در بلندمدت، برای یک نظام اقتصادی، نوزادان بیش از هوشمندترین روسای بانک مرکزی اهمیت دارند.
آلیستر هیث
ترجمه: عباس شهرابیفراهانی
در بلندمدت، برای یک نظام اقتصادی، نوزادان بیش از هوشمندترین روسای بانک مرکزی اهمیت دارند. ثروت یک کشور را تعداد کارکنان و میزان تولیدگری شهروندانش تعیین میکند. مارک کارنی رئیس جدید بانک مرکزی انگلستان، در سخنرانی معرفی خود گفت: «افزایش غیرمنتظره شمار نوزادان بریتانیایی برای چشمانداز بلندمدت رفاه ما، از هر گونه سیاست پولی مهمتر است.» سیل گسترده نرخ تولد در بریتانیا به همان میزانی که انتظار میرفت، چشمگیر است. بر اساس دادههای اداره آمار ملی، در دوره زمانی یکساله تا ژوئن 2012 تعداد 729 هزار و 400 نوزاد در انگلستان و ولز به دنیا آمده که والدین بیشتر آنها افراد بالای 40 سال بودهاند. در مقایسه با جمعیت پیری که بیش از پیش عمر میکند، شکاف بین زاد و ولد و مرگ و میر رو به افزایش است. این امر، با توجه به شمار خالص مهاجران و با وجود اینکه بسیاری کودکان از والدین مهاجر متولد شدهاند، جمعیت انگلستان را رو به افزایش میبرد. در سال 2003 تفاوت بین شمار کسانی که به دنیا آمده بودند و آنهایی که مرده بودند، فقط 77 هزار نفر بود. سال گذشته این تفاوت به 239 هزار و 100 نفر رسید. بریتانیا در حال رویارویی با یک انفجار
جمعیتشناسانه است. با وجود مقررات سنگینتر بر مهاجرتهای غیراروپایی، جمعیت انگلستان به شدت در حال افزایش است. سازمان ملل بر اساس فرضهای جمعیتشناسانه جدیدش، انتظار دارد جمعیت انگلستان در پایان قرن بیست و یکم به 2/77 میلیون نفر برسد. انگلستان در سال 2010 خانه 62 میلیون نفر بوده است؛ رقمی که انتظار میرود تا سال 2015 به 8/63 میلیون نفر برسد. این دادهها موجب دلگرمی آنهایی میشود که باور دارند هر تولد معجزهای است که باید آن را به فال نیک گرفت و اینکه انسانها، آنطور که اقتصاددان آمریکایی، جولیان سیمون میگوید، منبع نهایی یک جامعه هستند. اما نئومالتوسیها اعتقاد دارند جزیرههای ما بیش از آنکه بتوانند نوزادهای جدید بیشتری را پذیرا شوند، جمعیت دارند. دولت نباید وسوسه گروه دوم شود. به جای آن، ما باید نسبت به افزایش شمار نوزادان هوشیار باشیم و از آن به عنوان سرعت بخش اصلاحات اقتصادی عرضهمحور استفاده کنیم. مالتوسیها در اشتباهاند، اما دست روی دست گذاشتن در برابر افزایش نوزادان به فاجعه اجتماعی میانجامد، بختهای زندگی یک نسل جدید را بر باد میدهد و فرصتی منحصر به فرد برای دگرگونی چشماندازهای بریتانیا را از بین
میبرد. ما به مدارس بهتری برای آموزش جمعیتهای بزرگ کودکان نیازمندیم و این یعنی لزوم تسریع اصلاحات و اجازه دادن به احداث مدرسه توسط شرکتهای خصوصی. ما به خانههای بیشتر برای اسکان خانوادههای جوان نیازمندیم که تنها به شرطی محقق میشود که شرکتهای خصوصی حق ساخت املاک جدید برای متقاضیان داشته باشند. مالیاتهای نهایی کمتر بر سرمایه و کار تضمین میکند که برای کودکان امروز و والدینشان شغل کافی و رشد اقتصادی مناسب داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید