجام نیز در ساعت 22:30 شامگاه چهارشنبه به وقت محلی با قرائت بیانیه ارتش توسط ژنرال «عبدالفتاح السیسی» وزیر دفاع مصر و فرمانده نیروهای مسلح عملاً دوران زمامداری محمد مرسی به پایان رسید.
ژنرال السیسی در بیانیهای که از رادیو و تلویزیون دولتی مصر قرائت شد و مردم متحصن در میدان تحریر روی پرده بزرگ آن را مشاهده میکردند با اعلام الغای قانون اساسی مصر اعلام کرد: «... ملت مصر از ما کمک خواست و ارتش تلاش خود برای پایان بحران داخلی را به کار گرفت که ریاستجمهوری آن را رد کرد... دولت همانگونه که تمام تلاش مردم مصر را برای وحدت ملی رد کرد، تلاشهای ارتش را هم قبول نکرد تا اختلافات سیاسی پایان یابد... از این ساعت محمد مرسی از سمتش به عنوان رئیسجمهور برکنار شده است... مردم باید به قانون پایبندی کامل داشته باشند...کمیتهای برای اعمال اصلاحات در قانون اساسی منصوب میشود ... امید است تا با وحدت ملی و بر اساس نقشه راه مشکلات حل شود...»
شاید برای بسیاری از مردم مناطق دیگر دنیا بسیار عجیب باشد که مردمی که حدود دو سال پیش نخستین انتخابات دموکراتیک ریاستجمهوری را در همین میدان جشن گرفته بودند چگونه از برکناری کودتاگونه منتخب خود توسط نیروهای نظامی به وجد آمده و در میدان تحریر برای این مژده جان میافشانند. بدون شک بازنده اصلی حوادث اخیر، اخوانالمسلمین و نزدیکان این طیف فکری به شمار میآیند. حزبی که پس از انقلاب مصر تاکید کرد طالب قدرت نیست و برای خود شأنی فراقانونی قائل نیست. همین امر هم سبب شد که برای از بین بردن هر شائبهای شاخه سیاسی این حزب نه با نام اخوان که با نام «آزادی و عدالت» وارد رقابتهای انتخاباتی شود. در آن ایام محمد مرسی نیز پس از فراز و فرودهای فراوان در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری بر ژنرال احمد شفیق پیروز شد. محمد مرسی که به سبب تحصیلات خود در رشتههای مهندسی فلزات (متالورژی) و دکترا و فوق دکترا محافظت از موتورهای فضاپیما از وی به عنوان باسوادترین رئیسجمهوری دنیا نام برده میشد. در تبلیغات ریاستجمهوری از برنامه ۱۰۰روزهای خبر داد که طی آن وعده داده بود مشکلات حمل و نقل و نظافت و پاکیزگی و سوخت و نان و امنیت مردم مصر را حل کند، برنامه بلندپروازانهای که پس از یک سال به تحقق نرسید و مردم امیدوار به آینده مصر را نسبت به کارآمدی وی و همکارانش تا حدود زیادی ناامید کرد. شهروندان مصری از محمد مرسی، تصویر رجب طیب اردوغان را در ذهن ترسیم کرده بودند. دولتمردی که توانست مشکلات اقتصادی و سیاسی ترکیه را در مدتی معقول مرتفع کند و این کشور را به کشور نخست خاورمیانه بدل کند. اخوانالمسلمین مصر هم بسیار علاقهمند بودند که در باد موافق هممسلکان ترک خود قایق برانند. اما نه مصر ترکیه بود و نه اعضای این گروه به اندازه برادران ترک خود عملگرا بودند. ناکارآمدی سیاستهای مرسی در کنار انحصارطلبی فوقالعاده اخوانیها و عدم تحرک مناسب در مقابل جریانهای رادیکال اسلامی، مصر را عملاً به آزمایشگاه اشتباهات اخوان بدل کرد. امروز مصر با مشکلات بزرگ اقتصادی مواجه است.
کشوری که بخش عمده درآمد و اشتغال آن از صنعت گردشگری فراهم میشود با فضای ناامن موجود عملاً رو به قهقرا میرود. در این فضا قرائتهای تندروانه از اسلام این صنعت را با مشکلات بیشتری مواجه میکند. در کنار این موارد بخشهای عرفیگرای مصر به همراه اقلیتهای مذهبی و قومی نیز از نوع هژمونی اخوان در یک سال گذشته و فراموشی بسیاری از وعدههای این جریان درباره آزادیهای مذهبی و سیاسی به شدت نگران بودند. به نظر میرسید برخی از اخوانیها علاقهمند بودند که نردبانی را که از آن بالا رفته بودند شکسته و به سایر گروهها اجازه بالا رفتن از
آن را ندهند.
این مسائل سبب شد تا یک سال پس از زمامداری مرسی، مصر به جامعهای کاملاً دوقطبی و ناراضی بدل شود. جامعهای که اگر در بهار عربی با وحدت خود به جهانیان ثابت کرد که میتواند انقلابی با کمترین خشونت را تجربه کند، در سال گذشته به یکی از خشنترین کشورهای منطقه بدل شد. سرانجام چند روز پیش از اولین سالگرد تحلیف محمد مرسی، موج جدیدی از اعتراضات علیه دولت مصر به نام «جنبش تمرد» به رهبری محمد البرادعی شکل گرفت. معترضان خواهان کنارهگیری مرسی از قدرت و برگزاری انتخابات زودهنگام بودند. جنبشی که در شامگاه چهارشنبه هفته گذشته به مدد نظامیانی که قرار بود پس از انقلاب به پادگانها بروند به پیروزی رسید.
از نکات قابل تامل پس از سقوط مرسی حمایت رئیس الازهر، البرادعی رهبر قبطیهای مصر از این اقدام بود. هرچند که بنا بر اخبار غیررسمی مرسی و نزدیکان وی بازداشت شدهاند و رهبران اخوان ممنوعالخروج شدهاند، اما به نظر بسیار شتابزده میآید که به این سادگی پایان مرسی و اخوان در سرزمین نیل را اعلام کنیم. هنوز بسیاری از مردم مصر در خیل حامیان مرسی به شمار میآیند و احتمالاً با راهپیماییهای دیگر خواهان بازگشت وی به قدرت شوند. تحولات مصر وسیع و شتابان است؛ شاید تمامی این اتفاقات آغازی برای یک راه باشد نه نقطه پایانی بر یک ماجرا.
دیدگاه تان را بنویسید